-
سلام عزیزم
تو هنوز خیلی جوونی.هیچ چیز برای تو دیر نیست.حتی اگه سنت هم بیشتر بود باز دیر نبود.
فقط تسلیم نشو.یه هفته دیگه کنکور داری.خوب بشین درست رو بخون.
الان کاری که از دستت بر میاد درس خوندنه.مگه نه؟برای بعد از کنکورم بعدا یه فکری میکنی.
ما پدر و مادرهامون رو خودمون انتخاب نمیکنیم.اونها هم به احتمال زیاد در گذشته شرایطی به مراتب سخت تر از ما داشتن و به شدت آسیب دیدن.
ببخشید ولی حرفهای مادرت رو بزار به حساب ناآگاهی و دلسوزی های اشتباه.
عزیزم،شرایط تو الان اینه.ببین بهترین کاری که توی این لحظه میتونی انجام بدی چیه.
زندگی سخته.ممکنه بعضی وقتها به نظر عادلانه نرسه.بعضی وقتها باید بجنگی.بعضی وقتها باید بپذیری.فقط تسلیم نشو.
تا وقتی فرصت داری زندگی کن.
الانم بشین درست رو بخون دخترخوب.خوب؟:72:
-
سلام به همه ممنون ازینکه ج دادین
راستش من میدونم خیلیا شرایطشون از من بدتره همه اینام میدونم که راهی ندارم باید درس بخونم باید خودم سعی کنم ازین شرایط در بیام حتی تست افسردگی که تو همین تالار بود انجام دادم نتیجش افسردگی متوسط بود اما مشکلم اینه نتونستم انگیزه ندارم تا میشینم سر درس دلم میخواد بزنم زیر گریه،هیچکس حرفامو نمیشنوه تو خونه ما همیشه دادو بیداده حتی کافیه تو خودم باشم اینقد مادرم داد میزنه که چه مرگته چی میخوای مجبور میشم واسه خالی کردن عقده هام برم تو حموم گریه کنم.
- - - Updated - - -
من اصلا نمیتونم ادامه بدم روحیم داغونه حرفای معمولی واسم تاثیر نداره از سالی که کنکور داشتم و تمام مدت 4سال دانشگاه وایسادم اما دیگه نمیتونم دلم واقعا مرگ میخواد
- - - Updated - - -
تمام دوران کودکی نوجوانی و حتی الان فقط تحقیر شنیدم 1زندگی راکد که چون پول نداری محکوم به مردنی!yek pesarعزیز منم اگه ماهی 2تومن شارژبخوام کلی محاکمه میشم که با کی در ارتباطی در حالی که خدا شاهده من حتی با دوستای دخترم قطع رابطه کردم چون بهم گیرای وحشتناک میدن وتا الان با هیچ پسری در ارتباط نبودم اما کافیه 1اس به گوشیم بیاد کلی سوال جواب دارم!دیگه این همه محدودیت،عقده،کمبود ونشدن از پا درم آورده ونمیتونم ادامه بدم
-
سلام.
اگه احساس میکنی که نیازبه تغییر داری همین حالا دست به کارشو:72:
مطمئن باش پدرومادرت دربرابرتغییرات مثبت توپاسخ مثبت میدند. ذهن خوانی نکن که جلوتو میگیرن یا اگه کوچکترین حرفی زدندکه برات غیرمنطقی بود تو سریع نا امیدبشی .اگه کسی داره دچارگازگرفتگی میشه ومتوجه شد،براساس اون احساسی که داره اونو به قهقرا وزوال میبره رفتارنمیکنه،تسلیم اون حس نابودکننده نمیشه اگه به زوروسینه خیزهم شده خودشو به درمیرسونه ونفس میکشه بعدازتنفس آزاد ،افکاروروحیه ش عوض میشه. ببین صادقانه وخالصانه الان بهترین ومهمترین کارمثبتی که میتونی درحق خودت انجام بدی چیه؟اول اون روانجام بده.
وقتی قراره یک دانه بشه یه درخت بزرگ اول زیر زمین پوست دانه متورم میشه حتی پوستش گندیده میشه بعدکم کم جوانه بیرون زده باحرکات کمی مارپیچ رشدمیکنه اگه هرکدوم ازاین مراحلو نگاه کنی بنظرت بی اهمیت میاد چون یه دفه اتفاق نمیفته.
-
ammin عزیز ممنونم که ج میدید
راستش من دیگه حتی نمیدونم چیکار باید بکنم تغییرو از خودم شروع کردم کمتر از حرفاشون تاثیر گرفتم سعی کردم صبور باشم اما نتیجه نداد واقعا نمیدونم چی نجاتم میده هر راهی رو امتحان کردم بدتر شد اینقد بی انگیزه و ناامیدم که هیچی شادم نمیکنه اصلا نمیدونم چی درسته چی غلط من حتی دیگه کاراییو که قبلا دوست داشتم بهشون دیگه علاقه ندارم هیچی بهم امید نمیده خودمم دیگه نمیتونم امید واهی به خودم بدم
- - - Updated - - -
ammin عزیز ممنونم که ج میدید
راستش من دیگه حتی نمیدونم چیکار باید بکنم تغییرو از خودم شروع کردم کمتر از حرفاشون تاثیر گرفتم سعی کردم صبور باشم اما نتیجه نداد واقعا نمیدونم چی نجاتم میده هر راهی رو امتحان کردم بدتر شد اینقد بی انگیزه و ناامیدم که هیچی شادم نمیکنه اصلا نمیدونم چی درسته چی غلط من حتی دیگه کاراییو که قبلا دوست داشتم بهشون دیگه علاقه ندارم هیچی بهم امید نمیده خودمم دیگه نمیتونم امید واهی به خودم بدم
- - - Updated - - -
من فقط روزا 1گوشه میشینم همه چی اهمیتشو واسم از دست داده حتی غذا خوردنو کارا روزمرم واسم بی اهمیته واقعا نمیدونم چیکار کنم که بهتر بشم اما خواهش میکنم بهم امید واهی ندید چون بیشترین ضربه رو از همین امیدواریای الکی خوردم
-
عزیزم اگه خدای نکرده امتحانتو بد بدی اون وقت همین حسی که الان داری چند برابر میشه و بیشتر اذیتت می کنه.
اگه دوستی داری که اونم هم رشته شماس و میخواد ارشد بده بهش نزدیک شو تا شاید یکم انگیزه بگیری و حتا استرس !!!
این جوری همه ذهنت میره سمت درست.
تا کنکور فقط به درست فک کن
بعد بشین اساسی فک کن ببین برا مشکلت چیکار میتونی بکنی
-
deldar عزیز من همونطور که گفتم با دوستام در ارتباط نیستم یعنی راستش حتی دوران دانشگاه از بس بهم گیر میدادن که حتما با جنس مخالف در ارتباطم اصلا دوست هم رشته ایم نداشتم.حتی اینقد همه چی واسم بی اهمیته که با وجود تلاش این مدتم میگم اصلا سر جلسه کنکورم نرم