تا نسوزم
تا نسوزانم
تا مبادا بي هوا خاموش ...
پس چگونه
بي امان روشن نگه دارم
سالها اين پاره آتش را
در كف دستم؟
تا بدانم همچنان هستم!
نمایش نسخه قابل چاپ
تا نسوزم
تا نسوزانم
تا مبادا بي هوا خاموش ...
پس چگونه
بي امان روشن نگه دارم
سالها اين پاره آتش را
در كف دستم؟
تا بدانم همچنان هستم!
می خواستم نماز بخوانم که دیده شد
یک دختر برهنه در آب وضوی من
ای وای! خدا مرگم بده!
مرگ نده، ن بده!
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
زان میانه پروانه را در اضطراب انداختی
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم
سلام
کلی خندیدم وقتی دیدم که بانوی عشق دو خط آخر شعر رو به نیت شعر خونده!
اصل شعر این بود: " می خواستم نماز بخوانم که دیده شد ... یک دختر برهنه در آب وضوی من "
و دو جمله آخر مثلا پاورقی بود، یا چلنج!:
"ای وای! خدا مرگم بده!
مرگ نده، ن بده!"
و بانوی عشق به تصور اینکه همه اش شعره، با ه شروع کرده.
با مزه بود. بگذریم.
و اما میم:
مائیم و نوای بی نوائی
بسم الله اگر حریف مائی!
ی دو نقطه لطفا!
یار من آنکه لطف خداوند یار اوست
بی داد و داد و رد و قبول اختیار اوست
ت با دونقطه لطفا
ت با دونقطه لطفا
تا کی به تمنایی وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هر آنکه کنج قناعت به گنج دنیا داد
فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم او
گردد شمامه کرمش کار ساز من