RE: راهنمایی در نجات زندگی
نرگس جان ما اصلا دادخواست طلق ندادیم اگه برا مهریه هم اقدام کردیم فقط به خاطره این بوده که حداقل تو دادگاه ببینیمش و علته کارشو بپرسیم آره گلم من خودمم میدونم عجله کردم نباید زود خانوادمو درگیر میکردم ولی اون موقع شوهرم اینقدر با قاطعیت صحبت میکرد که من همه چیزو تموم شده دیدم . الانم از خدامه که بریم مشاوره ولی وقتی اون نمیاد دیگه چطور بکشونمش موبایلشو که جواب نمیده ولی دوسته خوبم اگه بازم شما راهیو پیشنهاد میکنی من استقبال میکنم .
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kimiakhaton
ما زنا طبیعتا می خواهیم مردی قوی داشته باشیم که به شانه هی محکمش تکیه کنیم .نمیگم که ضعیفیم که خیلی ها مون خیلی هم قوی هستیم ختی خیلی بیشر از برخی مردا اما بر خلاف خلقت خداوند که نمی تونیم عمل کنیم
مزخرفه مزخرف.جالبه هر مردی شکست خورد اعتماد به نفسشو از دست داد محکوم به فناست؟ هر مردی داغون شد باید به گوشه بیفته بمیره؟پس زن رو برای چی گرفته؟ مگه وقتی یک زن داغونه و واقعا خودش هم می دونه کارهاش نرمال نیست باید مرد بذاره بره؟ چقدرنامردی دنیای ما در برابر نامردی انسانها و روح پست وخاکیشون قابل صرف نظره.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط narges
نفس عزیز من هم این ما جرا رو دنبال کردم. مطمئن باش که تو بهترین کارهارو انجام دادی. تو نقطه قوت و برگ برنده این بازی هستی.اما....
اما این برگه برنده رو به نفع زندگیت رو کن نه به نفع خودت به تنهایی. این طور که فهمیدم این مرد تو را می خواهد اما خود را گم کرده تو هم او را می خواهی .گاهی وقت ها انسان برای زندگی اش باید خرج کند و حتی هزینه های سنگینی بپردازد مثل آبرو و غرور. تو هم الآن در چنین وضعی هستی . بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. به خاطر زندگیتون کمی دیگر هم از آبرو و غرور خود بگذر با خاله ایشان قرار بگذار تا همدیگر را ببینید و قبل از جلسه دادگاه حتما حتما صحبت کرده و پیش مشاور بروید.
با تمام وجود ازت خواهش می کنم این لطف را در حق خودت و زندگی ات بکن. مبادا به خاطر اینکه ارزشت را به خانواده او نشان دهی مغرورانه دست روی دست بگذاری و پاشیدن یک زندگی را (آن هم زندگی خودت را) نظاره کنی در حالی که می توانستی آن را نجات دهی.
چند سال دیگه همه می فهمند چه گوهری دارند که با فداکاری خود زندگی خودش و پسرشان را نجات داد .
نرگس من باور نمی کنم افرادی مثل تو هنوز وجود دارند.
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سورنا جان خوشحالم که به تاپیکم سر زدی ولی کاش نظرتونم در مورد کل قضیه میگفتین .
با تمام این اتفاقات دید شما چیه ؟ من اشتباهاتمو قبول دارم ولی لطفا بهم راهکار بدین ؟
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام نفس عزیز
حالت چطوره ؟ از بابت هیچی ناراحت نباش همه چی درست میشه خدا تورو هیچ وقت تنها نمی ذاره توکلت به خدا باشه
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نفس جان خیلی خوشحالم که هنوز دادخواست طلاق ندادید. اجازه بده اگر خدای نکرده کار به طلاق کشیده شد از جانب اونها باشه نه از جانب شما.
در مورد ارتباط با همسرت باز هم تلاش کن بالاخره جوابت رو میده. علاوه بر اون از خالشون هم می تونی کمک بگیری. تلاش خودت رو کن. باور کن همش به فکرت هستم . من کسانی رو میشناسم که اول زندگیشون مثل شما تا مرز طلاق پیش رفتند البته به خاطر خوانواده هاشون و گاهی اشتباه خودشون . اما با بیشتر فکر کردن و صبر نه تنها طلاق نگرفتند بلکه الآن هم زندگی خیلی خوبی با دوتا دخترشون دارن طوری که کسی باورش نمی شه اینا یه روز می خواستن از هم جدا بشن.
اول زندگی مشترک به خاطر استرس ها وتنش های روحی ممکنه آدم فکر کنه مبادا دارم اشتباه می کنم. این حساسیت ممکنه هم برای خانم ها وهم برای آقایون پیش بیاد. به نظر من همسر شما هم دچار این استرس شده و قبل از سرزنش نیاز به درمان داره.
عزیزم تلاش خودت را بکن البته خودت رو اذیت نکن . اینجوری لااقل خوشحالی که با تمام وجود تلاشت رو کردی. اگر چه من هنوزم اعتقاد دارم ایشون شما رو میخواد و فقط دچار مشکل و استرس روحی شده.
RE: راهنمایی در نجات زندگی
آقای sorena_arman من منظور شما را متوجه نشدم.
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نرگس گرامی
حرف من نوعی تشکر بود از شما به خاطر دید بسیار پاک و
بازتون . ببخشید من شاید خیلی بدبینم (یکی از دوستان متاهل من می گفت خوار شدنت رو دشمنت ببینه ولی زنت نبینه که زندگیت به فنا می ره)ولی وقتی حتی یک مورد از این نوع نگاه رو از سمت خانومها(این بار از سمت شما) می بینم بی اختیار لبخند می زنم و احساس آرامش عجیبی وجودمو می گیره. امیدوارم منظورم رو رسونده باشم.بازم ممنون
RE: راهنمایی در نجات زندگی
کاشکی می گفتید مشکلتون حل شد یا نه؟
متاسفانه نامزد منهم یه مقدار مثل نامزد شماست
RE: راهنمایی در نجات زندگی
درود فراوان بانوي گرامي
من براي اظهارنظر در مورد زندگي شما نيازمند اين بودم كه كل پستها رو بخونم. به هر حال از بابت تاخير عذر مي خوام.
من اندكي از زندگي خودم رو تعريف مي كنم. جايگاهي مشابه جايگاهي كه همسر شما داشته.
"رابطه قبلي من با يك خانوم به پيشنهاد من شروع شد. بعد از يك ماه من به دليل بي احساسي مطلق ايشون ازشون خواستم رابطه رو قطع كنيم. اما ايشون گفتند مشكل دارند و ... يك مقدار صبر كن ومنو قسم داد. كسي كه روز تولد من رو فراموش مي كرد(لااقل از خانومها كه در همچين مواردي حساسند بعيده) باور نمي كنيد به چه صورت ابراز علاقه مي كرد. گلم-عمرم وجودم بهترينم كمترين كلمه هايي بود كه من از ايشون مي شنيدم. در اين مسير نكته جالب اين بود كه بعد از يك مدت ايشون گويا بدليل خواستگاري كه براشون مياد (البته اين رو شنيدم و مطمئن نيستم) با بهانه من به دردت نمي خورم و... رابطه رو كنسل مي كنند. مجددا (احتمالا خواستگار مورد نظرشون نبوده) از من درخواست شروع رابطه رو مي دن. من رد كردم ايشون گفتند تو بي غيرتي و همه مردها اينطورن و عزيزشون رو در سختي ها تنها مي ذارن. ساعتها اشك مي ريخت. ساعتها پشت موبايل اشك مي ريخت. من باز هم قبول نكردم. تا گفت اگر تموم بشه من امشب پيش خدا مي رم!!(احتمالا خودكشي...) من از ترس قبول كردم و رابطه مجدد شروع شد. من فوق العاده عاطفي بودم فوق العاده . وقتي از مشكلات خونوادگيش و سخت گيري هاي پدرش حرف مي زد و... يا حتي از دردي كه در هنگام عادت ماهيانش به سراغش مياد اشك ناخودآگاه تو چشمام جمع مي شد. به شدت وابسته شدم. به حدي كه اينبار وقتي اون به خاطر خواستگارش خواست جدا شه التماسش مي كردم كه چند روز بيشتر به من وقت بده.التماسش مي كردم. التماس! رفت با اين بهونه كه من نمي تونم يك فرد عاطفي رو به عنوان تكيه گاه خودم قبول كنم و من هم حق انتخاب دارم!!!
"الان وضع من چطوره؟ به چي مي تونم اطمينان كنم. همه حرفها برام به يك دروغ بزرگ تبديل شده.يك نفر مثل همسر شما. چرا فكر مي شه كه اون دروغ مي گه؟
چرا هيچ خانومي اين حق رو براي يك مرد قائل نيست كه ضربه بخوره و بعد بهش كمك بشه بلند شه. پس اون عاطفه زنونه كه گوش فلكو كر كرده كجاست؟
شايد بگيد به من چي؟ اما راضي هستيد در همچين شرايطي همسرتون هم به شما همچين حرفي رو بزنه؟
من تصور مي كنم اونقدرها هم سخت نباشه برگشت. همسر شما اينقدر عاطفي هست كه ذره ذره محبتهاي شما رو در ناخودآگاه خودش ضبط مي كنه. اون از درون ترك خورده. هنوز همون زيبايي روح رو همون مهربوني كه شما مي خوايد رو داره. بي اعتمادي داره ديوونش مي كنه. نمي شه گفت به من چي. نمي شه هميشه گفت زنا دوست دارن با مردي ازدواج كنند كه محكم باشه . عذر مي خوام مردي كه محكم باشه مردي كه آروم باشه مردي كه كم و كاستي در زندگيش نباشه و .... فقط بايد از زنش تقاضاي جنسي داشته باشه! آيا راضي هستيد (تمام خانومهاي تالار) كه همسرتون شما رو بابت اين بخواد؟
يكبار شما بهش فرصت برگشت رو بدين. اجازه بدين كه بفهمه عشق دروغ نيست. بفهمه محبت يك زن ساختگي نيست.. اون عكس اين رو ياد گرفته. متاسفم . ولي شما هم كمكش كردين. ناخودآگاه. با صحبت با خونوادتون حس بي اعتمادي رو از اينكه حرفهاشو به شما بزنه داخلش ساختيد.
اون مقصره. يقينا هم مقصره. خيلي بيشتر از شما. اما كسيه كه به شما احتياج داره. بيرون اين زندگي هيچ كس انتظار شما و اون رو به اندازه خودتون نمي كشه. هيچ يك از دوستان نزديكي كه براي شما زيباترين جملات رو ممكنه بگويند در لحظه تنهايي و بي كسي و بيماري شما به درد شما نخواهد رسيد. كسي كه شما رو دوست داره و تنها زخم خورده است و بدون اعتماد به نفس چيزي رو كم داره كه فكر كنم اينبار شما به عنوان دوست و همسرش بهش مي تويند برگردونيد . اعتماد به نفس. يقين داشته باشيد مردي با اعتماد به نفس و اعتماد به همسرش اصلا نيازي به گوش كردن به حرفهاي مزخرف و نسنجيده خونوادش نداره..
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نقل قول:
. يقين داشته باشيد مردي با اعتماد به نفس و اعتماد به همسرش اصلا نيازي به گوش كردن به حرفهاي مزخرف و نسنجيده خونوادش نداره..
جمله بسیار جالبی بود سورنای عزیز، ممنون :72:
نفس عزیز چی کار کردی؟ روی حرفای نرگس و سورنا هم فکر کن، زندگیت ارزش این گذشت رو داره، یه بار امتحان کن ..
:72: