RE: خواهران مجرد بزرگتر از خودم و ترس از ناراحت کردن انها به خاطر...
سلام از شما به خاطر پاسخ هاتون ممنونم و دستهای مهربونتون رو میفشارم:72:
تمام سعیم رو میکنم که این افکار رو از ذهنم پاک کنم و اگه در شرایطش قرار گرفتم همانطور که شما گفتین عمل کنم
خواهش میکنم اگه بقیه دوستان هم نظری ددارن در مورد احساسم و اینکه اگه در این شرایط قرار گرفتم باید چه کنم بیان کنن
حالا با روحیه بهتر و وجدان اسوده تری میتونم از خداوند بخوام
:72::72::72::72::72::72::72::72::72::
RE: خواهران مجرد بزرگتر از خودم و ترس از ناراحت کردن انها به خاطر...
راستی خانم فرشته مهربان جایی دیدم که نوشته بودن شما معلم هستین و به نظرم باید معلم مشاوره یا یه همچین چیزی باشی.دیدم که شما تاپیکم رو خوندین و شما نمیخواین یه راهنمایی کنین .اخه همیشه حرف معلم ها خیلی تاثیرگذاره و مخصوصا تو این حالی که من دارم:325:
RE: خواهران مجرد بزرگتر از خودم و ترس از ناراحت کردن انها به خاطر...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
خواهش میکنم کسایی که این تاپیک رو میخونن لااقل یه خط برام بنویسن تا بدونم ایا حس من درسته یا دارم اشتباه میکنم
حس خیلی بدی دارم انگار تو یه زندون هستم و نمیتونم نفس بکشم[/size]
سلام
دوستان گفتنیها رو گفتند اما به خاطر این دو سطر من هم میگم
ببین عزیزم من کاملا درکت میکنم و بهت حق میدم که نگران روحیه و آینده خواهرهات و مخصوصا اینکه حساستره باشی .این نشانه دلسوزی و خیرخواهی شماست اما اینو نباید فراموش کنی که شما هم الان تو موقعیتی نیستی که بتونی براش کاری بکنی در عین حال آینده خودتم به خطر میندازی و خدای نکرده فرصتهای خوب رو از دست میدی.
بهترین کار اینه که رابطه ات رو با خواهرت بهتر و صمیمی تر کنی و با اخلاق و رفتارت بهش نشون بدی که از داشتن خواهر بزرگتری مثل اون خوشحالی و بهش افتخار میکنی.
در ضمن به نظر من بهتره از تمایلت برای ازدواج مخصوصا در حضور خواهرت زیاد بحث نکنی تا فکر نکنه فقط به فکر خودت هستی و اونو نادیده میگیری
RE: خواهران مجرد بزرگتر از خودم و ترس از ناراحت کردن انها به خاطر...
سلام گل بی رنگ
من دیدم دوستان راهنماییهای خوبی می کنن نیاز ندیدم وارد بشم .
حالا هم سعی می کنم حرفی تکمیلی داشته باشم .
ببین عزیزم ،
شما در درجه اول باید با این سئوال با مسئله برخورد کنی که آیا ازدواج خواهر کوچکتر قبل از بزرگتر آنهم در سن مناسب ازدواج و با وجود آمادگی کافی درسته یا غلط ؟ ینی از نظر شناختی و نگرشی مسئله رو برای خودت حل کنی .
که پاسخش را دوستان دادند و من هم تاکید می کنم :
هیچ اشکالی نداره ، نه قانوناً و نه شرعاً ، اگر بعضی خانواده ها اشکال می بینن به عرف و آداب اون خانواده ها بر میگرده نه فرهنگ کلی جامعه یا قانون و شرع .
مطلب بعدی ، خواهر شماست .
با تفاسیری که شما آوردید ایشون مشکلاتی در نگرش و بُعد شناختی دارند و به نظر میرسه کمی از نظر عزت نفس به ضعف افتادن و هویت خویش را فقط در ازدواج و همسر جستجو می کنند و بدون همسر و فی نفسه برای خود و زندگیش هویت و ارزشی قائل نیست که این ممکنه در اثر نوع القائات محیطی باشه یا کلاً طرز تفکر خواهر شما و خانواده شما .
با این اوصاف راه درست برای شما تعطیل کردن ازدواجتون نیست و در خصوص پیوند عاطفیتون با خواهرتون که باعث شده درکش کنید ،نگرانش باشید و دلسوزش هستید که جای تحسین هم داره ، بهترین کار شما اینه که ایشون را کمک کنید که اعتماد و عزت نفسش رو تقویت کنه و هویت مستقل از عوامل بیرونی پیدا کنه ، که یکی از راه های کمک در این زمینه اینه که وقتی با هم بحث می کنید به ایشون امید بدید و به خودش و توانائیها و خوبیهاش ارجاعش بدید و زمان هم صحبتی از ناراحتی ها و نا امیدیها با اون صحبت نکنید به عبارتی دم به دم غم زده اش ندید . و در صورت امکان تشویقش کنید به مشاوره گرفتن .
.