نقل قول:
نوشته اصلی توسط z o h r e h
1- اگه کسی از فامیل نزدیک (مثلا از اقوام نزدیک شوهر (مثلا خواهر شوهر)) آدم رو در حد انفجار عصبانی کنه باید چه کار کرد؟
راستش فقط اهمیت ندادن
انگار نه انگار اتفاقی افتاده
نمیدونم شاید این قسمت شخصیت من مشکل داره اما کلا برخورد دیگران ناراحتم نمیکنه مگه بی احترامی در حضور دیگران
در اون صورت رابطه مو فقط کم میکنم
ولی با همه چیز کنار میام
برام پیش اومده که اینو میگم.
تو بدترین شرایط زل زدم تو چشم طرف مقابل و خندیدم
این جور مواقع بهتره آدم منعطف باشه تا خودش راحت ترباشه
اما اگه بی احترامی واضح ببینم اونم در حضور دیگران جدا رابطه مو کم میکنم چون اون آدم رسما داره میگه که نمیفهمه!
تاپیک بازی ها هم همینو میگه تو وارد بازی اون طرف نشو
اون میخواد عصبانیت کنه پس تو عصبانی نشو!
اگه نمیشه مهره های بازیشو به هم بریز شاید کمتر باهاش مواجه شو!
دوباره سلام
زهره جان
سلام
در رابطه با این نظرت خواستم بگم من هم تقریبا همیشه همین عکس العمل رو داشتم ولی الان به نظر جدیدی رسیدم و اون هم این هست که کسی که آدمو ناراحت میکنه باید حتما بفهمه اون حرکتش ناراحت کننده بوده اگه هیییییچ عکس العملی نبینه دوباره و سه باره حرکتش رو تکرار میکنه به نظرت این نظریه جدید من غلط هست؟
فكور جان
هم من میدونم هم خودت کسی که نخواد بفهمه چیزیو هر کاریشم که بکنی نمی فهمه
مگر این که رفتارش غیر عمد باشه که اصلا دلیلی برای ناراحتی هم نیست
فقط و فقط در مورد بی احترامی آدمها کوتاه نیا که براشون عادت نشه
حداقل در مورد خودت
وگرنه زخم زبون و تیکه و مسخره کردن و توهین و خیلی چیزای دیگه رو تو نمیتونی اصلاح کنی
حتا اگه بفهمه هم فرقی براش نمیکنه
البته یه چیز هست میگن اگه اخمت تاثیری داره حتما انجام بده
پس بسته به شعور مخاطبت رفتار کن
در مورد تکرار حرکت هم موافقم
اگه تو جمع عمل زشتی کرد همون رفتار که گفتی بکن که دیگه تکرار نکنه
اگه نه فقط بی محلی بهترین جوابه
باور کن به مرور زمان اعصاب خودمون راحت تر میشه
من اگه میخواستم غصه این چیزارم بخورم به قول نادیا شب میخوابیدم صبح میدیدم همه موهام ریخته:316:
البته نمیدونم حرفام تا چه حد عملیه
شاید پس فردا ازدواج کردم کاسه صبرم لبریز شد همینارم نتونستم انجام بدم
اما کلا شخصیتم اینجوریه.تا پارو دمم نزارن فلفلی نمیشم
حتا تو تالار:311:
وگرنه برن بیرون حتا پشت سرم هرقدر میخوان های و هو کنن / کی به کیه؟خودشون میدونن و خداشون
آهان یه راه دیگه هم اینه با خنده حرفاتو بزنی تا طرف متوجه بشه البته منظورم با پنبه سربریدنه:163:
خب یه وقتایی خیلی لازمه
منظورم از عکس العمل توهین یا جواب دادن نیستا به هیچ وجه!! فقط سنگین شدن و بگو بخند نکردن و البته فقط گاهی دادن یک جواب با احترام ولی به شکلی که نظرت رو برسونی هستش، نظرت چیه؟
اینو کاملااااا موافقم
بزن قدش
این یعنی من یه حریمی دارم که کسی حق شکستنشو نداره
البته در حدی که خیلی تابلو نباشه
اینجور آدما رو به قول خودت نباید وارد بازیشون شدن ولی نباید هم بذاری دمادم بهت توهین کنند چون بعد از هر دفعه که ملاقاتشون کنی تا مدتها ذهنت تبدیل به جهنم میشه و نمیتونی توهین و تحقیرشون رو فراموش کنی. درسته؟
باور کن بهترین راه اینه احساس کنن برای تو وجود ندارن
فقط و فقط نبینشون
اگه هم شان تو اند که توهین نمیکنند اگه هم نیستند تو وارد بازی نشو تا ذهنت درگیر نشه
اصلا دلیلی برای معاشرت بیش از حد نیست
تو جمعهایی هم که اجبارا روبرویید فقط رسمی و محترمانه
حالا الزاما خانواده شوهر منظورم نیست هر کسی که نمیتونی باهاش رابطت رو قطع کنی و اون شص سطح شعورش پایینه و به راحتی بهت توهین میکنه انقدر نسبتش نزدیکه که شما ناچار هستی ببینیش حالا باید چه کار کرد؟
به نظرم در مورد کسی که نزدیکتره و مجبوری ببینیش همون جواب ندادن گاهی بهترین راهه
چون ناخواسته حرف و حدیث بیشتری پیش میاره
کسی که شعورش پایینه کاریش میتونی بکنی؟
هفته قبل یکی که خیلی کم سن و سال تر از من بود به شدت با رفتار بچه گانه اش اذیتم کرد
در حد انفجار
غریبه بود دیدم دلیلی نداره اصلا ببینمش
دیگه هم ندیدمش چون نه میتونستم حالیش کنم نه خیلی مهم بود
اما اگه همون آدم بهم نزدیک بود جدا خودمو میزدم به تجاهل
انگار هیچی نمیفهمم. خیلی جواب میده:)
راستی در رابطه با گل هم من با نظرت که یک شاخه گل رز باشه موافقم (به همسرم هم همون اولا گفتم گل در همون حد باشه ولی نه بیشتر ) همون خودش همه چیزو نشون میده.
سوالات جدید:
1- دوران بچگی شادی داشتی؟
خیلی خیلی شاد
هر کاری خواستم کردم
از بازی تو کوچه تا شیطنت و ...
یادش به خیر:(
2- هیچوقت توی دوران بچگیت گم شدی یادته چه حسی داشتی؟
من که یادم نمیاد
اما مامانم میگه یه بار میخواستیم بریم بیرون تورو نبردیم.خیلی کوچیک بودم
منم بلند میشم خودم برم دنبالشون مثلا
گم شدم
اما یه آقایی برام خوراکی میخره میزارتم رو سکوی بالای مغازه اش سر خیابونمون
تا بقیه ببینن.شاید مادرش پیدا شه
مامانم میگه اومدیم دیدیم یکی شبیه تو اون بالا داره کیک میخوره و برای بقیه شعر میخونه
بعد میفهمه ماجرا چی بوده
3- تا حالا شده از نظر اقتصادی در تنگنا قرار بگیری مثلا درآمد پدرت خیلی کم بشه به نحوی که در تامین حداقلهای زندگی مشکل داشته باشید؟
فکر کنم واسه خیلیا پیش اومده
حداقل قشر متوسط
تو یه دوره ای که همه مون مدرسه میرفتیم پدرم شغلشو از دست داد
خیلی افتضاح بودو یکسالی هم کشید
دقیقا هم دم عید بود
اینو یادمه چون اون کفش صورتی رو که هنوزم یادمه برام نخرید:311:
تو خیلی چیزا به مشکل خوردیم البته من که حالیم نبود و سنم کم بود اما میفهمیدم تا حدی
اما گذشت خدارو شکر
4- تا الان شده در مورد کسی قضاوت نادرست بکنی و بعدش شرمنده بشی؟
آره شده مسلما
اما خیلی وقته قضاوت نمیکنم
اون موقع سنم کمتر بود
البته اشتباهم این بود قضاوتم از رو حرفهای یکی دیگه بود
بیشتر سخن چینی رو پذیرفتم
5- به دروغ مصلحتی معتقدی تاالان گفتی؟ اگه گفتی نمونش رو بگو!
مطمینا قبلا گفتم
اعتقادی ندارم اما یه بار مجبور شدم بگم(اینم بگم الان فهمیدم روشهای بهتری هست)مثل این که راستشو نگی یا کلا موضوعو منحرف کنی:311:
یکی از یکی به شدت متنفر بود من الکی گفتم اتفاقا فلانی پشت سرت اینو گفته(یه حرف خوب)
که کلا این دونفر خیلی هم به هم نزدیک شدن
اما خب لزومی نداشت بگم چون شعور طرفم حتا در همین حد هم نبود
آتیشی که باید روشن بشه بالاخره روشن میشه
فقط تنهاکاری که میشه کرد اینه به آتیش دامن نزنیم
راستشو نگیم اما دروغم لو میره بالاخره
رو صندلی باش سوالام تمام نشده ها
موقتا خداحافظ
سوالات جدیدتر
فکور من چقدر حرف میزنم.نه؟؟؟؟:311:
مرسی از سوالات مغز آدمو به کار میگیره:72: