RE: لطفا منو راهنمایی کنید
امشب همسرم بهم گفت که توی کامپیوتر دنبال یکی از پروژه هاش بگردم، منم اسم پروژه رو search کردم، بهش زنگ زدم گفتم کجاست، یه دفعه گفت اونجا که فایلهای هیدن شده منه، گفتم نمی دونم دیگه من search کردم اینا اومد، کلی ناراحت شد!!! گفت من چطوری بهت اطمینان کنم تو نباید می رفتی سر فایلهای هیدن شده من، اون فایلها خصوصیه و ...!!!
مونده بودم بهش چی بگم، آخه یعنی چی؟؟؟ خودش بهم گفته بود این کار رو بکنم، تازه اگه خبردار می شد که اون مطالب رو قبلا خوندم چی کار می کرد؟؟ خلاصه از من یه گناهکار نابخشیدنی ساخت! اصلا حرفاش برام قابل هضم نیست.
بهش گفتم هر وقت که به من اطمینان پیدا کردی زنگ بزن، من هیچ کار اشتباهی انجام ندادم، و دلیلی هم نمی بینم که به این صحبت ها ادامه بدم...
خلاصه من موندم و یه دنیا تعجب، چرا همسر من باید چیزی برای پنهان کردن داشته باشه و چرا انقدر واضح و با افتخار در موردش صحبت می کنه؟؟
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
سلام عزیزم
حساس نشو شاد عزیزم من نمی دونم همسرت چرا اونا رو نگه داشته که بخواد پنهانشون کنه ولی طبق چیزایی که گفتی اون بد ازدواجش بهت خیانت نکرده درسته که وجود اون فایل تورو عذاب می ده عزیزم
ولی همن طور که گفتی همسرت کلا رو این فایل حساس شاید واقعا بخاطر فایلهای کاریش حساسه البته این فقط یه حدسه
کاش زودتر اونا رو از بین ببری تا تو انقدر اذیت نشی گلم
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
شاد عزیز
حرفهایی رو که گفتم به شوهرت گفتی؟
البته حالا بهتر شد یه کم میترسه و اونا رو از بین میبره هیچ دلیلی برای نگهداریشون وجود نداره خوددار باش عزیزم
خدا رو شکر که الآن بهت وفاداره
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
شاد خوبم منو ببخش .
ولی من با نظر دوستان موافق نیستم عزیزم. به نظر من یک جای کار می لنگه. نمی دونم چرا ولی حس خوبی نسبت به این موضوع ندارم.
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
منم نظرم مثل نازنينه البته اين شايد به خاطر اينكه من كلا آدم شكاكي هستم كلا ما آدما نبايد منفي نگر باشيم ولي نبايدم خيلي راحت از همه چي بگذريم البته شايد نظر من اشتباهه
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
شاد گرامی افرادی که در درون خودشون احساس گناه و عذاب وجدان می کنند(ماند همسر شما) برای خارج شدن از زیر این فشار سعی در بدخلقی و... می کنند. شما بی گناه و غیر مقصر بودید. سعی کنید بهش فرصت بدید. باور کنید زندگی خوبی رو می تونید تجربه کنید. اون از حرفهاش احتمال زیاد منظوری نداره. رفتارش مانند متهمیه که جرمش به اثبات رسونده شده براش. برای اینکه از این اتهامی که لااقل در درونش خودش برای خودش متصوره فرار کنه شروع به داد و فریاد و جسارت می کنه. شما این طور موارد نباید به این فکر کنید که اون واقعا داره شما رو متهم می کنه. اون به نوعی داره برای خودش راهی رو برای خارج شدن از زیر فشار به وجود میاره.
آروم باشید و مهربون.سعی نکنید همه چیز در درون شما یک مرتبه به روز اولش برسه( منظورم از بابت بی اعتمادی و احساسات منفی که با توجه به تصور بودن اون در گذشته با دخترهای دیگه بهتون دست داده). به خودتون فرصت بدید. ببینید اون همه چیز رو هم با اونها تجربه نکرده. نمی دونم این رو بد بدونید یا خوب . ولی خوب روابط جنسی قبل از ازدواج اون بسیار بسیار کمتر از رابطه اون با شما از احساس و عاطفه بهره مند بوده. این رو من خیلی خوب می دونم براش شما. این خیلی خوبه که اون لحظه ای که دست شما رو می گیره با نهایت احساسش این کار رو بکنه. اون این کار رو برای بقیه دخترهایی که بوده با این احساس انجام نمی داده.
. می دونم براتون سخته اون هم در این شرایط. ولی همون طور که خودتون فرمودید شما دوران پرتنش قبلی رو به دوران نسبتا آروم فعلی تبدیل کردید. نمی دونم چرا. ولی به شکل عجیبی برام روشنه که شما قابلیت داشتن زندگی بسیار خوبی رو دارید. برای شما-همسرتون و زندگی دونفره شما که با توجه به هوش بالا و نگاه نسبتا منطقی شما می تونه بسیار زیبا باشه آروزی بهترینها رو دارم. من متاسفانه به دلیل شرایط روحی نامناسبم دیگه نمی تونم به این سایت بیام. پویا باشید.
"برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم که چراغ ها و نشانه ها را در ظلمات ببیند.گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است سخن بگوییم ."
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
عزیزم من فکرم کاملا هنگ کرده که بتونم چیزی بنویسم اما برات دعا می کنم
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
شاد عزیز
تومیتونی اونا راپاک کنی؟
آیا این جرات را داری که پاکشون کنی؟
جواب منو فقط بده ممنون میشم
آیا میتونی بدون اجازه اون این کار رو بکنی؟
ممنون میشم اگه جواب بدی بهم عزیزم
منتظرم
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
دوستان عزیزم ممنونم
:72:
امروز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم همسرم توی اتاق پای کامپیوتره، سلام کردم به زور جواب داد! اصلا باورم نمی شد که انقدر حق به جانب باهام برخورد کنه، با هم رفتیم بیرون من رفتم دانشگاه اون هم شرکت، توی راه زیاد با هم حرف نزدیم، توی دانشگاه که بودم بهش زنگ زدم، می خواستم باهاش یه قراری بزارم با هم حرف بزنیم ببینم منظورش از این کارها چیه، که با ظرافت تمام اعصاب منو ریخت به هم، می گفت« من بهت اعتماد ندارم دیگه چون تو رفتی سر فایلهای من، اصلا می دونی چیه من اونجا چیزی ندارم که ازت مخفی کنم، عکس چند تا دختره که قبلا بهت نشون داده بودم الان یادت نیست!!!! چرا انقدر کنجکاوی می کنی، من که بهت گفته بودم قبلا با چند نفر چت می کردم چرا یادت نیست!!!! ....» خلاصه من تبدیل شدم به یه آدم فضول و کم حافظه! داشت همه چی رو خودش لو می داد! نمی دونستم باید بهش بخندم یا گریه کنم، آخه آدم تا چه حد می تونه خودشو توجیه کنه؟ اصلا من که حرفی بهش نزده بودم، گفت میام همه رو با هم می خونیم که تو ناراحت نشی، من گفتم من نمی خوام چیزی رو بخونم فقط اونا رو یا پاک کن یا هاردت رو از روی دستگاه من بردار... خلاصه آخرش باعصبانیت تمام قطع کردم. گوشیمو خاموش کردم انقدر از دستش ناراحت بودم که حد نداشت، بعد از نیم ساعت روشن کردم دیدم زنگ زد، گفت بیا شب بریم بیرون، نمی خواستم قبول کنم ولی حوصله کش دادن هم نداشتم، بارون شدیدی هم میومد فقط رفتیم یه جا شام خوردیم، اونقدر مغرور بود که نمی تونست اعتراف کنه که اشتباه کرده، به هر حال سعی کرد دل منو به دست بیاره اما خیلی از دستش دلگیرم، خیلی..
bloomعزیز، ممنونم
همسرم روی فایلهای کاریش حساس نیست، اون فقط نمی خواد که من از گذشته اش چیزی بفهمم، چون یه بار بهم گفت که اگه تو واقعا منو می شناختی باهام ازدواج نمی کردی، اما من همه حرفاش رو پای تعارف گذاشتم!
:72:
الینا عزیز، فکر می کنی با این چیزایی که گفتم جایی برای زدن اون حرفها باقی مونده؟؟ نمی دونم به نظرت واقعا باید باز هم بهش بگم؟
:72:
نازنین و بی وفای عزیزم، شما درست می گید، یه جای کار می لنگه و اون هم اونجاس که همسر من هیچ وقت نمی خواد اشتباهات خودش رو بپذیره، همیشه می خواد منو متهم کنه، همه کاسه کوزه ها رو سر من بشکنه و بعد فداکاری کنه و منو ببخشه، دست پیش میگیره که پس نیفته، از هر کار و روشی هم برای موفق شدنش استفاده می کنه حتی اگه تا سرحد جنون منو عذاب بده.
:72:
santatianعزیز، شما درست میگید من هم دقیقا همین رو حس کردم، همسر من داره اشتباه بزرگی میکنه، این کارش فقط باعث میشه که من ازش دور بشم. درسته اون داره راهی برای خارج شدن از فشار به وجود میاره اما داره احساس منو نسبت به خودش نابود می کنه، حتی امروز هم طوری رفتار میکرد که انگار باز هم به من لطف کرده و منو بخشیده!
در ضمن به نظر من به خاطر شرایط روحیتون بهتره بیشتر به این سایت سر بزنید چون باعث میشه که کم کم مشکلات خودتون رو فراموش کنید..
:72:
بهاره عزیز، واقعا ممنونم، به دعای شما نیاز دارم عزیزم:72:
somiعزیزم نه نمی تونم، فکرکنم با قضیه ای که امروز پیش اومد به وخامت اوضاع پی بردی، اگه این کار رو بکنم که دیگه میشم یه خیانتکار واقعی!
:72:
از همتون سپاسگذارم، ممنونم که کمکم می کنید. من بعضی وقتها احساس می کنم که همسرم رو نمی شناسم و امروز هم از همون روزها بود....
:72:
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
shad عزیزم سلام
خانومی انتظار نداشته باش بیاد بهت بگه منو ببخشو من اشتباه کردم واعتراف کنه
همین که اینجوری بهم ریخته و داره جبهه می گیره یعنی من مقصرم و معذرت می خوام ولی هیچ وقت از زبونش نمی شنوی اگرم بگه یه عذر خواهی کوچولو
غروری که تو وجوده مردا هست بهشون اجازه نمی ده اشتباهشونو بپذیرن این عیبشون نیست یه خصلته مثه خیلی خصلتا که تو وجود ما خانوما هست
از دستش ناراحت نشو همین که داره از اون گذشته فرار می کنه یعنی اینکه پشیمونه به نظرم بهترین کارت این بود که نسبت به مطالب اون فایل خودتو بی اهمیت نشون دادی و فقط ازش خواستی پاکش کنه اینجوری حرمتاتون حفظ می شه گلم
آروم باش چون تا آرامشو تو صورتت نبینه آروم نمی شه شاید کارایی بکنه که باز ناراحت بشی از دستش