RE: دلیل مخالفت خانواده ها با برخی ازدواج ها چیست؟
مهمترين دلايل از نگاه من:
1. فرد مناسب تري را در نظر دارند (حالا در خيال)
2. كلا از سوژه خوششان نمي آيد (به دلشان ننشسته است)
3. حرف مردم (بايد به عنوان اولين گزينه نوشته مي شد!)
4. تضاد فرهنگي كه مشهود هم باشد (يه جورايي رابطه با گزينه 3 دارد)
5. احساس "حيف شدن" فرزند (با توجه به دليل 1)
6. عدم اطمينان به طرف مقابل (معمولا با يه مهريه ي سنگين، حاصل مي شود!)
7. خردسال بودن فرزند (جسما و عقلا، هر چند قدش چنار شده باشد)
RE: دلیل مخالفت خانواده ها با برخی ازدواج ها چیست؟
من به عنوان یک مادر تا کنون چندین بار تجربه ی خواستگار برای دختر 22 ساله ام را داشته ام .
و مهم ترین و البته اولین دلیلی که خیلی نرم و نازک خواستگاران را رد کرده ام .
1-عدم آمادگی فرزندم برای شروع زندگی زناشویی .
پس می بینید که بیش از آنکه انگشت اشاره ام به سمت طرف مقابل باشد به سمت فرزند خودم بوده .( این مورد یک نمونه است از واکنش خانواده ها نسبت به مقوله ی ازدواج فرزندان )
حال یک خانواده ای آنقدر شهامت دارد که این مسئله را باز می کند و روی اصل و لپ مطلب مانور می دهد و مخالفت می کند و یک خانواده ای هم با بهانه آوردن از اصل ماجرا و اعتراف پرهیز می کند و ...
2- باور دارم برای ازدواج کردن همیشه وقت هست اما برای یک سری از مسائل و تجربه کردن آنها همیشه وقت نیست .
درشرایط سنی که دخترم دارد فعلا این دو علت اصلی ترین موارد برای رد نرم و نازک یا قلاب سنگ خواستگار ان است :311:
RE: دلیل مخالفت خانواده ها با برخی ازدواج ها چیست؟
آنی عزیز،
منظور از مخالفت، همون طور که در اولین ارسال گفتم، مخالفت های غیر منطقی هست.
پس از طرف من به دخترتون بگید در بقیه موارد زندگی سعی کند با شما وارد تعامل و بحث منطقی شود که هم یاد بگیرد منطقی فکر کردن و حرف زدن و هم شنیدن و قبول کردن حرف منطقی حتی اگر تلخ باشد.
به این صورت شما هم دیگر در لفافه سخن نمی گویید و با دلیل های غیر منطقی خود؛ او را گیج نمی کنید و خیال خودتان هم راحت می شود.
مسلما صداقت نتیجه ی بهتری می دهد.
مورد 2 رو می شه واضح تر بگید؟
RE: دلیل مخالفت خانواده ها با برخی ازدواج ها چیست؟
آقای مصطفی،
مورد 1 :: همان مورد 3 در تاپیک 7 است.
مورد 2 :: مسلما دلایلی دارند که به دلشان ننشسته. همین جوری که بی دلیل، کسی نچسب نمی شه. اگر دلایلشون منطقی باشه، که عقل حکم می کنه انسان قبول کنه که این مورد مناسب نیست. اما اگر دلایلشون غیر منطقی و یا حتی منطقی اما غیرضروری برای داشتن یک ازدواج موفق باشه، اون موقع هست که علت اصلی جای دیگست و می شه موضوع این تاپیک.
مورد 3:: راستش من درست این گزینه رو درک نمی کنم. از قدیم گفتن در دروازه رو می شه بست، در دهن مردم رو نمی شه.
