RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
می می جان:72:
با توجه به تاپیک های مختلف تالار و مشکلات بقیه (البته اگه خونده باشی) لطف میکنی و یه لیست با 20 آیتم مشخص کنی که مزایای زندگی شما و همسر شما یا خودت نسبت به بقیه باشه ؟
من بهت تقلب میرسونم و 2 مورد رو مینویسم :
1- همسرت به هیچ مخدر یا الکلی اعتیاد نداره.
2- همسرت هم مثل تو برای کسب درآمد زندگیتون زحمت میکشه و از زیر مسئولیت کار کردن در نمیره
3- ...
موافقی این کارو انجام بدی ؟ اگه جواب مثبته تا 3 روز دیگه این لیست رو همین جا بگذار . باشه ؟:46:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
مي مي عزيز :43:
خيلي خوب كاري مي كني كه داري از خودت برامون مي گي اين مسئله هم به خودت و همه به دوستان ديگه كمك مي كنه تا بتونيم راهنماييت كنيم .
وقتي ما در رابطه با هر كسي مشكلي برامون پيش مياد در درجه اول بايد مطمئن باشيم كه يه ايرادي در ما وجود داره و اين مشكل به وجود امده و يا برخورد شوهر شما به ما نشون مي ده كه مشكل شما چي ميتونه باشه . ولي اين دليل بر اين نميشه كه سعي كني روي رفتارهاي شوهرت زوم كني و براي تغيير اون برنامه ريزي كني و از اون انتظار داشته باشي كه اون طوري كه تو دوست داري رفتار كنه . چون ما مسئول تغيير ديگران نيستيم و از پس اين كار هم بر نمي آييم . در اين جا به چند نكته مي خوام اشاره كنم .
1- شما بايد به شناخت خودتون بپردازيد و به همين شكل كه براي ما عنوان كرديد بنشينيد و خصوصيات خوب و بد و نقاط قوت و ضعف خودتون رو ليست كنيد .
مثلا شما مي دونيد كه ادم زود رنجي هستيد . پس بايد روي اين خصيصه كار كنيد .
مثلا بر طبق گفته شما ادم احساساتي هستيد و زود تصميم مي گيرد و زود عكس العمل نشان مي ديد پس بايد سعي كنيد منطقي تر عمل كنيد . همين مسئله كه فرموديد عصبي بوديد نشان از احساساتي بودن شما است .مقالات مرتبط رو مطالعه بفرمائيد و براي عملي كردنش تلاش كنيد .
2- راجع به اين مورد كه اشاره كرديد به كارهاي خانه علاقه اي ندارم . خوب يه نقطه ضعف حساب مي شه و بايد سعي كنيد به مسائل خونه بيشتر اهميت بديد و حتما مهارتهاي خانه داري رو در خودتون تقويت كنيد .
3- براي پيشرفت در روند اصلاحات يك دفتر تهيه كنيد ( اين كاري هست كه خودم هم دارم انجام مي دهم ) و خصوصيات مثبت و منفي خود رو در اون قيد كنيد و براي برطرف كردنشون برنامه ريزي كنيد . مثلا با خودتون قرار بزاريد كمتر احساساتي عمل كنيد ، زود واكنش نشان ندهيد و زود عصبي نشويد( براي اين كار لازمه كه مقالات مربوطه رو مطالعه بفرمائيد و اونها رو عملي كنيد) . در پايان هر روز در اين مورد به خودتون نمره بدهيد و پس از مدتي پيشرفت خودتون رو در اين موارد جمع بندي كنيد .مطمئنا با مشاهده روند پيشرفت احساس خوبي پيدا مي كنيد و اين بهتون كمك مي كنه كه باقي راه رو با انرژي و انگيزه بيشتري پيش برويد .
در پايان توجه شما رو به مطلبي كه در تاپيك ديگري عنوان كردم جلب مي كنم و آن مثبت انديشي و خوشبيني است .
نقل قول:
سلام مي مي عزيز .
متشكرم عزيزم . ممنونم از اينكه از تجربياتت برام نوشتي .
نقل قول:
آخه مهم همسرمه که نميتونه عوض بشه
در اين مورد با نظر شما مخالفم . ما نمي تونيم ديگران رو تغيير بديم و تلاش براي انجام اينكار كاملا بيهوده است و فقط منجر به ايجاد تنش و سرخوردگي ميشه ولي معتقدم با تغيير در رفتارهامون مي تونيم روي ديگران تاثير مثبت يا منفي بگزاريم .
راستي بهتون تبريك مي گم كه تصميم گرفتين بريد پيش مشاور . من كه هنوز موفق نشدم . مي مي جان به نظر من شما بايد در درجه اول مثبت انديشي رو در خودتون تقويت كنيد . من تو اين مدت خيلي مطالعه كردم و براي تثبيت انرژي مثبت و روحيه خوب اين موارد رو سعي كردم رعايت كنم .
1- سعي كردم هر گونه كينه و نفرت رو از خودم دور كنم
2- در همه حال احساس خوب داشته باشم و به چيزهاي خوب فكر كنم .
3- قبل از اينكه ديگران بخواهند كاري براي خوشحال كردن من انجام بدم من بايد به فكر شاد كردن و شاد نگه داشتن خودم باشم .بنابر اين اگه ديگران اين كار رو نكردند من طلبكار نمي شم ازشون كه چرا به فكر من نيستيد .
4- من احتياجاتم رو خودم بهتر از هر كس ديگري مي دونم پس من بهتر از هر كس ديگه اي مي تونم به خودم كمك كنم نه ديگران .
6-شكر گزار بودن هميشه خوب و مفيده چون علاوه بر اينكه احساس خوبي به آدم ميده باعث زياد شدن خير و خوبي در اطراف ما ميشه .
7-نيانديشيدن مقطعي به مشكلات و به جاي آن متمركز شدن بر خواسته ها و اهداف ميتونه ما رو از تنشها و ناراحتيها و احساسات بد دور كنه .
8-معتقد بودن به اينكه خداوند متعال منشا خير و خوبي و بركت هست و ما با داشتن احساس خوب مي تونيم به همه خواسته هامون برسيم .
9-معتقد بودن به اينكه با داشتن احساس منفي به همه اون چيزهايي كه دوست نداريم ميرسيم.
مي مي عزيز فعلا همينها به ذهنم مي رسيد . اين هم يه لينك از يه مقاله جالب .
خوشبيني و مثبت انديشي
موفق باشيد :72:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
پريوش عزيم ممنونم،بعد از مدتها برام نوشتي و اين برام واقعا افتخاره،نوشته هاتون برام مفيده و سعي ميکنم رعايتشون کنم،ممنونم خواهر خوبم،آني عزيز فکر ميکردم منو فراموش کريد ولي متوجه شدم که نه اشتباه ميکردم شما هم حواستون به من هست،ممنونم.:72:
و اما صباي عزيزم خواسته بوديد از خودم و همسرم و از زندگيمون و مثبت هاش بگم،با اجازه تون همين امروز مينويسم،ازتون ممنونم که داريد بهم کمک ميکنيد.
من مشکلات ديگران رو کما بيش خوندم و بعضي هاشون مشکلاتشون کمتر از من و بعضي هاشون بيشتر از منه و البته مطمئنم بعضي از مشکلاتي که همسران دوستاني که نوشتن اگه همسرم داشت شايد بجاي اونها ديونه ميشدم و همه چيز رو تموم ميکردم،پس خدا رو شکر ميکنم و صادقانه براتون مينويسم:
1-منو و همسرم هر دومون تا قبل از ازدواج آدماي چشم و دل پاکي بوديم و هيچ کدوممون دوست دختر يا پسري نداشتيم و اين يه حسن براي من و اونه که بهم اعتماد داشته باشيم.
2-همسرم کار ثابت و رسمي داره و حقوقش هم خوبه بد نيست،من هم همينطور البته من پيماني هستم و تو جاي دولتي کار ميکنم.
3-همسرم اهل اعتياد و مواد مخدر و مشروب و سيگار نيست،ادم مسئوليت پذيريه(همين دغدغه مسئوليت پذيريش منو کشته که اينقدر نگران آينده است:161::P:D)
4-همسرم ادم چشم چروني نيست و چشم و دل پاکه و سعي ميکنه رعايت حريم رو داشته باشه،به محرم و نا محرم اهميت ميده و دوست داره من بيشتر از خودش رعايت کنم که البته رعايت هم ميکنم.(البته آدم اجتماعيه و بعضي موقع ها من بهم برميخوره که چرا با دوستم که زنگ ميزنه يا همکارم راحت و با روي باز سلام عليک ميکنه)
5-لباسهاي زننده که تو شان يه مرد نيست نميپوشه و در اين مورد دوست داره منم رعايت کنم و البته رعايت ميکنم.
6-فکر ميکنم اهل نيرنگ و کلک بازي نيست و هر چي حقوق داره مياره خونه منم همينطورو تنهايي به قولي براي خودش حال نميکنه يا البته فکر کنم زير زيرکي به خانوادش کمکي پولي نميده.
7-اهل رفيق بازي و تنها بيرون خوش گذروندن نيست.
8-اهل مسافرت و گشت و گذاره،منم همينطور.
9-ظاهري خوب داره،خوش قيافه و جذابه،منم همينطور.
10- اهل درس خوندنه و چند واحد بيشتر نمونده تا تموم کنه و ليسانس بگيره و ميخواد ادامه تحصيل بده،منم تشويق ميکنه ولي فقط سراسري و روزانه.
11- دوست داره هميشه مايه افتخارش باشم و تو جمع هميشه زبانزد فاميل باشم و از هر نظر سر باشم (تو تحصيل،تو ورزش،تو خانه داري،تو اخلاق،تو ظاهرم و... اما به شرطي که خرج کمي داشته باشه)
12- مهمون نوازه و دوست داره برا مهمون کم نذاره و البته بيشتر شامل فاميلهاي خودشه.:328:
13-نسبت به رفت و امد با دوست و همکار حساس نيست يعني تعصب نداره و هميشه سبک و سنگين ميکنه و اگه خوب بود موافقت ميکنه که برم خونشون يا بيان خونمون(البته تو بعضي چيزها حساسيت داره مثلا اينکه من در مورد يه مرد غريبه نظري بدم)
14- تو کاراي خونه کما بيش کمک ميکنه،بخصوص اگه مهموني داريم کمک حالمه(البته بماند خيلي هم تو کارام سرک ميکشه و دخالت ميکنه)
15- خيلي دوست داره خونمون و ماشينمون و خودمون با کلاس باشيم.
16- براي زندگيمون اگه تصميمي ميگيره منو در جريان ميذاره و نظر منم ميپرسه و بيشتر اوقات البته نه هميشه نظر من براش مهمه.:305:
17- در کل حالا بماند زود رنجه و زود عصباني ميشه ولي تو خونه آدمه شيطون و پر جنب و جوشيه و مثل بچه ها ادا و اصول در مياره تا فضا رو شاد کنه.:D
18-بيرون سعي ميکنه متشخص و باوقار باشه و همچنين خوش برخورد و اجتماعي و به قول خودش مثل يک جنتلمن رفتار کنه.
19- اهل نماز و روزه و حلال و حرامه،من هم همينطور(البته بماند با اينکه به نظر آدم معتقدي هست ولي نماز صبحهاش هميشه قضاست)
20- به ظاهر من و خودش تو مهموني اهميت ميده(با اينکه سعي ميکنه اون موقع تا جايي که ميشه اصراف نکنه و اگه شد ارزونش و خوبش رو گير بياره و بخره)
21-اهل ولخرجي نيست و هميشه همه چيزش رو با برنامه ميخره،مثلا فلان تاريخ پول کنار بذارم که لاستيک ماشين رو عوض کنم،فلان روز بريم خريد و اينها رو بخريم،فلان تاريخ برات يک عدد کفش بخريم حداکثر با اين مبلغ،تا فلان تاريخ اينقدر بنزين پس انداز کنيم تا فلان موقع بريم مسافرت و ...حتي براي بچه دار شدنمون هم ميگه بعد از مثلا فلان موقع که من بتونم وام بگيرم و کل خونه رو بتونم بخرم،بعد بچه دار بشيم:325:
22- به آدماي پير و فقير دوست داره کمک بکنه و دستشون رو بگيره.
23- تو روابط جنسيمون باهاش راحتم و اون هم بامن و راحت ميتونم با همديگه ازنحوه ارضا کردن هم
صحبت کنيم،اونهم سعي ميکنه منو ارضا کنه و من هم اون رو.
و.....
دوست خوبم البته اگه يه ذره زور بزنم شايد بيشتر از اين هم بشه ولي خوب بيشتر از 20 تا که گفته بودي شد،عيب نداره که؟:D:46:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
عزیز دلم خیلی خوشحال شدم که برامون از خودت و فضای زندگی قبلیت و دوران تجردت و همین طور از همسر خوب و نازنینت نوشتی! همه ی اینهایی که گفتی به نظر من فوق العاده ست و هر کدوم یه حسن بزرگ و نعمت بزرگ برای هر زن و مردی هست که می خوان ازدواج کنن! پس شما الان باید خیلی جلو باشی که مردی با این خصوصیات رو داری و اتفاقا برات یه پشنهاد رو دارم، اگه دوست داشتی می تونی انجامش بدی، به نظر من هر روز صبح اگر دوست داشتی شروع کن به نوشتن یه مورد از همین ویژگی های خوبی که داشتی با خط درشت و پررنگ روی کاغذ و توی چند خط کوتاه ابتدای اون بنویس: " عزیز دلم؛... (اسم شوهرت) با کلمه ی جان در انتهای اون، فکر میکنم دیگه باید یه ایست محکم به رفتارها و اعمالمون بدیم و سعی کنیم که به زیبایی ها و قشنگی هایی که توی زندگی داریم و در وجود هر یک از ماست بپردازیم، من دوست دارم که فضای خونمون رو عوض کنم و توی این راه به کمک تو نازنینم هم احتیاج دارم، البته اگر تو هم دوست داشتی که انرژی مثبت رو توی فضای خونمون پر کنیم؟ پس دلم می خواد هر روز یکی از ویژگی های خوب و مثبت این زندگی برات بنویسم، دوستدار تو، از طرف می می مهربون و دوست داشتی شما"
