+تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم

سلامي دوباره

خدمت آرزو خانم عرض كنم كه بنده هم مثل شما وقتي بار اول اين تاپيك رو خوندم خيلي آشفته شدم ، ببنيد خانم يسنامها در تاپيك قبلي خود مشكل خودشون رو اينجور مطرح كرده بودند كه با آقايي از طريق چت در ارتباط بودند و ايشون مي خواسته از طريق عكسهايي كه در دستش بوده سو استفاده كنه و دوستان خوبمون تو تالار همدردي وقت خودشون رو گذاشتند و با ايشون همدرد شدند و شب و روز به ايشون پاسخ مي دادند و راههاي مختلف به ايشون پيشنهاد مي كردن و ايشون هم تصريح كرد كه اشتباهات گذشته رو تكرار نمي كنه ولي الان دوباره داره از چت با اون آقا و در خواست وب ايشون صحبت مي كنه ، آرزو خانم من به تمام دختران و خانمهاي محترمي كه ميان اينجا به چشم خواهر خودم نگاه مي كنم و همونجوري كه به خواهر و مادر خودم تعصب دارم نسبت به شماها هم تعصب دارم چون همه ما از يه خانواده هستيم و همتون رو دوست دارم و هروقت مي بينم يكي از اعضاي خانواده اينجوري مي خواد خودشو تو چاه بندازه واقعا عصبي و آشفته مي شم من از اون حرف هيچ منظور بدي نداشتم و ديدگاه من نسبت به خانمها بسيار مثبت هست و به عقيد ه من از لحاظ انسان بودن هيچ تفاوتي بين زن و مرد نيست و همه يكسان هستند حتي خانمها در بيشتر موارد برتريهايي نسبت به آقايان دارند فقط واقعا من از اين همه احساساتي بودن ايشون شوكه شدم و اين حرف رو زدم در ضمن شما به اين جمله من توجه كنيد كه در همون پست قبلي نوشتم :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط erfan25

يه كم به هم نوعان خودتون كه در عرصه هاي علمي فرهنگي ، هنري و ..... پيشرفت كردن نگاه كن و ببين اونا هم مثل تو اينقدر احساساتي بي فكر بي مسؤليت و بدون انديشه بودن يا خير؟ ......

---

خب حالا خودتون قضاوت كنيد آيا ديدگاه من نسبت به خانمها منفي است اگه منفي باشه كه من نبايد موفقيت خانمها در عرصه هاي مختلف رو گوشزد مي كردم پس شما هم در مورد من بي انصافي نكنيد و اينجوري صحبت نفرماييد ، خدا مي دونه كه هر حرفي در اين تالار بيان مي كنم همه از سر دلسوزي و نيك خواهي براي اعضاء تالار هست حالا بعضي وقتا شايد عصبي بشم و چيزي بگم كه شما اينو به حساب زودرنجي من بزاريد ولي باور كنيد هيچي تو دلم نيست :47: و انتظار هم نداشتم شما در مورد من اينجوري قضاوت كنيد، ولي تجربه خوبي بود تا هيچ وقت اينجوري و از راه دلسوزي براي كسي نظر ندم شايد اگه مي ذاشتم و امروز به اين تاپيك پاسخ مي دادم بهتر مي تونستم منظورم رو بيان كنم ولي ديشب تاب نيوردم و سريع جواب دادم .
بهتون پيشنهاد مي كنم نگاهي دوباره به مطالب و مقاله هايي كه من در تالار مطرح كردم بندازيد ببنيد بيشتر به سود خانمها بوده يا آقايان ، شما شايد بنده رو نشناسيد و لي اونايي كه با من در ارتباط هستند مي دونن كه بنده به حقوق زنان بيشتر از اون چيزي كه هست اهميت مي دم .........
باز هم از حضور تمامي خانمهاي محترم معذرت مي خوام اما انصافا صحبتهاي خودتون رو بخونيد ببنيد من لايق چنين حرفهايي هستم ؟!!!

سلام
آقا عرفان من هم چون تاپیکهای full اخلاقی شما رو دیدم از شما تعجب کردم که اینطور همه ما رو مثل هم ببینید همونطور که میدونید عقل و توانایی یک چیز نسبی و هر کسی میتونه با هر جنسیتی که داره عاقلانه یا احمقانه رفتار کنه من همیشه طرفدار اعتدال هستم برای همین اسلام رو دوست دارم چون دین تعادل، اگر کسی درباره آقایون هم نظر خوشایندی بده منو ناراحت میکنه ، ضمننا من دوست ندارم کسی از من ناراحت بشه بنابر زودتر از شما عذر خواهی کردم.
امیدوارم یسنامها هم به کمک شما خوب فکر کنه و بدونه که همه این بحثها بخاطر اونه و امیدوارم در این دو روز درست فکر کنه ودست به کاری نزنه که همیشه بدهکار نام مقدس و دامن پاک " مادر" باشد .

یسنامهای گرامی
فکر کنم باید یه ذره بیشتر درباره ارتباطاتی که داری فکر کنی،اینکه از ارتباطهای چتی چی می خوای و اینکه آیا می تونی روشهای بهتری برای رسیدن به خواسته ات پیدا کنی.فکر می کنم حتی خودتم از اینکه مورد سوء استفاده قرار بگیری حس بدی داری ولی چون به طرف مقابلت علاقه داری خودتو راضی می کنی که درخواستشو قبول کنی.متاسفانه باید بگم از نظر من هم درست مثل نظر بقیه دوستان،این آقا به شما علاقه پاکی نداره.اگه فکر می کنی به شما علاقه منده فقط جذابیت جنس مخالفه که باعث شده ارتباطشو با شما ادامه بده.دردناکه ولی باید حقیقت رو پذیرفت (بخصوص با درخواستی که کرد بوضوح هدفشو بیان کرد).باید خیلی قوی باشی و احساساتت رو بخصوص تو این سن کنترل کنی تا شخص مناسبی رو از طریق معقولی پیدا کنی و عشقت رو بهش هدیه کنی
درباره حرف جناب عرفان حقیقتا من هم که خودم دخترم و طرفدار حقوق خانمها، اینقدر متاثر شدم که تو دلم همجنسهای خودم رو خیلی سرزنش کردم.آخه تورو خدا یکیتون بیاد 2-3 تا نمونه تو همدردی نشون بده که یه پسری اومده باشه گفته باشه که با چت با دختری آشنا شده و بدون دیدن و بدون ارتباط و شناخت کافی عاشق و دلباخته شخصیتش شده باشه.چرا ما اینقدر بی پروا عاشق می شیم؟

سلام
واقعا از راهنماییهای همه ممنونم
آقای سنگ تراشان واقعا ممنونم که درک می کنین چه قدر سخته!اما باید قبول کنم.آقا عرفان معذرت ولی ...بهتره چیزی نگم .فقط خواستم به دوستی که گفته بود دختر زیباو فهمیده ی چت پسر همسایه بوده بگم که این پسری که من باهاش طرفم رو دیدم تو یه شهر بودیم و اصل آشنایی ما توی کلاس زبان بود حالا که دوره می چتیدیم توی کلاس زبان هیچ حرفی از دوستی نبود فقط همو می دیدیم .راستش خودمم هرچی انواع عشقو نگاه می کنم هیچ مدل عشقی با این هوس جور در نمیاد دوستیو یادتونه که با دختری که دوستش داشت رابطه ی جنسی داشتن؟(ببخشین واضح گفتم)ایشون بهونشونو عشق زیاد گفته بودن حتی ازون نظرم نگاه کردم ولی باز نمی تونم قبول کنم که این ربطی به عشق داشته باشه!امروز میاد برای چت طبق گفته ی شما با اینکه خیلی سخته باهاش حرف نمی زنم!راستی یه موضوع دیگه راستش من یه بیماری خونی دارم که تحت شیمی درمانی ام ترسی از مرگ ندارم اما چتیدنم با اون کاداییه واسه این بود که بودنم یکیو آروم میکرد انشاالله که همیشه سالم باشین اما اونقدرام بی عقل و احمق نیستم ولی نمی دونین وقتی می دونی تا چند ماهه دیگه نیستی فکر اینکه سنگ صبور بودنت تو همین مدت کسیو از تنهایی و غم نجات بده یه ذره آرومت میکنه!

سلام یسنامها
خیلی متاثر شدم...
ای کاش در مورد بیماریت بیشتر برامون بگویی...

برای من افتخاری هست که پای درس اعضایی می نشینم که اگر چه در حوزه ای به این شدت دچار اشتباه و تردید شده اند، اما در حوزه دیگر چنین رشدی کرده اند .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط یسنامها

وقتی می دونی تا چند ماهه دیگه نیستی فکر اینکه سنگ صبور بودنت تو همین مدت کسیو از تنهایی و غم نجات بده یه ذره آرومت میکنه!

---

این نهایت شکوفایی هست که اینگونه در وضعیتی که تصویر کرده ای به فکر کس دیگه ای باشید.

واقعا شما در اهدافی که دارید تحسین بر انگیز هستید. اگر چه در روش متاسفانه دیگران این را نفهمیده و در صدد سوء استفاده بودند.

تو همواره مفید هستی ... مطمئنا صدها و هزاران نفر که این تاپیک را از این به بعد می خوانند تحت تاثیر مثبت این تفکرات شما خواهند قرار گرفت.

همچنین قدرتی که در کنترل چنین احساسی در خود ایجاد کرده اید، درسی مثال زدنی هست برای همه آن دختران و پسرانی که در چنین مشکلاتی قرار می گیرند( که متاسفانه کم نیستند)

من مطمئن هستم قدرت اراده قوی شما، دیدگاه مثبت شما به زندگی، و اهداف عالیت همه و همه آرامش و رشد را به تدریج به شما بیش از پیش هدیه خواهند کرد...

اگر دوست داشتی بیشتر از خودت بگو...
باید نکته های آموزنده زیادی با خود داشته باشی....
ما همه منتظریم....

من از یسنامها عذرخواهي ميكنم و فكر ميكنم صلاحيت نظر دادن در مورد اين موضوع رو نداشتم.

سلام
آقای سنگ تراشان از صحبتای آرامش بخشتون واقعا ممنونم!!آرزو خانم ممنونم و اگه اشتباه نکنم آقا عرفان که گفته بودید تعصب برادرانه دارین واقعا ممنونم و خیلیییییی شرمندتونم و معذرت می خوام به خاطر کارم!درسته مشکل قبلیه من باز چت بود ولی توضیح دادم این آشنایی به هیچ وجه چتی نبود من و همون پسر تو یه شهر بودیم و تو کلاس زبان آشنا شدیم هر دومون شاگرد ممتاز درسی بودیمو همین شد باعث رقابتمونو و بعد علاقمندی!
آقای سنگ تراشان فرموده بودین از بیماریم بگم و از خودم !چشم ! سر دردا و سر گیجه هام وبعدش درد قلب جدی نگرفتم اما تابستون خیلی اذیت کرد از حال رفتن هم اضافه شد که رفتم دکتر بعد از کلی رفتنو اومدن معلوم شد یه عفونت تو خونمه اول دارو و...اما هیچی عوض نشد فقط ضعیف تر شدم دوباره آزمایشا شروع شد وقتی معلوم شد عفونت معمولی نیست که با دارو تموم شه و شیمی درمانی میخواد و در اصل سرطانه همه چیز برام عوض شد دختر مغروری که با پسرا حرف نمی زد براش جنس مهم نبود سنگ صبور همه شد تو فامیل وتو چت جوری که تو چت پسرا بهم میگفتن آبجی و دخترا هم .آشناهایی که خبر دار شده بودن دلداری می دادن که با شیمی درمانی خوب میشی حتما! اما...!یه دوره شیمی درمانی اثر نداشت می دونستم ولی بابام اینا نمی خواستن قبول کنن با کلی التماس دکتر یه دوره ی دیگه گذاشت که شاید ... اما... یه باروقتی با دکتر تنها بودم قسمش دادم انقدر زجرم ندن و راستشو بگه چقدر دیگه هستم هیچی نگفت نمی دونم شاید اونم دلش سوخته بود شایدم بغض اما وقتی گفت انقدر حرص کنکور و تابستونو نخور خودم خیالم راحت شد !خیلییییی چون فهمیدم به همین زودیا راحت میشم ودکتر واسه اینکه خانواده راضی نمیشن بمونن بی هیچ تلاشی تا از پا در بیام راضی شده یه مدت دیگه این درمان ساختگیو ادامه بده تا تحت درمان راحت شم!خب به خانواده حق می دم ولی نمی دونن اینجور دارم زجر کش میشم آخه می بینم چه جور با سختی از همه چیز می زنن تا پول درمان جور باشه.اینجوری وقتی دیپلم نگرفته کنکور نداده موفقیت بچه شونو ندیده این همه زندگیشونو به هم ریختنو هر چی داشتن دادن بمیرم وحشتناکه نه برا من برا اونا !رفتن من که معلومه ولی به هم زدن زندگیه بابا مامانم سختهههه !غصه خوردنشون وخدا نکرده اینکه به خدا بگن چرا؟شبا واسه بدبختی که سر دوششون گذاشتم گریه ام می گیره اما چی کنم که به ساکت موندن راضی نمیشن!ولی شکر خدا چیزی نمونده این روزا زودتر می گذره و پر درد تر و بی دردتر فکر راحت شدن از درد محشره و فکر غم اونا بد!فکر کارای کرده ونکرده بد وفکر تموم شدن همه چیز خوب!فکر آروم کردن دیگران حتی تو چت با راهنمایی با گوش کردن به درد دل خوب و فکر ضربه خوردن از دلسوزیه زیادی بد !فکر احمق کردن خودم بد!فکر عاشق مردن خوب!منی که سادگی دخترا عذابم می داد خودم...!ولی راستش فکر اوومدن تو این سایت بودن با شماهایی که همتون انقدر خوبین و همدرد جایی که همه هم رو انگار سالهاست می شناسن و راستش فکر اینکه بعد از رفتنم مطمئنم بهترین و مطمئن ترین و واقعی ترین دوستای عالم رو اینجا داره برای همیشه آرومم می کنه!اینکه تو این دنیا حداقل یه جا رو دیدم که آدما خوبن آدما به یاد هم هستن و هیچ وقت همو فراموش نمی کنن هست !یه جا که وقت برای دردای هم دارن !یه جا که رنگ خداست!یه جا که عاشقی بازی نیست !اگه موندنی بودم می خواستم تموم عمرمو اینجا باشم جایی که صداقت هست!نمی خوام این آخرین پستم باشه اما اگر بود بدونین که همه چیز تموم شد اینو مطمئن شدم اینکه عاشق بمونم اما تو دلم درسته چون اون عشقو نشناخته عشقیو که من باوور دارم چیزی نیست که اون فکر میکنه!گفتین شاید تو شهر جدید عاشق شده و اینا همش بهو نه است واسه رفتن راست میگین خودمم این فکرو کرده بودم اما نمی خواستم قبول کنم دوست داشتم فکر کنم اونجور که من عاشقم اونم حد اقل تا روز مرگم عاشقه!عشقی که من قبولش دارم مرگ آخرش نیست بعد از مرگ تنم هست همیشهههههه هستتتتتتتت!!!عشق به تن یکی نیست !عشق به بودن با کسی نیست!عشق به رسیدن به کسی تو این دو روز عمر نیست!تو عشق من حسودی نیست اگر عاشق کس دیگه باشه !تو عشق من باید همه ی آدما رو با تموم وجودت دوست داشته باشی ولی عاشق یه نفر باشی برای همیشه!!!!تو عشق من خدا بوددددد!خدایی که وایییییییییی چقدر خوبه تو بغلش آروم شدن و خوابیدن واسه همیشه!خدایی که فقط خودش معنی عشقیو که امانت داد بهمون رو می فهمه !من از مدنم نه می ترسم نه ناراحتم !راستش اونقدر تو دلم آرومم و خوشحال که کسی باورش نمیشه!همه می گن آخی اما خودم میگم آخیششش!!من اگه چتیدم اگه کسی از کانادا به بودنم وابسته شد اگه سنگ صبور شدم اگه دلسوزوندم از حماقتم نبود فقط می خواستم تا هستم حتی شده یه ذره از غم و درد یکی کم کنم می خواستم به خیال خودم یه کاری کرده باشم از اونهمه آرزوهایی که داشتم اما انگار خود خواهی تو این دنیا بیشتر از خیر خواهی بود!شاید اینحا تنها جایی باشه که برعکسه !خودخواهی بی معناست و فقط همه همو دوست دارن!اینجا تنها جاییه که این مدت آرومم میکنه!اینجا تنها جاییه که مطمئنم لحظه ی مرگ به یاد خوبیاش آروم میشم!بازم میام تا وقتی که هستم میام اما نه واسه گفتن یه مشکل دیگه میام که پیشتون باشم چون بودنم اینجا بزرگترین آرامش و افتخارمه!!فعلا یا علی!!!!!

سلام یسنامهای عزیز
از صمیم قلب آرزوی سلامت برای تو عزیز نازنین میکنم و بازم آرزو میکنم تمام چیزهایی که درباره مریضیت گفتی حقیقت نداشته باشه .

دختر خوب و نازنین چقدر ما رو غمگین کردی با حرفات و صد البته پشیمان ترابخدا منو هم ببخش .
تو میدونی که زمان مرگ فقط دست خداست و هیچ پزشک و انسانی نمیتونه زمان دقیقشو مشخص بکنه و عزیز من امیدوارم بر بیماریت فائق بشی و بر اون غلبه کنی تو میدونی که امید هیچوقت نمیمیره و اگر قرآن رو بخونی هیچ جای از اون پیدا نمیکنی که از ناامیدی گفته باشه پس دلیر باش و از اینکه جوان هستی کمک بگیر که به پیری برسی بخاطر همه اونا که دوستت دارند .
و باز هم بنویس تا 120 سالگی تولد برات بگیریم البته باید خودمون و این سایت هم باشیم :D
تو به من درس خوبی دادی
به امید روزگار سلامت و خوش موفق و پیروز باشی :228:

kld n,kl h'i `dnh ;vnd fi lkl ofv fni

با سلام
من اگه یه یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟؟
اولا که دوست محترمتون شما رو فقط برای... میخواد
بعدشم از قدیم گفتن ناز کش داری ناز کن
تا وقتی باهاش اینجوری مثل بچه های 7 ساله رفتار میکنی اگه من بودم روزی 60 بار قهر میکردم.
یه پیشنهاد دارم تا به خودت هم ثابت بشه
وقتی فردا وب رفتین تو بهش بگو تا بدنش رو نشون بده اما برهنه ببین اون چیکار مینه
اگه انجام داد که فاتحه عشقت رو بخون اگه نه که :104: