RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
نيما فقط يه خواهر داره و يه برادر.راستش به خواهر و برادرش بگم ميان.ولي خودم عذاب ميکشم.ميدوني اگه دوستامونو دعوت کنم چون اونا از مسائل ما خبر ندارن خودش هم تا حدي رعايت ميکنه.ولي اگه خواهر برادرش بخوان بيان چون از مسئله ما خبر دارن براش مهم نيست که باهام جلوي اونا سرد و بد رفتار کنه و اين منو و همينطور اونارو عذاب ميده.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
چکامه جان چرا عذاب ؟؟؟ چرا انقدر این موضوع رو داری برای خودت بزرگ می کنی. ببین حق کاملا باتوه ولی دارم می گم انقدر خودتو بساز که دیگه عذاب نکشی. بذار نیما بفهمه رفتارهای آزاردهندش دیگه ازارت نمی ده. بذار تغییرات رو توی تو متوجه بشه. بذار بفهمه تو هنوزم دوستش داری ولی خودتم دوست داری. بذار کم کم ( زیاده روی نکن ) بفهمه اگه به رفتارهاش ادامه بده شاید تو رو ازدست بده. بذار بفهمه داره زیاده روی می کنه. نیما باید بدونه این رفتارهای بدش عادی نمی شه. بفهمه اگه الان تو سکوت کردی به خاطر اینکه یک فرصت دیگه می خوای به زندگیتون بدی.
اونوقته که اگه نیما واقعا تمایل به زندگی داشته باشه اونم یک فرصت دیگه به زندگی می ده. اونوقت دوتاتون می تونید تمام حرفاتون رو برای هم بزنید. با هم دوباره به تفاهم برسین و قانون های تازه ای برای زندگیتون بذارید. من مطمئنم که نیما هم حرفهایی برای زدن داره عزیزم. منتها الان تو شرایطی که نمی تونه بگه. نمی خواد که بگه چون هنوز برداشتش از چکامه ، همون چکامه ی قبله.
برای بار 1000 ام می گم چکامه. خودتو نسبت به رفتارهای عذاب آور نیما محکم کن. با دوستات باش. شاد باش. مهمونی بگیر. فعالیت اجتماعی بکن. حتی می تونی درستو بخونی. بذار نیما به خودش بیاد و متوجه تغییراتت بشه. و تو ذهنش به حماقتش بخنده که : " چقدر احمقم من. از چکامه بهتر کجا می تونم پیدا کنم ؟! "
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
ميدوني چيه نازنين جان همش حس ميکنم وقتي جلوي ديگران بخصوص خانواده اش اين بي احتراميهاشو ادامه بده زشتي و قبح کار براش از بين ميره و ديگه براش عادي ميشه.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
... آره خوب اینم یک طرف قضیه است. بهش فکر نکرده بودم. بذرا فکر کنم ...
ولی کلا به بقیه حرفا توجه کن دوست خوبم.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
چكامه جان يه روز با خودت منحصراً خلوت كن "چرا اين همه مقاومت مي كني ، چرا اين همه تحقير رو تحمل مي كني ، چرا اجازه مي دي انساني ديگه با تو اين رفتار رو داشته باشه ،" دوستاي عزيز همه تشويقت مي كنن به مقاومت اما اونها جاي تو نيستن و در زندگي تو نيستن . عزيزم قدر خودت رو بيشتر بدون و به خودت صادقانه جواب بده آيا تو واقعاً عشق آسماني به همسرت داري يا فقط به خاطر مخاطرات بعد از جدايي از طلاق مي ترسي
من باور دارم زن و مرد بايد در زندگي استقامت برخورد مسائل و مشكلات رو داشته باشن اما هر چيزي مرزي داره وقتي پاتو از مرز فراتر گذاشتي مجازات مي شي ، خرد مي شي ،...
آيا به اين فكر كردي كه ممكنه واقعاً ديگه دوستت نداشته باشه ؟ چه اصراري داري تحملت كنه يا تحملش كني؟
همه زن ها و شوهرها اوايل زندگي به خصوص اگر با عشق شروع شده باشه همديگه رو با وابستگي ها آزار مي دن اما كار همشون به سرانجام تو نمي رسه
من فكر مي كنم ظرفيتم پر شده و ساير حرفها دستاويز و بهانه باشه اميد وارم بهش منطقي فكر كني
نگذار 10 سال ديگه حسرت روزهاي از دست رفته ات رو بكشي
من هم مثل همه دوستان برات آرزوي موفقيت مي كنم و البته زندگي توأم با آرامش اما پيشنهاد مي دم دست از فاميل و نظراتشون چند وقتي بردار و به يه مشاور مراجعه كن.
شايد گره زندگي ات در نكته اي ديگر باشه.بي جهت خودتو آزار نده . براي كسي بمير كه برات تب كنه
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
مسافرت؟! تنهايي؟ من ترجيح مي دم تصور كنم شما بهتره به احتمال جدايي بيشتر فكر كنيد. آخه چند درصد مردهاي ايراني براشون قابل قبوله كه همسرشون تنهايي مسافرت(اون هم نه شهرخونواده خودش كه براي تفريح و كيش بره)اون هم در اين شرايط.
اين رو تو خانومهاي ايراني هم كم ديدم. اين كارتون خوبيش اينه كه شما رو (دقيقا خود شما) رو به نبود نيما عادت مي ده و اين براي شمايي كه حالت شديدي رو در قبل داشتين راه خوبيه. اما من دوستانم رو هم ديدم. دوستاني كه هيچ كدوم نه متعصبن نه خشن و...اين راه حل(مسافرت تنهايي) تير خلاص به زندگي دو نفرست و آماده شدن براي جدايي.اگر مي خوايد ازشون بخوام براتون نظرشون رو بذارن.
من تصور مي كنم اين رفتارهاي خود شما بوده كه اون رو حساس كرده. اينطور نيست كه يك مرد پيش خودش فكر كنه كه بايد سنگر محافظت از خانومش در برابر حرف همه باشه. اين پنهان شدن شما پشت اون شما رو در نزد اون ضعيفتر از اون چيزي كرده كه واقعا هستيد.اون بد رفتار مي كنه؟! به اين باور برسيد كه از ديدگاه يك زن نمي تونيد رفتارهاي يك مرد رو تحليل كنيد.مگر اينكه جامعه مردها رو بشناسيد.همون طور كه اگر يك مرد با توجه به شناختي كه از مردها داره بياد در مورد رفتارهاي همسرش نظر بده و گريه كردن و خواهش هاي اون رو نشونه ضعفش بودنه نتيجش ايني مي شه كه الان شده!به هر حال نمي شه گفت من 5 سال با وابستگي بيش از حدم به تمام كارهاي اون و چك كردن موبايل همسر!(كاري كه مردها به شدت متنفرند از اين حركت) ذهن مردمو به بن بست رسوندم اما الان اون كه پشيموني منو مي بينه بايد برگرده و درست شه.
ببينيد من هم با گفته هاي delanz تا حدودي موافقم. شما احتمال جدايي رو كم ندون و براش آماده شو. قبلا به اين موضوع 30 ميليوني كه توسط خونوادش مطرح شده بود فكر نكرده بودم.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
santatian نوشته :
مسافرت؟! تنهايي؟ من ترجيح مي دم تصور كنم شما بهتره به احتمال جدايي بيشتر فكر كنيد. آخه چند درصد مردهاي ايراني براشون قابل قبوله كه همسرشون تنهايي مسافرت(اون هم نه خونه خودش كه براي تفريح و كيش بره) اين رو تو خانومهاي ايراني هم كم ديدم. اين كارتون خوبيش اينه كه شما رو (دقيقا خود شما) رو به نبود نيما عادت مي ده و اين براي شمايي كه حالت شديدي رو در قبل داشتين راه خوبيه. اما من دوستانم رو هم ديدم. دوستاني كه هيچ كدوم نه متعصبن نه خشن و...اين راه حل(مسافرت تنهايي) تير خلاص به زندگي دو نفرست و آماده شدن براي جدايي.
مسافرت زن به تنهایی نشونه ترک خونه نیست. نشونه ی بی تفاوتی نیست .متاسفانه حق با شماست ، خیلی از مردهای ایرانی این حقو به زنشون نمی دن ولی خودشون خیلی از حق ها رو برای خودشون می خرند. حالا چه کسی این حق های نانوشته رو به اونها داده خدا می دونه!!!
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
نازنين خانوم من در مورد واقعيت ها صحبت مي كنم . اينجا ايرانه و نه كانادا . اين حق هم نانوشته نيست. مرد در قوانين اسلامي مي تونه مانع اين كار بشه.. من راجع به درست بودن يا نبودن اين قضيه حرف نمي زنم. دارم عواقبش رو مي گم.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
منم می دونم ایرانه . منم ازدواج کردم برادر گرامی و همسرم هم یک مرد ایرانیه.
در مرود چکامه انتخاب با خود نیماست یا می ره یا نمی ره. ولی مردی که توجهی به سلامت همسرش نکنه و تا کرج با زنش نره مطمئنا تا کیش هم نمی ره.
اگه بخواد بره خودش باید عنوان کنه که می یاد نه چکامه بهش بگه. نیما الان تو مرحله ای است که باید کم کم متوجه زیاده روی هاش بشه و به یاد بیاره چکامه زنشه و یک انسان. باید بفهمه هر طور که دلش بخواد نمی تونه تا ابد با چکامه رفتار کنه.
RE: دارم از همسرم جدا ميشم.ولي هنوز دوسش دارم.توروخدا کمکم کنيد.
santatian عزيز راستش واقعا به اين مسافرت احتياج دارم.يکي از دوستامون هم کيش زندگي ميکنن.اگه برم ميرم پيش اونا.من ترسوتر ازاينام که بخوام برم اونجا هتل.در ضمن يه جورايي هم ميخواستم نيما رو وسوسه کنم که باهام بياد.ديشبم بهم جواب نداد.ميدونم که اونم از مسافرت توي اين شرايط بدش نمياد.ولي فکر ميکنه اگه مثلا با من بياد من ممکنه اين فکر رو پيش خودم بکنم که ديگه همه چي تموم شده و دوباره زندگيمون به حالت عادي برگشته.براي همين نمياد.البته ديشب به من جوابي نداد.اينم بگم که منم بهش نگفتم که تو هم بيا.چون ديشب اصلا حالم خوب نبود و ترسيدم بگم اونوقت بگه نميام بعد يه جوارايي جر و بحثمون بشه.
در رابطه با جدايي هم اون کاملا نظرش از روي جدايي برگشته.حتي خودمم وقتي بهش ميگم باشه من راضيم يه جورايي ميپيچونه.اون ميگه همينجوري که الان باهم رابطه داريم به زندگيمون ادامه بديم.در رابطه با اون 30 ميليون هم بايد بگم که چند ماه پيش که نيما به شدت روي طلاق پافشاري ميکرد و يه جورايي تا مرز طلاق هم رفتيم چون من نميخواستم براي مهريه ام اقدام کنم و ميخواستيم توافقي همه چيز تموم بشه بخاطر همين پدرم رفت خونه اونها و با پدرش صحبت کرد و اونجا بود که حرف اين 30 ميليون اومد وسط.خانواده اش به هيچ عنوان موافق با جدايي ما نيستندو از دست پسرشون هم شاکي.