RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
استاد حقوق خانواده ما هميشه ميگه اگر من مقنن بودم براي زنايي كه شوهرشون رفته زن دوم گرفته 20 ضربه شلاق تعيين ميكردم!!!:311:
اعتراض كرديم كه استاد اين چه عدالتيه؟؟
گفت هيچ مردي استرس و اضطراب دو زنه بودن رو دوست نداره مگر اينكه زن اولش كاري كرده باشه كه از خونه فراريش داده باشه!!!
زني كه نتونه شوهرش رو نگهداره(منهاي مواردي كه مرد بيماري خاصي داره و سيري ناپذيره) بايد مجازات بشه!!!
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
پس برید فیلم "سنگ سار ثریا" رو ببینید و یادتون باشه این اتفاقات کم پیش نمی یاد.
به نظر من که استاد حقوقتون چشمش رو به روی واقعیات بسته.
باران عزیز.
در جوامع غربی، دو جنس، خیلی خوب هم رو می شناسند. اما آمار ازدواج پایین تره. چرا؟ (شاید چون ازدواج اون چیز مقدسی نیست که ما فکر می کنیم)
یک سوال. اگر رابطه جنسی آزاد بود؛ چند درصد خطاهای ازدواج کاهش می یافت؟ چند درصد دیگه حاضر نبودند ازدواج کنند؟ (چون آدمی نیستند که بتونند قبول مسیولیت زندگی مشترک را بکنند؟)
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
ريحانه جان
من فقط نظر استادم رو نقل كردم و نظر خودم رو نگفتم...با اين نظر 100% مخالف نيستم اما به نظرم گاهي بايد استثنائاتي قائل شد...
و اما راجع به فيلم ثريا كه گفتي...
اگر اندكي اطلاعات حقوقي داشته باشي متوجه ميشي كه اين فيلم با احساس و زيبا، داراي اغراق و بزرگنمايي هاي هست كه خدا ميدونه چه هدفي رو دنبال ميكنه...
حكم سنگسار به راحتي اب خوردن كه توي اين فيلم نمايش داده ميشه صادر نميشه...
ما داريم راجع به يك واقعيت اجتماعي بحث ميكنيم گرچه من با نظر شما هم مبني بر اينكه بعد از چند دهه زندگي مشترك زن و مرد از هم فراري ميشن(حتي در عاشقانه ترين موارد هم...)موافقم
اما
مستندات مباحث اجتماعي بايد فراتر از حد فيلم و داستان و ....باشه
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
خانم همسایه ما، در سن 45 سالگی همسرشون فوت کردند. یکسال بعد سبک زندگی ایشون کاملا تغییر کرد. تمام خانم های محل نظرشون این بود: "زندگیش تو دستش اومد از وقتی همسرش فوت کرد و الان داره همون طوری زندگی می کنه که لذتش رو می بره"
لطفا نگاه مقدس رو از ازدواج بردارید. چیزی که من می بینم اینه که یعد از 20 سال زندگی مشترک ، زن و مرد با هم اصطکاک پیدا می کنند.
من این اتفاق رو توی عاشقانه ترین زندگی ها هم دیدم.
دقیقا بعد از مدتی، رابطه زن و مرد با هم ،بیشتر از طریق بچه هاشونه. منظورم اینه که رابطه مستقیم "زن و مرد" در اوایل ازدواج، تبدیل می شه به رابطه غیرمستقیم "زن-فرزند-مرد".
یا اصلا تا حالا فکر کردید چرا بعد از چند سال زندگی مشترک، زن و مرد ایرانی خواهان "بچه" (نفر سوم در رابطه) می شوند و در زندگی های سبک اروپایی خواهان "دوست مشترک"
فکر کردید اگر از زنی که ازدواج کرده و بیش از 3 سال از زندگی مشترکش میگذره، ازش بپرسن که" آیا حاضری اگر قرار باشه دوباره ازدواج کنی، با همین همسرت ازدواج کنی؟" چه جوابی می ده؟
آمارها نشون دهنده حرف هایی تکان دهندست و همه ی ابنها نشون می ده ازدواج اونی نیست که تو فکر می پرورونیم.
من یک دخترم، و می دونید که یک دختر از کودکی در مجلس های زنانه چه چیزهایی می شنوه. به عنوان یک دختر می گم:
یک دختر قبل از ازدواج می گه : کاش زودتر یه پسر خوب بیاد خواستگاریم.
وقتی ازدواج کرد، تا دو سال تو آسمونا سیر می کنه و می گه : وااااای، ازدواج فوق العاده عالیه
بعد از 2 سال می گه : همسر من این عیب ها رو داره. از شوما ها هم همین طوره؟
چند سال بعد: به خدا دیگه اعصابم نمی کشه. از دستش خسته شدم. دیگه تحملش رو ندارم.
دیگه پای درد و دل پیر زن ها هم که حتما نشستید. (البته اونایی که همسرشون زندن. چون می دونید که، اصولا مرده ها عزیز می شن)
من سوالم اینه از شماها. چرا چشمتون رو به روی این اتفاقات بستید؟ این اتفاقات تا جایی که من دیدم توی همه ی خونه ها هست.
چرا منکر این واقعیات می شید؟
سلام ریحانه،
خوب حالا که چی؟
یعنی ازدواج نکنیم؟ یا ازدواج بکنیم؟
منظورم اینه که از این بحث به کجا میخواهی برسی؟
آیا حاضری، با پسری که هیچ تعهدی به تو نداره زندگی کنی بدون ازدواج؟ تنها به این دلیل که عشقتون کمرنگ نشه؟
بهتر نیست، به جای این بحث دنبال راهکار این باشیم که این عشقی که میگی بعد از ازدواج هر روز قویتر بشه؟
من تا حّدی با باران موافقم:
---------------------
عشق بعد از ازدواج از بین نمیرود بلکه تغییر حالت میدهد چرا که دامنه آن گسترده تر می شود .
--------------------------------------------------
K
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
پس برید فیلم "سنگ سار ثریا" رو ببینید و یادتون باشه این اتفاقات کم پیش نمی یاد.
به نظر من که استاد حقوقتون چشمش رو به روی واقعیات بسته.
باران عزیز.
در جوامع غربی، دو جنس، خیلی خوب هم رو می شناسند. اما آمار ازدواج پایین تره. چرا؟ (شاید چون ازدواج اون چیز مقدسی نیست که ما فکر می کنیم)
یک سوال. اگر رابطه جنسی آزاد بود؛ چند درصد خطاهای ازدواج کاهش می یافت؟ چند درصد دیگه حاضر نبودند ازدواج کنند؟ (چون آدمی نیستند که بتونند قبول مسیولیت زندگی مشترک را بکنند؟)
اول اینکه، به نظر فیلمی مثل فیلمی که نام بردی، به نظر من اصطلاحا بایسد هست، یعنی پشتش هم مبالغه هست، هم غرض ورزی، سازنده بی طرف نبوده و بنابرین بیانگر واقعیات نیست! این نظر شخصی منه...
دوم، آمار ازدواج پایین تره، چون همه حسابگر هستن، هیچکس نمیره ازدواج کنه، چون ازدواج یعنی تعهد و مسئولیت...
تو فکر میکنی الان چرا انقدر آمار ازدواج تو همین ایران پایینه، بدون شک مسائل مادی یه بخششه ...اما دلیل دیگش اینه که دخترای زیادی هستن که حاضرن این سرویس( ارضای نیاز عاطفی و جنسی) رو به پسرا بدن، بدون اینکه هیچ تعهدی شامل حال پسر بشه...و البته، پسرا هم استقبال میکنن، چون لازم نیست زیر بار هیچگونه هزینهای برن...
دوست من که الان ۶ ساله داره با دوست دخترش زندگی میکنه، میتونه فردا بریک کنه و به هم بزنه،عکسش هم صادقه...اما اتفاق خاصی برای هیچکدام نمیفته!...چون هر دو، مستقل هستن و روی پایه خودشون، چه از نظر عاطفی چه مالی، جامعه هم فرهنگ پذیرششو داره...
اگرچه به نظر من این یعنی زندگی روی آب...
اما حالا فرض کن، تو همین ایران، یه پسر و دختر، بدون ازدواج، برن سر یه زندگی، اگه به هم بزنن، کی ضربه میخوره؟
آیا دختر، از نظر مالی انقدر مستقل هست که روی پایه خودش بایسته؟ از نظر عاطفی چی؟راحت میتونه ریکاور کنه؟
جامعه ما ظرفیت پذیرش خیلی چیزها رو نداره...و البته نه تنها جامعه بلکه خود ما، ما ایرانیها بیشتر از اونکه منطقی باشیم احساساتی هستیم...و این مساله کاملاً فرهنگیه، اینطوری تربیت میشیم...
اینها در روابطشون، تعامل منطقی دارن، تعامل منطقی به این معنی نیست که احساس ندارن، به این معنی هست که با منطقشون تصمیم میگیرن و مهمتر از همه انتظارهاشون از هم منطقی هست، و احساس رو در آخر وارد رابطه میکنن...اگر هم رابطه به جایی نرسید، چیز خاصی رو از دست نمیدن، یک ماهه ریکاور میکنن، یه رابطه دیگه رو شروع میکنن، از نظر اجتمایی هم اتفاقی براشون نمیافته!
اما ما چی؟
K
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
بله پذیرش مسئولیت در مردم کم شده .
اما ریحانه عزیز
آیا تشکیل زندگی هدفی جز ارضای نیاز جنسی نداره ؟
آیا واقعا زندگی فقط به این دلیل زندگی شیرینی خواهد بود .....
چرا در همین جوامع غربی دیگر نظریه امثال آقای فروید رو قبول ندارند . فرویدی که بنیان گذار رابطه جنسی آزاد بود ؟
خود غربی ها هم دیگه این نظریات رو قبول ندارند ؟
چرا زنان در جوامع غربی از تعرضات جنسی خسته شده اند و آمار شکایات بالاست ؟ و آمار تعرضات در جامعه ای که نهاد خانواده براش ارزشی نداره بالاست ؟
چرا عشق و علاقه و محبت و نهاد خانواده هیچ مفهومی براشون نداره ؟
اما آمارش رو دارید که چند درصد زن ها در این جوامع دوست دارند که دوست داشته شوند و مردی واقعا به آنها عشق داشته باشد نه از روی هوس و....
الگو برداری از یک جامعه و یک فرهنگ دیگه و مقایسه با یک فرهنگ دیگه کار درستی نیست .
یک بار دیگه تو همین تالار در رابطه با این روابط و پیامدهای اون تو جامعه بحث کردیم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
آقای محمد
درسته که این مساله برای ما ایرانی ها مهم تره . اما این واقعیته که ما داریم تو همین فرهنگ زندگی می کنیم پس باید راجع به همین فرهنگ حساسیت های جامعه خودمون حرف بزنیم . مخاطب ما هم کسی نیست که اونور دنیا زندگی میکنه . مخاطب ما همین کسایی هستند که تو همین فرهنگ رشد کردند و قد کشیدند .
با حرفتون موافقم که که هر کسی تو یه سنی احساس نیاز می کنه .
اما این نیازها تا حدی قابل کنترل هستند ، به عقیده من هر فردی این توانایی رو داره که تا زمانی این نیارها رو کنترل کنه اما زمانی که احساس کرد باید به این نیازها جواب داد ، جواب این نیاز ازدواجه.
حالا احتمالا سریع میگید ازدواج؟
سن ازدواج بالا رفته ، مشکلات زیاده ، مسئولیت هست حالا حالاها نباید به ازدواج فکر کرد و.........
خوب سن ازدواج بالا رفته همینطور توقعات هم بالا رفته ، اما علتش رو باید جست و جو کرد.
یکی از مهم ترین علت بالا رفتن سن ازدواج ، همین روابط است . جالبه که ما میگیم سن ازدواج بالا رفته و چاره ای جز رابطه نیست و متوجه نیستیم ، خودمون داریم با همین روابط سن ازدواج رو بالا می بریم و تو این وضع فقط کسی سختی می کشه خودداری میکنه و وارد رابطه ای نمی شه . اما به حکم این که این روابط زیاد شده باید سن ازدواجش بالا بره .
اما چرا این روابط باعث بالا رفتن سن ازدواج میشه ؟
برای جواب این سوال اول از همه باید به دلیل اینکه اصلا چرا این روابز به وجود میاد بپردازیم.
یک واقعیت مهم....
***هدف اصلی اکثر پسرها در روابط پاسخگویی به نیاز جنسی است ، چون این نیاز جنسی درجنس مذکر بالاتر است .
***هدف اصلی اکثر دخترها در روابط برطرف کردن نیاز عاطفی است ، چون این نیاز در جنس مونث بالاتر است .
اما چرا ما به جای اینکه به دنبال برطرف کردن این نیازها با ازدواج باشیم ، به این روابط رو میاریم ؟
باورهای غلط جامعه مثل سخت گیری در امر ازدواج و همچنین باورهایی مثل بالا بودن آمار دخترها نسبت به پسران به نوعی برای هر دو جنس ایجاد ترس کرده .
اگر هیچ دختری حاضر به برقراری رابطه جنسی نباشد ، آیا برای پسران جز ازدواج راهی برای پاسخگویی به نیاز جنسی می ماند ؟
در این شرایط پسر دیگر ترس از سخت گیری ها و مسئولیت ها ندارد و برای ازدواج اقدام می کند .
و اما دختری که روابط عاطفیش تامین نباشد دیگر در امر ازدواج سخت گیری نمی کند .
پسری که روابط جنسیش به راه باشد ، با خود می گوید چرا مسئولیت کس دیگری را بر دوش خود بیاندازم ؟
متاسفانه بسیار دیدیم که پسرهایی میگویند که اصلا قصد ازدواج ندارند . خوب مشخص است کسی که هیچ سختی برای پاسخگویی به نیازش نداشته باشد ، دلیلی برای تشکیل زندگی و مسئولیت پذیری نمی بیند .
نمی خوام بگم دلیل ازواج فقط غریزه جنسیه اما مهم ترینشه .
و اما دختران ، دختری که روابط عاطفیش به راه باشد ، وقتی که می خواهد برای ازدواج تصمیم بگیرد ، سخت گیرتر می شود و مسائل مادی برایش اهمیت بیشتری پیدا می کند ، چون برای پاسخگویی به نیازش سختی نمی کشد .
*خوب همین ها یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج است که تک تک ما مسئولش هستیم .
البته نا گفته نماند که در این روابط هر چقدر هم که دختری بیان کند به دنبال ازدواج نیست ، باز هم پس ذهن او ازدواج است و اصولا در رابطه ای که با هر فردی بر قرار می کند ، امید به ازدواج دارد .
دختران از روابط موقت که در آن احساس امنیت و آرامش نباشد بیزارند .
و اما در مورد تغییرات غلط جامعه که آقای محمد گفتند کاریش نمیشه کرد . من با این گفته موافق نیستم ، تمام ما در برابر جامعه مسئولیم ، و این ما هستیم که باعث تغیییر جامعه میشیم . اگر ما معتقد باشیم که برای پاسخگویی به این نیازها باید تن به این روابط داد ، اگر هر روز این روابط را بیشتر توجیه کنیم ، بیشتر باعث عادی شدن اون تو جامعه میشیم .
باید بر سر باورها و عقاید خودمون بمونیم ، اگر من دوست ندارم همسر آیندم در گذشتش رابطه ای داشته باشه ، پس امروز خودم نباید رابطه ای داشته باشم .
اگر من دوست دارم فرزندم در آینده وارد چنین روابطی نشه ، نباید این روابط رو عادی بدونم و توجیهش کنم ، اگر عقایدم غیر از این باشه و فردا پدر یا مادر فرزندی بشم ، نباید انتظار داشته باشم فرزندم رابطه نداشته باشه . ما اینجوری باعث تغییر جامعه میشیم ، پس تک تک ما در برابر تغییرات جامعه مسئولیم ، چون این جامعه رو خود ما تشکیل میدیم .
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
ای کاش توانایی این رو داشته باشیم که با واقعیات بعد از ازدواج بتونیم کنار بیایم و دست از رویاهای دوران نامزدی بکشیم! همین! خود من بعد از گذشت 22 ماه از زندگی مشترک هنوز نمی تونم بپذیرم که همسرم، به عشق من برای خریدن یه خونه ی بزرگتر داره تلاش می کنه و خیلی از شبها نمی تونه که با تمام همون عشق، با روح و روان عاشقانه کنارم باشه و درکم کنه! ( این خیلی سخته که نمی تونم این واقعیت رو قبول کنم و بفهممش! تمام سعیم رو می کنم اما دیگه بعضی موقع ها کم میارم!) کاش مردهای جامعه ی ما بعضی اوقات در کنار عشقی که توی قلبشون وجود داره و به خاطرش تمام سعیشون رو می کنن بدونن که بعضی موقع ها با راه های خیلی خیلی ساده تر هم می تونن خوشحالی رو توی قلب و روح همسرانشون بیارن! و البته کاش ما دخترهای ایرونی هم یاد می گرفتیم که میشه یه عاشق عاقل هم بود! میشه رابطه ی عاقلانه ی عاشقانه هم داشت!
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
سلام
با ازدواج عشق از بین نمیره فقط همونطور مکه غزاله و باران گفتند نحوه ابراز محبت طرفین نسبت بهم عوض میشه
وقتی دونفر ازدواج میکنند ساعات بیشتری رو در کنار هم سپری میکنن پس مثلا گفتن جمله دلم برات خیلی تنگ شده و دلم می خواد ببینمت و یا امثالهم ممکنه در یک گفتگوی تلفنی حذف بشه پس این دلیل بر این نیست که بعد از ازدواج دلتنگی از بین میره
یا مثلا در دوران دوستی و نامزدی ممکنه هرروز صبح با یک تلفن و یا اس ام اس صبح بخیر بگید و با یک تلفن و یا اس ام اس شب بخیر یا اینکه شب ها ساعات ها با هم حرف بزنید ولی بعد از ازدواج وقتی در کنار هم هستین این چیزها جای خودشونو به زندگی واقعی میدن
ممکنه بواسطه ی این که دو نفر باهم دوست هستند و خیلی کمتر همو میبینن با خیلی از برخورد ها و اختلاف نظر ها مواجه نشن ولی این امر بعد از ازدواج اجنتناب ناپذیر و نا خود آگاه یک سری نا هماهنگی ها و اختلافات و دلخوری ها بین طرفین بوجود میآد که باز جای خودشو با شیرین زیانی های دوران دوستی عوض میکنه این چنین موارد ریز وقتی کنار هم قرار میگیرد باعث میشه فرد فکر کنه قبل از ازدواج بیشتر مورد توجه قرار میگیرفته
با اینکه اینچنین نیست
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
سلام غزاله عزیز
من زیاد با مبحث حقوقی سنگ سار آشنا نیستم، اما تا اونجا که از قرآن یاد گرفتم، فکر می کنم منظورت شرایط شاهد باشه که اونجا رعایت نشده؟ درسته؟
خوب امیدوارم فراتر از این باشه، نه فقط این.چرا که شرط 4 زن داشتن هم عدالت هست، اما هرکی بخواد میره می گیره، مگر این که زن از حقوق خودش آگاه باشه و بتونه دفاع کنه از خودش.
ممنون می شم اگر اطلاعاتی در این زمینه بهم بدی
کامران عزیز
من حرفم این نیست که ازدواج چیز بدیه.
حرفم اینه که، این نگاه مقدس گونه رو از ازدواج برداریم.
برای یک شخص همون قدر می تونه ازدواج مفید باشه، که برای شخص دیگه (با روحیات دیگه) ازدواج نکردن می تونه مفید باشه.
اگر حرف های من رو از اول پی گیری کنید، متوجه می شید من معایبی که باعث می شه ازدواج به طلاق عاطفی منجر بشه رو دارم می گم.
باران عزیز من نمی گم تنها هدف ازدواج کردن، برطرف کردن نیاز جنسی هست.
باران جان؛ هیچ می دونی پسری (دختری) که به خاطر فشار میل جنسی ازدواج کنه، وقتی نیازش برطرف شد، چی می شه؟
مسلما این رو قبول داری کم نیستند دختر پسرهایی که به خاطر همین میل ازدواج می کنند و وقتی نیازشون برطرف شد، تازه نگاه منطقی به ازدواج میندازن (اونم بعد از ازدواج) و این خودش می شه دردسر.
مثلا پسری قبل از ازدواج می گه، من برای زندگی آیندم فلان می کنم، فقط من رو زن بدید. (واقعا در اون لحظه راست می گه ها)
بعد از ازدواج و ارضا شدنش، می بینه، ای باباااا. دیگه شور و شوقی برای ادامه نداره. فکر می کرد آدم مسیولیت پذیری باشه، اما نیست. قبلا این نیاز چشم هاش رو کور کرده بود. اما حالااااا....
و مسلما دیدید "برخی" کسانی که در دوران نامزدی رابطه جنسی برقرار می کنند، یکی از دوطرف میلش رو برای ازدواج از دست می ده.
و من متاسفانه شاهد 3 زندگی بودم که بعد از ازدواج این اتفاق افتاد. 2 تاشون طلاق گرفتند. یکی دیگه طلاق نگرفت جهت حفظ آبرو. اما زندگیش شده ......
مشکلاتی از این جنس (باز شدن چشم منطق بعد از ارضای جنسی) زیادند.
اگر لازم می دونید بقیه مشکلاتی از این قبیل رو که به چشم خودم دیدم، مثال بیارم.
با این سوالت هم اصلا موافق نیستم "چرا عشق و علاقه و محبت و نهاد خانواده هیچ مفهومی براشون نداره ؟ "
به نظرت کسی که با شناخت کامل از جنس مخالف؛ در حالی که می تونه دوست باشه؛ اما ازدواج بکنه (قبول مسیولیت) خانواده محکم تری نمی سازه؟
چیزی که باعث این حرف تو می شه اینه که "نهاد خانواده" تعریف هایی متفاوت در دو فرهنگ دارند و این موضوع بحث ما نیست.
بنابراین در جمع بندی باید بگم چیزهایی که باعث ازدواج های ناموفق می شه اینه:
1)شاید اصلا آدم زندگی مشترک نیستیم. شاید زمانی آرامش بیشتری داریم که "خودخواهی" خودمون رو مجبور نشیم زیادی کنار بگذاریم. پس در این حالت زمانی شاد تریم که مجرد باشیم.
2)نیازهای اساسی و شخصی خودمون رو درست نشناسیم و سعی در برطرف کردنشون (بعد از ازدواج) نکنیم. (قبل ازازدواج خود به خود برطرف می شه، چون آزادیم و هر کاری دلمون بخواد می کنیم) پس حدود شخصی و نیازهای شخصی رو در زندگی مشترک مطرح کنیم.
