نمایش نسخه قابل چاپ
سلام یاران همدردی :72:
امیدوارم حالتون خوب و ایام به کامتون باشه .
کمتر میام تالار ولی حواسم به همه تون هست و به یادتونم. خیلی مطالب خوب ازتون یاد گرفتم و راهنماییم کردین زمانیکه نیاز به راهنمایی داشتم تا آگاهانه تصمیم بگیرم . از خوش قلبی همه تون خیلی ممنونم. :72:
لئو بوسکالیا میگه مصریان باستان اعتقاد داشتند پس از مرگ از آنها دو سوأل پرسیده میشود؛
آیا شادی را یافتی؟
آیا شادی را آفریدی؟
...........................
شاید رسیدن به یه هدف بزرگ بتونه شادمون کنه، رسیدن به چیزایی که آرزو داریم، براشون برنامه ریختیم و زحمت کشیدیم و... اما نباید تجربه ی حال خوب رو به خاطرشون به تعویق بندازیم.
شاید گریستن نیازمند یادآوری یه خاطره تلخ، یه اتفاقا دردناک، یه ناراحتی یا دلشکستگی آنی و ... باشه اما حال خوب و خندیدن خوشبختانه خیلی نیازمند مقدمه چینی یا امکانات خاص یا بررسی خاطرات نیست. شما همین الانم میتونین کسانی که دوستشون دارین رو نگاه کنین و لبخندتون رو بهشون هدیه بدین، میتونین ده ها کار مثبت و دلخواهتون رو انجام بدین و دقایقتون رو بسازین.
همیشه لبخند به لبتون باشه و پیشاپیش میلاد پر برکت حضرت محمد ص و امام صادق ع رو به همه ی دوستان همدردی تبریک عرض میکنم. :heart:
https://s21.picofile.com/file/844297...9_05_57_39.jpg
بگذار از دور تماشایت کنم...
از نزدیک گم میشوم در تو، از دور اما همه ی تو را میبینم.
گرچه بخش های منتخب تو را دیدن گاهی جذاب تر است، اما همه ی تو را دوست داشتن ما را به عشق واقعی و ماندگار میرساند.
سلام به همه دوستان
یه ماه پیش رفتم یه جایی مشاوره
بعدش دیگه نتونستم برم (فاصله از خونه دور بود)
یکی از منشی ها نتیجه رو برام فرستاد ه البته به زبان انگلیسی بود دوستم ترجمه کرده (دوستم سه سال هم اتاقیم بود در زمان دانشگاه)
یعنی این مشاور چیزهایی بهم نسبت داده که نمیدونم بخندم یا گریه کنم:311:
پارانویید
لجاجت با زنان بالای 65 سال
تمایل به رابطه با افراد بالای 60 سال
عدم توانایی در مقابله با مشکلات
عدم پذیرش انتقاد
افسرده
مضطرب
عدم اعتماد به بقیه
همش هم تو 45 دقیقه فهمیده:grief:
دوستم میگه یه لحظه فکر کردم کیو میگه :58:
https://s21.picofile.com/file/844326...4_11_05_13.jpg
در تاریخ آمده که نادرشاه افشار در جنگ هندوستان که میرفت، جلوتر از لشگر خودش در حال حرکت بود.
به جایی رسیدن که یه پسر بچه ای رو دید که با یه کتاب قرآن تو دستش، داشت تند تند از کنار دیوار قدم بر میداشت. بهش گفت آهای پسر کجا میری؟
پسر بچه گفت میرم مکتب قرآن بخونم.
نادرشاه بهش گفت کجای قرآن رو امروز میخونین؟ گفت سوره فتح.
نادرشاه خیلی خوشش اومد و بفال نیک گرفت که زمان، زمانِ فتحه.
یه سکه در آورد و به پسر بچه داد، گفت اینو بگیر.
بچه گفت نه سپاسگذارم، نمیخوام.
نادرشاه تعجب کرد گفت چرا نمیخوای؟
پسر بچه گفت مادرم منو میزنه و میگه این سکه رو از کجا آوردی؟
نادرشاه گفت خب پسر جان بگو اینو نادرشاه بمن داده!
پسر بچه گفت اینطوری بیشتر کتک میخورم، چون مادرم میگه اگر نادر شاه بود یه کیسه طلا بهت میداد ، نه یه سکه.
نادرشاه خیلی خوشش اومد و از اسب پیاده شد گفت لباستو بگیر و کلی اشرفی ریخت داخلش.
.....................
آدمای بزرگ اینطورن، یعنی گمانی که از اونها میره بالاست، حالا چطوری خدایی که مالک کل عالمه و هر چه که دورنشون هست در خدمت او هستن گمان خوب بندش رو نسبت به خودش خراب میکنه...
سلام
می یام همدردی تا ببینم چی می شه.
به همدردی خوش آمدم. :328:
سلام و عرض ادب
حالتون چطوره بزرگواران؟ خوبید ان‌شاءالله؟
منو یادتون میاد؟ :smile: من که خیلی به یادتون بودم. دلم براتون تنگ شده بود.
یه گزارش بهتون بدم. تو این چند سالی که نبودم بالاخره درسم تموم شد، متأسفانه خدمت مقدس سربازی رو تمام و کمال رفتم. و بعدش کار و اینجور مسائل. و اینکه همچنان مفردم و مزدوج نشدم.
دیگه اینکه اینجا هم مثل سمت شما کرونا هست. الانم که وسط پاییزه و من رفتم تو فاز حساسیت :47: هم خودم می‌ترسم هم بقیه. ولی در مجموع حالم خوبه. خدا رو شکر.
قبل از نوشتن این پیام گشتی تو تالار زدم. دیدن حضور و فعالیت مدیر همدردی و فرشته مهربان به واقع دلگرمی بزرگیه. لطف و محبت‌هاشونو فراموش نمی‌کنم.
از باقی دوستان اسم نمی‌‌برم، ولی واقعا از دیدنتون خوشحال شدم. امیدوارم همیشه تندرست، شاد و در مسیر تعالی باشید.
سلام گرم من، در این روزهای نسبتا سرد پاییزی تقدیم قلب های مهربان شما، مخصوصا دوستانی که در پست های مختلف احوال پرسی کردن و از دیدنشون دلگرمم.
همه ی ما مثل ساکنین یه آپارتمان هستیم که تو خونه های هم زندگی نمیکنیم، شاید از خیلی اتفاقات زیر سقف همدیگر خبری نداشته باشیم، اما بواسطه ی رفت و آمد در یک فضای مشترک وقتی که لازم باشه بهم کمک میکنیم، احوال همو میپرسیم و از دیدن هم دلگرم میشیم. دکتر نامور گرامی میگن؛
«منظور ما از حواس جمعی این هست که حواسمان به آدم‌هایی که دور و اطرافمان هستند باشد، گاهی با یک تلفن یا با یک پیام خصوصی، مراقبتی که آدم‌ها از یکدیگر دارند ما را زنده نگه می‌دارد.»
آرزوی عمر با سعادت و طولانی و دل خوش برای همتون:heart:
سلام وقت بخیر
اومدم همدردی یه گشت مختصر زدم یه تاپیکی دیدم متاسفانه بسته شده بود ولی من راهکار درمانش رو بلدم.
http://www.hamdardi.net/showthread.p...l=1#post465668
آقای shervin2020 مساله خانوم شما کاملا قابل حله به شرط اینکه درست حل بشه.متاسفانه من با اون مشکل ۱ سالی دست به گریبان بودم و چقدر ازنظر روحی روی من اثر منفی داشت و متاسفانه کسی درک نمی کنه. برای حل اون مشکل لطفا برید تو پیج خانم دکتر زهرا عباسی
@reyhaneh.center
https://www.instagram.com/p/CV92gt1g...dium=copy_link
از آقای باغبان تقاضا دارم که حالا که پیج ایشون رو بستند به نحوی هر چه سریعتر تین پیام را به ایشان برسانند. چون شاید شما متوجه نباشید ولی من متوجه هستم چه قدر الکی یک خانم به خاطر این مساله آسیب خواهد دید.
عشق کافی نیست !
زندگي هاي برباد رفته هنگامي شكل مي گيرند و ادامه مي يابند كه به مسائل لاينحل اهميتي داده نمي شود
صرفا چون رابطه اي برقرار شده عشق و علاقه و عاطفه اي شكل گرفته و اعتمادي وجود دارد نبايد ازدواج شكل بگيرد،گاهي براي خراب نشدن همان عاطفه بايد گذشت، به پختگي كه رسيده باشي مي فهمي هر دوست داشتن به معناي رسيدن نيست گاهي بايد رفت تا عشق آسيب نبيند تا بين دو يار حرمت ها از بين نرود، گاهي نمي شود كه نمي شود كه نمي شود
دل درگير است اما واقعيت جواب نمي دهد، ابتدا شعله اي آتشين به خرمن دلت افتاده اما بايد براي تشكيل زندگي آشنا شد و دوران شناخت را با خطراتش پذيرفت، دير زماني مي گذرد اما مي فهميد كه مي توان ماند و ساخت، يا بايد رفت تا دچار تلخي بي پايان نشويد
گاهي دو نفر به مانند پا و كفش هستند كه نه كفش ايراد دارد و نه پا مشكلي دارد اما سايز اين كفش به اين پا نمي خورد و اگر به زور بپوشي،كفش زيبا مي شود عذاب دائم، هم پايت را مي زند هم كفش از بين مي رود
دل انسان دروازه نيست هر روز كسي از آن رد بشود اما به اين بهانه نمي توان يك ارتباط عاطفي را ازلي دانست، دل را در گرو خشم و نفرت ندهيد،شايد هر شب هر دو نگران احوال يكديگر هستيد،اما منطق شما را به هم وصل نمي كند،اگر رابطه اي عاطفي به نتيجه نرسيد به معناي بي وفايي نيست
براي تشكيل يك زندگي واقع بينانه پيش رويد ، همديگر و خانواده ها را خوب و دقيق بشناسيد اما براي تصميم گيري نهايي تنها عشق و عاطفه را ملاك قرار ندهيد.
✓ یادمان باشد ، عشق شرط لازم براي ازدواج است اما هرگز كافي نيست... !
خانم دکتر کوهپایه زاده