-
اسمانی عزیزبله یجورایی داره و عملی میکنه والبته حتی اگه مدرکی نباشه مردم دوست دارن باور کنن تا سوژه ای برای غیبت هاشون باشه.وتو جامعه ما مردا اگه گناه بزرگی کنن بچشم نمیاد اما زنها حتی اگه یک خطا ازشون سربزنه از دید مردم زن خیلی بدیه که با وجود شوهر ارتباط دوستی داشته باشه.منم بهش خیلی اصرار ب اوردن بچه دوم داشتم بهیچ وجه قبول نمیکنه همه زندگیش رو در بچه اش خلاصه کرده میترسم شوهرش بخاطر بیتوجهی وبیمیلی در روابط جنسی کم کم ازش خسته بشه
-
مشکل خواهر شما فقط ندیدن دخترش نیست.
خواهر شما خیانت دیده.
خواهر شما خیانت کرده ( به اضافه این که همسرش مستنداتی از این خیانت داره مساله را بدتر می کنه. یک ترس همیشگی با خواهرتون هست که یه روزی اینها را رو می کنه )
خواهر شما طلاق گرفته.
یکسال بعد از طلاق به دلیل مشکلاتی (؟) همسرش بچه را پیش خودش برده.
چند ماه بعد از اون دیگه مادر و فرزند همدیگه را ندیدند.
هر کدام از این 5 مورد نیاز به چندین جلسه مشاوره و درمان داره تا فرد بتونه به شرایط عادی برگرده.
مجموعه این عوامل هست که خواهرتون به افسردگی و شرایط امروزیش رسیده.
بهتر هست که به یک مشاور مجرب مراجعه کنه و درمانش را شروع کنه.
در مورد بچه، مشکلی که پیش اومد و پدرش بچه را برد چی بود؟
تصمیم دادگاه و قانون موقع جدایی برای بچه چی بود؟
ممکنه چون خواهرتون ازدواج کرده، همسر سابقش دوست نداره بچه بره خونه مرد غریبه.
می تونید باهاش صحبت کنید و بگید که بچه را بیاره خونه شما و خواهرتون بیاد اونجا پیشش.
اگر از کسی حرف شنوی داره، باهاش صحبت کنه و بهش بگه که این بچه نباید چوب اشتباهات شما دونفر را بخوره.
شما با هم مشکل داشتید یا طلاق گرفتید یا ... بچه را نکنید وسیله لجبازیهاتون با همدیگه.
-
شیدای عزیزممنون
راستش بعد از جدایی" پسری که باهاش دوست شده بود مزاحمش میشد اذیتش میکرد ودر همون موقع شوهر سابقش اظهار ندامت بخاطر جدایی وازدواج دومش رو بخواهرم میکرد.در این بین خواهرم نام شخصی رو که مزاحمش میشده رو ب شوهر سابقش میده تابه حسابش برسه و از شر طرف راحت بشه.
بزرگترین ایراد خواهرم اینکه همیشه سرخود عمل میکنه چوب اشتباهاتش رو میخوره وهیچوقت درس عبرت نمیگیره تا 1 بار هم شده به حرف کس دیگه گوش کنه خلاصه اینکه همسر سابق به حساب طرف میرسه اما مدارکی دستش میاد تا همیشه خواهرمو باهاش بترسونه از اون ب بعد بچه رو میبره و دیگه نمیذاره ببینه.
شیداجان شوهر سابق خواهرم اونقدر مرد زبان نفهمیه که نگو .نمیدونیم تا کی این مشکل ادامه خواهد داشت .
خواهرم از لحاظ روحی واقعا داغونه "تمام تلاشمو میکنم تا راضیش کنم بره مشاوره.اما نمیدونم بخاطر همه این مسائل فایده ای خواهد داشت یا نه
-
کار همسر سابق خواهرتون که از اعتماد خواهر شما سواستفاده کرده اصلا درست نیست.
خواهر شما احساساتش خیلی زخم خورده است. دو بار به شکل خیلی اساسی همسرسابقش از اعتمادش سواستفاده کرده.
یکبار زمانی که همسرش بود و بهش خیانت کرد.
یکبار هم که بعد از جدایی.
روانشناسی می گفت بچه را تنبیه کنی، دردش کمتر از زمانی است که در هراس تنبیه نگهش داری. مثلا زمانی که مادر می گه بذار بابات بیاد بهش بگم و ...
خواهر شما الان در هراس تنبیه هم هست. این که کی و کجا همسر سابقش ( که بهش ثابت کرده قابل اعتماد نیست ) تهدیداش را عملی کنه.
البته خودش هم اشتباهاتی داشته از جمله خیانت به همسرش و این که بعد از طلاق باز هم به رابطه صمیمی با ایشون ادامه داده و از دوست پسرش به همسر سابقش شکایت کرده و ...
یه راهی پیدا کن بره مشاوره و درمانش را شروع کنه.
حتما فایده داره. شاید صددرصد خوب نشه، ولی بهتر می شه. حداقل مانع بدتر شدنش می شه.
از نظر قانونی وضعیت بچه چگونه است؟ قرار بوده کی نگه داری کنه؟ پدر؟
-
شيداي عزيز ممنون
حزانت بچه تا7سالگي با مادرش هست.وقراربود پيش خواهرم بمونه تا اينکه اون مسائل پيش امد و ازنظر قانون زن وقتي ازدواج کنه حزانت بچه ب مرد ميرسه.
باتمام اين اوصاف خواهرم وقتي از زندگي گذشته اش ميگه با نفرت ازشوهرسابقش حرف نميزنه.ومن دليلشو نميفهمم
خيلي بهش اصراميکنم براي رفتن پيش مشاور امافايده اي نداره انگار گره اين مشکل بجز خدا بدست هيچ بنده اي وا نميشه.