RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
نازنين جون.آدم هميشه به گذشته فكر ميكنه رد خور نداره به خصوص اگه عشق و عاشقي از نوع اولش باشه..روشهايي هست واسه تمركز افكار..كتابهاي زيادي هم در اين زمينه هست..ولي بازم برميگرده به خودت همونجور كه خدا گفته از تو حركت از من بركت..تاخودت حركتي نكني نميشه ..به افكارت نظم بده..منم الان هر ازچندگاهي به گذشته فكر ميكنم..به خصوص وقتي تنها ميشم..تنهايي هميشه آدم رو به فكر ميبره بخصوص گذشته..بخصوص عشق..اونم از نوع اولش..پس هميشه سعي كن تنها نباشي..آدم وقتي تنها نباشه اگه فكر گذشته هم بياد تو سرش چون اطرافش شلوغه خواه ناخواه ازيادش ميره...يه درمان ديگه هم راز و نياز كردن با خداست..نماز بخون نماز خوندن خيلي آرومت ميكنه..من كه خيلي دوست دارم..من تو فعاليتهاي اجتماعي هم شركت ميكنم..كتاب زياد ميخونم..درسته طرف من به من نامردي كرده..اما ته دلم يه عشقي هست..اينجوري خيلي كمتر بهش فكر ميكنم...بازم ميگم 100% نميشه افكار عشق اول را فراموش كرد اما من اينجوري تونستم كه عذاب فكر كردن رو كم كنم..توكلت به خدا
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
سلام خانم نازنــیـــــــــن
ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد
يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
سلام .
ممنونم آقای محسن & آقای اندیشه محترم ........
واقعأ حرفاتون آرامش بخش ... بله منم قبول دارم یاد خدا خیلی به آدم آرامش می ده ....
بله آقای اندیشه متوجهه طرز فکر اشتباهم شدم .... ممنونم از راهکارتون .. اما من تا قبل این هر وقت یادش میوفتادم ( به زبون خودم ) به خدا غــــــــــر می زدم که مگه چه اشتباهی کردم که باید این طوری تاوان پس بدمو من که از اول تو ذهنم هیچ رابطه ای را قبول نداشتم جز برای ازدواج ( که این فکرمم اشتباه بود تو تاپیکای قبلیم گفتم دلیلشو ) به خدا می گفتم پس منم با بقیه هیچ فرقی ندارم که رابطه هاشون براشون مهم نیست و عین یه تفریح براشون ..... ( البته الان به این نتیجه رسیدم که منم نباید اون مدلی باهاش رابطه می داشتم حتی برای ازدواج که بود !!!!!!! اما می دونین چرا فکر نمی کردم کارم اشتباه ! چون تو خانواده ی ما آشنایی قبل ازدواج معمول نیست یعنی آشنایی طولانی مدت و به نتیجه نرسیدن (منظورم همون 6 ماه یا 1 سال که توی سایت مطرح شده ) و مهم تر از همه این که بعد این همه مدت به نتیجه نرسیدن !!!!!!!!! شایدم این حرفم از روی قضاوت باشه و خانوادم اینطوری فکر نکنن این موضوع را مطمئن نیستم !!!!!! چون اگه کسی هم رسمی امده همون اول گفتم نه ( حتی بعضی وقتام بدون فکر ... به خاطر یکی از ترسام که همون به یادآوری اون نفر اول بوده )
نظر شما اینه که یعنی مهم نیست که طرف کامل از ذهنت بیرون بره ؟ یعنی می تونی فرد دیگه ایو تو زندگیت راه بدی ؟ این بعدأ مشکل ایجاد نمی کنه ؟؟ تا چه حد باید اون فرد را فراموش کنی تا اگه کسی وارد زندگیت شد مشکلی ایجاد نشه ؟ همونطور که گفتین فراموشیه کامل که غیر ممکن !
تصمیم گرفتم که دیگه اینطوری با خدا حرف نزنم ....:160: و این که نظر خانوادمو سعی کنم تغییر بدم ...