اون وقت هر روز یه نکته ی مثبت به نکات قبلی اون اضافه کن، البته از نکات مثبت خودت هم به شیوه ی خلاقانه بنویس و بابت ویژگی های خوب همسرت ازش تشکر کن، بعضی روزها میتونی خواسته ی دلت رو بنویسی و بعضی موقع ها می تونی اگر نکته ی خوبی توی همسرت قوت گرفته رو با قبلش مقایسه کنی و براش بنویسی، یعنی خودش رو با قبلش مقایسه کنی، نه اینکه اون رو با شخص دیگه ای، بعضی موقع ها ابتدا یه نکته ی مثبت بگو، بعد با احترام یه انتقاد سازنده داشته باش، البته شما باید با رنگ ها مختلف، با تنوع، با شادی و با جذابیت این کار رو انجام بدی و اصلا هم نباید ناامید بشی! هر روز یه ویژگی، و یه نکته ی مثبت!:227::227:
می می ،متاسفانه شما خیلی زود ناامید میشید، و این شاید اوضاع رو از اون چیزی که هست بدتر میکنه و به وضعیتی بدتر از قبل برمیگردید، پس نباید ناامید باشید، در ضمن من هم یه روزی مثل شما فکر می کردم که اصلا چرا نباید آدم راحت زندگی کنه، چرا باید به دنبال مهارت باشه و سیاست، من دلم می خواد آزاد و بی دغدغه زندگی کنم و همیشه به این فکر می کردم که اگر مردی کنارم بود که با من مچ بود و فاصله ی ما از هر نظر به هم نزدیک بود، اصلا نیازی نبود که من بخوام به این جور چیزها فکر کنم!
اما می می واقعیت زندگی یه چیز دیگه است! اصلا ما هر جایی هم که بخوایم کار کنیم باید مهارتی داشته باشیم تا بخوایم استخدام یا حقوقی بگیریم، و این یادگیری مهارت، نیاز به دانش و تجربه و تلاش داشت که ما انجامش می دیم بعد می ریم سر کار؛ توی مسائل اعتقادی مون هم باید یاد بگیریم تا بتونیم جایگاه خودمون رو توی اون دنیا مشخص کنیم و توی بسیاری از موارد دیگه!
زندگی هم نمونه ای از مواردی هست که ما باید برای داشتن اون، برای لذت بردن از داشته هامون باید مهارت داشته باشیم و یاد بگیریم، می می شما با هر کس دیگه ای هم که ازدواج می کردید مطمئنا مشکلاتی داشتید، این حرفی بود که یه روزی آقای سنگ تراشان بهم زد و بهم گفت: " یه مرد هوس بازه، یکی رفیق بازه، یکی معتاده، یکی عصبیه، یکی بیکاره، یکی بی پوله، یکی و یکی و هر مردی یه عیبی داره، همون جوری که هر زنی یه عیبی داره، پس شما نباید به این فکر کنید که من دوست ندارم که سیاست زنونه بلد باشم، چون سیاست زنونه و به دست آوردن لم مرد زندگی تون هم یه مهارته که متاسفانه اکثر ما زنها اون رو بلد نیستیم و این رو به ساده بودن و ساده زیستن ترجمه می کنیم!
می می شما باید نگاهت رو به ازدواج و زندگی یه کم کوچولو ( در حد 45 درجه :311:) تغییر بدید!
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
می می
خوشبختانه با حرفهایی که خودت و دوستان گفتن جایی برای حرف دیگه ای نمونده
خیلی کار خوبی کردی
ولی نذار به امروز ختم بشه
هر روز پیگیر باش.تو ذهنت هم به نکات مثبت زندگی مشترکتون فکرکن
تو زن خوشبختی هستی می می
قدر زندگیتو بدون.قدر همسرتو بدون:46::46::46:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مي مي
1-منو و همسرم هر دومون تا قبل از ازدواج آدماي چشم و دل پاکي بوديم و هيچ کدوممون دوست دختر يا پسري نداشتيم و اين يه حسن براي من و اونه که بهم اعتماد داشته باشيم.
2-همسرم کار ثابت و رسمي داره و حقوقش هم خوبه بد نيست،من هم همينطور البته من پيماني هستم و تو جاي دولتي کار ميکنم.
3-همسرم اهل اعتياد و مواد مخدر و مشروب و سيگار نيست،ادم مسئوليت پذيريه(همين دغدغه مسئوليت پذيريش منو کشته که اينقدر نگران آينده است
4-همسرم ادم چشم چروني نيست و چشم و دل پاکه و سعي ميکنه رعايت حريم رو داشته باشه،به محرم و نا محرم اهميت ميده و دوست داره من بيشتر از خودش رعايت کنم که البته رعايت هم ميکنم.(البته آدم اجتماعيه و بعضي موقع ها من بهم برميخوره که چرا با دوستم که زنگ ميزنه يا همکارم راحت و با روي باز سلام عليک ميکنه)
5-لباسهاي زننده که تو شان يه مرد نيست نميپوشه و در اين مورد دوست داره منم رعايت کنم و البته رعايت ميکنم.
6-فکر ميکنم اهل نيرنگ و کلک بازي نيست و هر چي حقوق داره مياره خونه منم همينطورو تنهايي به قولي براي خودش حال نميکنه يا البته فکر کنم زير زيرکي به خانوادش کمکي پولي نميده.
7-اهل رفيق بازي و تنها بيرون خوش گذروندن نيست.
8-اهل مسافرت و گشت و گذاره،منم همينطور.
9-ظاهري خوب داره،خوش قيافه و جذابه،منم همينطور.
10- اهل درس خوندنه و چند واحد بيشتر نمونده تا تموم کنه و ليسانس بگيره و ميخواد ادامه تحصيل بده،منم تشويق ميکنه ولي فقط سراسري و روزانه.
11- دوست داره هميشه مايه افتخارش باشم و تو جمع هميشه زبانزد فاميل باشم و از هر نظر سر باشم (تو تحصيل،تو ورزش،تو خانه داري،تو اخلاق،تو ظاهرم و... اما به شرطي که خرج کمي داشته باشه)
12- مهمون نوازه و دوست داره برا مهمون کم نذاره و البته بيشتر شامل فاميلهاي خودشه.
13-نسبت به رفت و امد با دوست و همکار حساس نيست يعني تعصب نداره و هميشه سبک و سنگين ميکنه و اگه خوب بود موافقت ميکنه که برم خونشون يا بيان خونمون(البته تو بعضي چيزها حساسيت داره مثلا اينکه من در مورد يه مرد غريبه نظري بدم)
14- تو کاراي خونه کما بيش کمک ميکنه،بخصوص اگه مهموني داريم کمک حالمه(البته بماند خيلي هم تو کارام سرک ميکشه و دخالت ميکنه)
15- خيلي دوست داره خونمون و ماشينمون و خودمون با کلاس باشيم.
16- براي زندگيمون اگه تصميمي ميگيره منو در جريان ميذاره و نظر منم ميپرسه و بيشتر اوقات البته نه هميشه نظر من براش مهمه.
17- در کل حالا بماند زود رنجه و زود عصباني ميشه ولي تو خونه آدمه شيطون و پر جنب و جوشيه و مثل بچه ها ادا و اصول در مياره تا فضا رو شاد کنه.
18-بيرون سعي ميکنه متشخص و باوقار باشه و همچنين خوش برخورد و اجتماعي و به قول خودش مثل يک جنتلمن رفتار کنه.
19- اهل نماز و روزه و حلال و حرامه،من هم همينطور(البته بماند با اينکه به نظر آدم معتقدي هست ولي نماز صبحهاش هميشه قضاست)
20- به ظاهر من و خودش تو مهموني اهميت ميده(با اينکه سعي ميکنه اون موقع تا جايي که ميشه اصراف نکنه و اگه شد ارزونش و خوبش رو گير بياره و بخره)
21-اهل ولخرجي نيست و هميشه همه چيزش رو با برنامه ميخره،مثلا فلان تاريخ پول کنار بذارم که لاستيک ماشين رو عوض کنم،فلان روز بريم خريد و اينها رو بخريم،فلان تاريخ برات يک عدد کفش بخريم حداکثر با اين مبلغ،تا فلان تاريخ اينقدر بنزين پس انداز کنيم تا فلان موقع بريم مسافرت و ...حتي براي بچه دار شدنمون هم ميگه بعد از مثلا فلان موقع که من بتونم وام بگيرم و کل خونه رو بتونم بخرم،بعد بچه دار بشيم
22- به آدماي پير و فقير دوست داره کمک بکنه و دستشون رو بگيره.
23- تو روابط جنسيمون باهاش راحتم و اون هم بامن و راحت ميتونم با همديگه ازنحوه ارضا کردن هم
صحبت کنيم،اونهم سعي ميکنه منو ارضا کنه و من هم اون رو.
و.....
دوست خوبم البته اگه يه ذره زور بزنم شايد بيشتر از اين هم بشه ولي خوب بيشتر از 20 تا که گفته بودي شد،عيب نداره که؟:
:104::104::104::104::104::104::104::104:
می می جان :46:خیلی خوشحالم کردی عزیزم .
من توصیه میکنم همینا(البته با ویرایش) رو با یه ماژیک خوشکل رو کاغذ بنویسی با این عنوان
که خدایا ازت ممنون به خاطر ...
بچسبون به آینه اتاق خوابت . سعی کن هر روز بخونیشون و کم کم موارد دیگه ای رو هم بهش اضافه کنی . از همسرت هم کمک بخواه که این لیست رو تبدیل به یه طومار کنید .
یه لیست دیگه هم از خصوصیات مثبت خودت واسمون مینویسی . مثلا اینکه دلسوزی ، منطقی هستی یا احساسی ، باهوشی و ....
راستی می می جان:72: اسم همسرت رو چطور صدا میکنی ؟ چه عناوینی قبل یا بعد از اسمش بکار میبری ؟
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
سلام،ممنونم عزيزان،از تک تک تون که کمکم ميکنيد.:72::43:
صباي عزيز گفته بودي همسرم رو با چه عنوايني صدا ميزنم؟بستگي داره تو جمع همون با اسم کوچيک و وقتي راجع بهش با کسي صحبت ميکنم و خودش هم حضور داره آقا... و تو تنهايي خودمون که با هم خوبيم "عزيزم" و موقع جواب دادن از "جان" هم استفاده ميکنم،پيغامي هم خواستم با موبايل بدم سعي ميکنم حتما اولش از"سلام عزيزم"استفاده بکنم.
راستش بعضي مواقع اين کلمه تو پيغامم معجزه ميکنه چون اتفاق افتاده که از همسرم چيزي بخوام و دو دل باشه ولي وقتي تو پيغامم از اين استفاده کردم کوتاه اومده و قبول کرده...:D:P
ايندفعه ميخوام از خصوصيات مثبت خودم بنويسم و يه جوري نميدونم چه جوري که بهترين روش باشه هر روز يکي دوتا از خصوصيات مثبت همسرم رو بهش بگم،شايد همون بنويسم و تو اتاق خواب بذارم جلوي چشممون،نميدونم بايد فکر کنم:303:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
دوستان سلام:72:
دلم براتون تنگ شده بود،چند روز تعطيلي چقدر چسبيد و چقدر تو خونه بودن لذت بخش بود،آخه ما هم جزو استانهايي بوديم که بخاطر گرما تعطيل شديم،من اين دو روز تو خونه بودم هم به خودم ميرسيدم و هم به خونه تازه وقتي همسرم از سر کار خونه ميومد با آغوش باز ميرفتم به استقبالش،طوري که همسرم هم بهم گفت:اين دو روز که خونه بودي مهربونتر شدي و شادابتر:43::46:.و اما ما هم بالاخره کامپيوتر خريديم البته هنوز اينترنت نداريم ولي همين که راضي شد بخريم خيلي خوبه،ولي خوب کلي براش دليل و برهان آوردم تا بخريم و همش بهم ميگفت:بهم روحيه بده و بهم بگو که چه فايده هايي از خريدن کامپيوتر برامون هست تا ناراحت نشم و گرنه چرا بايد پول بي زبون رو بديم براي کامپيوتر؟بماند که بعضي موقع ها حسابگريش گل ميکنه و هي ميگه پس انداز کنيم ولي من مثل اوايل از گفتن اين حرفش ناراحت نميشم البته دلم به حال خودم ميسوزه ولي خوب ديگه چيکار ميشه کرد،:303:به اين نتيجه رسيدم که وقتي چيزي ميخوام بخرم حتما دليل و برهان محکمه پسند بايد براش بيارم تا قبول بکنه و يا از روش مقايسه اي مثلا در حين اينکه از اتفاقات روزمره براي همسرم تعريف ميکنم از کارهايي که زنهايي مثل من ميکنن يا همسراشون براشون ميکنه بگم تا هم در جريان قرار بگيره که چيکارا بايد بکنه و هم طوري که مقايسه اي پيش نياد، اين خيلي خيلي موثره،مثلا چند روز پيش رفته بودم يه مراسمي که همسرم ازم نظرم رو پرسيد ميرم يا نه؟منم گفتم:دوست دارم برم و اون هم اجازه داد، وقتي رفتم و اومدم و ازم پرسيد چه خبرا بود و چه چيزهايي اتفاق افتاد ،بهش گفتم که:از اينجا که رفتم دنبال فلاني و فلاني يه کم دير اومدن آخه رفته بودن آرايشگاه تا خودشون رو براي مراسم آماده کنن،تعجب کرد و گفت:وا! آخه اون اولي چه ربطي به مراسم داره که رفته آرايشگاه تا خودش رو درست کنه؟دومي که خوب شايد بشه گفت خودش صاحب مراسمه که رفته،ولي دومي براي چي؟بعد بهم گفت:تو با اينکه نرفته بوديآرايشگاه ولي از همشون قشنگ تر شده بودي،راست ميگفت ولي خوبي گفتنم به اين بود که بدونه همه مثل من نيستن و اين من بودم که اين کار رو نکردم ولي هستن آدمايي که برا اين جور چيزها پول خرج ميکنن و خيلي چيزه عادييه و البته اينجور آدمها کم هم نيستن،يا وقتي از مراسم براش تعريف کردم ،گفت:302::خوب منم آدم خوبي هستم خوب من چيکار کنم؟،من آدم بي چاره اي بودم،فقير بودم ولي در حدي که ميشد برات کردم، که اون موقع ديدم اوضاع ممکنه خراب بشه پريدم بغلش و بهش گفتم:46::تو عزيز مني،من خيلي دوست دارم و هر جوري هست قبولت دارم و دوست دارم و اينا مهم نيست ، بعد حرف رو عوض کردم،ميدونيد فقط ميخوام بدونه خيلي کارا بايد برام ميکرد از دوران نامزدي گرفته تا عروسي و همينطور الان که نکرده و اين رو به حساب اين نذاره که هيچ کس نميکنه بلکه کوتاهي از اون بوده حالا به هر دليلي،فقط ميخوام اينو درک کنه نه طوري که منتي سرش بزارم يا تحقيرش کنم نه،چون اگه متوجه اين قضيه نشه تا ابد فکر خواهد کرد که حالا چي کار برام کرده ،به نظرم کمي شرمندگي حداقل پيش خودش براي اينکه واقف بشه چيکار بايد ميکرد و نکرده خوب باشه. يه اتفاق ديگه هم افتاد و اون اينکه همسرم از حساب خودش بهم حق امضا داد تا منهم حق برداشت داشته باشم،من هم به اون دادم،اينجوري بهتر شد البته قکر ميکنم، چون به حساب اون منهم دسترسي دارم و فقط متعلق به خودش نيست.در کل اوضاع از تايپيک قبلي تا الان عادي و خوب بود.