اگر واقعا فرد مورد نظر آدم درستی برای ازدواج باشه، من درک نمی کنم چرا باید به خاطر حرف اطرافیان (که اگه اهل حرف زدن باشند، در هر حالت هست؛ اگر هم نباشند، خوب نیستند) اون مورد خوب رو از دست داد؟
من خودم یکی از اقوام فامیلمون، عروسی برای پسرشون گرفتند که از زمین تا آسمون با فرهنگ خانوادگی فامیل فرق داشت و ورودش مثل شوک بود به خانواده (البته خوب دختر و پسر به هم می خوردند). مادر پسر، محکم پشت عروسش وایساد و اهمیتی هم به حرف های اولش نداد. یک ماه بعد هم همه چیز عادی شد.
اما این سوال برای خودم هنوز مطرحه؛ که اگر کسی پدر و مادرش به همین دلیل موردی که بسیار باب طبعش بوده رو قبول نکنند، چه باید کرد؟
مورد 4:: اگر این تضاد بین دختر و پسر هم باشد، که خوب منطقا نباید ادامه داد و مورد خوبی نیست، اما اگر دختر و پسر مشکلی ندارند، مشکل کنار آمدن خانواده با این تضاد باشد، باز هم جزء مورد 3 می شود(در بالا)
مورد 5 هم که همان طور که فرمودید مربوط به 1 می شود.
مورد 6 :: فکر می کنم بحث جدا گونه ای لازم داشته باشه.
مورد 7 :: که خانم آنی هم اشاره کردند و به نظر من فرزند باید خودش شرایطی را ایجاد کند که پدر و مادر متوجه شوند می توان به صورت منطقی و بدون لفافه با فرزند صحبت کرد.
RE: دلیل مخالفت خانواده ها با برخی ازدواج ها چیست؟
ریحانه جان
من در صحبت کردن با فرزندم مشگل ندارم و از قضا او بسیار خوب حرفهای من را می فهمد و با من همیشه در این مورد همسو است اما مسئله ما بعضی از خواستگاران هستند که بی دقت و بی دلیل پافشاری می کنند .پس می شود بحث طرف مقابل .
RE: دلیل مخالفت خانواده ها با برخی ازدواج ها چیست؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
)اگر کسی بودید که تا به امروز "نه" به پدر (مادر) خود نمی گفتید، یا مسیر زندگی خود را با توجه به نظر آنها تنظیم می کردید، سعی کنید استقلال شخصیتی خود را (که از دست رفته) به دست آورید.
از نکات کوچک شروع کنید. مثلا اگر شما را از کاری نهی می کنند و منطقا شما نیاز دارید آن کار را انجام دهید، این بار منطقی با آنها صحبت کنید.
سعی کنید آنها را قانع کنید (این برای موردی هم که جناب نقاب فرمودند مناسب است؛ این که خانواده به صورت واضح دلیل را نمی گوید. با بحث منطقی پیرامون همین موضوعات کوچک زندگی، خانواده بزرگ شدن، منطقی شدن و پذیرای شنیدن حقیقت شدن را در فرزندشون می بینند.)
اما اگر قانع نشدند دختر (پسر) بیست و چند ساله که به بلوغ عقلی رسیده، دلیلی ندارد تمام موارد زندگی شخصیش کاملا طبق خواسته ی والدین باشد.
به این صورت دامنه ی اختیارات بیش از حد آنها در زندگی شخصی شما کم می شود و زمانی که شما کسی را انتخاب می کنید، از اون به عنوان یک شک و اولین قدم جدا از خواسته ی آنها عمل کردن، برداشت نمی شود.
ریحانه عزیز من حرف شما رو کاملا در این زمینه قبول دارم. ولی وقتی مخالفت والدین غیر منطقی باشه هیچ جوره نمیشه با بحث منطقی اون ها رو راضی کردی. و با توجه به این که پسرهای امروزی غالبا در هنگام ازدواج از نظر مالی به خانواده وابسته اند و از طرف دیگه خانواده دختر روی حمایت خانواده داماد از پسرشون حساب باز میکنند، بسیاری از پسرها مجبور به تن دادن به ازدواج با کسی میشند که خانواده شون برای اون ها انتخاب کرده.