نوشته اصلی توسط
vahed12
اول اینکه در زمان آشنایی به من گفت که عاشق شوهر و زندگیش بوده و برای حفظش همه کاری کرده. اما الان میگه دوستش نداشته
دوم اینکه تا همین الانم خیلی ها تو محل کار نمیدونستن از اون آقا جدا شده و همچنان فکر میکردن که زن اون آقاست
سوم اینکه یه بار عکس عروسیش رو زیر تختش پیدا کردم
چهارم اینکه بنده هنوز که هنوزه نفهمیدم ایشون چرا از همسر سابقش جدا شده
پنجم اینکه تا حرفی میزنم به من میگه که قبلا مشاورین و متخصصین بهش تذکر داده بودن که به دلیل حساسیتهایی که بنده دارم با من ازدواج نکنه
سوال من اینکه که ایشون که چنین تذکراتی رو دریافت کرده و بهش اهمیت نداده پس خودشم حالش خوب نیست. برای اینکه اگه خوب بود تذکر اون افراد رو نادیده نمیگرفت و بعدم با اشتباهات متعددش سعی در حساستر کردن من نمیکرد.