RE: مشکلات من با اقایان !
با سلام
گفتم که اینها نظراتی هست که در رویکرد روان تحلیل گری مطرح هست. نه استدلالهای بنده!
به هر حال در رویکردهای رفتاری و شناختی، شما باید انتظاراتتون مبتنی بر واقعیات باشد. و واقعیت اینست که ارتباط های رایج و متداول بین دو جنس بر اساس اهداف ، انگیزه ها و نیازهای آنها شکل می گیرد.
این که شما با آقایان مشکل دارید، نپذیرفتن این واقعیت هست که وقتی دوستی از هم جنسی متمرکز بر غیر هم جنس می شود فاکتورهای دیگری دخیل می شود که باید به رسمیت شمرد.
RE: مشکلات من با اقایان !
واقعیت رو که نمی شه انکار کرد.
نه باید از این ور بوم افتاد، نه از اون ور بوم!!!
اندیشه های ما وقتی آرمانی و در ذهن خودمون ساخته بشند، موقع اجرا در جامعه به این مشکلات بر می خوریم. در صورتی که اگر واقع بینانه نگاه کنیم، روابط رو درست تعدیل می کنیم.
RE: مشکلات من با اقایان !
به مدیر همدردی
بله البته من اینا و قبول دارم و قبلنا سعی در انکار داشتم اما دیدم نه انکار کردن نداره و این انکار از تعالیمی
بوده که تا به حال دیده بودم...
جناب مدیر خوبه که شما زمان میگذارید اگر زیاد این بیان نمیشه در انجمن به هرحال همه حواسمون هست و سپاسگذاریم چون اتفاقا من فکر میکردم که بعضی ها تخصصی ندارند و میان نظر میدن ممکنه کسی تحت تاثیر نظرات
مغرضانه و ...اونها قرار بگیره اوضاعش بدتر هم بشه.
من گفتگوها را دنبال میکنم راستی شما شماره تماس هم گذاشتید در خصوص روانکاوی هم اگربه مشکل خوردم امکان
تماس هست یا فقط در حوزه روانشناسی و...؟
reihaneh گرامی
البته این که چه دیدگاهی واقع بینانه هست خودش جای تامل داره الزاما هر نظری و...که عمومیت داره واقعیت ممکنه نباشه !
RE: مشکلات من با اقایان !
عزیزم، تو توی جامعه زندگی می کنی. رفتارهات و تعاملاتت با جامعست.
باید بدونی طرفت دیدگاهش با احتمال بسیااار زیادی دیدگاه جامعست با کمی شدت و ضعف.
تو می تونی مخالف یه پدیده باشی. پس برو جایی زندگی کن که بقیه مثل تو باشند.اما تا زمانی که در جامعه ای زندگی می کنی که مثل تو فکر نمی کنن، تو باااید حواست به این تفاوت باشه و طبق عقاید خودت رفتار نکنی و اگر کردی تبعاتش رو بپذیری
RE: مشکلات من با اقایان !
ریحانه درست میگی !
اساسا بیشتر مشکلاتم اینه که نمیتونم اونچه که میخوام و به بقیه بگم چون مورد علاقه شون نیست
و این باعث شده ادم خود رایی بشم و به جای اینکه ببینم حالا طرفم چی میگه فقط بگم نه !
توجه کردم دیدم تو همین تاپیکم به همه گفتم نه بعدش کم کم دیدم حالا چیزاییم درست میگن !
RE: مشکلات من با اقایان !
یک زمانی من هم مشکل تو رو داشتم.(البته الان هم دارم، اما الان به دید اشکال بهش نگاه می کنم).
مثلا فوق العاده به "انسانیت" حساس بودم. واقعا حاضر نبودم به کسی بدی کنم و یا بدی رو با بدی جواب بدم (90% اوقات)
بعد یک زمانی، از یک عزیزی که فکر می کردم اون هم مثل منه و دیگه خیلییییییی دوستش داشتم (و دارم) و بهش دلبسته شده بودم، یک نامردی اساسییییی دیدم.
