RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام دوست من
مي دانم شرايط سختي داري و الان چه حس و حالي داري.
اما گذشته از اينها الان چه ميشه كرد؟خودت بگو!
آيا بهتر نيست كه اونچه قبلا اتفاق افتاده رو بپذيري شايد قسمت اينطور بوده و سعي كني خودت رو و زندگي جديدت رو با يه گل:72: نورسيده كه تو راه داري بسازي.بله درستش همينه...
خودت را ببخش.همه اشتباه كردند و اشتباه مي كنند و اشتباه خواهند كرد.
كاري رو كه مي خوايي بكني بهترين كاره(يعني تميز كردن خونه و خريد يه كادو و دسته گل براي ساناز خانم)و مطمئن باش خدا هم كمكت ميكنه و زندگيت به آرامش مي رسه. من اطمينان دارم.
صداي پاي قدم نو رسيده به گوش ميرسه مرد!از همين حالا مراقبش باش پدر آينده ، پاشو يا علي بگو...
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام eshtebah_35
به کلبه صمیمی همدردی خوش آمدی
چاره کار شما فراموش کردنه ، اما مشکل اینه که شما از یاد ایشون لذت می بری ، و این مانع فراموش کردن میشه ، قاطعانه تصمیم بگیر که فراموشش کنی و برای این منظور تکنیک توقف فکر راه کار عملیاتی است ، یعنی هر زمانی که کوچکترین یادی از ایشون به ذهن شما خطور کرد توقف بدی و ذهنت را دور کرده متوجه موضوعی دیگر نمایی
موفق باشید
.
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام
برادر عزیز دوستان نظرات به جایی گفتن دیگه اون مسئله رو باید فراموش کنی چرا ؟چون شما ازدواج کردید یه فرزند
هم در راه دارید و در حال حاضر شما در قبال آنها مسئول هستید شوهر خانمتان وپدر فرزندتان .........
باید اول خودتان این موضوع رو بپذیرید کاری اشتباه یا درست انجام شده وتمام..... وشاید حکمتی در کار بوده ....
سعی کنید به همسرتان بیشتر محبت کنید لحظات شادی در کنار هم داشته باشید خلوت نکنید .......تا به گذشته رجوع کنید
از قدم زدن در گذشته بپرهیزید واگر لازم دونستید از یه مشاور هم کمک بگیرید
سعی کنیم سعی در تکرار اشتباهات نداشته باشیم
موفق باشید:72::72::72::72::72:
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام
باید تنها برای درس گرفتن از اشتباهات گذشته به زندگی قبلیتون فکر کنید و بس .
شما در دوران مجردی روابطی داشتید که نتیجه اون شده بددلی و بدبینی که وقتی همسرتون اسم نوه داییش رو آورده دچار بدبینی میشدید . پس نتیجه اون روابط تاثیر مستقیمی در زندگی شما داشته .
سعی کنید تک تک اشتباهاتتون رو بررسی کنید و ازش درس بگیرید به جای اینکه فکر دست و چشم و ابروی شیرین باشید . مطمئن باشید که اگر حتی زن و بچه هم نداشتید شیرین خانم حاضر به زندگی دوباره باشما نبودند چه برسه به الان پس جلوی اینگونه افکار رو بگیرید .
یک سوال
شما مطمئن هستین که فقط مشکلتون کتک زدن بوده و مثل دوران مجردی در زمان تاهل رابطه ای نداشتید؟؟؟؟؟
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام
شما شيرين رو به خاطر اینکه از یه آقا تعریف کرد، طلاق دادید...یعنی رفتاری از خودتون نشون دادید که منجر به طلاق شد... اما حالا خودتون دارید هزار بار بدتر، کار شیرین رو تکرار می کنید...یعنی در حالیکه ازدواج مجدد کردید نسبت به یک خانوم( درسته یه روز همسرتون بوده، اما در حال حاضر در زندگی شما نیست) رفتاری از خودتون نشون دادید که همسرتون خونه رو ترک کرده...به نظر میرسه با ساناز در مورد شیرین زیاد صحبت می کردید....چون گفتید زن خوبیه و شمارو درک می کنه...کمی عادلانه فکر کنید...شما به خاطر غیرتتون از شیرین جدا شدید، پس حق بدید به ساناز که نسبت به همسرش غیرت داشته باشه...باور کنید هرکس دیگه ای بود اصلا اجازه نمیداد شما اسم همسر سابقتون رو بیارید...چه برسه به اینکه درکتون کنه...بنده ی خدا ساناز در این شرایط چه فشاری رو تحمل کرده...شاید حرف های ما تلخ باشه... اما مواظب باشید کاری نکنید که یه روز به خاطر ظلم هایی که به ساناز کردید پشیمون و گریون باشید.
مطمئن هم باشید اعتیاد مشکلات شما رو صدبرابر خواهد کرد...پس هرچه سریعتر خودتون رو از این مهلکه نجات بدید:324:
سلام
شما شيرين رو به خاطر اینکه از یه آقا تعریف کرد، طلاق دادید...یعنی رفتاری از خودتون نشون دادید که منجر به طلاق شد... اما حالا خودتون دارید هزار بار بدتر، کار شیرین رو تکرار می کنید...یعنی در حالیکه ازدواج مجدد کردید نسبت به یک خانوم( درسته یه روز همسرتون بوده، اما در حال حاضر در زندگی شما نیست) رفتاری از خودتون نشون دادید که همسرتون خونه رو ترک کرده...به نظر میرسه با ساناز در مورد شیرین زیاد صحبت می کردید....چون گفتید زن خوبیه و شمارو درک می کنه...کمی عادلانه فکر کنید...شما به خاطر غیرتتون از شیرین جدا شدید، پس حق بدید به ساناز که نسبت به همسرش غیرت داشته باشه...باور کنید هرکس دیگه ای بود اصلا اجازه نمیداد شما اسم همسر سابقتون رو بیارید...چه برسه به اینکه درکتون کنه...بنده ی خدا ساناز در این شرایط چه فشاری رو تحمل کرده...شاید حرف
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
ظلم خیلی کمی را که شیرین در حق شما کرد چندین برابرش را در حق همسر جدیدت کردی. :163: دلم با حال همسر جدیدت می سوزه نه خودت.:302:
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
فقط و فقط یه لحظه خودمو میذارم جای ساناز؛ که با هزار امید و آرزو اومدم و وارد زندگیت شدم. اون قدر دوستت داشتم که کنارت موندم و خواستم که تو پدر بچه ام باشی؛ خیلی موقع ها اذیت شدم از اینکه تو اسم کسی رو آوردی که روزی توی زندگیت بوده و الان نیست. یعنی چه حالی بهت دست میده اگه منم اسم یکی از همون خواستگارهایی رو که یه روزی داشتم رو صدا بزنم؛ نمی دونم شاید احساس خیلی خیلی بدی بهت دست بده, درست مثل گذشته. :302:
به هر حال من الان و در حال حاضر بچه ای رو در شکم دارم که تو قراره پدرش باشی و همه ی دلخوشی هام این بود که تو کنارم باشی؛ دستم رو بگیری و توی چشمهای خودم نگاه کنی بدون اینکه یه لحظه فکر کنی به کس دیگه ای. به من نگاه کنی و بهم بگی که چقدر خوشحالی از اینکه من رو داری! از اینکه من قراره مادر بچه ات باشم و از اینکه این همه وقت بخاطر تو درکت کردم و باهات کنار اومدم. اون لحظه هام هم خیلی برام سخت بود وقتی از شیرین برام میگفتی اما چون دوستت داشتم درکت می کردم.
اما حالا فکر می کنم توی این زندگی باید بین من و خاطرات کسی که یه روزی کنارت بود یکی مون رو انتخاب کنی!
امیدوارم که منصفانه و با احساس و منطقی که نسبت به من و نگاهم و دستان خودم و چشمانم داری بتونی قضاوت کنی.
ساناز
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام eshtebah_35
من حالا كه به شكستها و تلخيهاي گذشته بر مي گردم مي بينم قسمتم اينطور بوده اما اون زمان همش من خودمو مواخذه و سرزنش مي كردم كه اشتباه كردم.
شايدقسمت بوده كه اشتباه كني پس خواست خدا اينطور بوده
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام اقا مهران
منم دارم طلاق میگیرم شایدبعده یه مدتی هم دوباره ازدواج کنم اما هرگز به خودم این اجازه رو نمیدم که راجع به زندگیه قبلیم با همسرم صحبت کنم.سانازخانوم واقعا خانومی کرده که تا الان درکتون کرده وچیزی نگفته.خودتونوبذاریدجاش واقعا سخته.
راستی سیسمونی خریدی؟؟؟اسم اتخاب کردی؟بلدی بغلش کنی؟
RE: طلاقش دادم پشيمونم.چيكاركنم؟
سلام مهران عزیز
اگه شما دنبال راه حل برای خلاص شدن از دست فکرهای مزاحم زندگی قبلیت هستی و میخوای در زندگی الانت با تمام وجود و انرژی مثبتت ایفای نقش کنی این خیلی خوبه بهت تبریک میگم
پیشنهاد من بعنوان برادر کوچکتر :
شما سن و سالی ازت گذشته باید توی پارامترهای زندگیت تجدید نظر کنی دیگه شایسته نیست زندگی رو یه خم ابرو و ظاهر ببینی مطمئنا ساناز خانوم هم زیبائیهای خاص خودش رو داره، تو بابا شدی، اولا یه کم صبر کن بچه بدنیا بیاد مطمئنا تغیرات زیادی در بخش مهمهای زندگیت ایجاد میشه دوما شما هیجانات بچه های 18 ساله رو دیگه باید رها کنی پارامترهای انسانی و معنوی شما باید پررنگ تر بشن پاکی ، وفاداری و نجابت ارزششون کمتر از خط و خال و ظاهر نیست اینی که میگم رو تجربه کردم و درک کردم به پاکی و شان خودت هم بیشتر احترام بگذار