نمایش نسخه قابل چاپ
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
سلام خیلی از لطفتون ممنونم گل مریم فقط مثل اینکه یکم دیر رسیدم ولی مایلم کمک محمد باشم .[/color].
البته اگه بخواد ولی میگم خودش از پس کار ها ی اینجا بر می یاد هماهنگ میکنه و ...
منم سعی خودم رو می کنم به عنوان یه عضو کمک کنم شور و حال اینجا حفظ بشه
با سوالای جذاب و تصاویر جذاب و ..... خلاصه نمگذاریم تالار از رونق بیفته .!
بازم ازتون ممنونم که به من لطف دارید
امیدوارم بتونم لایق این همه لطف باشم
سلام بی بی محترم .
خیلی ممنون که به تکرار نشستن بر روی صندلی داغ دچارم نکردید و سئوالات بسیار خوب و از سر شناختی طرح فرموده اید . به واقع تشکر می کنم .
1- آیا مثبت اندیشی زیاد به مفهوم گول زدن خود مون نیست ، منظورم اینه که شما که دوز مثبت بینی تون خیلی زیاده ، شده پیش خودتون فکر کنید با این طرز تلقی دارید سر خودتون رو شیره می مالید؟
اگر مثبت اندیشی توام با دایره شادی به دست گرفتن باشد و تمام چشم و امید انسان به امواج مثبت باشد و انسان دست از حرکت و تلاش و تفکر بکشد . بله . حرف شما درست است .
اما من مسائل و مشکلات خود و محیطم را طی زمان لازم بسیار خوب درک و تجزیه تحلیل می کنم برای حل مسئله و مشکل راهکارهای مختلف در نظر می گیریم . اولویت بندی می کنم . دراین میان چیزی که هست آیه ی یاس نمی خوانم و باور ندارم که با یک مشکل و مسئله دنیا به آخر می رسد برای حل هر مسئله ای هزار راه نرفته وجود دارد این نشد . آن .شجاعت و افکار مثبت هم به مدد بازوها و مغز من می ایند .
یک روزی ،یک دوست نازنینی در یک گفتگو بسیار جدی به من گفت : راه حل هر مشکلی کنار دست همان مشکل است کافی است که خوب ببینیم و دقت کنیم و....
این حرف به ظاهر خیلی ساده است اما از آن دست حرفهایی بود که برای من حکم نشانه داشت به همین دلیل آن را آویزه ی گوشم کرده ام .
2- چقدر اهل بازی هستید، تا حالا شده با کسی مثلا همسرتون شروع به بازی (بازیهای اریک برن) کنید؟
بله طبیعی است که دارم . درست مثل همه ی مردم روی کره ی زمین .
و طبق نظر کارشناسان فن ، بازی اصلی من ، بازی صداقت است .
با همسرم قبل از اینکه این علم را یاد بگیرم ناآگاهانه بازی می کردم و همینطور ناآگاهانه وارد بازی های او هم می شدم و همینطور سایرین .
اما مدتهاست که فهمیده ام تمام این بازی ها برای کسب نوازش منفی است و من دیگر چشمم به دست نوازش کسی نیست و خودم خودم را نوازش مثبت می کنم . :46:
3- اهل عبادت هستید؟ نماز میخونید؟ اگه پاسخ مثبته چرا؟
تا عبادت را چگونه تعریف کنید . من حکم همان شبانی را دارم که سر راه موسی ظاهر شد و موسی دید که مشغول شانه کشیدن به سر و زلف خداست و... حال اگر این اسمش عبادت است بله و اگر نه . پس نه اهل عبادت نیستم . نه نماز به شکل رایج نمی خوانم ولی به نوعی دیگر و به روش خودم با خدا عشق بازی می کنم . همانطور که خودم درکش می کنم .
4- اگه کسی ازتون یه انتقاد تند بکنه چه موضعی می گیرید؟
معمولا از جایگاه والد مستبد منفی ، نقوذ به من کار سختی است وتوصیه هم نمی شود . کودک درونم بسیار ناراحت می شود و چنین اجازه ای به کسی نمی دهم .
اما اگر نقد سازنده ای باشد از جایگاه والد مهربان عنوان شود نتیجه فوق العاده خواهد بود کودکم کاملا رام و اهلی می شود و.....
5- اگه کسی شما رو ناراحت کرده باشه و بدونید حق با اون نبوده ، آیا انتظار دارید ازتون عذر خواهی کنه و بعد روابطتون رو مثل سابق می کنید ؟ یا صرفا روابطتون رو ه کم محدودتر می کنید باهاش.
این که من چه دوست دارم با آنچه که طرف مقابل انجام خواهد داد دو مقوله ی کاملا تفکیک شده است .
من به حوزه ی اختیارات افراد باور قوی دارم .
معمولا به دنبال واژه های کلامی جهت عذرخواهی نیستم اما هارمونی از سر صداقت میان (افکار و احساسات و عملکرد ) بیشتر مورد نظرم است و بیشتر برایم جذابیت دارد به نوعی صداقت از درون طرف موج بزند .
معمولا اهل کات کردن رابطه ام با کسی نیستم . من حد خودم و دیگران و ارتباطات میانمان کاملا واضح و روشن است مگر اینکه احساس کنم به واقع ادامه ی این رابطه در شرایط فعلی آزار دهنده است و هر دو طرف آسیب می بینند ،شاید در زمانی دیگر که خودم به لحاظ روحی شرایط بهتری داشته باشم حتی به این فرد از نوع و جنسی دیگر نزدیک هم بشوم .( به نوعی رابطه روانم اجازه ی مدیریت کردن رابطه را بدهد )
6- شده با کسی قهر کنید ؟ اگه فردی با شما قهر کنه چیکار می کنید؟
بله قهر کرده ام اما واقعیتی که هست و در من وجود دارد و دیگران را به اشتباه می اندازد این است که من دچار بی تفاوتی نسبت به فرد می شوم و این دو مقوله با هم متفاوت است ولی گاها نمودار ظاهری آن با قهر اشتباه می شود .
اگر فردی را سهوا آزار داده باشم و این فرد قهر کند قطعا از دلش در میاورم و از وی دلجویی می کنم و عذرخواهی خواهم کرد و کارهای خوشحال کننده هم برای فرد انجام می دهم .
امااگر قهر فرد از سر توقع نا به جا باشد ( به نوعی باج گیری ) معمولا چیز زیادی از این قهر عایدش نمی شود . چرا که توقع افراد ازمن دلیلی ندارد که درست باشد .
روشها مستقیم و آشکار و از سر صداقت برای فردی با خصوصیات من بهتر جواب می دهد .
7- با فردی که دوست داره پیشتون از زمین و زمان بناله و مظلوم نمائی کنه و حس ترحمتون رو بیدار کنه ، چه واکنشی نشون میدید؟
در دراز مدت تحمل چنین افرادی را ندارم و از من انرژی زیادی در طی زمان طولانی می گیرند .
مظلوم نمایی از جایگاه صداقت نیست و من مظلوم را می توانم بفهمم اما مظلوم نما را به سختی درک می کنم . که این هم به هر حال از خصوصیات اخلاقی من است .
اما کلا
بستگی به شرایط فرد دارد . گاهی کاملا درک می کنم و با ناله کننده حس همدلی می کنم اما حس ترحم واژه ی درستی برای من نیست چرا که خود فرد را در ایجاد چنین حسی منتخب قلمداد می کنم و...... پس به ندرت دچار این حس ترحم میشوم . سعی می کنم او را به مثبت اندیشی و نیمه ی پر لیوان دیدن تشویق کنم و اگر راه کاری به ذهنم برسد ارائه می دهم و توجه اش را به حوزه اختیارات و تصمیم گیری های خودش جلب می کنم
.
