نوشته اصلی توسط goodman
سلام به دوستان خوب همدرد.
امروز که دارم اینها را می نویسیم اصلا حس و حال خوبی ندارم واسه همین مسئله به ظاهر ساده ای که بالا مطرح کردم اما حالا چند تا سوال دارم؟
1- این روزها گاهی خودم خیلی حالم گرفته میشه و علی رغم همه دانستها نمی تونم خودم را از حال بد بیرون بکشم و بتونم کارهای روزانه ام را به راحتی ادامه بدم؟
2- سردی من و همسرم کم کم داره دامنش گسترده میشه، روابط جسنیمون تعطیل شده و خیلی هم دیگه مثل قبل صمیمانه با هم نیستیم، از این بابت خیلی نگرانم؟
یاد حرف یکی از دوستانم افتادم که زمانی می گفت در اکثر زندگی های زناشویی مشکل بزرگی وجود ندارد این مشکلات کوچک هست که بزرگ و پیچیده می شود؟
3-همسرم هم از وضع موجود خیلی ناراحت هست، اما برای من هنوز خیلی عجیبه که اگه بخواد در مورد مشکلمون اقدامی بکنه مثلا صحبی بکنیم یا جیزی بخونه از پرت وقتش استفاده می خواد بکنه یعنی زمانی که از سر کار خسته اومد خونه و بعد کارهای خونه را انجام داد و بعد اگه وقت شد!!!!؟؟
من یکبار این سایت را به همسرم معرفی کردم اون موقع بیشتر مطالب را می خوندم و عضو نبودم، فکر کنم اگه وارد این سایت بشه و مطالب این تالار را بخونه بلافاصبه می فهمه که اینها را کی ارسال کرده، به نظر شما نگرانی از این موضوع بی مورده؟
4- خیلی دلم می خواهد که با هم پیش مشاور بریم و مسئلمون را مطرح کنیم، اما همسرم حتی زمانی هم که قبول کنه و بخواهیم بریم خیلی مشتاق نیست، به نظر شما به تنهایی پیش مشاور رفتن من چه نتیجه ای بیشتر از آنچه در این تالار از دوستان خوب همدرم می شنوم داره؟