:::یه مورد خاص در ازدواج اینترنتی:::

سلام
به نظر من به این راه ادامه نده
کارهای شما بسیار برای من آشناست،این گونه شخصیت ها اصلا نباید اینترنتی ازدواج کنند
(این حرف من نیست حرف کارشناسه )

الان که قبل از نامزدی و ازدواج هستید، مطمئن باش افرادی که مثل شما از روش کارآگاهی دنبال شناخت از طرف هستن بعد از نامزدی هم ساکت نمیشینن. چون اینقدر راه برای تجسس توی دنیای مجازی هست که بالاخره اگر این دختر از 10 تاش 9 تاشو سربلند بیرون بیاد ولی در آینده یکیش مورد دلخواهتون نباشه همین براتون میشه تابو
چرا؟ چون از راه اینترنت باهاش آشنا شدی
از همین راهم دنبال مچ گرفتن میفتی،مطمئن باش

نمیدونم در آقایونی مثل شما چی باعث میشه که اینطوری فکر کنید; غیرت،حس تملک،تعصب ،.... دقیقا علتشو نمیدونم

نمونه :شما میگی خودت همون مو

سلام
از نظراتتون ممنونم
عرض کنم که شاید من بد منظور خودم را گفتم، اولا اینکه بنده بعد از یه مدت کلا به ایشون اعتماد پیدا کردم ، کار به جایی رسیده که من حتی مشکلی ندارم ایشون چت روم هم برن
فقط مونده اعتماد توی تحقیقات که اون هم بعدا توسط خانواده تعیین میشه
دعا کنید و من هم امیدوارم که جزو اون دسته از مردها نباشم
واقعا برام جالبه که اینقدر مورد ما و شما به هم شبیهه
عرض کنم که در مورد ساده بودن هم من یک مردم و عکسم را همه جا می دم، اما ایشون که واقعا خانم خیلی با حجب و حیا و عفیفی هستن، اینکه عکسشون را دادن یه خورده اولش جای سوال داشت اما همونطور که دوستان فرمودن فکر میکنم به خاطر اعتماد ایشون بوده نه سادگیشون

من عرض کردم، اینکه شک کردم فقط به خاطر اینه که ایشون را خیلی خیلی خیلی خوب می بینم
یعنی واقعا از هر پارامتری که برای ازدواج داشتم یکی دو پله جلو تر هستند، به جز چهره(شاید چون هنوز مستقیم هم را ندیدیم)
اما در موارد شخصیتی واقعا نمونه اعلای این مورد هستن

و این یه کم من را توی شک انداخته بود که اون هم رفع شده الحمدلله
ضمنا من نمی دونم بعدا عوض می شم یانه
نمی دونم مثل همسر شما می شم یا نه
اما کلا آدمی هستم که خیلی دنبال محدود کردن همسرم نیستم، تنها چیزی که من را ناراحت می کنه دروغگوییه
و الا اگه خود همسرم بیاد صادقانه بهم بگه که قبلا رابطه جنسی داشته هم می توانم باهاش کنار بیام
فقط تنها موردی که خیلی خیلی خیلی برام مهمه راستگوییه
به همینخاطرایشون را تست کردم که ببینم راست می گن یا نه
که خوشبختانه ایشون راست گفته بودن
با اینحال به توصیه شما به نحو دیگری عمل کرده و با یک کارشناس صحبت می کنم امید دارم مشکلی که شما می فرمایید به وجود نیاد
التماس دعا دارم ازتون و از همه دوستان دیگه که بر بنده منت گذاشتن
یاحق

منم امیدوارم شما جزء اون دسته نباشید.
اینم که میگید براتون جای سوال داشت که رفع شد،همون چیزیه که گفتم بعدها ممکنه در مسائل مختلف براتون پیش بیاد... که انشاالله بازم رفع بشوند!!!
در ضمن وقتی میگید ایشون رو خیلی خیلی خوب! میبینید،کار اون دختر سخت تر میشه،و توقع شما بیشتر

دوست گرامی مشکل بیشتر ما اینه که معنی درست صداقت رو نمیدونیم،به خدا صداقت پس زدن پردهای حریم خصوصی طرف مقابلمون نیست،کافیه تاپیک آقای gharoon رو بخونی ،اونوقت دیگه به راحتی نمیگی که اگر از ارتباط جنسی گذشتش هم بهم بگه( به قول شما صداقت داشته باشه)گذشتش برام مهم نیست،مهم اینه که بگه ....
البته اگر قبلا ازدواج کرده حتما باید بگه ،ولی اگر خدایی نکرده ارتباط نادرستی داشته و منجر به آسیب جسمی نشده، چرا باید به شما بگه؟
گاهی وقتا دونستن یه سری موارد منجر به بازگشت تصمیم نمیشه ولی همون دونستن تو زندگی منجر به عذاب مداوم میشه
به قول یه دوست محترمی،ما مسلمونا ،بر خلاف ادیان و حتی فرقه ها و مکتب های دیگه ، دینمون رو نشناختیم و حتی نخواستیم که بدونیم که در مسائل مختلف اسلام چی گفته،حالا چه برسه به عمل به اونا...
خدای مهربون ما نخواسته که پیش بنده هاش اعتراف به گناهانمون بکنیم، میگیم خدا ستارالعیوبه ولی معنیشو میدونیم؟
مطمئننا معنیش این نیست که از کسی بخواهیم به بهانه داشتن صداقت،پیش ما اعتراف به همه ی گناهان و اشتباهاتش کنه
امیدوارم شما طالب صداقت از نوع درستش باشید.
خلاصه اینکه من با توجه به یکسری نشانه ها و افکار و نوشته هاتون، این صحبت رو کردم .
براتون آرزوی موفقیت دارم

سلام
به نظرمن فقط از راه سنتی پیش برین و با خانوادتون گام های بعدی رو بردارید و حسابی از اون دختر تحقیق کنید.
شما اصلا نیازی نیست که بگین ما از طریق چت آشنا شدیم.
یه چیزی بگین که دروغ درنیاد که بعدا مشکل ساز میشه.
موفق باشید

سلام دوستان
اگه میشه به منم کمک کنید.
من حدود 5ماه پیش با به نفر تو محیط نت آشنا شدم . اوایل فقط حرف بود و درددل! بعد حدود 1ماه از هم بی خبر بودیم!چون هر دومون کار داشتیم و به هم قول داده بودیم به خاطر هم از کارمون عقب نمونیم.
بعداز 1ماه اومدیم و همش حرف ازدواج میزد بعداز یه مدت شمارمو بهش دادم البته باکلی بحث قبلش!بهش گفتم من تو نت نیومدم که بخوام شوهرپیداکنم!اما اون بازم حرف خودشو میزد!دیگه صدام میکرد خانمم!ازش قول گرفتم تا حضوری همو ندیدیم این طوری صدام نکنه!اول قبول کرد اما بعد گفت نمیتونه!بعد همو دیدیم!بعد از دومین دیدار با مامانش صحبت کرد و بعد از سومین دیدار اومدن منزل ما برای خواستگاری!حالا منتظر جوابن!
خانواده من میدونن که چه طور آشنا شدیم اما خانواده اون نه!
یه مشکل بزرگ اینه که ما در یک شهر زندگی نمیکنیم!هرچند2 ساعت راه بیشتر نیست!
راهنماییم کنید!نظرتون برام سرنوشت سازه!اینجا همه با طریقه آشناییمون مشکل دارن با این که از خیلی نظرا شبیه همیم!

دوست عزیز زمان زیادی از آخرین ارسال این تاپیک می گذرد

لطفا برای مشکل خود تاپیک جدیدی با عنوان مشخص در انجمن روابط دختر و پسر باز کنید