به نظر من مظلومان واقعی در سکوت پر پر می شوند .
8 - اگه ببینید فرزندتون از خط قرمزی که براش کشیدید تجاوز کنه ، مثلا شب نیاد خونه اولین برخوردتون وقتی که دیدیدش چیه؟
دختر من بزرگ است و کاملا اختیار زندگی اش در دستان خودش است و هر چند که خودش مسائل اخلاقی را کاملا رعایت می کند و من به او اطمینان کامل دارم اما اگر چنین موردی برایش پیش بیاید در این سن و سال من دیگر اجازه ی طرح چنین سئوالی ندارم و.....(هر چند که او همیشه همه چیز را برای من تعریف می کند ، اما این لحظه ای است که من باید بدانم کار تربیتی خودم اشکال داشته است و ما با هم این 22 سال دوست نبوده ایم )
اگر پسرم چنین مسئله ای برایش اتفاق بیفتد با توجه به خصوصیت اخلاقی اش می دانم که نظر ش زیر پا گذاشتن مقررات و زیر پا گذاشتن خط قرمز ها نیست (کسب رضایت " پدر و مادر " شعار گام به گام او است )
اما به هر ترتیب اگر چنین موردی پیش بیاید که دسترسی به تلفن نداشته باشد طبیعی است که سئوال می کنم : علت نیامدنش چه بوده و چه چیز باعث شده که بی اطلاع چنین کاری بکند ؟
بعد هم زمان لازم برای توضیح دادن می دهم و حتی اگر در لحظه نتواند توضیح بدهد به اتاقش راهنمایی می شود تا فکرهایش را بکند و شان خودش و خانواده اش را بسنجد و برای کاری که انجام داده توضیح پیدا کند . اما توضیحی که توضیح باشد حتی به قیمت اینکه من ناراحت شوم و از توضیحات و دلائل او خوشم نیاید باید حقیقت را بگوید و صادقانه مسئولیت عملکرد خود را بپذیرد و... .
9- عمده مشکلتون در ازدواج اول چی بود؟
اعتیاد و زیر مجموعه های آن
10- بنظرتون همسرتون هم در حد و حدود شماست ؟(از لحاظ درک و فهم و بینش)
من ادعایی در هیچ زمینه ای ندارم و هیچگاه در پی قدو قامت گرفتن نبوده ام . قد و قامت گرفتن را نمی پسندم .
ما کاملا دو انسان متفاوت هستیم و دنیا را از چشم خود می بینیم و بر مبنای زاویه های دیدمان و.....اعمال و افکارو احساساتمان شکل می گیرد و.......
ایشان مرد بزرگی هستند و باورها و اندیشه های ناب دیگری در زمینه های دیگر دارند .
قرار نیست مثل هم فکر کنیم . مثل هم عمل کنیم و مثل هم احساس کنیم و از یک نوع علایق پیروی کنیم و.......
سلام شادی جون
1- تا حالا شده خودتون رو تنبیه و یا تشویق کنید؟ هر کدوم به چه صورت بوده؟
تشویق خیلی زیاد . از کادو خریدن برای خودم گرفته تا قربان صدقه رفتن و با کودک درونم حرف زدن و نوازش کردنش .
تنبیه نه . برای اینکه فکر می کنم قرار نیست من همیشه و همیشه همه ی کارهایم درست باشد و امکان اشتباه همیشه هست .
البته گاهی والد جان از درون یک زحمتهایی می کشند اما خودم به ایشان بال و پر اضافه نمی دهم و بال و پر والد جان را سریعا قیچی می کنم . :163:
2- بهترین درسی که یک مادر میتونه به فرزندش بده چیه؟
صداقت و راستگویی
3- تا حالا شده که خیلی از خودتون فاصله بگیرید؟
بله پیش آمده و تجربه اش را دارم و محصول خود فراموشی ام - حس عدم امنیت و آرامش بود .
4- شما هم جنگل یا چیزی شبیه به اون دارید؟
بله . من برای خودم غاز دارم و ایران رادیاتور :311:.
5- بهترین تعریفی که دیگران از شما داشتن چی بوده (چیزی که به درون شما نزدیکتر بوده)
فکر می کنم این روزها بحران 40 سالگی را پشت سر می گذارم . به همین دلیل بعضی از مفاهیم در ذهنم مخدوش شده هستند . اما به هر ترتیب فکر می کنم یک سقفی از صبوری و مهربانی و آزادگی که تا به چندی پیش سقف بالایی بود و مشخصه من در طول زندگی ام نزد دیگران بوده و هست .
6- تا حالا با عذاب وجدان رو به رو شدین؟ اگه جواب مثبته چه کاری انجام دادین تا به آرامش برسید؟
نه خوشبختانه حس عذاب وجدان را در مسیر زندگی ام تا به امروز تجربه نکرده ام هر چند که در مسیر راه زندگی ام افرادی بودند که میل داشتند حس درونی خودشان را به من تحمیل کنند اما به هر ترتیب موفق نبوده اند .
7- اگه قرار باشه زندگیتون رو در یک جمله تعریف کنید چی می گید؟
تولد -هدف - تلاش - زمین خوردن - زخمی شدن -گریه کردن - بلندشدن - خندیدن و تولد - هدف - تلاش - زمین خوردن - زخمی شدن -گریه کردن - بلندشدن - خندیدن و.......
8- تا چه اندازه توقع داشتن رو مفید یا مضر می دونید، شما از چه کسانی توقع دارید؟
نسبت به تجربیات من ، توقع داشتن در هر حالتی و هر شرایطی کار بی معنایی است .انسانها کاری را می کنند که دوست دارند . نه کاری که ما دوست داریم . اگر کسی به خاطر ما کاری کرد لطف کرده من هم مثل یک بچه ی خوب از لطفش تشکر می کنم . همین و به همین سادگی و قرار هم نیست این لطفها جاودانه و ابدی باشد .
چیزهایی که در مسیر زندگی از دیگران توقع کردم محبت و معرفت و صداقت بود .
که به این سن و سال که رسیدم فهمیدم این هم اشتباهی بیش نیست . به همین دلیل دور این ها خط قرمز کشیده ام . چرا که انسانها مختار هستندکه با محبت و معرفتهایشان چه بکنند و چه بلایی سرش بیاورند و دلیل ندارد ما در لیست بذل و بخشش آنها به شکل پاره وقت و یا تمام وقت باشیم . :311:
امروز توقع و نگاهم به کائنات و هستی است از کسی به غیر از کائنات توقعی ندارم .
9- هر چه میخواهد دل تنگت بگو ...............
بر سنگفرش خیابان که قدم می گذاری ، روی زمین ، درست همانجا که اکراه نگاه کردن داری ، عشق تقسیم می کنند و....
در صف می ایستم سهم خودم را می گیرم و به راه می افتم و......
ممنون از پاسخهاتون. براساس شناختم دقیقا منتظر همین پاسخ بودم. حالا سوال اساسی :نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
چی باعث شد که راه شریعت رو در زندگی انتخاب نکردید و پیرو طریقت شده اید؟؟
اگر صادقانه بخواهم برایتان ماجرا طریقتی شدن خودم را تعریف کنم می شود حدیث هفتاد من .
اما امروز دوست دارم چند منی از این هفتاد من را بگویم .
وقتی که بچه بودم در خانواده ای بزرگ شدم که سر سفره ی هفتن سین قرآن و حافظ و شاهنامه می گذاشتند و وقتی سفره هفت سین را جمع می کردند این سه کتاب در یک ردیف در کتابخانه قرار می گرفت وقتی پدر و پدربزرگم و سایر افراد خانه دلشان می گرفت دست میبردند به سمت این سه کتاب . گاهی حافظ اشک از چشمانشان در می آورد و گاهی قران و گاهی با شاهنامه خوانی های های گریه می کردیم .
حس نوستالوژیک قشنگی از آن روزها دارم .
پدر بزرگم مرد به واقع بزرگی بودند یک انسان واقعی و یک مرد بزرگ ، یک عاشق حقیقی با روشهای تربیتی فوق العاده و...
برای اینکه بهتر فضای خانه مان را متوجه شوید یک چیزی مثل فیلم پدر سالار و.... با این تفاوت که پدر بزرگ من مرد آزاده ای بودند و باور داشتند که انسان ها حق آزاد زندگی کردن را دارند .( روحشان شاد )
خاطرم هست سر میز بلند بالایمان که می نشستیم ،جای من در سمت راست پدربزرگم بو د و برادرم در سمت چپ او . قبل از غذا خوردن باید مراسم شکرگزاری از نعمت های خدا را اجرا می کردیم و بعد از آن هم همینطور و...
( چه روزهای باشکوهی بود. هر لحظه و هر ثانیه اش یک درس بزرگ برای کل عمر و زندگی )
در آن روزها من نماز می خواندم و او هم عاشقانه به چادر نماز و جانماز من نگاه می کرد و ......به یاد ندارم در آن زمان پدر بزرگم در خانه حضور داشته باشند و سر سجاده با چشمان میشی رنگ قشنگش سراپای مرا با عشق برانداز نکرده باشد و.... :46:
این روزها ی قشنگ به سرعت برق و باد گذاشت و انقلاب شد و....
و در کلامی ساده در کودکی با خدای شریعتی ها و با شریعت قهر کردم . خدای من با خدای آنها فرق داشت و این قهر ادامه دار شد تا امروز .
خدایی که من او را فهمیده بودم و لمس کرده بودم سرمنشا عشق بود .رحیم بود . خدای من رئوف بود و....
این اتفاق در کودکی افتاد و با بزرگ تر شدنم ریشه های این قهر قوی تر شد . به همین سادگی .
روزهای زیادی را در زندگی ام تجربه کردم که گلایه خدای شریعتی نماها را به خدای خودم کردم و از رنج و درد به خود پیچیدم و در آغوش خدای خودم زار زدم و او چه مهربان مرا در آغوش گرفت و من احساس کردم که او هم با دردی مشترک و چه بسا بیشتر از من زار می زند و....( امروز می دانم که وقتی گریه می کنم همان دختر بچه است که به دامن پر مهر خدای خودش پناه می بره )
چرایی واقعی سئوال شما مربوط به پیش نویسی است که دختر بچه ای برای خودش نوشت و تا به امروز هم تصمیم نگرفته ام که بر ضد این پیش نویس عمل کنم و فکر نمی کنم تا پایان عمرم چنین تصمیمی داشته باشم . من خدای خودم را دارم و با او عشقبازی می کنم و به خدای بقیه کاری ندارم .
هر کسی معشوق را از ضم خویش می بیند .
مث اینکه بقیه تمایلی به صندلی ندارن و من از این فرصت استفاده می کنم و تبدیل به مصاحبه اش می کنم ،
میشه دلیل اینکه (نمی گویم خدای شریعتی ) با شریعت قهر کردید چه بود؟ مگه شریعت خدائی غیر از این خدای مهربان و رئوف و کریم و ستار و غفور و .... براتون تعریف کرده؟
baby محترمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
اتفاق قهر با خدا و شریعت در کودکی اتفاق افتاد و تا به امروز من افت و خیزهای بسیاری را در این مسیر داشته ام تا به نقطه امروزم که طریقت است برسم آن کودک از نگاه خود و با سطحی از اندیشه و باور و محدودیت چشم انداز و آگاهی قادر نبود که ما بین این مسائل تفاوت قائل شود و به تجزیه و تحلیل بپردازد .
امروز و در بزرگسالی تفکیک شریعتی با شریعتی نما را درک کرده ام همانطور که برای طریقتی و طریقتی نما جایگاه یکسان قائل نیستم .نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
اما کودک درونم همان پیش نویس را دارد و من از زبان او با شما حرف زدم .
چیز زیادی نمی توانم از خاطرات آن روزها بگویم . چرا که واقعیاتی است که اتفاق افتاد هر چند که در دل این واقعیات حق و حقانیت و انصاف و .........رعایت نشده باشد . اما در یک جمله بی عدالتی و پرچم عدالت به دست گرفتن شریعتی نما و با نام خدا و کتاب خدا چهارنعل تاختن است .
و ادامه این بحث در مسیر ( انقلاب به بعد ) با چهارچوبهای قوانین تالار منافات دارد که ترجیح می دهم وقتی به این مکان پا گذاشتم خودم را با قوانین آن همسو کنم .
سلام خواهر خوب مهربان دلسو ز خانم اني سوال از شما
1_موافقي تالار شبها از ساعت 24 الي 6 با مداد و همچنين روزهاي تعطيل بسته باشه
2_اگر مي توانستي يكي از پستهاي مدير همدردي را پاك كني يا ويرايش كني ان پست كدام بود لينك بده
3_فكر مي كني اگر جايي مذهب و دين به فرياد فردي نمي رسه و نمي تونه از مشكلش رها بشه علت چيست
4_يك تاپيك يك عضو يك پست كه از نظرت خيلي جالب هست اينجا لينك بده
5_فكر مي كني تلاش ها شما بيشتر شما را به اهدافتون مي رسونند يا توكلتون
6_يك فيلم كه شما رو تحت تاثير قرار داده نام ببريد
7_يك جمله اموزنده مفيد
8_چه مطلب يا پستي تو تالار براي شما خنده دار بود
9_بزرگترين دروغي كه گفتي
10_سخت ترين كاري كه كردي
11_قشنگ ترين جمله اي كه خوندين
12_نقاط ضعف تالار و در چي مي بيني
13_يك انتقاد كلي از اعضا يا تالار
14_صندلي داغ مجازي چه حسي بهت ميده
15_نظرتان در رابطه با خودتان چيست
16_بهترين شيوه براي احقاق حق از دست رفته چي مي تونه باشه
17_چه خواننده موسيقي دوست داريد
18_يك جمله درباره مكه كربلا سوريه بگويد
19_يك جمله درباره مادر بگويد
20_بزرگترين درسي كه حالا تو زندگيت ياد گرفتي چي بوده
21_يك انتقاد از محمد ابراهيمي بگويد
22_به نظر شما سري پنجم صندلي داغ خوب است
اميدوارم هميشه موفق باشيد:72::72::72:
آنی عزیزنقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
تنها در یک جمله عرض کنم که " پر واضحه که با عملکرد ناصواب شریعت نماها نمی توان اصل یک مکتب رو زیر سوال برد ، آموزه های دینی و حدود وثغور اون توسط امامان مکتب گفته شده "
چون با شما احساس دوستی می کنم و شما رو انسانی آزاده ، خوش طینت وصالح می دانم ، سرنوشت تون برام مهمه ، به رسم وظیفه می گویم:
مرقب باشیم با واکنشهای احساسی اینچنینی نکند یک عمر راه رو به خطا برویم .
همه پیران طریقت در مقابل شخصیت والا و ممتاز علی بن ابیطالب سر تعظیم فرود میارن ، و یادمون نره که در اوج معرفت نسبت به معبود ، عبادت و بندگی اون حضرت در آخرین روزهای عمر پر برکتشون هم قطع نشد.
ببخشید صندلی ، از اون حالت مرسومش بیرون اومد اما لازم دونستم این مطالب رو بگم ، حداقل یادگاری باشه از من به شما و همه دوستان همدردی. (لا اقل به عنوان یه تلنگرکه بشه در آینده روش فکر کرد)
سلام خواهر خوب مهربان دلسو ز خانم اني
سلام آقای ابراهیمی نازنین. ممنون از لطف و عنایت و ادب و نوازشهای مستقیم شما
1_موافقي تالار شبها از ساعت 24 الي 6 با مداد و همچنين روزهاي تعطيل بسته باشه
نه . موافق نیستم . چرا که از نگاه من این مکان حکم کلینیک و درمانگاه و یا بخش اورژانس برای فرد بیمار و نیازمند دارد . اگر می شد کلینیک و درمانگاه و یا بخش اورژانس شبانه روزی را تعطیل کرد اینجا هم می تواند کرکره اش را در ایام تعطیل و ساعات اعلام شده پائین بکشد .
اما از یک چشم انداز دیگر هم می تواند علت این تعطیلی را درک کنم و آن هم استراحت خود اعضا است .
2_اگر مي توانستي يكي از پستهاي مدير همدردي را پاك كني يا ويرايش كني ان پست كدام بود لينك بده
:311: سئوال جالبی است . اما کلا با ویرایش و پاک کردن و سانسور موافق نیستم .(خارج از بحث آقای سنگ تراشان و یا فرد دیگر و یا محیط تالار ) پست او را ویرایش کنم، مغزش را که نمی توانم. با تفکراتش چه کنم ؟! به نظر من تفکرات پنهان ، خطرناک تر از تفکرات آشکار و باز است .
3_فكر مي كني اگر جايي مذهب و دين به فرياد فردي نمي رسه و نمي تونه از مشكلش رها بشه علت چيست
قرار نیست مذهب و دین چنین وظیفه ای داشته باشد . در نظام آفرینش یک هارمونی خاص و شگفت انگیز جاری است که مغز انسان در بسیاری از موارد در درک آن ناتوان است .
4_يك تاپيك يك عضو يك پست كه از نظرت خيلي جالب هست اينجا لينك بده
شوخی های سارا و baby و بی دل را خیلی دوست داشتم و برایم جالب بود و هست و خواهد بود .
5_فكر مي كني تلاش ها شما بيشتر شما را به اهدافتون مي رسونند يا توكلتون
هر دو
6_يك فيلم كه شما رو تحت تاثير قرار داده نام ببريد
سنگسار ثریا
7_يك جمله اموزنده مفيد
ما را جز از این زبان زبانی دگر است
جز دوزخ و فردوس مکانی دگر است
8_چه مطلب يا پستي تو تالار براي شما خنده دار بود
[color]دیشب یک تاپیک قدیمی از لرد حامد خواندم که خیلی جالب بود و حسابی خندیدم .[/color]
http://www.hamdardi.net/thread-3899.html
9_بزرگترين دروغي كه گفتي
اعلام تنفر از فردی که به شدت من را ناراحت می کرد.
10_سخت ترين كاري كه كردي
گشودن در قفس برای پرواز و رهایی پرنده ای که دوستش داشتم و آزدای را فریاد می زد
11_قشنگ ترين جمله اي كه خوندين
من با بکارگیری صفت های تفصیلی شما مشکل دارم اما به هر ترتیب این نوشته را اخیرا خواندم و دوست دارم
طفلی به نام شادی دیری است گم شده است
با چشمانی روشن و براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد
ما را خبر کند
این هم نشان ما :
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر
( کدکنی )
12_نقاط ضعف تالار و در چي مي بيني
زشت و زیبا - خوب و بد در یک پکیج می تواند معرفه ی چیزی باشد . گل بی عیب خداست .
13_يك انتقاد كلي از اعضا يا تالار
به انتقاد کلی باوری ندارم و چنین شهامتی هم ندارم که جمعی را مورد نقد قرار دهم .
14_صندلي داغ مجازي چه حسي بهت ميده
به من فرصت می دهد تا به خودم و مسائل پیرامونم ، درست همانجاهایی که از آن غافل هستم بهتر فکر کنم و به عبارتی خودم را غلط گیری کنم .
15_نظرتان در رابطه با خودتان چيست
نظر مثبتی نسبت به خودم دارم . انسان هستم و در پی کشف حقیقت . اهل تفکر - بزرگوار و محترم - اهل مطالعه و عمیق .موجود دوست داشتنی هستم .
16_بهترين شيوه براي احقاق حق از دست رفته چي مي تونه باشه
بستگی داره که از طریق قانون و ....بتوان اقدام کرد یا خیر . اگر راه های کسب حق و حقوق را رفتیم و جواب نگرفتیم و...... تسلیم و واگذاری به کائنات .
17_چه خواننده موسيقي دوست داريد
این سئوال را قبلا پاسخ داده ام
18_يك جمله درباره مكه كربلا سوريه بگويد
سه مکان مقدس برای مسلمین جهان که صاحب انرژی های خوب و قوی هستند . مخصوصا مکه که انرژی فوق العاده و عجیبی دارد .
19_يك جمله درباره مادر بگويد
هیچوقت نتوانستم این واژه را تعریف کنم . بی منطق - پر احساس - ....
20_بزرگترين درسي كه حالا تو زندگيت ياد گرفتي چي بوده
صبوری و گذشتن و دل نبستن
21_يك انتقاد از محمد ابراهيمي بگويد
حالا چرا انتقاد ؟!
اجازه بدهید انتقاد را دیگرانی بکنند که کارشان انتقاد کردن است .
من بلدم از شما تعریف کنم وبگویم که محمد ابراهیمی پسر نازنین و مهربانی است که به شخصه بسیار برایش احترام قائل هستم و دوستش دارم .
22_به نظر شما سري پنجم صندلي داغ خوب است
مگر می شود آقای ابراهیمی کاری را تصمیم بگیرند که دست بگیرند و انجام بدهند و آن کار خوب از کار نیاید ؟ مخصوصا که بی بی محترم و شاد عزیز و دوست داشتنی هم در این راه و تا این لحظه به شکل غیر مستقیم به شما و من لطف کردند .
سلام با اجازه همگی من هم دوست دارم یه سری سوال از انی بزرگوار بپرسم
1- توی سوالات قبلی فرموده اید 3 چیزی که اموخته اید صبوری گذشتن و دل نبستن است چرا دل نبستن ؟ یعنی شما به همسرتون و فرزندانتون دل نمی بندید ؟ . این دل نبستن در چه حدی هست ؟ و چه مزایایی می تونه داشته باشه ؟
2- روش شما برای گذشت چطوریه ؟
3- چه خطاهایی را در زندگی مرتکب شده اید که دوست دارید دخترتان ان خطا ها را مرتکب نشود
4- بهترین روش از نظر شما برای بدست اوردن دل همسر چه می تونه باشه
5- شما فرموده اید که صداقت و راستگویی از بزرگ تریم خصلت های انسانی اند شما باور دارید که این دو خصلت مورد سوء استفاده دیگران ممکن است قرار بگیرد
6- روش برخورد شما با یه ادم دروغ گو چطوره ؟
7- همسرتان چه ویژگی های مثبت و منفی دارند
8- بزرگ ترین عیب و حسن شما از نظر خودتون چیه ؟
9- من دوست دارم هدیه ای به خاطر زحمات شما در تالار بهتون بدم در دنیای مجازی چه هدیه ای را شما می پسندید ؟
10- امکان دارد بفرمایید چرا امضا ی ای که همیشه در رنج و عذابی انگاه رستگار شوی که با ذات و هویت خود یکی شوی - من خوب هستم شما خوب هستید را انتخاب کرده اید