دفعه بعد ميخوام ازخصوصيات مثبت و منفي خودم بنويسم تا به قول پريوش عزيز با کمک شما دوستان ليستي از خصوصياتم بسازم تا بدي ها رو کمرنگ تر و خوبي ها رو اگه آسيب ساز نباشه پر رنگ تر بکنم، راستش بايد به يه تعادل رسيد خصوصيت خوب درسته خوبه ولي در مقابل همسرم ممکنه اثر مخرب داشته باشه،پس بايد همه خصوصيتهامو سبک و سنگين کنم:303:...
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
می می آفرین، بهت تبریک میگم، نمی دونی چقدر خوشحال شدم وقتی نوشته هات رو خوندم، تو فوق العاده ای!
دیدی بهت گفتم تو می تونی، می تونی یه کاری کنی که هم خودت خوشحال باشی و هم همسرت رو خوشحال کنی و هم ما رو!:46::227::227::104::104:
یوهوووووووووووووووووووووو ! می می موفق شد!:310::310:
ببین دختره گل! من مطمئن بودم که محبت و عشق ممکنه آدم ها رو 180 درجه تغییر نده اما مطمئنا میتونه باعث بشه که بعضی موقع ها از حوزه ی خودشون کوتاه بیان و گذشت کنن و قلبشون نرم تر بشه!
مشخصه که همسرت هم به این توجهات و محبت های تو جواب مثبت داده و خواهان ادامه ی اون هست!
در ضمن از اینکه تونستی و می خوای که همسرت رو متوجه بعضی از خطاهاش کنی خوشحالم، اما یه توصیه ی دوستانه بهت دارم، نه توی این کار زیاده روی کن و نه کلماتت رو از کنایه پر کن، چون مردها خیلی زود متوجه این موضوع میشن و همین اینکه خوبه، بعضی موقع ها هم یه کوچولو از اشتباهات خودت هم بگی تا همسرت فکر نکنه که داری با پنبه سر می بری!:311:
موفق باشی، خانومی، در ضمن منتظرتم هر چند روز یکبار بیای و باز هم از شگفتی های وجودیت برامون بنویسی!
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
del عزيز ممنونم از اينهمه لطفتون:43::46:،من اينهمه که شما ميگيد موفق نيستم و بعضي موقع ها واقعا هنگ ميکنم:161:.
راستش الان دو تا موضوع هست که واقعا ناراحتم ميکنه و نااميد:302:،اولي اينکه يه چند روزيه حرف از همکاراي من پيش اومده و اينکه اکثرا چه مجرد و چه متاهل براي خودشون خونه دارن يا ماشين دارن،ميدونيد چي بهم ميگه؟اين چند روز فقط حرفش اين بوده که زن خونه و ماشين ميخواد چيکار؟فکر اينها رو بايد مرد بکنه.ومن در جوابش فقط ميتونم بگم چرا مگه زن آدم نيست؟چرا چه اشکالي داره؟و چون مطمئنم با زياد صحبت کردن من اين برداشت رو ميکنه که من فقط فکر حساب و کتاب هستم و زني هستم پول دوست که بجاي اينکه به فکر بيشتر زندگيمون باشم به فکر پول و مال دنيام کشش نميدم و اين حرفاش واقعا ناراحتم ميکنه و نااميد از زندگي و کار کردن و بي حوصله از همه چي،باور کنيد همش سعي ميکنم به چيزهاي خوب فکر کنم و درست عمل کنم ولي وقتي اينها رو ميگه خوب ناخودآگاه ناراحت ميشم و گرفته،بهم ميگه خيلي از مردا ماشينشون به جونشون بسته است و به زنهاشون ماشين رو نميدن و براي منهم اين ماشين خيي ارزش داره ولي بهت ميدم بروني ولي خيلي مراقب باش نگو که پس منو دوست نداري؟که ربطي به اين حرفم نداره،بهش گفتم:يعني چي؟من نميفهمم آدم يه چيز بي جان رو به به زنش ترجيح ميده؟گفت:خوب خيلي از مردا اينجورين،گفتم:ولي زنها اينجوري نيستن و کمتر به اين جور چيزها دل ميبندن و مال دنيا براشون تا به اين حد ارزش نداره که بجاي شوهرشون ترجيح بدن،گفت:آره زنها اينجوري نيست،گفتم:اين خيلي بده که يه مردي همچين فکري داشته باشه و خيلي ناراحت کننده است،که ديگه چيزي نگفت و فقط گفت:به هر حال خيلي مراقب باش و حواست رو موقع رانندگي خوب چمع کن،امروز صبح هم که بلند شدم نميدونم چرا اينقدر پکر بودم و دست و دلم به کار نميرفت،هر وقت که ماشين رو ميارم اداره بايد حتما وقتي رسيدم بهش تک زنگ بزنم که آره به سلامت رسيدم يا بهتره بگم براي ماشينت اتفاقي نيفتاده سالمه سالمه و من مهم نيستم اما امروز بخاطر همين بي حوصلگيم يادم رفت و بعد خودش زنگ زد و ناراحت شد از اينکه زنگ نزدم،همش اين ميومد تو ذهنم که اينهمه کار کني چه فايده؟که چي بشه؟اين کار کردن و فداکاريها واسه زندگيت نباشه بلکه براي مرد زندگيت کار کني که زودتر پولدار بشه و معلوم نيست فردا پس فردايي چه بلايي سرت بياد؟درسته اينها دوباره حرفهاي منفيه و باز دوباره دارم تو ذهنم پرورشش ميدم ولي آخه بهم بگيد چرا بايد اين حرفها رو بزنه؟چطور به خودش اجازه ميده اين حرفها رو شوخي هم که شده بهم بگه؟اصلا حق و حقوق من تو زندگيه مشترک چيه؟نميخوام خودم رو گول بزنم و يا به شما دروغ بگم،من هنوز از آينده ميترسم و اونقدر از اين مرداي نامرد تو دور و اطرافم که چه خيانت و بي انصاقي ها در حق زنشون کردن شنيدم و ديدم (البته ببخشيد از محضر آقايوني که واقعا درست نيست من بهشون توهين بکنم و مرد ايده آل زنشون هستن که کم براي همسراشون نميذارن)که وقتي اين کاراي همسرم رو ميبينم ازشون بدم مياد و از آينده ميترسم و حس ميکنم زير پام خاليه و اگه خدايي ناکرده يه همچين اتفاقي براي من بيفته اون وقت چي؟يه احمق حسابي هستم که فقط درگير اين بودم که چي کار کنم همسرم کمتر عصباني بشه و چطور خواسته هايي که حقمه نرم نرم و باسياست مطرح بکنم که به تيش قباش برنخوره و اونوقت اون راحت هر کاري بتونه بکنه،اين انصافه؟مگه تو همين تالار خودمون از اين مرداي نميدونم اسمشون رو چي بذارم کم هستن که چه راحت با بدترين شکل جواب خوبيهاي زنشون رو ميدن؟مشاور ميگفت:مطمئن باش مرد با دوتا شدن شلوارش بهتون خيانت نميکنه بلکه اين رفتاراي شماست که باعث ميشه اين کارا رو بکنن،اين حرفش قبول ولي به چه حقي هر چيزي رو بايد حق خودشون بدونن؟اصلا به فرض اخلاق زن گند، اين دليل بر اين ميشه که در حق زنشون نامردي کنن و يا اونطور که بايد و شايد حقش رو ندن؟چرا وقتي به خودشون ميگي که اگه برعکس ميشد و اين زن بود که اين کاري رو که مردميکنه اون ميکرد مثل يه بمب منفجر ميشن؟چرا چون زنه و حالا معصومين و پيامبرا حق رو فقط به مردا داده؟و بايد به همين خاطر اينقدر در حقش ظلم بشه؟اين نامرديه به تمامه و زن فقط بايد تو سري خور باشه البته زنهايي با شرايط من.
دومين چيزي که شديد ناراحتم ميکنه اينه که براحتي دنبال ادامه تحصيلشه و اونهم فقط تو آزاد و تصميم داره کتاب بخره و تست و از اينجور حرفها ولي به من که ميرسه فقط سراسري اون هم روزانه،و همينطور بدون هيچ هزينه اي بايد قبول شم يعني نه جزوه و کتاب اضافي،نه خريدن تستي و هزاران شرط ديگه که خرجي براش تراشيده نشه،اينو ميخوام بپرسم شما جاي من بوديد با اين دو تا کاري که باعث ناراحتي تون شده چه جوري کنار ميومديد؟:question: