RE: تردید در اینکه او همان گزینه مناسب من هست یا نه
نقل قول:
آقای عزیز شما می گی 1 ماه تمام فکر می کردی که از ایشون خوشت می یاد یا نه.
خودت می دونی که دوست داشتن با عاشق شدن فرق می کنه. ممکنه شما یکی رو دوست داشته باشی ولی عاشقش نباشی و نتونی به چشم شریک زندگیت بهش نگاه کنی.
برخلاف نظر شما بیشتر مشاوران یا رواشناسان معتقدند که همسر خود را در ابتدا دوست داشته باشید تا اینکه عاشقش باشید و عشق چشم ها را کور میکنه و نمیزاره عیب های همدیگرو ببینید همچنین وقتی مردم خواستگاری سنتی ازدواج میکنند عاشق هم نیستند که ولی علت های برای دوست داشتن ابتدای کار بوجود میاد و بعد تبدیل به عشق میشه.
ضمنا پسرها بصری هستند و دخترها صمعی . یعنی پسرها از راه چشم تحریک یا عاشق میشند ولی دخترا با شنیدن
خدمت شما عرض کنم که من ابتدا بخاطر اخلاقیات و خانواده ای که از ایشون دیدم و مقداری عقاید و تفکراتشون که شبیه من بود بیسار ازشون خوشم اومد.
ولی خوب توجه داشته باشید که من پسرم و بصری و خیلی ظاهر برام مهمه همونطور که سیرت برام اهمیت داشت. به همین دلیل اگه یک ماه داشتم فکر میکردم از ایشون خوشم اومد یا نه بخاطر ظاهر ایشون بود . چونکه خیلی بی پیرایه و آرایش بودند با این حال قشنگ بودند به نظر من ولی خوب اون جذابیت یا قشنگی که حالا بعضی دخترا توسط آرایش و میکاپ و گریم نوع لباس انجام میدند و توجه پسرها را سریع جلب میکنه نبوده
و همچنین من با یه نگاه عاشق نشدم که بخوام بگم من عاشق ایشون هستم یا نه
نقل قول:
ازدواج یعنی عشق عمیق.... یعنی آرامش... یکی بودن نه من..تو..
حرفای شما زیباست و منم دوست دارم همین اتفاقات را ولی خوب شاید اینا برای شما که دختر هستید باشه من باید بهش مسولیت / مخارج / برآورده کردن انتظارات / مواظبت / پشتبیانی و .... را هم اضافه کنم و از اینش میترسم
نقل قول:
فکر می کنم اگه شما ته دلت یه چیزی تکون می خورد و حس می کردی عاشقشی سعی می کردی به هیچ وجه از دستش ندی نه این که یک ماه فکر کنی که اصلا ازش خوشت می یاد یا نه یا نگران باشی که بعد از ازدواج چه شرایطی پیش خواهد اومد.
معلومه که ته دلم تکون میخورده از چندین ماه قبل از اینکه باهاشون آشنا بشم وقتی میدیدمشون ناخودآگاه نگاهم قفل میشد. یعنی سریع متوجه حضورشون تو سالن یا هرجایی از دانشگاه میشدم . بعدها این حس را داشتم که نمیتونستم شکست یا ناراحتی ایشون را ببینم واسه همین با تموم مشکلات کاری و فکری که داشتم میرفتم تدریس خصوصی بهشون میدادم . اما بازم به همون دلیلی که گفتم هی مردد بودم نمیدونستم خوشم میاد یا نه شاید این از بعد ظاهر بوده
آخه من اصلا نه قصد ازدواج داشتم نه تو فاز اینکارا بودم . یه موقعست یکی قصد ازدواج داره چشماشو تیز میکنه مورد های خوب را نشون کنه . من اصلا تو این خطا نبودم یهو ایشون سر راهم سبز شد. خوب اصلا آمادگی برخورد با این مساله را نداشتم . ولی معیارهایی در ایشون میدیدم که خیلی دوست داشتم و تو دخترایی که قبلا دیده بودم ندیده بودم
واسه اینکه بدونید چند وقت پیش ایشون شهریشون را پرداخت نکرده بودن واسه انتخاب واحد دانشگاه مشکل داشتند پرسیدم چرا واحداشونا درست نمیکنند گفتند هنوز شهریم را نریختم . و اونروز آخرین روز بود خیلی ناخودآگاه بهشون پیشنهاد دادم من شهریه شما را پرداخت میکنم که کارتون راه بیوفته و بعدا بهم بدید و اینکار را هم کردم و وقتی مبلغ شهریه را مینوشتم خیلی راحت انگار نه انگار واسه خودم هم جای تعجب بود. اصلا بدون هیچ حالا بگیم ضمانتی حرفی حدیثی براشون پرداخت کردم بدون اینکه بپرسم کی میدید یا چی. حالا به دوستم که شاید ۳۰ میلیون سرمایه داره و اعتبار ، یک دهم اون مبلغ ازم قرض بخواد با یه مقدار اکراه و ازش بپرسم کی میده و اینجوری مثلا میدم با اینکه خیلی تمایل ندارم ولی اینجا انگار شهریه خودم را داشتم میدادم نه مبلغی که مینوشتم برام مهم بود نه نگران این بودم که کی پس میگرم این پول را یا اصلا پس بگیرم یا نه ... خیلی راحت ... یه حالت اینجوری
نقل قول:
گفتی کمالگرایی... ازتون می خوام اول خودت رو بشناسی... شخصیت رو... این که از همسرت چی می خوای. یه مشاور خوب حتما جواب می ده و می تونه کمکت کنه.
بعد اجازه بدی تا فرصت عاشق شدن پیدا کنی...اونوقت طرف مقابلت هر چی باشه، هر کی باشه،برات می شه الهه زیبایی و عشق...
تقریبا خودم را شناختم و میدونم هم چی میخوام . ولی شاید یه سری توقعاتی از خودم داشته باشم مطمئن نیستم برآورده کنم.
بزارید خیالتون را راحت کنم. من شاید بیشتر بخاطر خود ایشون نگرانم تا ترس از مسولیت . به شخصه خیلی دوست دارم که برای ایشون هیچ چیزی کم نگذارم و هرچی دوست داشته باشند را براشون فراهم کنم و همیشه باعث خوشحالیش بشم اما میترسم نتونم این کارو انجام بدم و از عهدش برنیام و موقعیت مالی خوبی نداشته باشم و حالا حالا لازم باشه کار کنم . در صورتی که ایشون در زندگیشون همه چیز براشون فرآهم بوده و هست و بسیار برای پدر و مادرشون عزیز هستند(وضعیت مالی خوبی دارند) و خوب من شاید نتونم اون جوری که تو خونشون براشون بوده برآورده کنم و از این موضوع به شدت ناراحت میشم و نمیخام باعث ناراحتی یا سختی ایشون بشم یا اینکه غرورم جلوی پدر ایشون یا خانوادشون خورد باشه با توجه به اینکه ایشون خیلی دختر عزیز گرونیه پدر و مادرشون هستند (تک دختر هستند) و قطعا پدر و مادرش انتظار دارند دامادی داشته باشند که بتونه همه چیز را برای دخترشون مثل خودشون فراهم کنه و ...
اما من شرایطم خیلی پایین تر از این صحبتاست البته نه اینکه چیزی نباشه ها ولی در این حدم نیست .
البته اینو هنوز نمیدونیم هنوز هیچ خواستگاری یا صحبتی نشده
اصلا هنوز مرددم برم خواستگاری یا نرم
البته برم هم . عین همین حرفا را میزنم . و خوب انتظاری هم ندارم که منو قبول کنند شاید مورد مناسب تری هم باشه برای دخترشون
ولی تنها چیزی که برای من مهمه . مهم تر از اینکه من با ایشون ازدواج کنم یا نکنم . اینه که ایشون خوشبخت بشه
همین
RE: تردید در اینکه او همان گزینه مناسب من هست یا نه
چیزی که من مخالف سر سختش هستم همین قضیه عشق با یک نگاه و این حرف های کوچه بازاری بیهوده س... چیزی که الان سر زبون همه افتاده.
ولی حرف های شما تو پست قبلی نشون می ده که با عقل و نه صرفا احساس ایشون رو انتخاب کردی و واقعا به ایشون علاقه داری ولی این تردید...؟
وقتی به نظر شما ایشون همه شرایط رو دارند و ظاهر رو هم که می گید بدون آرایش و با همون سادگی قشنگ هستن پس جای این تردید کجاست؟
به هر حال امیدوارم موفق باشید و خوشبخت.:72:
RE: تردید در اینکه او همان گزینه مناسب من هست یا نه
نقل قول:
چیزی که من مخالف سر سختش هستم همین قضیه عشق با یک نگاه و این حرف های کوچه بازاری بیهوده س... چیزی که الان سر زبون همه افتاده.
ولی حرف های شما تو پست قبلی نشون می ده که با عقل و نه صرفا احساس ایشون رو انتخاب کردی و واقعا به ایشون علاقه داری ولی این تردید...؟
وقتی به نظر شما ایشون همه شرایط رو دارند و ظاهر رو هم که می گید بدون آرایش و با همون سادگی قشنگ هستن پس جای این تردید کجاست؟
به هر حال امیدوارم موفق باشید و خوشبخت.72
تردید به خودم دارم که نکنه اونجور که باید و شاید بتونم کارهایی که فکر کردمو انجام بدم
RE: تردید در اینکه او همان گزینه مناسب من هست یا نه
سلام آقای محترم
به نظره من اگه مردی به خاطره میل جنسیش با یه دختر ازدواج کنه این توهین به شخصیت و وجود اون دختره.
شما در حرفهاتون بارها نوشته اید که خیلی میل جنسی دارید.من فکر کنم این میل شدید شما نمی ذاره شما درست تصمیم بگیرید.
اینجوری که من از حرفهای شما استنباط کردم شما بیشتر هدفتون رسیدن به رابطه جنسی هست.
و این را هم بگم واقعا تا چند تا دختر ندیدید و باهاشون حرف نزدید اقدام به ازدواج نکنید.
من به این موضوع اعتقاد دارم که:مرد باید قبل از ازدواج جوونیشو بکنه که بعد از ازدواج یادش نیافته که بکنه!
لطفا تا مطمئن نشدید با این ندونم کاریتون پا اون دخترو به این ندونم کاریها باز نکنید.
RE: تردید در اینکه او همان گزینه مناسب من هست یا نه
نقل قول:
اینجوری که من از حرفهای شما استنباط کردم شما بیشتر هدفتون رسیدن به رابطه جنسی هست.
چه کسی بخاطر رابطه جنسی میره ازدواج میکنه؟اونم با این دختر نه حالا یه دختری که آدم بدونه از این لحاظ مطلوب هست
مشکل من بی ثباتی هست.
نقل قول:
لطفا تا مطمئن نشدید با این ندونم کاریتون پا اون دخترو به این ندونم کاریها باز نکنید.
صد در صد همچین اتفاقی نیموفته
RE: تردید در اینکه او همان گزینه مناسب من هست یا نه
دوست عزیز آقای danitux
به نظر من شما به اندازه کافی فکر کردید و ابعاد مختلف تصمیم تون رو سنجیدید. الان دیگه وقتشه که یک گام عملی بردارید. با خانواده تون صحبت کنید و سعی کنید نظر اون خانم رو هم نسبت به خودتون متوجه بشید. تا موقعی که از احساس اون نسبت به خودتون مطلع نشید و بله رو ازش نگیرید این تردبد ها هم برای شما هست و هم ایشون. من توی صحبتای شما واقعا تردید ندیدم بیشتر ترس هست که خودشون نشون میده و ترس از پذیرفته نشدن. شاید بهتر باشه اسم تاپیکتون رو هم عوض کنید بذارید: تردید در اینکه من همان گرینه مناسب او هستم یا نه! :) چطوره؟ ;)
ببینید اگر هر کدوم از ما خانمای این تالار بیایم بگیم جای هیچ شکی وجود نداره و شما میتونید برای ایشون یه همسر نمونه باشید و برای خانواده ش یه داماد خوب فایده نداره! نشنیدید میگن علف به دهن بزی باید شیرین باشه!؟
تنها کمکی که شاید از دست من یکی برای شما بربیاد اینه که به شما توصیه کنم توی هر مرحله ای که میرید جلو نترسید. خودتان باشید و تظاهر نکنید. با قاطعیت باشید علاقه تان را پنهان نکنید و اگر دوست ندارید با شما و احساساستان بازی نشه شما هم دیگران رو به بازی نگیرید. در نهایت اگر دیدید دختری که در نظر گرفته اید و منطقی تصمیم گرفته اید همسر آینده تان باشد متعلق به شما نیست از او دور شوید.
برایتان آرزوی موفقیت می کنم:72: