بابا آخه مرد عاقل که یه اشتباه رو دو بار تکرار نمی کنه.همه تو یکیش موندن حالا تعدد زوجات ؟!!فقط میتونم بگم خدا به فریاد اونی برسه که مدام اشتباهش رو تکرار میکنه.
نمایش نسخه قابل چاپ
بابا آخه مرد عاقل که یه اشتباه رو دو بار تکرار نمی کنه.همه تو یکیش موندن حالا تعدد زوجات ؟!!فقط میتونم بگم خدا به فریاد اونی برسه که مدام اشتباهش رو تکرار میکنه.
تکه یخ اونایی که تو یکیش موندن درآمد کافی ندارند و...
بحث چیزی فرای اینهاست.
آقای sorena-arman خیلی خیلی خوبه که شما ازدواج نکردید و خدا رو شکر هیچ وقت هم قصد چنین کاری رو ندارید چون با دید گاهی که شما دارید ( داشتن عشق به شوهر ، عشق به زندگی و به فرزند اسمش از دید گاه شما رفاه نام داره و زنی که تمام عمر جوانی و نیروش رو برای آباد کردن و سر سبزی زندگیش داره انجام میده حالا به عنوان یه مسلمون باید بیاد این رفاه رو تقسیم کنه!!!!!!!!!) باید خدا به روی اون دختری رحم میکرد که همسر چنین مسلمون انسان دوستی شده . لطفاً اگه زحمتی نیست بر سر عهد عذب بودن خودتون بمونین و یه دختر بینوا رو با بی شوهر موندن نجات بدین.
راستی یادم رفت بگم که این ما نیستسم که داریم صورت مسئله رو پاک میکنیم بلکه شما هستین که دارین مسئله ای به نام احساس بدبختی و نیاز مبمرم به هوو شدن رو که ادله ای براش ندارین پر رنگ جلوه میدین.
سلام دینا.ه
خواهش می كنم در ایجاد پست دقت كنید با توجه به بحث و عنوان موضوع مطلب بنویسید و از چالش با شخص و شخصیت افراد پرهیز كنید.
این نكته ای هست كه منجر می شود مطالب پرمحتوا تر، تنش ها كمتر و تعاملات سازنده تر گردد.
اگر به نظرات شخصی انتقاد داریم، باید دلایل انتقاد خود را با لحنی صریح و البته با احترام بیان كنیم.
ممکنه ار دوستان خواهش کنم نظرشون رو راجع به پست 170 مطرح کنند. با تشکر فراوان
از جناب گرد آفرید هم تشکر می کنم به خاطر نظرشون
دینا be cool
من این رو"عشق به شوهر و عشق به فرزند و تلاش و.." رو رفاه نمی دونم و مشخصا این برداشت شما به دلیل این بود که می خواستید نتایج مد نظر خودتون رو بگیرید. شما بد برداشت کردید. من داشتن امنیت (که یک دختر تنها و مجرد ازش بی بهرست) داشتن سرپناه، تامین مالی و همین طور بهره بردن از احساسات وپذیرفته شدن در جامعه و همین طور ارضا میل جنسی رو یک حدی از رفاه دونستم.تموم اینها چیزهایی هست که چون دارید اونها رو کم اهمیت می دونید و دنبال بهره های دیگه ای از زندگی هستید بحث رو به چیزی به اسم عشق به شوهر و عشق به فرزند و...می کشونید که از دید کمتر انسانی حرفهاتون بدون منظور سو تعبیر می شه!! اینهایی که شما بی اهمیت می دونید(چون بهره مندید ازشون) آرزوی شب و روز خیلی از انسانهاست. این که شما اینها که یک سری دخترهای ازشون بی بهره هستند رو ادله ناکافی می دونید باز هم ناشی از برداشت خاص شما از انسانیت و دین هست. چون دین با معیارهایی مثل حج رفتن و نماز و روزه و ... که زحمتی براتون ایجاد نمی کنه نمی تونه محک بخوره. جایی که منافع شما به خاطر انسانیت شما ه خطر بیفته و شما بگذرید از منافعتون می شه گفت شما دیندارید.
کسی شما رو مجبور نکرده به رضایت دادن و به نظر من هم بدون رضایت زن ازدواج مجدد کردن علاوه بر غیر قانونی بودن احمقانه هم هست.بحث بر سر اینه که من عمیقا احساس می کنم حتی خود خانومها هم از حقوق خودشون دفاع نمی کنند عملا! و بلکه هدف غاییشون از دفاع از حقوق زنان دفاع از حقوق زنانی با مشخصه های خودشون هست و نه همه زنان!! و دختران!!
از بابت تموم توهین های شما ممنونم.البته من همون طور که در پستهای قبلیم عرض کردم از شما و برخی دیگه از دوستان انتظار خلاف این ندارم. شما هر جا که بحث به منطق کشیده می شه و سخت می شه ناگزیر به میدان احساسات می کشونید. میدونی که توش قدرت پیروزی رو دارید یا لااقل موفق تر از نبرد در یک بحث منطقی می تونید عمل کنید.
من به هیچ عنوان قصد ازدواج مجدد در زندگی آینده خودم رو نخواهم داشت علتهای من کاملا شخصی و مبتنی بر عاطفی بودن بیش از اندازه منه که خیلی وابسته می شم به یک نفر . صحبت من سر چیز دیگریه که در ابتدای پست عرض کردم.
اگر قصد بحث کردن با من رو دارید جملات من رو بخونید و راجع به اونها نظراتتون رو بدین و موضوع رو منحرف نکنید. در غیر این صورت من جوابی به صحبتهاتون ندارم.
یا حق
خیر من قصد بحث کردن با هیچ کسی رو ندارم اگر توهینی کردم ناخواسته بوده و عذر می خوام . شاید شما در مورد احساساتی برخورد کردن من درست بگید بهتره دیگه من تو این تاپیک نظر ندم چون هر چقدر سعی میکنم احساساتم کنترل کنم موفق نمیشم .
من یقین دارم قصدی غیر از توهین نمی تونه چنین حرفهایی رو جاری کنه. در هر حال خواهش می کنم.امیدوارم موفق باشید.
با سلام به تك تك دوستان گرامي :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
اگر چه عهد كرده بودم كه در اين تاپيك ديگر مطلبي ننويسم ولي متاسفانه اين مطلب كه در بالا توسط دوست گراميمان نوشته شده و در صندوق پيامهاي شخصي من هم ارسال نمودند مرا برآن داشت كه عليرغم ميل باطني براين مطلب نگارشي داشته باشم .
اول سپاس از زحمات دوست گرامي جناب آقاي گردآفريد بخاطر زحمتي كه كشيدند و آماري را تهيه كردند براي اثبات غلط بودن ادعاي غلط دال بر بروجود زنان بي سرپرست .
دوست گرامي جناب آقاي گرد آفريد آماري كه جنابعالي ارائه كرديد هر كسي به خوبي ميداند يك آمار جمعيت بيشتر نيست و نتيجه گيري شما دال بر اينكه همواره تعداد مردان ما بيشتر از زنان بوده نيتجه گيري شايد منطقي بوده باشد ( البته با احتساب سن كودكان يك هفته به بالا ) ولي جواب آمار درخواستي ما نيست .
اصولا در روشهاي آماري براي هر بحثي مبنايي و بيسي قرار ميدهند بعد شروع ميكنند به آمارگيري :
مثلا براي به دست آوردن آمار بي سوادان و يا سواد داران ميايند سن 7 سالگي را مبناي محاسبه قرار ميدهند ( با توجه به اينكه سطح سواد آموزي رسمي از اين سن است ) بعد آمار كمتر از سن 7 را از كل آمار جمعيت كم ميكنند آنوقت عدد جديد به دست آمده را مبناي محاسبه آماري قرار ميدهند و با توجه به آن درصد و يا تعداد بي سوادان و سواد داران را مشخص ميكنند
مثال ساده تر اينكه وقتي ميخواهند آمار شركت كننده گان در يك انتخابات را اعلام كنند نمي آيند كل جمعيت را محاسبه كنند كه .
بلكه مبناي آن را مثلا سن 15 سال قرار ميدهند سپس آمار افراد كمتر از 15 را از كل آمار جمعيت كم ميكنند آنگاه عدد حاصل را مبناي محاسبه آماري و محاسبه درصد شركت كنندگان قرار ميدهند .
رقم اعلام شده يك ميليون و پانصد هزار زن بالاي 35 سال مجرد را اگر ميخواهيد اثبات كنيد كه وجود ندارد روش آماريش را در زير به شما ارائه ميكنم هريك از دوستان ميتوانند با توجه به اطلاعات خود از اين روش براي صحت و سقم اين آمار اقدام كنند
پس بحث ما آمار زنان مجرد بالاي 35 سال در جامعه ماست . روش محاسبه آماري آن هم عبارت است از :
با توجه به اينكه اين دسته از زنان همان دختران جوان آماده ازدواج در سالهاي بين 1359 الي 1369 كه تقريبا دوره بحران كشور با توجه به فرآيند شروع جنگ و اتمام آن است ( اگر چه جنگ 8 سال ميباشد ولي آمار شهدا تا دو سال بعد با توجه به مرگهاي ناشي از سموم شيميايي ادامه داشته ) ميباشند يعني دختراني در سن 15 سالگي به بالا بودند كه الان قاعدتا از 35 به بالا سن دارند . حالا روش آماري زير را ارائه ميشود :
مبناي محاسبه سن ازدوج براي دختران طبق قانون كشور : 15 سال
مبناي محاسبه سن ازدواج براي پسران طبق قانون كشور : 18 سال ( يعني با اين سنها ازدواج ثبت دفاتر ازدواج ميشود . با استثناء هم كاري نداريم )
مرحله اول : ابتدا جمعيت سالهاي 1359 الي 1369 را محاسبه كنيد ( ميتوانيد از همين آمار آقاي گردآفريد استفاده كنيد البته با فرض تقريبي بودن )
مرحله دوم : آمار دختران كمتر از 15 سال را محاسبه كنيد و از آمار مرحله اول كم كنيد
مرحله سوم : آمار پسران كمتر از 18 را محاسبه كنيد و از آمار مرحله دوم كم كنيد
مرحله سوم : آمار متاهلين را محاسبه و از عدد حاصل از مرحله سوم كم كنيد
حالا تازه رسيديم به آمار واقعي مجردين ( اعم از پسر يا دختر ) كه مبناي آماري ماست يعني آمار دختران و پسران مجرد ( در اين مرحله سن مطرح نيست ) .
حالا آمار دختران را از اين عدد واقعي جدا محاسبه كنيد و عدد آماري پسران را نيز جدا محاسبه نموده حاصل را با هم مقايسه كنيد . عدد حاصل ميشه تفاوت آمار دختران و پسران مجرد در دهه مورد نظر .
راه دوم و ساده تر مبنا را از سال 1387 در نظر ميگيريم :
مرحله اول : آمار كنوني جمعيت ايران را محاسبه كنيد. ( كل جمعيت سال 1387)
مرحله دوم : مثل دفعه قبلي آمار افراد زير 35 سال را محاسبه و از عدد مرحله اول كم كنيد ( اينبار مستقيم ميخواهيم آمار مجردين بالاي 35 را محاسبه كنيم تا دروغ بنده يا به عبارتي دروغ آمار مراكز قضايي به قول دوستمون گردآفرين اثبات بشه )
مرحله سوم : آمار متاهلين بالاي 35 سال را محاسبه و از عدد مرحله دوم كم كنيد .
عدد حاصله تازه ميشود آمار مجردين بالاي 35 سال ( اعم از دختر يا پسر )
مرحله چهارم : آمار دختران مجرد بالاي 35 را جداگانه و آمار پسران مجرد را جداگانه از حاصل به دست آمده محاسبه كنيد تا بتوانيد اثبات كنيد كه كداميك تعدادشان بيشتر است و به چه مقدار .
اميدوارم دوستان بتوانند روش درست تحقيق كردن را سرلوحه كار خود قراردهند . من هم با اين جمله دوستمون گردآفريد كاملا موافق هستم و عين جمله اشان را در زير ذكر ميكنم : ( اينبار خطاب به خودشان )
(( اکنون دوستان گرامی بنده یک سفارش به خودم در درجه نخست و سپس بانوی گرامی سیما45 و نسز به همگان دارم که اگر در راستای بحثی خاص می خواهیم از داده های آماری و مرجعی علمی سخن بگوییم،اولاً از درستی اطلاعات آن مرجع آگاهی داشته و دوماً خدای ناکرده همین جوری الکی یک آمار و ارقامی را که مبنایی ندارند تنها برای اثبات موقتی نظرمان که به هر حال نادرستی آن افاشء خواهد شد،نیاوریم.))
اما يك سخن مستقيم خطاب به جناب آقاي گردآفريد : دوست گرامي آدم زنده وكيل وصي نميخواهد كه جنابعالي در يكي از پستهايتان خطاب به دوست گرامي آقاي سورنا فرموديد كه من ايشان را سخنگوي خودم قرار دادم . ايشان اگر مطلبي مينويسند نظر شخصي خودشان هست و بس و اگر بنده هم ديگر نخواستم در اين تاپيك مطلب بنويسم صرفا به اين خاطر بود كه جلوي هتك حرمتهاي بيشتر را بگيرم . ضمن اينكه همانطور كه قبلا عرض كردم خودم را در جايگاه اثبات كننده چيزي براي كسي نميبينم كه در اين راستا تلاش كنم . آنچه كه گفتني بود قبلا مفصل گفتم و از نوشتن مطالب تكراري و جدل بيهوده هم بيزارم .
آمار بنده ازنه از روي سايتهاي اينترنتي بلكه از روي آمار مراجع ذيصلاح قضايي كه همان مركز آمار كه جنابعالي به آن تائيد داريد به طور كامل در اختيار اين نهاد گذاشته نه يك سري آمار كلي كه براي اطلاع عموم در دسترس همگان قراردارد .
به هر حال به قول يكي از دوستان كاش اين آمار واقعيت نداشت و اين معضل نيز موجود نبود دوست گرامي. قطعا ما هم كه در ميان پرونده هاي قضايي مطروحه در شعبات قضايي به حكم وظيفه و شغلمان دست و پا ميزنيم شايد رهايي ميافتيم . البته كاش .
اميدوارم واقعا اين آخرين باري باشد كه مجبور ميشوم براي پاره ايي توضيحات در اين تاپيك مطلب بنويسم . ضمنا هنوز هيچ دوستي راه حلي ارائه نداده و اين جاي تاسفه . به نظر ميرسه كه ما ايرانيها متاسفانه فقط اعتراض ميكنيم و نه ميگوئيم ولي نميدانيم كه پس چه بايد كرد . بعضي از دوستان هم سعي ميكنند از ريشه منكر وجود اين معضل باشند و خودشان را خلاص كنند .
در پناه حق باشيد