دیشب یه اتفاقی افتاد !!! دوباره اس ام اس داد که بهت زنگ می زنم بردار باید توضیح بدم که باورم نمی شد این کارو کنه بعد اون حرفاش که بهش فرصت حرف زدن ندادمو گوشیمو خاموش کردم ... امیدوارم تا چند هفته دیگه که می خوام گوشیمو روشن کنم دیگه پیداش نشه ... چون اون باعث شده یه حس تنفر پیدا کنم ......
بازم ممنونم از حرفای پر مهـــــــرتون ....
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
بازم سلام..آره ميشه يكي ديگه رو تو زندگيت راه بدي..چرا كه نه..اتفاقا باعث ميشه از فكر گذشته بيرونت بياره..البته اگه طوري رفتار نكني كه مثل گذشته باعثت بشه...اينكه طرفت از ذهنت بيرون بره يا نره..مطمئن باش من بعداز يكسال هنوز (خوبيهاشو )فراموش نكردم..ما انسانها در كل فكر كردن به گذشته تو خونمونه..ازش به خوبي ياد كن..اگه خودت نخواي زياد مشكل برات ايجاد نميكنه..تاوقتي كه بهش كمتر فكر كني..اگه فكر ميكني زنگ زدنش واست مشكل ايجاد ميكنه خط خودت رو عوض كن..:323:
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsennaseri
بازم سلام..آره ميشه يكي ديگه رو تو زندگيت راه بدي..چرا كه نه..اتفاقا باعث ميشه از فكر گذشته بيرونت بياره..البته اگه طوري رفتار نكني كه مثل گذشته باعثت بشه...اينكه طرفت از ذهنت بيرون بره يا نره..مطمئن باش من بعداز يكسال هنوز (خوبيهاشو )فراموش نكردم..ما انسانها در كل فكر كردن به گذشته تو خونمونه..ازش به خوبي ياد كن..اگه خودت نخواي زياد مشكل برات ايجاد نميكنه..تاوقتي كه بهش كمتر فكر كني..اگه فكر ميكني زنگ زدنش واست مشكل ايجاد ميكنه خط خودت رو عوض كن..:323:
سلام ...
آخه مگه نمی گن مثلأ رابطه ای که تازه تمام کردی را زود نرو سراغ یک نفر دیگه ... خوب اینم عین همین موضوع من ... درست که موضوع اون مال خیلی سال پیش اما یادش هنوز خیلی تازه است ...
و این که به نظرتون اشکال نداره کس دیگه ای را تو زندگیم راه بدم ولی مشکل این که من نمی خوام کس دیگه ایو قبول کنم که اون برام جای یک نفر دیگه رو پر کنه ... و نمی خوام که اون باعث شه من از گذشته ام دور شم فکر می کنم درستش اینه که خودم این کارو کنم واقعـــــــــــأ نمی دونم چی درست .................
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
سلام خانم نازنــیـــــــــن
ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد
يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز
سلام آقای اندیشه ...
امروز غروب که صدای اذانو شنیدم باز اون امد تو ذهنم ... همون کاری که شما گفتین را انجام دادم جدأ می گم بعدش احساس خیلی خوبتری داشتم .. البته من همیشه برای سلامتی اون دعا می کنم چون اون ..... همونم باعث جداییمون شده . اما نخواین که کامل بگم چیه ... ممنون
فقط امدم بابت این که طرز فکرمو تغییر دادین تشکر کنم
آهان راجب خودم به یه نتیجه دیگه هم رسیدم که یکم زیادی تاثیر پذیرم که بعضی جاها به ضررم بوده ... باید کمش کنم ...
شما هم براش دعا کنین ...:323:
چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که اگه اون بره با یک نفر دیگه .... وای توصیفش سخت مخم داغون شد ............... اصلأ حق ندارم اینجوری فکر کنم ....
بیخیال ...
ممنونم بازم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
سلام خانم نازنــیـــــــــن
ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد
يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز
سلام آقای اندیشه ...
امروز غروب که صدای اذانو شنیدم باز اون امد تو ذهنم ... همون کاری که شما گفتین را انجام دادم جدأ می گم بعدش احساس خیلی خوبتری داشتم .. البته من همیشه برای سلامتی اون دعا می کنم چون اون ..... همونم باعث جداییمون شده . اما نخواین که کامل بگم چیه ... ممنون
فقط امدم بابت این که طرز فکرمو تغییر دادین تشکر کنم
آهان راجب خودم به یه نتیجه دیگه هم رسیدم که یکم زیادی تاثیر پذیرم که بعضی جاها به ضررم بوده ... باید کمش کنم ...
شما هم براش دعا کنین ...:323:
چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که اگه اون بره با یک نفر دیگه .... وای توصیفش سخت مخم داغون شد ............... اصلأ حق ندارم اینجوری فکر کنم ....
بیخیال ...
ممنونم بازم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
سلام خانم نازنــیـــــــــن
ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد
يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز
سلام آقای اندیشه ...
امروز غروب که صدای اذانو شنیدم باز اون امد تو ذهنم ... همون کاری که شما گفتین را انجام دادم جدأ می گم بعدش احساس خیلی خوبتری داشتم .. البته من همیشه برای سلامتی اون دعا می کنم چون اون ..... همونم باعث جداییمون شده . اما نخواین که کامل بگم چیه ... ممنون
فقط امدم بابت این که طرز فکرمو تغییر دادین تشکر کنم
آهان راجب خودم به یه نتیجه دیگه هم رسیدم که یکم زیادی تاثیر پذیرم که بعضی جاها به ضررم بوده ... باید کمش کنم ...
شما هم براش دعا کنین ...:323:
چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که اگه اون بره با یک نفر دیگه .... وای توصیفش سخت مخم داغون شد ............... اصلأ حق ندارم اینجوری فکر کنم ....
بیخیال ...
ممنونم بازم
وای ببخشین جند بار فرستاذم ..
شــــــــــــرمنده :316:
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
سلام به عشق
عشق کل وجودم رو گرفته و عاشقم . چه شبی هست . شب عشق . این شب عین روزه . . .
عقل ناقص هم از سرم پرید . یادم نمیاد کی بودم چی بودم چرا بودم . . . باورم نمیشه . خوابم یا بیدار ؟
نگیر این عشقو از من . همیشه زنده نگه ش می دارم . مثل شب اول و این سالها که نگه داشتمش . . .
تو دادی و تو خواستی زنده بمونه و زنده نگه داشتیش . من خوابم . میدونم . بیدارم نکن . . .
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
سلام خانم نازنين
خدت رو شكر مي كنم كه توانستي آرامشت رو بيشتر كني و من از اين بابت خوشحالم.
من با صحبت آقاي محسن مخالفم....
همون طور كه شما رابطه دومت را به علت لجبازي يا هر چيز ديگه بلافاصله بعد از قطع ارتباط اولي شروع كردي و با اشتباهت پي بردي حالا ديگر تكرار نكنيد.
زمان مي برد تا كامل از اين ارتباطها خارج شوي..از زماني كه كامل قطع شد(يعني ديدن،تماس و اي ام اس) بين 3 تا 6 ماه(بستگي به خودتون داره) زمان ميبرد تا به يك فراموشي نسبي برسي.پس اگر هم ديدي ايشون مسيج ميده بهتره خطت رو عوض كني.
ضمنا با درس گرفتن از اين رابطه هايي كه تا الان داشتي بعد از سپري كردن اين زمان كه اشاره شد با مطالعه بيشتر و كمك از مشاوره سعي كن خودت رو بيشتر بشناسي و بعد معيارهايت رو براي ازدواج و انتخاب همسر شفاف كني و بعد از راه درستش (نه ارتباط قبل از ازدواج) ان شا الله وارد زندگي مشترك شوي(با راه صحيح، انتخاب صحيح، و ايمان به اينكه خدا سهمت رو گذاشته كنار و كمكت ميكنه)
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
ســــــــــلام آقای اندیشه .
میـــــــــــــــــــــــ لاد امـــــــــــام رضا هم تبریک می گم ....
میشه نظرتون را راجب این حرفم که تو تاپک بالا نوشته بودم را بدونم ..... ((((چون تو خانواده ی ما آشنایی قبل ازدواج معمول نیست یعنی آشنایی طولانی مدت و به نتیجه نرسیدن (منظورم همون 6 ماه یا 1 سال که توی سایت مطرح شده ) و مهم تر از همه این که بعد این همه مدت به نتیجه نرسیدن !!!!!!!!! شایدم این حرفم از روی قضاوت باشه و خانوادم اینطوری فکر نکنن این موضوع را مطمئن نیستم !!!!!! چون اگه کسی هم رسمی امده همون اول گفتم نه ( حتی بعضی وقتام بدون فکر ... به خاطر یکی از ترسام که همون به یادآوری اون نفر اول بوده ) )))))))))
من دقیقأ نمی دونم نظر خانوادم راجب این که اگر کسی امد خواستگاریم و من به این نتیجه رسیدم که تا حدودی می تونم راجبشون فکر کنم اینکه خانوادم موافقن با ارتباط قبل ازدواج برای آشنایی اونم مثلأ به مدت 6 ماه حتی اگر آخرش جوابم منفی بود > به نظرتون من اینو چه طوری بپرسم که بدونم نظرشون چیه ؟ مستقیم مطرح کنم یا غیر مستقیم ؟ چه طوری ؟
باز هم از همتون ممنونم ...........
نه سپیدی سحــــــــــــــــــــــر نه شبی تاریـــــــــــــک است / ودر این تنهایی به خـــــــــــــــــدا می دانم !!
کــــــــــــــــــه خدا نزدیــــــــــــــــــــک است .........
منظورم از خانواده . به خصوص پدرم هست ؟؟؟!!!!
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
سلام خانم نازنين...
ببينيد آشنايي بيشتر قبل از ازدواج بر 2 گونه هست:
1 - يه عده بعد از توافق اوليه دو طرف بعد از خواستگاري ميان صيغه عقد موقت(همون نامزدي)رو بين دو طرف مي خوونن(و مراسمي گرفته ميشه به طور رسمي) تا دو طرف بتونن راحت تر با هم باشن و همديگر رو بشناسن و بعد در خلال اين آشنايي و شناخت ببينند كه به هم مي خورند يا نه
2- يه عده مخالفند با اين كار چون همون طور كه شما گفتيد ممكنه آخرش به جدايي برسه و شان اين دختر خانم زير سوال بره بنابراين از خانواده پسر ميخوان براي شناخت بيشتر در چندين مرحله بيان خواستگاري(جلسه دوم و سوم و....)تا شناخت دو طرف از همديگه و خانواده هاشون بيشتر بشه(ممكنه تصميم بگيرند خانواده ها كه بين اين دو صيغه موقت خونده بشه اما طوري كه كسي نفهمه) و لذا حتي اگر به جدايي بكشد ديگر چون نامزدي و صيغه محرميتي به طور رسمي بين دو طرف نبوده شان دختر خانم حفظ مي شود.و در صورت توافق بعد از شناخت كافي عقد دايم بشند.
بنابراين من با وجود اينكه پسرم اما فكر مي كنم راه دوم بهتره چون من خودم خواهر هم دارم(البته شما و همه خانمهاي همدردي هم جز خواهرانم هستيد!)
حالا شما مي تونيد به طور غير مستقيم از پدرتون يا ديگر اعضاي خونوادتون بپرسيد و مزه دهنشونو بفهميد!
چطوري؟!
مي تونيد جلوشون بگيد كه دوستت بهم گفته براش خواستگار اومده و قراره (همون راه دوم يا راه اول) رو طي كنند نظر شما چيه؟
RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟
سلام ...
خوب من اینارو نمی دونستم ... برام جالب که چرا نمی دونستم !!!!
ممنون که گفتین ...
آره اینطوری غیر مستقیم بهتر .
راجب راه دوم خوب با 1 یا 2 جلسه که نمی شه یکیو شناخت !! پس چه طوری توی سایت گفته که حداقل 6 ماه باشه یعنی هر بار باید این فرآیند طی شه !