RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
سلام
ببینید انگار شما قصد ازدواج با اون خانمو ندارین.نکنه دوباره خواهان ادامه دوستی هستین و فقط همین؟
از ادبیاتتون و محتوای حرفاتون برمیاد اینطور باشه
"آمارشو گرفتم ... باکسی هست یا نه...!"
بنظر من که ادبیات کسی که قصد ازدواج داره باید بهتر باشه.دلچسب تر.محترمانه تر نسبت به فرد مقابلش
اگه واقعا قصد ازدواج دارین و فکر میکنین مناسب شما هستن موقع مناسب پا پیش بذارین و بهش بگین هدفتونو .اونم محترمانه و با ادبیات یک فرد بالغ و عاقل
اگه خواست خواست نخواست هم از رفتارش معلوم میشه داره ناز میکنه یا واقعا نمیخواد.اینو دیگه بعهده شما که آقا هستین میذارم
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
1-سلام. ممنون بابت جواب! ایشون قبل از قطع رابطه ش با بنده، می گفت حالا حالا ها به فکر این چیزا نیست... می خواد درس بخونه، روابط اجتماعیشو... الان چطور شده که 2 سال نشده یکی رو پیدا کرده؟! و همون کسایی که آمار آوردن!!! گفتن که رابطه جدیه... من فقط می خواستم بدونم هنوز تنها هست یا با کسیه! اگه با کسی هست، احتمالا تا حالا هزار بار در ذهن خودش مقایسه کرده... حالا من به نظرتون برم جلو بگم، شما نیومدی، من اومدم، اونو ول کن! یا بگم راجع به منم فکر کن؟ ایشون که هنوز درسش تموم نشده و به گفته ی خودش تا آخر درس به فکر این چیزا نیست! حالا من الان برم بگم بیا با من ازدواج کن! خوب به من بر می گرده میگه، من که گفتم فعلا قصد ازدواج ندارم، دیگه چی میگی! برم بگم فرصت دوباره، تجدید نظر؟ پس اونی که باهاش دوباره شروع کرده چی؟ اگه بد باشه طرف، خوب خودش شاید بیاد، شایدم نه! اگه اون بهتر باشه، خوب باهاش می مونه! من میگم که اصلاً رفتن من الان معنی داره یا نه؟! با این اوصاف... اگه معنی داره، کجا، چه جوری؟ چی بگم؟
2-چطور یه رابطه ی 5 ساله انقد راحت تموم میشه (خیلی راحت، من در حقش بدی نکردم، اما خوب، اشتباه داشتم...) و حتی دریغ از یه اس ام اس، با مزمون مثلاً: «من یکیو پیدا کردم، تو هنوز تنهایی بی عرضه؟» خوب وقتی اون چنین کاری نمی کنه و به طرف منم نمیاد، آمار گرفتن من کار غیر منطقیه؟! به نظر من، آمار گرفتم من به این معنی نیست که من بازم قصد دوستی دارم.. از نظر من، این کارم یعنی: می خواستم ببینم در چه وضعیه! شاید واقعاً خوشحال و راضی باشه از وضعش!... نمی دونم دیگه!
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
سلام
منظورتونو متوجه شدم.فقط نمیدونم چرا طرز حرف زدنتون طوریه که فکر میکنم قصدتون جدی نیست!
بهر حال.بگذریم
آیا شما مطمئنین ایشون با کس دیگه ای رابطه دارن؟با این اوصاف اگه شما رو بپذیرن حاضرین باهاش ازدواج کنین
شما علنا رابطه ایشونو میدونید بازم مایل به ازدواج هستین؟
خب نمیدونم غیرتتون اجازه میده یا نه!!!
اما اگه براتون مهم نیست...
شما فقط به قصد این جلو برین که تکلیفتونو معلوم کنین
اگه ندونین کی قصد ازدواج داره و با کی.خب یا باید منتظر بمونین(که یه ریسکه)
یا اینکه بیخیالش بشین(که یه ریسک دیگه س و شاید تا اخر تو دلتون این علامت سوال بمونه که شما رو میخواست یا نه)
بنظر من اگه عدم وفاداری ایشون(در صورت واقعیت داشتن)اهمیتی نداره(بهر حال تعهدی بینتون وجود نداشته)بهتره برین و نظرشو در یک وقت مناسب جویا بشین.وقتیکه مشغله دیگه ای نداره تا تو برخوردش تاثیر بذاره.و البته پیشنهادتونو جدی و کمی رسمیتر(نه خیلی خشک تا فراری بشه.و نه خیلی تر!!!) بهش بگین طوری که بدونه هدفتون خیره و ارزش فکر کردنو داره.شاید نوشتن یک نامه مفصل بد نباشه در کنار ملاقات حضوری
در هر حال قبلا گفتم اگه نظرش مثبت هم باشه احتمال داره اول زیاد تحویلتون نگیره
اینجاشو باید خودتون تشخیص بدین که داره ناز میکنه یا واقعا نمیخواد
ممنون بابت جوابتون و وقتتون. من تمام این جنبه هایی که شما مطرح کردینو هزار و پونصد بار تو ذهنم مرور کردم.من به هیچ طریقی بهش دسترسی ندارم! تنها راهم رفتن به دانشگاهه! الانم که موقع امتحانا هست دقیقا می تونم بر اساس شماره ش کلاسی که توش امتحان داره و صندلیشو پیدا کنم و برم اونجا و ازش بخوام که بعد از امتحان یه جا با هم صحبت کنیم! حالا ممکنه اون دوست جدیدش! - که صحتشو نمی دونم اما حدس م زنم که با کسی باشه - اونجا تو همون کلاس باشه، شایدم نباشه... من جور دیگه ای بهش دسترسی ندارم و موقع دیگه، پیدا کردن روزایی که کلاس داره و ساعتش، سخته و غیر ممکنه شاید... اما الان می دونم یه دو سه هفته ای سر یه ساعت به خصوص باید بیاد امتحان بده! یه ایمیل خیلی کوتا زده زدم، اما نمی دونم کی جواب میده، یا اصلا جواب میده بهش یا نه؟ یا اصلا ایمیل فایده داره یا نه!
خوب الان برم موقع امتحانا؟ حرف بزنم، نامه هم بدم؟ نرم؟ اگه اصلا نخواست باهام حرف بزنه، اصرار کنم؟ اصرار نکنم؟ چیکار کنم؟ از اومدن من اونجا ناراحت نمیشه؟ مطمئنا میشه اما خوب... چیکار کنم؟
ممنون بابت جوابا:72:
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
سلام دوباره
خب اگه اینطوره سر امتحان آخری برین سراغش
اما نه تو کلاس و سر صندلی
منتظر بشین از امتحان که دراومد
بیرون تو محوطه باهاش صحبت کنین
بنظر من از اونجایی که ممکنه نتونین حرفاتونو مفصل بزنین نامه بدین
و خواستار قرار بعدی باشین
اینم تو نامه بگین که جاب نامه رو از طریق ایمیلش بده و بدونه که بهش ایمیل میزنین تا چکش کنه
با یه بار صحبت رودر رو اونم با اون شرایط نه میتونین شما نظر ایشونو بفهمید نه ایشون امادگی قبلی دارن که عکس العمل مناسب نشون بدن
اگه نخواست حرف بزنه نامه رو بهش بدین
اگه اونم نگرفت بهش بگین بهش ایمیل خواهید زد
مطمئن باشین چک میکنه
محتوای ایمیلتون هم بمونه اگه خواستین بعدا درموردش صحبت میکنیم
موفق باشین
سلام. بازم ممنون بابت جوابتون. نمیشه! چون انقد اونجا شلوغ پلوغه که جای سوزن انداختن نیست! چه برسه آدم بخواد کسی رو راحت پیدا کنه! چون فقط یه رشته اون روز و ساعت امتحان نداره... یه عالمه آدم! یه عالمه کلاس! 2 3 تا در ورودی و خروجی! حالا این مشکل به کنار، اومدیم و من سر امتحان آخر رفتم و اون، اون درسو نداشت یا اون درسو قبلا پاس کرده بود! اون وقت چی؟! بمونم تا ترم بعد؟!!! این کارم گمونم نمیشه کرد! بهتون گفتم، یه ایمیل کوچیک زدم و گفتم که می خوام بیام ببینمش اما هنوز تصمیم نگرفتم.... اما نمی دونم کی چک می کنه، 1 ماه دیگه؟ 2 ماه؟ 3 ماه؟ 4 ماه؟ فردا؟ اصلا چک می کنه یا نه! یا کی معلوم نیست! یا اصلا ایمیل رو جواب میده یا نه! با این اوصاف باید چیکار کرد؟! عجب وضع پیجیده ای...
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
تا مدتی رها کنید این ذهن خسته را . رها کنید .
نه لازم است فکر کنید و نه لازم است کار خاصی انجام دهید . تنها آرامش داشته باشید و رها کنید و صبر کنید . صبر . صبر .
اوضاع پیچیده نیست شما ماجرا را با فکرهای شلوغ خودتان پیچیده کرده اید .
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نعمت يعني ما
ميشه به اين سوال جواب بدين
چرا دوباره دنبال اون دخترين؟چه ويزگي ممتازي رو در اون دختر ديدين كه فكر ميكنين شايد كمياب باشه؟
آيا اگر الان دختري با ويزگي هاي خوب براي ازدواج داشتين باز هم به همون دختر فكر مي كردين؟
.
.
.
به نظر من شما در سن خيلي كوچكي كه بالطبع تجربه ي كمتري داشتين با ايشون بودين و بالطبع كارهايي كردين كه شايد الان خودتون هم پشيمون شده باشين
فكر مي كنم اگر شما به دنبال دختر با ويزگي هاي نزديك به خودتون در حال حاضر باشين موفقيت بيشتري در زندگيتان به وجود خواهد امد
موفق باشين ايقدم حرص نخورين باور كنين اينقد اعصاب خوردكني نداره:72:
سلام. ممنون از جواب شما. من درسته که اون موقع سنم کمتر از الان بود. الان 26 هستم. اما همونطور که گفتم حتی بعد از 2 سال نتونستم فراموش کنم. و تا وقتی که مطمئن نشم که برگشتی وجود نداره، مطمئنا هر رابطه ای شروع بشه، می دونم خرابش می کنم... اون دختر خوبی بود. ما زیاد مشکل نداشتیم اما خوب نمی دونم یه دفعه چرا همه چی از این رو به اون رو شد. الان مشکلم رفتن یا نرفته و ... در صورت رفتن، اون مشکلاتی هست که مطرح کردم در پست های قبلی...
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
سلام
اوضاع رو واسه خودتون بيجيده نكنين
يعني بعد از 5 سال دوستي شما نميتونين ايشونو غير از امتحانا جاي ديكه بيىا كنين؟
شماره اي ادرسي
فكر كنم بشه ها
سلام. ممنون از راهنمایی ها... شماره ی خودش قطعه. خواهرشم قطعه! خونه شونم عوض کردن. جایی که بودن دیگه نیستن... اینو می دونم. حالا کجا رفتن نمی دونم! کلاس خاصی هم نمی رفت اون موقع. الانشو بازم نمی دونم! دیگه شماره ای ندارم ازش. مغازه ی داییشو می دونم کجاس.
-شماره ی باباشو دارم!!!!!! 2-محل کار باباشو می دونم! 3-خونه ی مادربزرگشو بلدم!
4- می دونم کدوم دانشگاه میره و چه رشته ایه!!!! همین!
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
سلام!
چرا دوباره مي خواين ببينيدش؟اصلا خودتون ميدونيد اگه ببينيدش چي ميخواين بهش بگين!:303:اگه اونو واقعا ميخواين و محل كار و شماره پدرشو داريد و شرايط ازدواجو!!!(اين خيلي مهمه!)برين سنگاتونو باهاشون وا بكنيد.اگه اون قضيه اي كه ميگيد يه دوستي ساده است (برفرض واقعي بودن)كه نميتونه پايه و اساسي براي تشكيل زندگيش باشه مگر اينكه نخواهد به هر دليلي ديگه شما رو تو زندگيش ببينه.:160:
به يه شيوه كاملا سنتي اقدام كنيد .آيا پدرش از قبل در جريان برنامه شما بوده؟يه معتمدي را معرفي كنيد و به اقدامتون صورت جدي بديد اگه اعتماد به نفس و آمادگي كامل براي تشكيل زندگي داريد!:227:اين كاري كه داريد شما ميكنيد اسمش ميشه يكسري خيالبافي و بايد و نبايد و ميشه و نميشه و پيچوندن خودتون و ديگران!:325:
كمي مصممتر وو قاطع تر باشيد!:324:
موفق باشيد!
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
نقل قول:
سلام خیلی تنها
این من بودم که نامه نوشتن رو به ایشون پیشنهاد کردم
اما منظورم نامه عاشقانه و این جنگولک بازیها نبود
من احتمال دادم طرف مقابلشون حاضر نشه باهاشون صحبت کنه
پس اونموقع بهتره خلاصه حرفاشو مکتوب بهش بنویسه و نیتشو بگه
اگه هم کار خوبی نیست حداقل باید بگه که بهش ایمیل میده تا اونم متوجه بشه و چک کنه
خیلی تنها
اگه حتی 1% اون خانم حاضر به صحبت نشد (بعلت غیر مترقبه بودن دیدن ایشون، جلب نظر اطرافیان یا هر چی)
پیشنهاد شما چیه؟
دوستمون چطور بتونن در ارامش حرفشونو بهش بزنن و ایشون درست برداشت کنن
نظر من اینه که اگه واقعا دادن نامه بده
حداقل بهش بگن از طریق ایمیل باهاش در ارتباط خواهند بود تا بلکه بعدا طرف مقابلشون بتدریج امادگی ملاقات حضوری رو پیدا کنن و با یه عکس العمل احساسی هردوشون بهم نریزن
"lvlahtab" خانم سلام
اگه نامه نوشتن رو درست ندونستم و نوشتن نامه نظر بوده ، من خدای ناکرده قصدی نداشتم / ببخشید:72:
من با گفتن ایمیل مشکلی ندارم و یه راه اضطراری خوب محسوب میشه ؛ این که slimslim عزیز به گوش ایشون برسونن که ایمیل زده اند یا خواهند زد مطمئناً باعث میشه که ایشون Check Mail بکنند!
اما من شخصاً نامه دادن رو درست نمی دونم و مطمئنم دلیل این بدبینی ام به نامه! اتفاقاتیه که از این بابت برای دوستام افتاده!
ببینید ؛ من به نامه بدبینم! اصلاً نامه یه حالت خاصی داره :163: هرچی فکر میکنم نمیتونم صفت خاصی براش پیدا کنم:311: ، چه جوری بگم توی سن 26 سالگی چندان دلچسب و شایسته نیست ؛ ناخودآگاه همه به یاد دوستی های توی راه مدرسه توی دوران دبیرستان میوفتن!:311: اینطور نیست؟!
ایشون باید هرطور شده خودش رو به عنوان یه خواستگار ، با جایگاهی مشخص و شرایطی قابل تأمل و... برای خانم مورد نظر ، مطرح بکنه!
ایشون با تمام احساس جلو میره و اون خانم (در شرایط Normal & General ) بایستی برای تمامی و تک تک احساسات ایشون پاسخ داشته باشند
و نامه چنین Function نداره!:82:
نامه ، یعنی من نمیتونم رو در رو حرفامو بزنم! خب این یعنی چی؟ احساس ضعف؟ پس خانم باید به کسی تکیه کنه که دور از جون slimslim حرف زدن رو در رو بلد نیست
در هر صورت با توجه به دلایلی که شما آوردین (هر چند ایراداتی بسیار بزرگی بهش وارده) اندکی متقاعد شدم که نامه هم مثل ایمیل میتونه به عنوان یه راه اضطراری آخر به کار گرفته باشه ؛ اما قرارمون این شد که عشقولانه و... نباشه ها!:311:
هیچ چیز مثل نوشتن راحت نیست / اما تأثیری که صحبت رو در رو داره هیچ نامه ای نداره
ولی پیش بینی نمی کنم که اون خانم خیلی مطلق و رادیکالی و بدون هیچ دلیلی از صحبت با ایشون سر باز بزنه ؛ و حتماً وقت صحبت به ایشون خواهد داد (ایشالا که اینطور میشه:323:)