-
RE: اشتباه بزرگ
سلام هیچ وقت همه ی پل های پشت سرت رو خراب نکن همیشه راهی برای برگشتن بزار
هیچ وقت تو عصبانیت تصمیم های مهم زندگیت رو نگیر برای فرار از مشکلاتت صورت مسئله رو پاک نکن
یه زمانی برای فرار از مشکلات ازدواج کردین حالا هم برای فرار از اونا می خوایین جداشین
یکم با مشکلاتتون رو در رو بشین شما هم بی تقصیر نبودین پس فقط به فکر ادب کردن همسرتون نباشید
-
RE: اشتباه بزرگ
دوست عزيز
من هم خيلي متاثر شدم وقتي اين داستان را خوندم:303:.
شما فقط به فكر خودتان هستيد و در آرزوي كوچك كردن همسرتان . من هم تحصيلاتم از شوهرم بالاتره همه درآمدم .تازه قبل از ازدواجمان هم كلي به او پول قرض دادم كه هيچ وقت هيچ ادعايي نكردم .
من نه به او نياز مالي دارم بلكه اون هست كه بدون درآمد من نمي تونه زندگي كنه و نه خيلي از من سرتره .
تازه جلوي خونوادش هم هيچوقت نمي گم درآمد من بيشتره كه مبادا كوچيك بشه و احساس بدي پدا كنه
ما 5 ساله كه با هم ازدواج كرديم و خداوند به ما يه دختر داده كه به دنيا مي ارزه .
من خودم قبل از ازدواج ادم كمال گرايي بودم و همه چيز را در پول و مدرك و معلومات مي ديدم ولي ديدم كه اينها همه زندگي نيست لازم است ولي واجب نيست . من به واسطه راهنماييها و همايتهاي شوهرم بود كه به موفقيت رسيدم و همه را مديون او هستم .
و هميشه از خداوند به خاطر اين زندگي خوب شكر گزارم . چرا كه ناشكري فقط نعمتهاو لطف و رحمت خداوند رو از ما دور مي كند . خواهش مي كنم يه سري هم به كتاب راز بزنيد حتما كمكتون مي كنه .
--------------------------------------------------------------------------------------------------
تو ممكن است فقط يك انسان در اين دنيا باشي و براي برخي تو خود دنيا هستي
يه چيز ديگه هم اضافه كنم
هميشه اين را بدانيد ، هم موفقيتهايي را كه كسب كرديد نتيجه همراهي و پشتيباني همسرتان است و همه ناموفقيتها و نقصهاي او نتيجه بي توجهي كم كاري و بي مسئوليتي شما است .
اگر ديگران شوهر موفق دارند كه مي توانند جلو ديگران نشانش بدهند براي اين تلاش كرده اند و دل به زندگي داده اند و شيوه درست را در پيش گرفته اند .
من به شما قول مي دهم با هركس ديگر هم كه ازدواج مي كرديد يه چيزي مثل همين وضعيت را داشتيد .
--------------------------------------------------------------------------------------------------
تو ممكن است فقط يك انسان در اين دنيا باشي و براي برخي تو خود دنيا هستي
-
RE: اشتباه بزرگ
دوست عزیز
چقدر این شاخه اون شاخه می پری
فکر میکنی اگه جدا بشی و برگردی خونه مادرت به ارامش میرسی ؟ این چیزی هست که میخواهی ؟ فکر نمی کنم تو اگر به اونجا هم برگردی باز هم راضی نیستی... چون خودت هم نمی دانی از زندگی چی می خواهی
زندگی مشترک چقدر برات ارزش داره
خودت میگی برای رسیدن به تو شوهرت هیچ زحمتی نکشیده خودت چقدر زحمت کشیده ای ؟
گفتی سه روز تعطیلی دعوا راه انداخته که نرید مسافرت درسته تو چه جوری بهش گفتی لحن حرفت چه جوری بود
اصلا به جدایی فکر نکن
به طلاق فکر نکن زندگی بعد از طلاق بدتر هست
من به خاطر اعتیاد شوهرم الان 2 ماه هست جدا از هم زندگی میکنیم من مثل تو می خواستم جدا بشوم خودم دعوا شروع کردم نمی تونستم ببینم من برم سرکار خرج زندگی بدهم اون بیکار همش توی خواب باشه
ولی الان که 2 ماه گذشته دلم شوهرم را می خواد
با تمتم بی مسئولیتی اش با تمام این وجود که همش خواب بود و تمام کارها را من انجام می دادم
دوستش دارم از ته دل می خوام برگرده
شوهرم مهندس عمران هست مهربون بود دست و دلباز بود عاشقم بود دوستم داشت خیلی زیاد
و اون موقع من مثل شما فکر می کردم خودم را برتر میدیدم من مهندس کامپیوترم و کارمند بانک از نظر مالی من درامدم بیشتر هست از نظر خانوادگی پدرم استاد دانشگاه هست ولی پدر اون سیکل داره
من الان به خاطر اون اومدم توی شهرستان (خانواده ام تهران هستند) و مرتب این قضیه را بهش گوشزد می کردم
حالا که رفته و اصلا دیگه من را نمی خواهد بهش حق میدهم دلم می خواد در مورد مشکلاتمون با هم صحبت کنیم ولی اون به هیچ وجه حاضر نیست
حالا که از دستش دادم قدرش رو می دونم
خواهش می کنم درست فکر کن همه کم و بیش مشکل دارند ولی این مشکلات حل شدنی هستند
-
RE: اشتباه بزرگ
افسون جان به نظر من با یک مشاور حضوری صحبت کن. هزاری هم بیای برای ما تعریف کنی و ما نظر بدهیم بازم مشاور چیز دیگری نیست. به نظر من همه تقصیر ها گردن تو نیست. همیشه در تمام روابط دو طرف کم کاری کرده اند.
به نظر من یک مشاور حاذق خیلی بهتر می تونه کمکت کنه.
افسون جان زندگیت انقدر ها هم بد نیستی. تو الان تمرکزت رو از دست دادی. دقیقا همان اتفاقی که واسه من هم افتاده. بی ثباتی- خشم شدید - ترک سریع محیطی که اذیت می کنه و ...
حتما پیش یک مشاور حاذق برو عزیزم. به نظر من هم شوهرت مرد خوبیه و شما دو تا فقط کلی سوءتفاهم با هم دارین.
-
RE: اشتباه بزرگ
ممنون از كمك دوستان.
مشكل من اينه كه هروقت ميخوام زندگي شاد و دلخواه خودم رو تصور كنم اون رو در تنها بودن تصور ميكنم . حتي فكر به تنها زندگي كردن باعث ميشه كه ذهنم شروع به ايده پردازي ميكنه و احساس خوشايندي بهم دست ميده.
همه اون چيزي كه باعث شد با شوهرم زندگي كنم اين بود كه به خودم بقبولانم كه آدم خاصي نيستم ، از من زيباتر و باهوشتر خيلي زياده و اينكه سعي كنم خودم رو با كمترينها راضي نگه دارم . يعني همون توصيه اي كه دوستان به من كردند كه ناشكر هستم.
ولي اين راه ادامه داره. همسرم بچه خيلي دوست داره و ميخواد كه بچه اي داشته باشيم. ولي نميتونم با اين مساله كنار بيام. مشكلي كه هست اينه كه اكثر آدمها همون كاري رو انجام ميدن كه همه انجام ميدن و خودشون رو جدا از جماعت نميدونند. اما من نميتونم خودم رو سركوب كنم ، پا روي خواسته هاي خودم بزارم فقط به اين دليل كه همه اينكارو ميكنن . همه ازدواج ميكنن ، همه بچه دار ميشن و .... .
من بارها به همسرم گفتم كه دوست ندارم بچه داشته باشم اما اون فكر ميكنه كه اگر من در موقعيت قرار بگيرم همه چيز خود به خود حل ميشه . ببينيد من حتي سعي ميكنم در ذهنم با اين مساله هم كنار بيام و به خودم ميگم اشكالي نداره به خاطر همسرم و اينكه اون نبايد به خاطر من از پدر بودن محروم بشه فداكاري كنم و از خواسته خودم بگذرم .
ولي ميترسم بعدها مشكلات روحي زيادي به دليل سركوب خواسته هاي خودم و انجام خواسته هاي ديگران بدليل دلسوزي و محبت پيدا كنم . آنقدر سردرگم هستم كه نميدونم چيكار كنم . بابت همين هست كه هر وقت همسرم بهانه اي براي ناراحتي و عصبانيت من دستم ميدهد فورا به جدايي فكر ميكنم چون اينطوري ديگه مجبور نيستم خودم رو با اون وفق بدم . يعني در كنه وجودم از اينكه اون بهانه دستم بده راضيم.
بعد اگر ميشه يك مشاور و روانكاو خوب رو به من معرفي كنيد.
-
RE: اشتباه بزرگ
[
. آنقدر سردرگم هستم كه نميدونم چيكار كنم .
سلام
افسون عزیز
این جمله شما دقیقا احساسی بود که من داشتم ودارم و به همین دلیل تایتل پستمو به این نام نوشتم.
احساس شما قابل درک هست اما چه کاری به صلاح است یا خیر بحث دیگری است. دوست خوبم من نیز هنوز تصمیم به بچه دار شدن (بعد از 5 سال) نگرفتم چون هنوزبا شرایط زندگیم کنار نیامدم.
امیدورام دوستان یک مشاور عالی را معرفی کنند چون من 3 بار مشاوره رفتم و تماما د حرفهای خودم را تحویل خودم دادند و در پایان گفتن چی کار میتوانم برایتان بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فکرشو بکن....:54:
-
RE: اشتباه بزرگ
افسون عزیز
همه ی آدم ها خواسته هایی دارند که گاهی مجبور می شن اونا رو کنار بزارن
ببین خواهر خوبم زندگی برای اینکه قشنگ بشه احتیاج به یه کم گذشت داره گاهی مجبور میشی از خواسته هات بخاطر حفظ زندگیت بگذری
دنبال یه زندگی ایدآل نباش که همه چیز اون جور که تو می خوای پیش بره دنبال ایراد های همسرت نباش و فقط ضعف هاشو نبین
همانطور که شما بطور مثال میگی من بچه دوست دارم چرا بخاطر همسرم باید یه بچه بیارم و خودمو به شرایط وفق بدم همسرتم می گه من بچه می خوام چرا بخاطر زنم باید از بچه بگذرم
این حس دوطرفه است
می گی مثل بقیه نیستی که چیز های کلی رو قبول کنی
مگه می شه خلاف حرکت آب شنا کرد و خسته نشد و سلامت به مقصد رسید؟؟؟ داری خلاف جریان آب شنا می کنی خانومی
خیلی راحت می تونی به همسرت بگی آمادگی بچه دار شدنو نداری و ازش بخوای تا کمکت کنه این آمادگیو پیدا کنی نه اینکه ازش بخوای از خواسته هاش بگذره
یااگه نگذشت فکر کنی انتخابت اشتباه بودده
زندگی شما مشکل بزرگی نداره فقط مشکل اینه که شما هدفت رو گم کردی
یکم رو خودت کار کن و سعی کن از قوانینی که برای خودت گذاشتی بیرون بیایی
-
RE: اشتباه بزرگ
افسون جان من سرزنشت نمی کنم. این حالتی که تو الان داری. شاید اشتباه ولی تو الان دست خودت نیست. من کاملا می فهممت . به نظر من حتما حتما با یک مشاور صحبت کن.
-
RE: اشتباه بزرگ
امیدوارم بتونی راه درست را انتخاب کنی
و به سعادتی که مدنظر هست برسی
-
RE: اشتباه بزرگ
مشکله شما اینه که شخصیتتون تک بعدی هست، اگر مدرک تحصیلیتون رو ازتون بگیرن یه بازنده کامل هستین هیچ چیز دیگری نخواهید داشت...
و به همین دلیل شما همهٔ انسان ها رو بر اساس مدرک تحصیلی و درامدشون میسنجین
به همین دلیل هم به خودتون اجازه دادین با زندگی و احساسات فردی مثل شوهر حاضرتون بازی کنین، چون به نظرتون این آدم از ابتدا آدم بی ارزشی بوده
که اگرهم اتفاقی میفتاد براش، براتون مهم نبود
نیازی نیست که به خودتون بقبولونین آدم خاصی نیستین شما واقعا آدم خاصی نیستین
شاید در تحصیل تا حدی آدم موفقی بوده باشین، اما این معنیش این نیست که کلا آدم موفقی هستین
در مورد بچه دار شدن هم، باید خدمتتون عرض کنم اگه اینطور بخواین بگین ادامش همه ما میمیریم...
پس چه بهتر از همون اول زنده بگورمون کنن
بله این یه سیکل هست
ولی شما هم بخشی از این سیکل هستین چه بخواین چه نخواین
زمانی من هم مثل شما فکر میکردم. مشکله اینه که یاد نگرفتین از زندگی در حال لذت ببرین،تفکرتون به این صورت هست همش میگین اول اینکارو انجام بدم بد زندگی کنم اول فوق لیسانس بگیرم اول دکترا بگیرم
ولی باور کن همه اینها بخشی از زندگی هست
بچه در شدن هم بخشی از زندگی هست
بله شاید جلوی پیشرفت کاری شما رو تا حدی بگیر، ولی باور کن به همون اندازه که فکر میکنی پیشرفت علمی و کاری خودت مهم و با ارزش هست تربیت و پرورش یه انسان مفید که به درد جامعه بخور کار کمی نیست
شما باید طرز تفکرتو عوض کنی