شاید من موقع خوندن مطلب آنی دقت کافی نداشتم
پس بهتره دوباره بخونمش
البته در هر حال عقلم حکم میکنه هیچوقت قاطی دعوای بزرگترا(دانه درشتهای محترمه) نشم
:316::316::316:
نمایش نسخه قابل چاپ
شاید من موقع خوندن مطلب آنی دقت کافی نداشتم
پس بهتره دوباره بخونمش
البته در هر حال عقلم حکم میکنه هیچوقت قاطی دعوای بزرگترا(دانه درشتهای محترمه) نشم
:316::316::316:
وای خدای من!!!!!!!!!!!!!!!! دعوا کدومه؟!!! دونه درشت کیه؟!!!!!!!!!!!!!:163:نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
مهتاب جان اتفاقا اون مطلب شما کمک کرد که بنده یکسری نقاط اختلاف دیدگاهمان را بیشتر باز کنم.
به هر حال از اینکه وارد بحث بشی و ابراز نظر کنی به شخصه خوشحال میشم.:46:
شوخی کردم بابا
آخه آدم بی دل رو که میبینه شوخیش میگیره
چشم منم سعی میکنم دقیقتر مطالب رو بخونم و اگه حرفی داشتم بگم در اینمورد
البته در این بحث من با شما هم عقیده هستم بی دل عزیز
در ضمن،از اینکه گفتم دونه درشت منظورم اینه که من به اندازه شما دوستان مطالعه و تجربه ندارم
و مطالبی که مینویسم بیشتر فقط ذهنیات خودمه و پیش زمینه زیادی ندارم از جاهای دیگه
بهمین خاطر فکر کنم جلو بزرگانی مثل شما زیاد حرفی واسه گفتن نداشته باشم
ولی شاید مطالب بعضی از شما رو با اینکه اگه خودم سعی کنم نتونم به شیوایی شما بگم،اما با تمام وجود درک میکنم
و میتونم بگم:جانا سخن از زبان ما میگویی
ممنون از توجه ت
دنبال کردن این تاپیک ناخودآگاه این جمله رو واسه من یادآوری کرد که:
"برای دنیای خود چنان عمل نما که گویی زندگانی تو در این دنیا جاودانی ست و برای آخرت خود چنان عمل نما که گویی فردا خواهی مرد"
دو روی سکه ای که ظاهرا متضاد هستند
پی نوشت : فقط نقل قول کردم . نظر شخصی خودم دخیل نیست.
:72::72:
امروز این عکس را دیدم و حس بسیار خوبی از آن گرفتم و دیدم وجه اشتراک جالبی در آن نهفته است .
عبادت ( طریقت) به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
دقت کن ! منبع نور یکی است مسیر درک منبع نور نیز ضمن تشابهات اختلاف و تفاوتهایی هم دارد .
هر چند که این آقای کشیش هیچ ربطی به من و ماجرای اندیشه و تجربیات من ندارد
آنی!!!!!!!!!!!!!!!!!! خدا بگم چیکارت نکنه!:311:
از خنده روده بر شدم!:58:
لابد اون حجت الاسلام دامت برکاته به من و ماجرای من ربط داره!!!!!!!!!!1:311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
ببین ! این آقای کشیش انگار زورش چربیده ها!چون قبرستان قبرستان مسیحی هاست. از طرفی کشیش برای خودش تخت نشسته، و اون آقای برادر! دارند پدال میزنند و جور هر دو نفر را میکشند!
این جوری انصاف نیست ها! گفته باشم!
تا یک جایی من پا میزنم بقیه راه پای خودتو میبوسه. دونگی اوکی؟http://www.kolobok.us/smiles/artists.../Policeman.gif
رفیق جان ( بی دل ) :46:
حالا حالا ها باید پدال بزنیم جانا، که در حلقه انسانی گیریم :46: .
انشالله به قبرستان مسلمانها هم می رسیم . ( عکس بعدی به شرط یافتن ) :311:
اگر لباس آقا کشیش را عوض کنیم می بینی که در حلقه انسانی بنده تحت اختیار کتب مرتبطه هستم در باب کشف ماهیت روح انسان و طریقت ( جهت نظاره و رصد کردن راه و .....) و البته چگونگی تحلیل رفتار و اعمال و افکار متقابل در انسان.:311:
خو حالا ای که وگفتی یعنی چه؟!نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
لباس آقا کشیش رو با کی یا چی میخوای عوض کنی؟:163:
بعد از لباس عوض کردن را هم بنده هر چه به مغزم فشار آوردم نفهمیدمhttp://www.kolobok.us/smiles/artists/laie/Laie_100.gif
حق داری و مرا ببخش که واضح صحبت نکردم و منظورم را شفاف عنوان نکردم . اما از آنجا که اکثرا نکته های پنهان و نهفته را استخراج می کنی . من دچار توقع !! درک این جمله ابهامی شدم باز هم از نحوه ی گویش و کلام عذر خواهی می کنم . :72::46:
لباس کشیش = نشان از تحت پوشش بودن و پیروی کردن از باورهای مسیحیت .چونان که لباس روحانیت نمادی است از باور ها و پیروی از آئین مذهب اسلام . و عوض کردن یعنی خارج شدن و بیرون بودن از زیر چتر چنین باوری . می دانی که مسیحی نیستم که اگر بودم هم اشکالی نداشت چرا که تمام خواهران و برادران مسیحی هم در حلقه ی بزرگ انسانی قرار دارند و...( اتکا متقابل )
در حلقه انسانی ( اتکا متقابل ) =پست یک و سه همین تاپیک ، که در جواب به تاپیک آقای سنگ تراشان داده بودم و در ادامه دیالوگ من و شیرین جون ... حاصل درک من از تاپیک آقای سنگ تراشان بود و اینطور برداشت کردم که ایشان از چنین مقدمه ای فارق از بحث باورهای مذهبی به مسائل روانشناسی و روانشناختی و تحلیل رفتار متقابل انسانها می خواهند اشاره کنند و....
و من ، بعد روانشناسی آن را مد نظر قرار داده بودم اما تو با دقت نظر و هوشیاری و آگاهی ات انگشت اشاره ات را به سمت باورهای تعبدی من گرفتی و اختلاف نظرت را به زیبایی عنوان کردی اما فارق از بعد انسانی و روابط گروهی که از منظر روانشناسی سعی داشتم و زور می زدم تا جمع را متوجه آن بکنم .
یعنی من فکر می کنم ، کل نظر- قصد و هدفم از باز کردن تاپیک ، فدای جز تعبد من شد .
و از تو تشکر می کنم چرا که مرا به نوعی متوجه کردی نقش تاثیرگذار و مسیری را که برای آن انتخاب کردم را بازنگری کنم و بفهمم که احتمالا راه من راه مناسبی برای عنوان کردن حق مطلب نبوده و یا اصل تعبد من قرار گرفته تا جان کلام و حق مطلب .
به نظر من ، دست کم برای آدم نکته سنج و ریز بینی چون بی دل نازنین و مهتاب محترم که با یک اشاره ی کوچک تو به سمت مذهب و تضاد باورهای تعبدی ، در کل گفتار من دچار شک و تردید شد !!!. روش پیش برد تاپیک مناسب نبوده :46:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
و.....
آنی جان
مهربان من
تردید من از بابت همین نکته ای که خودت بیان کردی بود
من مطلب شما رو صرفا از دید روانشناسی مطالعه کرده بودم
و جزئیاتی رو که بی دل عزیز اشاره کردن رو متوجه نشده بودم،چون از بعد دیگه ای مطلب شما رو خونده بودم
خانمی من در کل گفتار شما دچار شک نشدم
اتفاقا باهاش موافق هم هستم،مگر جاهایی که بی دل اشاره کردن و اونم تاثیر چندانی رو برداشت من از مطلب زیبای شما نداره
من باز با این دیدگاه شما که همین زندگی زمینی هم به جای خود زیبا و لذت بخش هست موافقم،و اختلاف نظری که در بقیه موارد دارم با شما خللی به این برداشتم وارد نمیکنه و درعین حال نظر شما هم خیلی محترمه برام
بازم ممنون که توجه منو به زیباییهای زندگی جلب میکنی
ممنون بابت بودنت:72::72::72: