RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
سلام سعی کن اول بفهمی چرا او منصرف شد؟ به خاطر جواب نه تو و غرورش؟ یا مشکل خاص دیگه ای؟ ببین اینجا کسی از جزییات چیزی نمی دونه... و متاسفانه دوستان همین طوری یه نظر کلی میدن.... انتظار یه مشاوره و نظر حرفه ای تو همچین تالارایی که تو یه پاراگراف می نویسی و بخوای رو حساب نظر کسایی مثل من که detail رو نمی دونند تصمیم بگیری بیجاست
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
proud_rose عزیز خودت می گی:
نقل قول:
اون چندبار به من درخواست ازدواج داد ولی من چون میدونستم که احساساتی شده جواب درست و حسابی ندادم بهش تا اینکه سر عقل اومد فهمید که احساساتی شده و درخواستشو پس گرفت ...
و بعد می گی:
نقل قول:
خوب معلومه که احساس اون اقا از روی احساساته .... احساس همیشه از رو احساساته....چه سفسطه بزرگی کردین!!!
:162:
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
دوستان احساسات که از عقل بر نخواسته! از احساس بر میخیزه ....!این که حل شد
در مورد اونیکی هم بگم که ........ ایشون از رو احساس تصمیم گرفته بودن ....که بعد فهمید که اصلا شرایط ازدواج نداره و سنش کمه ..شاید اگه سنش بیشتر بود بهتر عمل میکرد
اما یه چیری که در مورد بیشتر پسرها صدق میکنه اینکه از ازدواج گریزون هستن........... آیا کسی میدونه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
به جمع خانواده همدردی خوش آمدی
عجله نکن و آرام باش .
بهتره معیارهایت را لیست کنی و برایمان ذکر کنی تا بهتر راهنماییت کنیم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط proud_rose
اما یه چیری که در مورد بیشتر پسرها صدق میکنه اینکه از ازدواج گریزون هستن........... آیا کسی میدونه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلایل متفاوتی داره بعضی از اونها کلی هست و اغلب آنرا دارا هستند و بعضی هم کاملاً مربوط به هر شخصیه که با توجه به شرایط و حرفهای خودش میشه فهمید .
یکی از دلایل کلی شونه خالی کردن پسرا از زیر بار ازدواج ، مشکلات مربوط به شغل و مسکن و شرایط مالی است ، و یک دلیل عمده که باعث میشه دلیل اولی هم پر رنگ بشه ، خود دخترا هستند که با وارد رابطه شدن با پسرا و نیازهای اونها رو تامین کردن باعث میشند بعضی از اونها تا سنین بالا نیازی برای ازدواج احساس نکنند و همین هم بلوغ عاطفی و اجتماعی و فکری و عقلانی و اقتصادی اونها را که زمینه ساز ازدواجه را به تأخیر میندازه و لذا شرایط مناسب برای ازدواجی سالم را پیدا نمی کنند و دلایل دیگر .....
.
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
من فکر نکنم علت اصلی اینا باشه .... یعنی پسرا صرفا با 1دختر دوست باشن براشون کافیه؟؟ تا اخر عمرشون میخوان تنها بمونن؟؟چرا خودشونو از لذت یکی بودن با شخصی دیگر محروم میکنن؟در حالی که این روابط خیلی موثر هستند در موفقیتهای زندگی....
من تصمیمی نمیخوام بگیرم....ولی از این تفاوتها و مشگلاتی که این جامعه و حتی جامعه جهانی برای دخترها ایجاد میکنه غمگینم.و ناراحت و فکر میکنم دختری نیست که به اینها فکر نکنه و نکرده باشه...به نظر میرسه که هیچ مردی نیست که ارزش زنی رو تمام و کمال داشته باشه ......
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
به نظر من علتهای اصلی دقیقا همینهایی هستند که فرشته مهربان به اونها اشاره کرد .
دلایل متفاوتی داره بعضی از اونها کلی هست و اغلب آنرا دارا هستند و بعضی هم کاملاً مربوط به هر شخصیه که با توجه به شرایط و حرفهای خودش میشه فهمید .
نقل قول:
یکی از دلایل کلی شونه خالی کردن پسرا از زیر بار ازدواج ، مشکلات مربوط به شغل و مسکن و شرایط مالی است ، و یک دلیل عمده که باعث میشه دلیل اولی هم پر رنگ بشه ، خود دخترا هستند که با وارد رابطه شدن با پسرا و نیازهای اونها رو تامین کردن باعث میشند بعضی از اونها تا سنین بالا نیازی برای ازدواج احساس نکنند و همین هم بلوغ عاطفی و اجتماعی و فکری و عقلانی و اقتصادی اونها را که زمینه ساز ازدواجه را به تأخیر میندازه و لذا شرایط مناسب برای ازدواجی سالم را پیدا نمی کنند و دلایل دیگر .....
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
proud rose عزیز کاملا با حرفت موافقم. خیلی خوشحالم که یه نفر اینجا داره حرف دل منو می زنه:46:
پسرای جامعه ما از ازدواج فراری اند. و دخترها نشستن توی خونه که انشالله شانس بهشون رو بیاره!!!!!!!! عجب منطق مزخرفی!!!!!
واقعا چرا وقتی یه پسر می گه که علاقمند شده بهش می گن بروجلو امید به خدا! اما اگه یه دختر بگه کسی بهش علاقمنده ولی حاضر نیست کارو رسمی کنه بهش می گن فراموشش کن؟!
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
نقل قول:
پسرای جامعه ما از ازدواج فراری اند. و دخترها نشستن توی خونه که انشالله شانس بهشون رو بیاره!!!!!!!! عجب منطق مزخرفی!!!!!
و منطق مزخرف تر اینکه این دخترا بیافتن دنبال اون پسرای فراری...:311:
نقل قول:
واقعا چرا وقتی یه پسر می گه که علاقمند شده بهش می گن بروجلو امید به خدا! اما اگه یه دختر بگه کسی بهش علاقمنده ولی حاضر نیست کارو رسمی کنه بهش می گن فراموشش کن؟!
واسه اینکه پسرائی که اغلب قصد جدی شدن توی رابطه رو ندارن و فقط علاقمندند:310: جزء همون دسته فراری اند و البته دختر هم از بس ناامید که دوست داره برخلاف همه نشانه ها وارد سوراخ خرگوش شه! (البته سوراخ خرگوش توی داستان آلیس در سرزمین عجایب چیز خیلی بدی نبود اما توی جامعه ما...:300:)
راجع به دلایل فرار از ازدواج نزد پسران به نظر من:
1)وضعیت اقتصادی که فرشته مهربان بهش اشاره کرد این فاکتور در کنار دلیلهای زیر تشدید میشه
2)مسولیت و حدود تعریف شده این مسئولیت در رابطه با ازدواج (همسر و والد بودن) در نسل ما بسیار وسیع تر و سنگین تر از این حدود در نسلهای قبلی هست و این به خاطر اینه که استانداردهای زندگی و همینطور استانداردهای خانم ها وهمینطور بچه ها و به طور خلاصه کل این فرآیند بالا رفته... من منظورم چیزی جدای شرایط اقتصادی است دارم روی خود حوزه تعریف مسئولیتها و وظایف فارغ از وضعیت اقتصادی و ... بحث میکنم...
3)ازدواج در ایران کلا فرآیندی پیچیده است و دارای ریسک بالائی است ... ازدواج کردن به مراتب ساده تر از خاتمه دادن به رابطه همسری بنا به دلایل متعدده.... و مشکل پیجیده و سخت بودن طلاق هم به لحاظ حقوقی و هم فرهنگی-اجتماعی و حتی اقتصادی باعث شده که کل فرآیند ازدواج از ریسک بالائی برخوردار باشه وقتی این مسئله در کنار شناخت ناکافی و نبود آگاهی و دانش لازم واسه ازدواج در سطح جامعه میذاریم میبینیم که این عامل ریسکی بودن ازدواج به شدت تشدید هم میشه (البته این عدم شناخت هم میتونه خودش عامل چهارم باشه...)
الان که نگاه میکنم میبینم همه این فاکتورها به تشدید همدیگه کمک میکنن....
دلیلی مثل رواج دوست دختر/دوست پسر خودش معلولی از علل بالا یا علتهای ریشه ای دیگه اند و از دید جامعه شناسی یه جور واکنش جریان جامعه به این موانع اند ... ضمنا باید توجه کنیم که کلا هویت برخلاف تصور معمول یه مسئله پویاست....
RE: چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟
اشتباه جامعه ما اینه که فکر می کنن وقتی یه دختر بخواد با شناخت و علاقه خودش انتخاب کنه و ازدواج کنه به معنی اینه که دنبال پسرای فراری افتاده!!!
به نظر من وقتی دختری به پسری علاقه داره، و این علاقه ناشی از منطق، و با برسی تمامی معیارهای لازم هست، هیچ اشکالی نداره که دختر پاسخ مثبت به علاقه پسر بده، البته این به شرطیه که دختر اینقدر فهمیده و دارای اعتماد بنفس باشه که حد و حدود رابطه رو تشخیص بده، و پسر هم برای این حد و حدود احترام قائل باشه.
فقط خواستم بگم برای احساسات دخترها احترام بیشتری قائل باشیم...
خیلی راحت با این مسئله برخورد می شه توی جامعه ما، و همیشه هم جواب اینه که احساساتتو بکش، محلش نذار، این پسر به دردت نمی خوره... و این درحالیکه که همینطور که proud rose گفت: "فکر میکنم دختری نیست که به اینها فکر نکنه و نکرده باشه"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rroogg
نقل قول:
پسرای جامعه ما از ازدواج فراری اند. و دخترها نشستن توی خونه که انشالله شانس بهشون رو بیاره!!!!!!!! عجب منطق مزخرفی!!!!!
و منطق مزخرف تر اینکه این دخترا بیافتن دنبال اون پسرای فراری...:311:
نقل قول:
واقعا چرا وقتی یه پسر می گه که علاقمند شده بهش می گن بروجلو امید به خدا! اما اگه یه دختر بگه کسی بهش علاقمنده ولی حاضر نیست کارو رسمی کنه بهش می گن فراموشش کن؟!
واسه اینکه پسرائی که اغلب قصد جدی شدن توی رابطه رو ندارن و فقط علاقمندند:310: جزء همون دسته فراری اند و البته دختر هم از بس ناامید که دوست داره برخلاف همه نشانه ها وارد سوراخ خرگوش شه! (البته سوراخ خرگوش توی داستان آلیس در سرزمین عجایب چیز خیلی بدی نبود اما توی جامعه ما...:300:)
راجع به دلایل فرار از ازدواج نزد پسران به نظر من:
1)وضعیت اقتصادی که فرشته مهربان بهش اشاره کرد این فاکتور در کنار دلیلهای زیر تشدید میشه
2)مسولیت و حدود تعریف شده این مسئولیت در رابطه با ازدواج (همسر و والد بودن) در نسل ما بسیار وسیع تر و سنگین تر از این حدود در نسلهای قبلی هست و این به خاطر اینه که استانداردهای زندگی و همینطور استانداردهای خانم ها وهمینطور بچه ها و به طور خلاصه کل این فرآیند بالا رفته... من منظورم چیزی جدای شرایط اقتصادی است دارم روی خود حوزه تعریف مسئولیتها و وظایف فارغ از وضعیت اقتصادی و ... بحث میکنم...
3)ازدواج در ایران کلا فرآیندی پیچیده است و دارای ریسک بالائی است ... ازدواج کردن به مراتب ساده تر از خاتمه دادن به رابطه همسری بنا به دلایل متعدده.... و مشکل پیجیده و سخت بودن طلاق هم به لحاظ حقوقی و هم فرهنگی-اجتماعی و حتی اقتصادی باعث شده که کل فرآیند ازدواج از ریسک بالائی برخوردار باشه وقتی این مسئله در کنار شناخت ناکافی و نبود آگاهی و دانش لازم واسه ازدواج در سطح جامعه میذاریم میبینیم که این عامل ریسکی بودن ازدواج به شدت تشدید هم میشه (البته این عدم شناخت هم میتونه خودش عامل چهارم باشه...)
الان که نگاه میکنم میبینم همه این فاکتورها به تشدید همدیگه کمک میکنن....
دلیلی مثل رواج دوست دختر/دوست پسر خودش معلولی از علل بالا یا علتهای ریشه ای دیگه اند و از دید جامعه شناسی یه جور واکنش
جریان جامعه به این
موانع اند ... ضمنا باید توجه کنیم که کلا
هویت برخلاف تصور معمول یه مسئله
پویاست....