RE: شوهر من یه علامت سئواله ؟
سوگل عزیز با تشکر از توجهت باید بگم من به ایشون گفتم . تو پست های قبل هم نوشت ((یه بار از مادر همسرم خواهش کردم که با من مهربون باشن منم مثل دخترشون هستم. ایشون گفت هر کاری میکنم خوب میکنم !!!!!!!!!!!!!!!!!
)) حالا به نظرتون میشه با این مادر چطور کنار اومد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ایشون بدون شناخت من تو همون برخورد اول برای من موقعین یه رقیب رو قائل شد!!!!!!!! گاهی تغییر انسانها در گرو تغییر خودمون نیست. باور کن قوانین مهر و محبت برای همه جواب یکسانی نداره والا کدوم عقل سلیمی از آرامش بدش میاد. من حتی یه بار دستشو گرفتم که باهاش حرف بزنم ولی دستشو با حالت بدی از دستم بیرون کشید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بازم من میتونم کاریش کنم؟
البته مشکل عمده من رفتار این خانوم نیست و نمیخوامم تغییرش بدم چون نشون داده که به روش خودش مفتخره. فقط میخوام همسرم جانب حق رو بگیره و راهی پیدا کنم برای گرم کردن این رابطه سرد.میخوام هر روز که به خاطر شغلش اونا رو میبینه و برمیگرده انقدر در جهت منفی تغییر نکرده باشه.
در جواب دوست عزیزم که سئوال کردن من چطوری باهاشون صحبت میکنم باید بگم خیلی معمولی. نه سرد و خشن صحبت میکنم و نه شوخی و کر کر خنده. اگه مطلب خنده داری کسی بگه لبخند میزنم و هر چی سئوال کنن جواب میدم. گاهی کوتاه گاهی با توضیح. در کل رفتاری که آدم معمولا با خانواده خودش هم داره با اونا دارم.
البته گاهی پشیمون میشم و به خودم قول میدم دفعه بعد فلان حرف یا حرکتشون رو جبران میکنم اما چون تو ذاتم نیست نمیتونم و دفعه بعد بازم همون آدم قبلی ام. بدون حرکتی که نشون دهنده دلخوری ام باشه. ولی از درون خسته شدم. راستش به نظرم از پس اونا بر نمیام و چون همسرمم هرگز پشتیبانی ام نمیکنه و من یکه و تنها خواهم بود چیزی نمیگم.
الان میخوام قبل از اینکه کوچولوم بزرگتر بشه و معنی حرف ها رو بفهمه یه سر و سامون به زندگیم بدم. نمیخوام همین حس بی پناهی رو بچه هم داشته باشه. همش یادم می افته برای تولدش هیچکدومشون شادی نکردن و در مقابل برای اون یکی نوه همه کار کردن. نمیخوام از این قبیل اتفاقات ببینه و تو ذهن پاکش بمونه.
RE: شوهر من یه علامت سئواله ؟
عزیزم شما هیچ وقت نباید به همسرت بگی که پشتیبان من نیستی و ... درصد زیادی از شخصیت انسانها از طریق تعریفی که دیگران ازشون دارن شکل می گیره.
شما باید روی نکات مثبت همسرتون تمرکز کنید و اونها رو تقویت کنید حتی اگه ندارن هم باید اونها رو در وجودشون به وجود بیاری..
مثلا وقتی که هر دوتون با هم تنها هستین می تونی بهش بگی که « ازت ممنونم، تو خیلی پشت و حامی من هستی، من واقعا به وجود یک حامی نیاز دارم، خوشحالم که تو رو در کنار خودم دارم» و دیگه به هیچ وجه بهش نگین که پشت و حامی شما نیست.. یا «عزیزم خیلی ممنون که همیشه منطقی تصمیم می گیری، من خیلی خوشحالم که همسرم تحت تأثیر چیزهای دیگه قرار نمی گیره، دوست دارم این بچه مون هم وقتی بزرگ شد خصوصیاتش مثل تو بشه».. «خیلی خوشحالم که تو به من احترام میزاری، همین به من کلی انرژی میده، وقتی بهم احترام میذاری علاقه ام نسبت بهت چند برابر بیشتر میشه..»
شما با این جملات، میتونید تأثیر زیادی روی اخلاق و عملکرد همسرتون بذارید، به شرطی که فردا خلافش رو بهش نگید.. همسر شما سعی می کنه حداقل در کنار شما این خصوصیات رو حفظ کنه تا در چشم شما قهرمان باقی بمونه..
به جای انتقاد، این جملات مثبت رو به کار ببندید و تأثیرش رو توی زندگیتون شاهد باشید..
:72:
RE: شوهر من یه علامت سئواله ؟
من هم با پیشنهاد شاد عزیز کاملا موافقم! شما ابتدا باید بتونید رابطه ی خود و همسرتون رو محکم و صمیمی کنید و بعد به رابطه ی با دیگران و از جمله ی خانواده ی همسرتون بپردازید! بهتر نیست وقتی همسرتون از سر کار به خونه برمیگردن شما از وضعیت زندگی خودتون، از شیرین کاریهای بچه تون از تصمیمات جدیدی که خودتون برای تغییر خودتون گرفتید، از برنامه ای که مثلا دوست دارید امروز با همسرتون داشته باشید، ( البته در یک موقعیت مناسب که همسرتون هم ظرفیت شنیدن اونها رو داشته باشند با روی کاملا گشاده و خندان) تعریف کنید به جای اینکه از خانواده ی همسرتون و رفتارهای ایشون و یا حتی از رفتارها و وابستگی های همسرتون براشون بگید؟؟؟؟؟
و اگر هم همسرتون از اتفاقات و تصمیماتی که در مورد کارشون و در رابطه با پدرشون یا برادرشون برای شما تعریف می کنند من فکر می کنم بهترین کار اینه که شما فقط گوش کنید و از بین صحبتهاشون دقیقا به نکته ی مثبتی که در بین صحبت هاشون هست و می تونه به نفع زندگی تون و رابطه تون باشه استخراج کنید و بازخورد بدید!:311:
همین! این بهترین کار که می تونید انجامش بدید تا بعد در مراحل بعدی که رابطه تون صمیمی تر شد با همسرتون، بتونید با انتقادهای سازنده جایگاه خودتون رو توی زندگی تون مستحکم تر و منطقی تر پیدا کنید!