RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
سلام
شما چرا یه هفته جواب تلفن ندادین؟حرفتون شده بود یا همینجوری اینکارو کردین؟
اگه همینجوری باهاش رابطه تونو قطع کرده بودین که خیلی بدتره.من جای اون دختر خانم بودم حالا حالا ها هم اگه میومدین سراغم بهتون محل نمیذاشتم.
ببین اگه دوستتو بفرستی مطمئنا بهش میگه نمیخواد باهات حرف بزنه
به پچدرشم بگی شاید همینطور باشه.
منظورم اینه که با واسطه باهاش حرف نزن.جلو دیگران و موقع امتحانات هم سراغش نرو
بزار امتحان اخرشو بده همون روز ببینش.ولی منتظر خوشامد گویی از طرف اون نباش.باید مدتی نازشو بکشی.
اونم تازه اگه میلی به ادامه رابطه و ازدواج با شما داشته باشه
موفق باشید
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
سلام
شما چرا یه هفته جواب تلفن ندادین؟حرفتون شده بود یا همینجوری اینکارو کردین؟
اگه همینجوری باهاش رابطه تونو قطع کرده بودین که خیلی بدتره.من جای اون دختر خانم بودم حالا حالا ها هم اگه میومدین سراغم بهتون محل نمیذاشتم.
ببین اگه دوستتو بفرستی مطمئنا بهش میگه نمیخواد باهات حرف بزنه
به پچدرشم بگی شاید همینطور باشه.
منظورم اینه که با واسطه باهاش حرف نزن.جلو دیگران و موقع امتحانات هم سراغش نرو
بزار امتحان اخرشو بده همون روز ببینش.ولی منتظر خوشامد گویی از طرف اون نباش.باید مدتی نازشو بکشی.
اونم تازه اگه میلی به ادامه رابطه و ازدواج با شما داشته باشه
موفق باشید
سلام. ممنون از همه بابت جوابها. لطف می کنید... ما یه سری بحث جزئی داشتم که سر لج و لجبازی به اونجا کشید که من جواب ندادم... البته اونم تا حدی مقصر بود اما مقصر اصلی در این رابطه من بودم. نمی دونم. موافقم که موقع امتحانا نرم. شایدم اصلاً نرم. نمی دونم والا. اینجوری که شما میگین امیدی نیست!
مثه اینکه تنهایی بعضی وقتا گزینه ی بهتریه!
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
سلام
ما(من!) نگفتیم امیدی نیست.من گفتم انتظار نداشته باشین با آغوش باز ازتون استقبال کنه.
شاید زحمت داشته باشه از دلش دربیارین.
در هر حال تصمیم نهایی به عهده خودتونه برین یا نه
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
ممنون. به یه بنده خدایی گفتم بره آمار بگیره ببینه با کسی هست یا نه!! از 2 منبع غیر موثق خبر رسیده که با کسیه! (گفتن فاب هست!!!) حالا راست و غلطش الله اعلم. بعد از این حرفای شما و این خبر مبهم و فکر کردنا، تصمیم گرفتم یه ایمیل بزنم، بگم می خواستم بیام ولی نیومدم چون نمی خواستم آرامششو بهم بریزم موقع امتحانا و اینکه یه چیزایی شنیدم... و دلیل دیگه ای نداره نیومدنم... اگه 1 هزارم در صد هم علاقه ای یا کششی باشه حداقل یه جواب کوتاه میده. اگه هم نه، به نظرم رفتنم با این اوصاف کار اشتباهیه... نمی دونم دیگه!
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
شما خودتون توی این مدت با کس دیگه ای در ارتباط نبودین؟
به نظرم محترمانه باهاش صحبت کن و بگو که میخوای ازدواج کنی و اون هم یکی از گزینه هاته.. شاید کسی که توی زندگیش باشه بهتر از شما نباشه اگه هم باشه اون هم محترمانه به شما میگه که مثلا نامزد داره یا شخص دیگه ای توی زندگیش هست، اینطوری همه چیز روشن میشه .
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
یعنی شما میگین با اینکه 2 سال هیچ تماسی نبوده از طرف اون و با هم هیچ رابطه ای بعد اون مدت نداشتیم و بعد از آمارگیری من!!! که درصد درستُ غلط بودنشو نمی دونم، اما احتمالشو میدم که... بازم برم پیشش؟ بهش به نظرتون چی بگم؟! اصلاً برم خلاصه یا نرم با این اوصاف؟! اگه میرم موقع امتحانا برم؟! سر صندلیش یعنی برم خفتش کنم؟ ضایع نیست؟! موندم...
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
سلام
ببینید انگار شما قصد ازدواج با اون خانمو ندارین.نکنه دوباره خواهان ادامه دوستی هستین و فقط همین؟
از ادبیاتتون و محتوای حرفاتون برمیاد اینطور باشه
"آمارشو گرفتم ... باکسی هست یا نه...!"
بنظر من که ادبیات کسی که قصد ازدواج داره باید بهتر باشه.دلچسب تر.محترمانه تر نسبت به فرد مقابلش
اگه واقعا قصد ازدواج دارین و فکر میکنین مناسب شما هستن موقع مناسب پا پیش بذارین و بهش بگین هدفتونو .اونم محترمانه و با ادبیات یک فرد بالغ و عاقل
اگه خواست خواست نخواست هم از رفتارش معلوم میشه داره ناز میکنه یا واقعا نمیخواد.اینو دیگه بعهده شما که آقا هستین میذارم
RE: بعد از 2 سال می خوام دوباره برم، اما نمی دونم...
1-سلام. ممنون بابت جواب! ایشون قبل از قطع رابطه ش با بنده، می گفت حالا حالا ها به فکر این چیزا نیست... می خواد درس بخونه، روابط اجتماعیشو... الان چطور شده که 2 سال نشده یکی رو پیدا کرده؟! و همون کسایی که آمار آوردن!!! گفتن که رابطه جدیه... من فقط می خواستم بدونم هنوز تنها هست یا با کسیه! اگه با کسی هست، احتمالا تا حالا هزار بار در ذهن خودش مقایسه کرده... حالا من به نظرتون برم جلو بگم، شما نیومدی، من اومدم، اونو ول کن! یا بگم راجع به منم فکر کن؟ ایشون که هنوز درسش تموم نشده و به گفته ی خودش تا آخر درس به فکر این چیزا نیست! حالا من الان برم بگم بیا با من ازدواج کن! خوب به من بر می گرده میگه، من که گفتم فعلا قصد ازدواج ندارم، دیگه چی میگی! برم بگم فرصت دوباره، تجدید نظر؟ پس اونی که باهاش دوباره شروع کرده چی؟ اگه بد باشه طرف، خوب خودش شاید بیاد، شایدم نه! اگه اون بهتر باشه، خوب باهاش می مونه! من میگم که اصلاً رفتن من الان معنی داره یا نه؟! با این اوصاف... اگه معنی داره، کجا، چه جوری؟ چی بگم؟
2-چطور یه رابطه ی 5 ساله انقد راحت تموم میشه (خیلی راحت، من در حقش بدی نکردم، اما خوب، اشتباه داشتم...) و حتی دریغ از یه اس ام اس، با مزمون مثلاً: «من یکیو پیدا کردم، تو هنوز تنهایی بی عرضه؟» خوب وقتی اون چنین کاری نمی کنه و به طرف منم نمیاد، آمار گرفتن من کار غیر منطقیه؟! به نظر من، آمار گرفتم من به این معنی نیست که من بازم قصد دوستی دارم.. از نظر من، این کارم یعنی: می خواستم ببینم در چه وضعیه! شاید واقعاً خوشحال و راضی باشه از وضعش!... نمی دونم دیگه!