RE: احتیاج به راهنمایی وهمفکری دارم .لطفاااااااااااا
این تبعات رفتار خود شماست ، کمی رفتارهاتون رو مرور کنید ، خواهید دید که سر چیزهای بیخود اوقات خودت و ایشون رو تلخ کردی ، اونم همین حرفهای شما را پیش خودش میزنه ، که اگه زود برم دنبالش پررو میشه .
پیشنهاد من این بود که پدر و مادر یه واسطه باشند و اونم نه این که بگن بیا دخترمون رو ببر یا این که ببرندت خونه ، بلکه دعوتش کنند ، در کمال احترام و بی طرفی هر دوی شما راخطاب قرار بدهند و به صبر و خویشتن داری و درک همدیگر دعوتتون کنند و حتی شما را بیشتر خطاب قرار دهند و بعد هم بگویند ما شما را تنها میگذاریم خودتون با هم حرف بزنید و در مورد زندگیتون به نتیجه برسید . اگر این در شرایطی باشه که پدر و مادر شما بعدش از خونه بیرون برند بعد شما با هم صحبت کنید و شما به ایشون بگید من آماده ام که هر ناراحتی و درد دلی از من داری رو بشنوم . و ایشون که حرفهاشونو زدند ، شما منصفانه برخورد کن و شما هم حرفهاتونو بزنید البته نه با ترشرویی و بخواهید که هر دو همدیگر رو ببخشید و یک شروع جدید داشته باشید با این زمینه که مطالعه و مشاوره داشته باشید در زمینه تفاوتها و مهارتها و .... هر کدوم هم ایرادهای خودش رو دنبال کنه برای برطرف کردن ، بد نیست با هم قرار بگذارید هفته ای یک بار ناراحتی هایی که در طول هفته داشته و نتونسته اید بگذرید را به هم بگید ،اما رضایتهاتون را هر لحظه که پیش میاد به هم بگویید .
.
RE: احتیاج به راهنمایی وهمفکری دارم .لطفاااااااااااا
باشه فرشته جان ممنون از راهنماییت .ولی یه خورده بی انصافی .همسرمم شاید اشتباههاش بزرگ نبوده ولی زیاد بوده وحسابی منو رنجونده .انقدر رنجیدم که دیگه نتونستم تحمل کنم و قهر کردم اومدم اینجا!!!!!!!!!!!! درسته قبول دارم نباید اصلا کارو به اینجا میکشوندم ولی حالا اتنفاقیه که افتاده دیگه که نمیتونم زمانو برگردونم عقب .حالا به نظرم اگه اون میومد دنبالم چیزی ازش کم نمیشد ودرعوض منم تصمیم داشتم باهاش خیلی ملایمتر وبهتر ادامه بدم ولی حالا از دستش عصبانیم چون بازم غرور خودشو به غرور من ترجیح داده طبق معمول .بهرحال از راهنماییت ممنونم .صبر میکنم بازم واگه نیومد احتمالا مجبور شم همون کارو بکنم .البته خودم فکر کردبراش یه کارت بفرستم وتوش یه شعر عاشقانه(شعر تو رامن چشم درراهم نیما یوشیج) بنویسم به اضافه این توضیح که من فکرامو کردم وبه این نتیجه رسیدم که هردومون اشتباه کردیم وباید سعی کنیم باهم از نو شروع کنیم .وقشنگیش به اینه که تو بیای ................ حالا نظرتون راجع به این کار چیه ؟؟؟؟ کدومش بهتره؟ وساطت خانوادم یا فرستادن کارت؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنون میشم بازم از فکرتون بهرمند بشم .:72::72:
RE: احتیاج به راهنمایی وهمفکری دارم .لطفاااااااااااا
چی شد؟از شوهرت خبری نشد؟
خودت چی هیچ اقدامی نکردی ?
RE: احتیاج به راهنمایی وهمفکری دارم .لطفاااااااااااا
سلام فقط به اونایی که نگرانم بودن خواستم بگم که شوهرم همون جمعه عصر اومد دنبالم بایه دسته گل قشنگ وبا یه دل تنگ ویه هوای بارونی وزبون عذر خواه ........ خیلی مرد خوبیه .خیلییییییییییییییییییی :227:.گاهی بهتر از من میشه .سعی میکنم از این به بعد خیلی بهتر باشم .برامون دعا کنید که همیشه قدر همو بدونیم وباهم مهربون باشیم :46:.دعا کنییییییییییییییییییییییی یییییییید :323:.مرسی :72:
RE: احتیاج به راهنمایی وهمفکری دارم .لطفاااااااااااا
سلام دوست عزیز
خدا رو شکر که اون جوری که دل شما می خواست اومد دنبالت. اما تورو خدا این زندگی شیرینت و سر چیزای هیچ و پوچ خراب نکن واقعا زندگیتون کاملا نرماله.
اون رفتارهایی که از شوهرت می گی اصلا به معنی این نیست که غرورش و خانوادش و به شما ترجیح می ده بلکه اون رفتار مردونشه که همه مردا هم دارن یکی تو یه زمینه بیشتر و تو یکی دیگه کمتر.
نخواه که اون رفتارش زنونه کنه.
موفق باشید:72: