RE: یک شعر برای نفر قبل بنویسید
آن دل که تو دیدهای ز غم خون شد و رفت
وز دیدهی خون گرفته بیرون شد و رفت
روزی به هوای عشق سیری می کرد
لیلی صفتی بدید و مجنون شد و رفت:46:
RE: یک شعر برای نفر قبل بنویسید
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد | *** | شعری بخوان که با او رطل گران توان زد |
بر آستان جانان گر سر توان نهادن | *** | گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد |
|
RE: یک شعر برای نفر قبل بنویسید
عقل آمد و پند عاشقان پیش گرفت
در ره بنشست و رهزنی کیش گرفت
چون در سرشان جایگه پند ندید
پای همه بوسید و ره خویش گرفت
RE: یک شعر برای نفر قبل بنویسید
دوست خواهی که تا بماند دوست/ان سخن گو که طبع و عادت اوست