RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
من نمیخوام بگم این آقا اینطوریه فقط به عنوان یکی از امکانها: اونم اینکه یه دوست دارم که مذهبیه و میخواد بره خارج احتمالا 2011 میره استدلالش اینه که ما (منم قاطی خودش میکنه) نمیتونم اون ور خودمون رو نگه داریم و تربیتمون طوری بوده که واسه مون سخته (نه اینکه اونور بند و آب بدیم منظورش اینه که با فرهنگ اونجا بودن و مذهبی بودن سخته) واسه همین تصمیم داره اول ازدواج کنه و بعد بره...
اصرار این آقا به ازدواج و اونم با عجله منو یاد این دوستم میندازه اونم داره توی بچه های (چند سال کم سن تر:311:) چند مسیونر رو مامور کرده که بهش موارد خوب رو معرفی کنن.....خلاصه هم تو کار مقاله است هم خواستگاری:311:
اونم میگه اگه ازدواج نکرده برم اون ور و وضعیت اونجا رو ببینم واسه م سخت و فشار روحی بهم میاد و ممکنه حتی به گناه هم آلوده بشم و ... واسه همین میخواد با خودش یه سپر اطمینان (و نه یه همسر) ببره....
حالا این خواستگار شما احتمالا دلایلی دیگه ای داره میتونی ازشون بپررسین از حرفها و دغدغه هاش میتونین بفهمین جریان چیه من فکر نمیکنم ایشون قصد بدی داشته باشند ممکنه دیدشون با ازدواج به طور کلی با شما متفاوت باشه بهرحال بد نیست بیشتر تحقیق کنین...
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
وقت بذار ، وقت بذار ، وقت بذار و باز هم وقت بذار
عزیزم 2 هفته خیلیِیییییییی کمه برای شناخت :163:. در ضمن حسابی روی معرف باز نکن ، فقط به رفتارها ، جوابها و تحقیق اعتماد داشته باش . اون معرف هم کسیه مثل من و شما که از همه چیز بی اطلاعه . آیا این معرف می تونه بگه این آقا در تمام این مدت اونجا هیچ خلافی نکرده؟ مسلماً همچین نظری نمی تونه بده پس اصلاً عجله نکن ، تو نت بگرد :322: سوالای خیلی خوبی می تونی پیدا کنی که ازش بپرسی و یه دید کلی و اجمالی از نگرشش به زندگی و همین طور دلیل عجله اش پیدا کنی . به نظر من اگر کسی دلیلش اینه که برای خودش سپر ببره ، پس معلومه توانایی کنترل خودش رو نداره و در ضمن این حرف خیلی بی معنیه (البته اگر این آقا هم همین جور توجیه کنه ) چون ایشون تا جاهایی مثل کلوب ها نرن یا لب ساحل چیزی نخواهند دید که آزارشون بده ، چون عموماً اونجا از نظر سر و وضع خیلی ساده و بدون آرایش هستن .
می تونی باهاشون مشاوره بری و کمک بگیری ، اینطوری سریع تر هم به جواب می رسی !!!
موفق باشی :72:
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
واقعا از راهنمایی های همه ممنونم. آخر این هفته یا اوایل هفته آینده قراره دوباره با هم حرف بزنیم. با این حرفا می دونم چیا باید ازش بپرسم. حتما حتما میام اینجا مطرح میکنم چی شد که شما بازم لطف کنین نظراتتون رو بگین.
kimiakhatonعزیز شما گفتی خودت این کارو کردی و خیلی سختی ها رو هم تحمل کردی. امکانش هست بیشتر توضیح بدی؟
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
سلام دوستان
با این آقا صحبت کردم. ایشون عقیده دارن چون خلقت زن و مرد از اساس متفاوته در نتیجه باید خانم بیشتر به کارهای خونه و بچه برسه . میتونه درس بخونه یا کار کنه اما کار سبک. طوری که بتونه کارای خونه رو هم انجام بده. دلیل اینکه اونجا ازدواج نکردن اینه که میخوان حتما برگردند ایران و میگه دخترای اونجا دیگه برنمی گردند. در ظاهر با کار و تحصیل من(البته تو همون شهر خودشون که فقط 2 تا دانشگاه داره) مشکلی ندارند اما من خیلی شرایط رو مبهم میبینم.
راستش پدر مادرم میگن این حرفها مال قبل ازدواجه و همه بعدا بهتر میشن و از این نظراتشون پایین تر میان. اما خوب راستش من که این تجربه ها رو ندارم همه ی این بحث ها رو مطرح کردم و کلی هم روش بحث شد. دوستانی که تجربه دارن میشه لطفا نظرشون رو بگن؟
مرسی
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
به نظر من این آقا کاملا مذهبیه و کاملا سنتی! من در جایگاه قضاوت نیستم و اطلاعاتی هم واسه قضاوت ندارم که بخوام اینکارو بکنم.... اما ناگزیر دچار پیش قضاوت میشم و طبق این پیش قضاوت من، ایشونم مثل همون دوستمون هستن و میخوان سوپاپ اطمینان ببرن..
اگر شما خیلی مذهبی نیستید...اگه پاره ای آزادی های بعد از ازدواج واسه تون مهمه...و اگر سنتی فکر نمیکنین...این مسائل رو به چالش بکشین و اگه به توافق نمیرسین ولش کنین چون برعکس نظر خانواده شما فبل از ازدواج که طرفین دنبال جور کردن رابطه اند تا حدی کوتاه میان و یه کم بندو شل میکنن ولی اتفاقا بعد از ازدواج قضیه شدیدتر هم میشه....توی روابط تنش زا هم صمیمتی نیست...
در نهایت عجله نکنین...به ازدواج هم به نظر من اینجوری نگاه نکنین ...مثل یه قرارداد بستن حقوقی...
نظرات شخصیم بود...روانشناس هم نیستم..
موفق باشین:72:
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rroogg
به نظر من این آقا کاملا مذهبیه و کاملا سنتی! من در جایگاه قضاوت نیستم و اطلاعاتی هم واسه قضاوت ندارم که بخوام اینکارو بکنم.... اما ناگزیر دچار پیش قضاوت میشم و طبق این پیش قضاوت من، ایشونم مثل همون دوستمون هستن و میخوان سوپاپ اطمینان ببرن..
اگر شما خیلی مذهبی نیستید...اگه پاره ای آزادی های بعد از ازدواج واسه تون مهمه...و اگر سنتی فکر نمیکنین...این مسائل رو به چالش بکشین و اگه به توافق نمیرسین ولش کنین چون برعکس نظر خانواده شما فبل از ازدواج که طرفین دنبال جور کردن رابطه اند تا حدی کوتاه میان و یه کم بندو شل میکنن ولی اتفاقا بعد از ازدواج قضیه شدیدتر هم میشه....توی روابط تنش زا هم صمیمتی نیست...
در نهایت عجله نکنین...به ازدواج هم به نظر من اینجوری نگاه نکنین ...مثل یه قرارداد بستن حقوقی...
نظرات شخصیم بود...روانشناس هم نیستم..
موفق باشین:72:
ممنون دوست عزیزم. حقیقت اینه که من خیلی مذهبی نیستم و این آزادی ها برام مهمه. اما این بار که این سوالات رو کمی به چالش کشیدم بعد که اومدم خونه و تعریف کردم چی شده پدرم ناراحت شد که چرا اینا رو گفتم. گفت الان وقت این حرفها نیست و باید راحت گرفت. گفت تو زندگی حل میشه. راستش رو بخوام بگم اینه که من تا حالا چند مورد خواستگاری که داشتم همه از دوستان دانشگاهم بودم و اول با خود من قضیه رو مطرح کردن و هرکدوم به دلیلی رد شد و پیش نرفت و این آقا اولین مورد جدی منه. چون خواهر هم ندارم ما تجربه ی خواستگاری رو تا حالا نداشتیم و یه جورایی حس میکنم پدر مادرم هول! شدن! البته منظور بدی ندارم ها. فقط حس می کنم همش خجالت می کشن از اون آقا و خانوادش سوال کنن و میخوان هر طوری هست این آقا منو بپسنده!
البته از نظر فرهنگی دو تا خانواده مشابه هستیم ولی از نظر مالی تا جایی که میدونم اونا از ما کمی پایین تر هستن و البته خیلی هم مذهبی تر. خود این آقا هم میگه اعتقاداتش به شدت خانوادش نیس.
من میخوام بدونم از نظر شما اشکالی نداره من در مورد نظرشون راجع به کار و تحصیلم جدی سوال کنم و رو نظرم پافشاری کنم؟ یا نباید تو خواستگاری به اصطلاح گیر داد؟ بعدا حل میشه؟
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
راستش امیدوارم دوستان با تجربه و یا مشاور به این سوالتون پاسخ بدن اما چون اتفاقی پستتون رو دیدم نظر خودمو میگم...
راجع به هول شدن پدر و مادر واسه شوهر دادن دختر منم توی فامیل دیدم... از روی پاکی و علاقه اینکار رو میکنن... دغدغه های اونا با ما فرق داره واسه همین دغدغه های ماها رو بچه بازی و احساسی میدونن...خیلی به حرفاشون راجع به نسل ما..نسل ما...گوش ندین...آدما اغلب تابع شرایط اجتماعیشونن... تجربه کلا وقتی به درد میخوره که خرد تائیدش کنه وگرنه تجربه نیست..تحجره...
راجع به این آقا، این شما هستین که تصمیم میگیرین و این شما هستین که به ایشون دسترسی دارین و ...
به نظر من در وهله اول عجله نکنین: نه راجع به نه گفتن نه آری گفتن.
راجع به این سوالای حساس بهتون اطمینان میدم که درستش اینه ... شما میخواین الان راجع به گل و بلبل صحبت کنین و بعد از ازدواج راجع به مسائل جدی صحبت کنین!!!!!
