-
RE: مشاعره
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست
میچکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گر چه در شیوه گری هر مژهاش قتالیست
ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست
بعد از اینم نبود شابه در جوهر فرد
که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
-
RE: مشاعره
تو نیزه باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
-
RE: مشاعره
در دو روز عمر کوته سخت جانی کردم
با همه نامهربانان مهربانی کردم
همدلی هم آشیانی هم زبانی کردم
بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست
آن سرانجامی که بخشاید نویدم نیست
هدیه از ایام جز موی سپیدم نیست
-
RE: مشاعره
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده ی من شو و برخور زه همه سیم تنان
-
RE: مشاعره
نخفته ام بی خیالی که میپزم شبها
خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست
-
RE: مشاعره
ترا من چشم در راهم...
و ناگاه: تو را از دور می بینم که می آئی
تو را از دور میبینم که می خندی
تورا از دور میبینم که میخندی و می آئی..
ی ی ی ی
-
RE: مشاعره
هر چی "ی" هست نسیب من می شه دیگه دارم کم میارم نکنید برادر من نکنید!
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
گردد شمامه کرمش کار ساز من
نون (گفتم نون ضعف کردم گشنه ام شد!)
-
RE: مشاعره
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
نون ایضا - اگر ضعف نمی کنید!
-
RE: مشاعره
نازها زان نرگس مستانه باید کشید
این دل شوریده گر آن جعد و کاکل بایدش
-
RE: مشاعره
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد
دال