3)به نظر من اگر نیاز جنسی قبل از ازدواج برطرف شده باشه، کسی که ازدواج می کنه دقیقا فقط و فقط به خاطر "تشکیل زندگی مشترک" با قبول کردن "مسیولیت زندگی مشترک" هست.
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز
یکی از دوستان تالار از من خواست نظری در این تاپیک بدهم
گرچه من اونقدر دانشش رو ندارم ولی به خاطر اون دوست گرامی نظر مرا نیز پذیرا باش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
.چرا که شرط 4 زن داشتن هم عدالت هست، اما هرکی بخواد میره می گیره، مگر این که زن از حقوق خودش آگاه باشه و بتونه دفاع کنه از خودش.
دفاع در کدام محکمه؟
خدا داشتن چهار زن را برای مردها به شرط رعایت عدل و انصاف آزاد گذاشته و درجاي ديگر گفته شما هيچ وقت نمي توانيد ميان زنان (همسران) به عدالت رفتار كنيد
...
یه نکته که برای من خیلی بحث برانگیز هست اینکه چرا مرد را موجودی بی احساس و عاطفه می پنداری؟
یعنی موجودی که تنها به دنبال نیازهای جسمی خودش هست
چرا؟
یعنی مرد تنها هدفش از ازدواج نیاز جنسی است؟بعید می دونم
مردها بسیار پرعاطفه تر از ما زنها هستند و شدیدا به محبت و مهربانی ما زنها نیاز دارند
پس دلیل اینکه مردی برود به دنبال زنهای دیگر باید مشکلی در خود زن اولش باشد مگر اینکه مرد هوس باز باش که زندگی با چنین مردی درخور و شایسته هیچ زن پاک و عفیفی نیست
حرفم اینه که، این نگاه مقدس گونه رو از ازدواج برداریم.
اتفاقا مقدس ترین پیمان در دین اسلام ازدواج و پیمان زناشویی است
دقت کن پیمان زناشویی یعنی قرار و عهدی که زن و مرد با یکدیگر می گذارند تا در کنار هم زندگی مشترک داشته باشند و به کمال برسند
همین بس که پیامبر (ص) فرموده اند با ازدواج نیمی از دینتان کامل می شود...
یعنی در شرع اسلام جلوگیری از بی بندوباری و شهوترانی مقدس شمرده شده است
پس ازدواج...عشق یک مرد به یک زن...ازخودگذشتگی در برابر دیگری...یعنی قداست
و ازدواج برای من به شخصه خیلی خیلی مقدس و با ارزش هست
برای یک شخص همون قدر می تونه ازدواج مفید باشه، که برای شخص دیگه (با روحیات دیگه) ازدواج نکردن می تونه مفید باشه.
اگر برای کسی فرصت ازدواج پیش نیاید خدایی که خالق همه ی ما هست ما را به پاکدامنی و عفت فرا خوانده
اگر حرف های من رو از اول پی گیری کنید، متوجه می شید من معایبی که باعث می شه ازدواج به طلاق عاطفی منجر بشه رو دارم می گم.
به نظرم شما فقط از بعد جنسی طلاق عاطفی را می بینی
من متاهلم
و مطمئن هستم هیچ زن با عفت و نجیبی خودش را در اختیار هیچ شخص دیگری نمی گذارد
مگر شوهرش
اصولا روابط زناشویی در زندگی از نهایت دوست داشتن و عشق برمی خیزد در غیر این صورت
فرق ما انسانها با حیوانات در چیست؟
ما اراده داریم
ما اختیار داریم
و خداوند نیز این قدرت را در اختیارمان قرار داده که بر نفس اماره خویش غالب شویم
پس تنها نیازهای جنسی منجر به طلاق عاطفی نمیشه خیلی مسائل کوچک و پیش پا افتاده کم کم روی هم جمع می شود و باعث سردی در زندگی می شود آنگاه هست که نه زن و نه مرد تمایلی به روابط زناشویی با هم ندارند چرا که عشق در میان آن دو مرده است
نمی گم تنها هدف ازدواج کردن، برطرف کردن نیاز جنسی هست.
هیچ می دونی پسری (دختری) که به خاطر فشار میل جنسی ازدواج کنه، وقتی نیازش برطرف شد، چی می شه؟
مسلما این رو قبول داری کم نیستند دختر پسرهایی که به خاطر همین میل ازدواج می کنند و وقتی نیازشون برطرف شد، تازه نگاه منطقی به ازدواج میندازن (اونم بعد از ازدواج) و این خودش می شه دردسر.
اگر پسر و دختر به خاطر فشار میل جنسی ازدواج کنه
یعنی هنوز اونقدر روی خودش کار نکرده و اختیار وجود و روح بلند خودش رو به نفس و شهوتش داده
چنین شخصی نه در برابر فشار جنسی بلکه در برابر
فشار حسادت>>
فشار کینه>>
فشار حسرت
...
امکان هر گونه خطایی ازش می رود
مثلا پسری قبل از ازدواج می گه، من برای زندگی آیندم فلان می کنم،
فقط من رو زن بدید. (واقعا در اون لحظه راست می گه ها)
فقط منو زن بدید
این شخص دچار خطای شناختی است چون تنها یک بعدی قضیه را می نگرد
پس هنوز شرایط لازم برای ازدواج را ندارد
نگاهی بینداز به تاپیکی با عنوان
"اگر این چنین هستید صبر کنید و ازدواج نکنید"
بعد از ازدواج و ارضا شدنش، می بینه، ای باباااا. دیگه شور و شوقی برای ادامه نداره. فکر می کرد آدم مسیولیت پذیری باشه، اما نیست. قبلا این نیاز چشم هاش رو کور کرده بود. اما حالااااا....
انسان عاقل برای زندگی و آینده اش هدف دارد
و این هدف بسیار بزرگ و با ارزش هست
فکر نمی کنم رسیدن به ارضا جنسی هدف ارزشمندی برای یک انسان باشد که شخصی تمام زندگی و دار و ندارش را برای رسیدن به این هدف فدا کند
این پسر یا دختر ازدواج نمی کنه برای تکامل و رسیدن به آرامش بلکه مثل بچه ای که بی تاب تجربه کردن هست فقط به دنبال کسب لذت ازدواج می کند
دقت کن گفتم همانند بچه
پدر ها و مادر ها هستند که به بچه ها راه را از چاه می آموزند تا زمانی که این بچه بزرگ میشه
بالغ میشه
و اون وقت هست که خداوند او را مکلف می کنه و برایش یکسری وظایف و حدود را تعیین می کنه
حالا این بچه که بزرگ شده و از اون حالت ارضا میلهایی مثل خوردن و خوابیدن بیرون امده باید با توکل بر خدای خویش راهش را بشناسد
نه اینکه به راحتی تن به هر لذت نفسانی بدهد
همه بزرگ مردان و اندیشمندان تاریخ کسانی بودند که ریاضت ها کشیده اند حالا به هر طریقی
>> یکی فروید می شود که می گوید این نیاز باید ازاد باشد
>> یکی دیگر می گوید نه باید سرکوب شود
در این جاست که دین کامل اسلام حد تعادل را در پیش می گیرد
و انتخاب با توست که کدام را انتخاب کنی
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
بالهای صداقت عزیز بسیار زیبا پاسخ دادند :104::104::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
چرا که شرط 4 زن داشتن هم عدالت هست، اما هرکی بخواد میره می گیره، مگر این که زن از حقوق خودش آگاه باشه و بتونه دفاع کنه از خودش.
بهنره سری به این تاپیک ها بزنید تا هم از نظر دینی متوجه حکم چند همسری بشید و هم از نظر قانون
http://www.hamdardi.net/thread-8888-post-89747.html#pid89747
http://www.hamdardi.net/thread-8888-post-89921.html#pid89921
http://www.hamdardi.net/thread-8888-post-89756.html#pid89756