چیزی که باید بهش توجه کنین لحن و نحوه بیان این سوالات هست به نظر من بهترین سیاست همون صادق بودنه....خیلی سوالا رو نپیچونین .. مثلا بهشون میگین که من اگه بیام اون ور مثلا حجاب رو رعایت نمیکنم (مثلا گفتم) یا من میخوام روابط اجتماعی داشته باشم و بیرون خونه کار کنم و کار داخل خونه هم باید مساوی و منصفانه باشه ... دلیل این سوالا هم اینه که معتقدم که اگر نتونین با هم روی این مسائل (اینکه کدوم مسائل رو خودتون تعیین میکنین) کنار بیاین هیچکدوم نه شما و نه ایشون خوشبخت نمیشین...(خوشبختانه خوشبختی یه چیز دو طرفه است...)
بهرحال فکر کنین و فعلا عجله نکنین ... این سوالات هم اشکالی ندارن به نظر من ... وقتش حالاس....
اینو بارها توی این تالار هم گفتن: هیچوقت به امید تغییر دیگری ازدواج نکنین
پی نوشت: میشنویم که میگن این دوره زمونه کو خواستگار؟ ... و گوش شما احتمالا از من بیشتر پره... ولی واقعیت اینه که دختر خوب روی دست نمیمونه:311: البته همه دخترا خوبن ولی دخترای خیلی خوب طرفدار زیاد دارن....شما هنوز فرصت دارین و بهتون قول میدم قحط خواستگار نیست...........هیچوقت به خاطر ترس از اینه ممکنه دیگه خواستگار بعدی در کار نباشه با کسی که باهاش سنخیت ندارین پیمان ازدواج نبندین هم به خودتون رحم کنین هم به اون طرف...
البته همه اینائی رو که گفتم روی هواست.............شما در اون شرایط زندگی میکنین و اشراف دارین و این شما هستین که تصمیم میگیرین (فقط و فقط شما)
:72:
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yas66
من میخوام بدونم از نظر شما اشکالی نداره من در مورد نظرشون راجع به کار و تحصیلم جدی سوال کنم و رو نظرم پافشاری کنم؟ یا نباید تو خواستگاری به اصطلاح گیر داد؟ بعدا حل میشه؟
شما تمام سنگهاتونو قبل از ازدواج باید وا بکنید .
اول >>> معیارهاتون رو لیست کرده و اولویت بندی کنید به اون ضریب بدهید
دوم >>> بنا به معیارهاتون در پی کسب شناخت کافی و فهمیدن این که خواستگار شما چقدر با شما سنخیت داره باشید
سوم >>> با توجه به اطلاعات دریافتی اولیت های خود را ضریب دهید و مطابق نتیجه به دست آمده تصمیم بگیرید ، قاطع و محکم .
توجه :
برای انتخاب شریک زندگی ، رودبایسی و خجالت و تردید برای سئوال کردن و گرفتن اطلاعات ، آفت است . هر سئوال و هر اطلاعاتی که می خواهید در همین زمان خواستگار و دوران شناخت بپرسید ، و هر آنچه براتون مهمه و معیار شماست اول خودتون روی آن مطمئن و محکم از ثبات داشتن بشید و بعد با وی مطرح کنید .
رفتار خانواده شما هم نوعی عجله و خامی را نشان می دهد مواظب باشید که باعث بدون شناخت کافی تصمیم گرفتن نشود
موفق باشید
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
عزیزم
من بیشتر ذهنم متمرکز به عنوان تاپیک است .
خودت چقدر به ادامه ی تحصیل علاقه داری ؟! اگر واقعا درس و موفقیتهای شخصی ات برایت مهم هستند هیچوقت و به هیچ عنوان به دلیل ازدواج کاری را روی زمین رها نکن .
چون هر کار نیمه تمام برای ما به معنای باخت - بازنده بودن است .
و اگر این باخت را به جهت تمایلات دیگران وارد چرخه زندگی خود بکنیم به نوعی به دیگران اجازه داده ایم که به جای ما برای علائق ما تصمیم بگیرند و علائق ما را نادیده بگیرند و...!!!!و بعدها و به مرور دچار خشم و عصبانیت و آزردگی می شویم چرا که معیارهای اولیه خود را جدی نگرفته ایم .
به هیچ عنوان در بدو ازدواج و در مرحله ی خواستگاری با کسی رودربایستی نداشته باش . چرا که پای یک عمر زندگی تو وسط است و فردا که هر جای کار بلنگد کسی مسئولیت اشتباهات و ندانم کاری و رودبایستی تو را نمی پذیرد و خودت می مانی و خودت .
اگر فکر می کنی که اهداف و اولویت و معیارهای خودت را درست می شناسی و حرف زدن برای تو سخت است با آینه تمرین کن و خواسته هایت را بی رودبایستی جلوی آینه بگو تا حرف زدن در جمع برایت آسان شود .
RE: رها کردن تحصیل به خاطر ازدواج
از همه ی دوستان به خاطر نظراتشون بی نهایت ممنونم. نتیجه گرفتم که بهتره حتما به طور کامل رو مسائلی که برام اولویت داره بحث کنم و اینکارو نذارم برای بعد. خیلی خیلی لطف کردین:D