خیلییی بهم ریختم. بعد یکی از دوستان بهم گفت ایراد تو اینه که یه دنیا تو ذهنت ساختی. این دنیا خیلیی ایده آله. اما تو واقعیت (حداقل جایی که تو زندگی می کنی) جور در نمی یاد. برای همین ناگهان همه دنیا رو سرت خراب می شه.
شاید باید واقع نگر بود. شاید باید از دنیاهای ذهنمون بیرون بیایم. تو واقعیت زندگی کنیم و اگر چیز اشتباهی رو در واقعیت می بینیم، با علم به این که این موضوع وجود داره و امکان داره هر لحظه برای خودمون اتفاق بیافته زندگی کنیم. فکر می کنم این طوری رفتارهامون معقول تر و حساب شده تر باشه.
می دونی، هیچ منطقی نمی گه دروغ خوبه. هیچ منطقی نمی گه برای زنده موندن خودت می تونی بقیه رو له کنی. اما این اتفاقات می افته.
بنابراین من تصمیم گرفتم باز هم انسان وار زندگی کنم (اما نه مثل قبل. الان می دونم که باید کنترل شده رفتار کنم. البته دانستن تا عمل خیلی فاصله هست. هنوز تو عمل زیاد موفق نبودم. نیاز به زمان دارم). این بار می دونم هر لحظه امکان داره از طرف مقابلم یه نامردی ببینم. بنابراین دیگه حواسم هست ....می فهمی منظورم رو؟؟
RE: مشکلات من با اقایان !
بله کاملا
با مثال و توضیحتم کاملا موافقم اعتماد بیش از حد به دیگران و...به قول شما ایده ال سازی مطلق ذهنی گاهی باعث
میشه ناراحت بشیم وقتی برعکسش و میبینیم
خوشحالم که شما به این باور رسیدین اگه توجه کرده باشی وقتی ادم اینطوری فکر میکنه زندگی و نامردی هایی که
میشه هضمش براش راحت تره !
RE: مشکلات من با اقایان !
با سلام
دوست محترم به تالار همدردی خوش اومدید
تاپیکتون رو از ابتدا خوندم
خوشحال میشوم من هم در بحثتون شرکت کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک انسان
اما خودم مشتاقم تا خود شخصیتم را ارزیابی کنم
دوست گرامی من سررشته ای از روانکاوی ندارم اینکه گفتید می خواهید شخصیتتون رو ارزیابی کنید
1-از چه نظر؟
2-با چه هدفی؟
یعنی خودتون نقص هایی دارید و انها را می دانید و درصدد رفع آنها برآمدید ؟و یا نه به دنبال این هستید که دیگران نقصهایتان را بهتون بگویند(که پذیرش بالایی می خواهد) و یا اینکه به دنبال این هستید که تایید دیگرن را بگیرید و آنها را با خود همراه سازید
من هیچ مشکلی با اقایون ندارم و اتفاقا
بسیار هم مرد ها و دوست دارم و میتونم
به یک مرد به چشم یک دوست معمولی منظورم
نوع دوستی که با خانم ها دارم همون دوستی و با اقایون هم داشته باشم
دوست داشتن
واژه قشنگی است و پر از بار مثبت اما
معمولا انسانها به هرکسی نمی گویند دوستت دارم ....به طور عمومی میشه گفت من همه ی انسانها ...همه ی مادران همه ی پدران ...همه ی کودکان ... همه ی انسانها را دوست دارم.... ولی من خودم به شخصه معمولا به دوستانم که باهاشون رابطه ی دوستی دارم نمی گویم دوستت دارم مگر دوست خیلی خیلی خاصم که با دیگران بنابر دلایلی فرق داشته باشه و به من نزدیک تر باشه
یعنی اندکی بیشتر در حریمم اجازه ورود داشته باشه و به من از سایرین نزدیک تر باشه
***
خوب حالا واژه دوست داشتن گفته شد
برداشت طرف مقابل چگونه است؟
وقتی همجنس خودم باشه همون برداشتی رو میکنه که من منظورم بود اما وقتی جنس مخالف باشه برداشتش فرق میکنه
ببین دوست گرامی مطلبی از یکی از پیشکسوتان تالار برایت میاورم که بسیار سودمند هست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
باید در نظر داشته باشید همه ما انسان ها به دنبال منافع خود هستیم حتی در امری به نام ازدواج....پس(اغلب) پسران در درجه اول هدف از یک رابطه را ارضا نیازهای عاطفی و جسمی خود می دانند ....
این گفته ی یک مرد در مورد همجنسان خودش هست
و همچنین درجای دیگیری هم ایشون متذکر شده بودند که شاید دخترها بگویند یک مرد را به چشم برادر می بینند ولی هیچگاه یک مرد یک زن را به چشم یک خواهر نمی بیند
خوب با این حساب وقتی شما به یک مرد بگویی دوستت دارم به نظرتون در 99درصد موارد اون آقا چه برداشتی می کنند؟
ادامه دارد...
RE: مشکلات من با اقایان !
به بالهای صداقت گرامی
نقل قول:
-از چه نظر؟
2-با چه هدفی؟
یعنی خودتون نقص هایی دارید و انها را می دانید و درصدد رفع آنها برآمدید ؟و یا نه به دنبال این هستید که دیگران نقصهایتان را بهتون بگویند(که پذیرش بالایی می خواهد) و یا اینکه به دنبال این هستید که تایید دیگرن را بگیرید و آنها را با خود همراه سازید
کلا میخوام ابتدا در مورد روانکاوی و نظریاتش پیرامون روان (به طور کلی )مطالعه و تحقیق کنم همونطور که گفتم خودم هم در ابتدای راهم و بعد تک تک رفتار هام و افکارم و بررسی کنم که چطور و چه علت هایی باعث بروز این
کارها و نحوه تفکر در من شده ...هدف من هم اساسا شناخت خودم هست چون تمام علوم به هم مرتبط میشن
(در سطوح بالا و هنگام نتیجه گیری های نهایی)پس بهتره ادم از موضوعات بنیادی اطلاعات بیشتری داشته باشه
و همینطور معتقدم کسی که خودش و بتونه ارزیابی کنه و مشکلاتش و حل کنه بهتر میتونه به دیگران کمک کنه
شما توجه کنید این همه روانشناس و...ایا همه این ها یک طور راهنمایی میکنند؟دقیقا نه چون اونها بعضی هاشون
روی افکار وحتی تعصبات پیشینشون دیگران و راهنمایی میکنند و کلا بعضی هاشون هنوز انتقاد پذیری هم ندارند
فرمودید از ابتدای این تاپیک خوندید پس متوجه یک موردش باید شده باشید.(در بین کاربران)
بله من نقص های زیادی دارم و بعضی هاش و میدونم و از روی بعضی علائم میخوام بقیه اش و هم بفهمم
هم خودم و هم دیگران میتونه بهتر مشکلات و حل کنه
چون یکطرفه جلو رفتن شاید موجب خطا بشه مثلا اگر من خودم و کاملا به دست دیگران بسپرم چه بسا اونها
خودشون مشکلات بسیاری داشته باشند و من و از راهم منحرف کنند مثلا شما ببینید بعضی ها در همین انجمن
مشکلاتشون و میگن و نظرات مختلفی بهشون گفته میشه اگر اون فرد در حال استیصال کامل باشه و تحت تاثیبر
نظر اشتباهی قرار بگیره چی میشه؟صرفا اینکه یک نفر 4تا کتاب خونده باشه دلیل نمیشه که همه گفته هاشون
درست باشه مسلما من هم اینجا نیستم تا ببینم کی چی میگه دقیقا همون کار و بکنم و سعی میکنم با خوندن
مشکلات سایرین بهتر انسان ها و تمایلات و...و بشناسم.
نقل قول:
من بسیار هم مرد ها و دوست دارم
منظور من این نبود که در ارتباطم با اقایون رفتارم طوریه که مثلا اون ها دوست داشتن به معنی گفته های شما و
استنباط کنند یا حتی مستقیما بهشون بگم !
منظورم این بود مثلا فمنیست نیستم یا کلا بعضی خانم ها و اقایون متاسفانه در رابطه ای که نتیجه مطلوب و
نمیگیرن بعد ها به جنس مخالفشون دیگه احساس خوبی ندارند خیلی از خانم ها و اقایون بعد از شکست تصمیم
میگیرن به طور ناجوانمردانه ای با جنس مخالف بازی کنند و همه شکست های عاطفیشون و به نحوی سر اونها
خالی کنند منظور من این بود که من هرچند شاید با اقایون (بعضی هاشون)اون رابطه خوب و رضایت بخش و
نداشتم اما این باعث نشد چنین تفکراتی الان داشته باشم و به قول شما همونطور که احساس خوبی
به کودکان خانم ها و... دارم همون احساس و هم به اقایون دارم ...
نقل قول:
شاید دخترها بگویند یک مرد را به چشم برادر می بینند ولی هیچگاه یک مرد یک زن را به چشم یک خواهر نمی بیند
بله درسته البته کاملا نمیشه گفت که خانم ها هم اینطورن شما با من در این مورد موافقید یا نه
یک خانم زمانی میتونه به اقایون دیگه به چشم برادر نگاه کنه که از نظر عاطفی و...تامین باشه(از جانب یک فرد دیگه) یا اونقدر سرگرم یک هدف هست که به صورت ارادی روابط صمیمی و دوستی خاص و با اقایون در فکرش نباشه حالا ممکنه بعضی خانم ها با وجود تعهد به دیگری باز هم نتونند اون محدودیت ها با دیگر مردان و داشته باشند و همینطور اقایون این چنینی هم هستند .
اما در کل میخوام بگم مثلا من هم نمیگم با هر مردی که در ارتباط باشم هیچوقت بهش احساس علاقه مندی پیدا
نمی کنم و...شاید این اتفاق بیفته و طبیعیه چون عواطف بین انسان ها وجود داره
اما چرا این اتفاق زیاد برای من نمیفته
چون من در کل ادم به اصطلاح زود جوشی نیستم و روابطم و با خانم و اقایون اطرافم در حد کاری که باهاشون دارم
حفظ میکنم و مثلا برای نمره گرفتن پیش استاد ! یا ...از همکلاسی هام هیچوقت نمیرم جلو در واقع این چیزها
برام اهمیتی هم نداره ولی جالبه بدونید که خود اساتید رفتارشون با من مثل رفتارشون با همکارشونه و نهایت
احترام و برای من میگذارند همینطور اقایون کلاسمون و کلا دانشجوهایی که من تابه حال ندیدمشون و...میشنوم
که چیزای خوبی پشت سر من میگن با اینکه اصلا کاری به کار کسی ندارم و اینم البته برام مشکل شده
چون بیشتر اقایون جذب میشن و من حوصله اینکارا و ندارم مخصوصا که همسن و سالم هستن و همه روابط
جدی میخوان و اینکه با خانواده بیان و...!!!اما من اصلا نمیخوام ازدواج کنم شاید روزی نظرم عوض بشه اما
مثلا نمیدونم چطور بهشون بگم من از شما خوشم نمیاد یا سنتون کمه و...
خیلی صحبت کردم اما گفتم بیشتر توضیح بدم موجب اشتباه نشه
با سپاس از شما:72:
RE: مشکلات من با اقایان !
ممنون از اینکه مسائل را اینگونه دقیق عنوان کردید
در مورد پست اولتون باز هم نکاتی در نظرم هست که سر فرصت بیان می کنم
با آخرین پستی که زدید من اینگونه برداشت کردم که
1)شخصیت و وجود شما به گونه ای هست که افراد زیادی چه مرد و چه زن را به سمتتون جلب می کند و شما از این توجه در جمع ها ناراحتید خصوصا اینکه پسرها بهتون توجه نشون بدهند و خواهان شروع یک رابطه با شما باشند
2) مشکلتون نحوه برخورد صحیح با این افراد به طوری ازتون نرنجند و در ضمن مزاحمت هم براتون ایحاد نکنند
درسته؟