نوشته اصلی توسط پريوش
مي مي عزيز ،:72:
من هم اوايل زندگيم تقريبا مشكلات تو رو داشتم و فكر مي كردم فقط بايد صبر كرد و همه چيز خودش خودبخود درست ميشه و دقيقا اين حرفهايي كه شوهرت به تو مي زنه حرفهاي شوهر من بود. همه اش هم مي گفت مي خوام خونه بخرم پول خرج نكن .چقدر تو ولخرجي مي كني . يه وقتهايي هم با قربون صدقه رفتن سعي در جلب اعتماد من مي كرد ولي وقتي مي ديد من از ترس دعواهاي اون چيزي نمي گم و سكوت مي كنم اوضاع روز به روز بدتر مي شد و از من طلب كار هم بود كه چرا اضافه كاري واي نمي ايستي برو صحبت كن بگو حقوقمو زياد كنين .خرجها سنگينه . زندگي سخته ببين همه دارن كار مي كنن و تو همش مي گي خسته شدم .
خلاصه سرتو درد نيارم من هم يه تاپيك جداگانه باز كردم راجع به مشكلم . مشكل شما رو خوندم يه خورده اميدوار شدم كه يكي ديگه هم هست كه مشكل من رو داره فكرمي كردم فقط خودم هستم كه اين مشكل رو دارم .
دوست خوبم اگه ممكنه بيشتر راجع به اوضاع زندگيت بنويس . ببينم تونستي كاري بكني و اوضاعت تغييري كرده .توي اين سايت دوستان خوبي هستند كه راهنمايي هاي خوبي مي كنند و مي توني به كمك اونها مشكلاتت رو حل كني .
تو اين سايت مقالات جالبي داره در خصوص مهارتهاي ارتباطي كه فكر مي كنم خيلي به دردت بخوره .
توصيه مي كنم اين لينك ها رو هم مطالعه بفرمائيد .
http://www.hamdardi.net/thread-9866.html
http://www.hamdardi.net/thread-9560.html
http://www.hamdardi.net/thread-7531.html