سلام
همدردی های عزیزم عید فطر بر همه ی شما مبارک:43:
من خوبم الحمدالله..
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
همدردی های عزیزم عید فطر بر همه ی شما مبارک:43:
من خوبم الحمدالله..
سلام عزیز دلم
فدای مهربونیت بشم هفت جان لطف داری به من خواهر خوبم
از خودراضی منظورم به غرور نیست.اینه که خودمو دوست دارم و از خودم راضی هستم و حس منفی نسبت به خودم ندارم
در مورد حالت من : با لب تاب تعریف شده ست یعنی با گوشی در صورتی میتونی انجام بدی که با مرورگر اکسپلورر کامپیوتر مخصوص اندروید بیای سایت.
حالا روشش : پایین سایت اون آخر سمت چپ یه مستطیل کوچک می بینی! نوشته bluedemon.
خب روش بزن بعد چند تا گزینه هست شما گزینه default styles رو بزن
نمای سایت عوض میشه
خب بعد برو بالای صفحه اونجایی که اسمتو مینویسی زیرش
کنار تست تخصصی حالت من داره و انتخاب کن
حتما با لب تاب یا کامپیوتر انجام بده
چون با موبایل کشیده سمت چپ و نمیشه
سلام عزیز دلم :43:
خواهش میکنم ترنم مهربونم .:72::72::72:
آهان ...از اون نظر بله خیلی خوبه که از خودتون راضی هستین .
دیگه اینکه یه دنیا ممنونم که بهم یاد دادی برای خودم یه حالت انتخاب کنم چون همیشه وقتی میدیدم بقیه ی اعضای تالار یه حالتی دارند منم دلم میخواست داشته باشم ولی بلد نیودم و بدتر از همه اینکه به فکرم نرسید بیام بپرسم از کسی .
قربونت عزیز دلم ...خیلی سپاسگزارم :72::72::43::43:
منم حالم خوبه و سپاسگزار نعمت های پروردگارم هستم :203:
بیچاره این بازیکن مراکش الان حتما خیلی ناراحته ولی خیلی گل قشنگی زد .اگه توپو رها کرده بود بازیکن ما خودش توپو میزد بیرون :311:
عید فطر رو به همه دوستان تبریک میگم.
توی جوکها خوندم که بازی جوانمردانه یعنی این
... به جای اون همه پاسی که آزمون به بچه های مراکش داد اونا هم به خودشون گل زدن
بازیکن های مراکش حقشون یه گل بود که اونم زدن دمشون گرم :)
بچه ها خوب بازی کردن و انصافا دمشون گرم.
اگه بازیکن مراکش توپ رو تو دروازه نمیزد حتمااااا بازم یکی از بچه های خودمون توپ رو میکاشت تو دروازه. پاس گل خیلی قشنگی بود.:104::104::104:
پ.ن ۱ : من فوتبالی نیستم ولی اینقدر جیغ و هورا کشیدم که هنوز گلوم میسوزه.
پ.ن ۲: عید فطر مبارک:72:
- - - Updated - - -
بچه ها خوب بازی کردن و انصافا دمشون گرم.
اگه بازیکن مراکش توپ رو تو دروازه نمیزد حتمااااا بازم یکی از بچه های خودمون توپ رو میکاشت تو دروازه. پاس گل خیلی قشنگی بود.:104::104::104:
پ.ن ۱ : من فوتبالی نیستم ولی اینقدر جیغ و هورا کشیدم که هنوز گلوم میسوزه.
پ.ن ۲: عید فطر مبارک:72:
سلام
خداروشکر حالِ یه ملت خوب شد دیشب.خدا بخیر بگذرونه اسپانیا وپرتقال رو!!
چقدر حرص خوردیم اما آخرش خوب تموم شد.
ازعجایب فوتبال همینه دیگه که اسپانیا 3 تا،پرتقال 3تا ومراکش1 گل؛اما ایران صدر نشینه:310: به نظرم تو اوج خداحافظی کنیم ازجام جهانی:311:
خارج ازشوخی انشالله که دوتابازی بعدی هم خوب نتیجه بگیریم.
پ.ن:شما هم مثل من از دست سانسور های تماشگرها حرص خوردین!انگار کل ورزشگاه مراکشی هابودن!!خدایا یه عقلی به این مسولها بده.
از این عجایب فقط توی فوتبال نداریم.
تو کشور ما میبینی مثلا توی یه کنکورش، یکی درصدش 70_80 زده، یکی 20_30، ولی دومی صدر نشین تره.
یکی توی یه کاری تخصص داره، اون یکی فقط توی ریاکاری تخصص داره، دومی میشه مدیر و اولی میشه زیر دستش.
عجایب توی کشور ما زیاده.
برد مفتی دیشب که برای من چندان دلچسب نبود. خوشحالی داره. ولی پز دادن نداره.
تماشاچی ها هم دقت کردید؟ زن های طرفدار مراکش، محرم بودن. زن های طرفدار ایران، نامحرم.
کم کم دارم میفهمم خدا انسانها رو بر سه قسم آفریده. ذکر و انثی و زن ایرانی.
بابا میان بنر میزنن واسه جام جهانی، زن توش نیست. مردم اعتراض میکنن اونو برمیدارن یکی دیگه میزنن میبینی خانمارو اضافه کردن مسعود شجاعی رو برداشتن!
یعنی قشنگ با یه مشت خشک مغز لجباز مغزفندقی طرفیم که فکر میکنن اگه یه جایی مطابق میل و خواسته ی مردم رفتار کنن یه چیزی ازشون کم میشه. حتما باید یه ضدحالی بزنن امتیاز اون مرحله رو از دست ندن!
خدای من!همتون عالی بودین بااین پستهای فوتبالیتون.اینقدر خندیدم که اشک ازچشام اومد
به نظرم من که برد دیروز یه درس بزرگ داشت.
تیم ما همه تلاشش رو کرد و ناامید نشد، همه ما هم میدونیم که چه مشکلاتی داشتیم و داریم و خب تا حدودی روحیه نداشتن هم در ابتدای بازی طبیعی بود.
ولی اگر همون اول وا داده بودن، یک گل رو حداقل خورده بودیم و با گل خودی شون هم نتیجه بازی میشد 1-1 ولی اتفاقی که افتاد این بود که بچه های ما با همه کاستی هاشون تلاششون رو تا اونجایی ک میشد کردن و آخرش هم نتیجه شیرین شد.
زندگی هم همینه، همه ما تو زندگی هامون کمی وکاستی داریم؛ حریف های قدر همیشه هستند، کمبود امکانات و شرایط روحی نامناسب اکثر اوقات هست، ما هم باید تلاشمون رو بکنیم، یه وقتایی می بینی همون حریف های قدر خودشون گل زندگی ما رو میزنند و زندگی مون از این رو به اون رو میشه. پس مهم اینه که ناامید نشیم، وا ندیم، و از دست تلاش برنداریم.
:72::72::72:
سلام :-)
من از نزدیک بازی را دیدم خخخ البته خیلی نزدیک نه :-) جای همه تون خالی! کلا هشت نفر بودیم از ایران . :-). بقیه همه اون یکی تیم را تشویق کردن خخخ . خیلی مزه داد آخرش . روس ها طرفدار تیم ایران بودند . کلا هم یه وسیله تشویقی داشتیم . :-) کل که زدن نصف مردم شهر باهامون عکس گرفتند. دوتا پرچم ایران کوجیک داشتیم خخخ خلاصه با امکانات کم ! کلی تبلیغ ایران کردیم :-) اینقدر که با مردم عکس گرفتیم حس سلبیریتی بودن بهم دست داد خخخ. بازی بعدی ولی ریسک نمی کنم :-) ان شالله برمیگردم ایران :-). دعا کنید تنها یک امتحان مونده که برگردم ایران .
یه درس دیگه هم میشه گرفت، اون دروازه بان بدبخت اگه مدافع خودشون کله نمیزد باز یه حرکتی میکرد توقع نداشت از خودی بخوره مثل چوب خشک واستاد. "آدم ها بدترین ضربه هارو همیشه از اونی میخورن که هیچ ازش انتظار ندارن."
یه تحلیل کلی هم میشه کرد. مراکشی ها کلا کنش واکنشی بازی میکردن به قول دوستان متخصص اینجا هیجانی رفتار میکردن! اینه که اون مدافع بنده خدا انقدر درگیر جواب دادن سریع به حمله به دروازه شون شد که حالیش نبود کجا داره هد میزنه. اگه هیچ کاری نمیکرد شاید امکان گل کمتر بود حداقل دروازه بان یه حرکتی نسبت به حمله از خودش نشون میداد. بازیکن های مطرح دنیا اگه دقت کنید هیچ کدوم هول نمیکنن تو همچین موقعیت هایی و حساب شده رفتار میکنن. واسه خودم این نکته از همه مهمتره هیجانی رفتار کردن و سرعت عمل زیاد در عکس العمل نشون دادن، گاهی کار دست آدم میده.
نتیجه اخلاقی و درس عبرت این بازی هارو ولی بعد بازی با پرتغال میشه گرفت امیدوارم خیلی سوراخ نشیم. اون وقت هم احتمالا میتونیم نتیجه گیری کنیم خیلی تو زندگی به گل هایی که کسی برامون بزنه دل نبندیم عمر اینجور صدرنشینی ها دو روزه.
هیجان و شادی از کل نوشته تون مشخصه. یکی از دوستای منم رفته همینجوریه بدتر از شما مست و سرخوش میزنه! جای ما هم خوش بگذرونید. :)
چه درسای جالبی گرفتین :104:
اوووووه چقدر همه چیز رو درس و مکتب می بینید. بابا یک فوتباله دیگه این همه درس زندگیش کجا بود!!
خداییش یه کلاس واسه بعضی ازین تماشاگرهای بی تربیت که فقط تو استادیوم بلدند به داور و بازیکنها فحاشی کنند بذارید و بهشون آموزش اخلاق و ادب بدین:18: بلکم راه راست به سمت اونا هدایت شد:311:
حالا از شوخی گذشته من یکی که از فوتبال و تیمها سر درنمیارم. ولی موقع فوتبال که میشه اینقدر جو میدم که بیا و ببین. یه کاسه تخمه آفتابگردون هم بذاری جلوت و کیف کنی از مسابقه:18:
سلام، منم با خندون موافقم و این همه فلسفه که از 90 دقیقه بازی برداشت شده جای تحسین داره واقعا :227:
چیزی که بیشتر از خود فوتبال برام جذابیت داره، حاشیه هاشه. مثلا اینکه بعد از مدت ها تونستیم یک "ملت" باشیم. تونستیم فارغ از تمام خطکشی هایی که تلاش میکنن برامون پر رنگ باشه، کنار هم باشیم و شادی کنیم. من این همدلی و یکی شدن رو به مراتب از اون گل بیشتر دوست داشتم. :72::43:
حال منم خوبه. حال شما هم خوبه؟
این از اون طعنه های زنانه بود نه؟ :)
من که چیزی که صرفا هدفش برام تفریح باشه و نه بشه ازش نکته ای آموزشی برداشت کرد نه بشه ازش پول دراورد نه بشه باهاش عزیزانتو خوشحال کنی برام بی معنی و مفهوم میشه.
همبستگی ای هم که اشاره میکنید هرچند ظاهرش شیرینه ولی واقعی نیست. مردم که عوض نشدن همونایی هستن که تو روت میخندن پشتت برات نقشه هم میکشن. سادگیه باورش کنیم. من ترجیح میدم این همدلی تصنعی و دو روزه رو در هیچ بازه و مناسبتی نبینم ولی باقی مواقع زیرآب زنی و بدجنسی کلا وجود نداشت و مردم با هم در همه مواقع صداقت داشتن.
صحبت از فوتبال شد قبل از بازی ایران مراکش همسرم و پسرم باهم تو لب تاب فوتبال بازی کردند همسرم تیم ایران و پسرم مراکشو انتخاب کرده بود
که همسرم یک صفر پسرمو برد :)
پسرم با قطعیت میگفت مامان مطمئنم ایران یک صفر میبره
حالا قراره ایران و اسپانیا رو بازی کنند ببینم این بار پیش بینی شون صحیح در میاد یا نه :)
به نظر من اون لحظه دلخوشی مهمه واینکه حداقل توی این بازیهای جهانی که همه نگاه های مردم جهان بهش هست کمی وجهه کشورمون ومردممون رو بهتر نشون بدیم.
وگرنه که ازاین گل به خودی ها الان توی سطح کشور فراوونه!گلزن هاش خودمونیم واون گلر بدبخت هم که گل میخوره بازهم خودمونیم.
نمونه آخرش همین گرونی خودرو وصف کشیدن ملت واسه خریدنشون اونقدر که سایت دچار مشکلاتی شده!!آخه چرا؟؟؟چرااینقدر خودمون رو میچزونیم!!
سلام به همگی بالاخص فوتبالی های عزیز.
حرف فوتبالی ندارم.:18:
یکی از دوستان تالار حال جسمی شون کمی نامساعد هست و از دوستان التماس دعا داشتند.
برای بهبودی این دوست خوب و مهربانمون هر کس این پست را می خواند با فرستادن حداقل یک صلوات این دوستمان را شاد کند.
سلام.
حال الان من؟
هیچی... الان صبا داره تاپیک منو میخونه. اون 2009-صبای قهوه ای رو که پایین تاپیکم میبینم میترسم و تو دلم میگم یا ابوالفضل الان میاد دعوام میکنه..
کلا استرس زیاد دارم.
راستی سحر خوبه؟ نیستش. امیدوارم حالش خوب باشه. شایدم با من قهر کرد رفت روسیه.. :)
:58::58::311::311:نقل قول:
هیچی... الان صبا داره تاپیک منو میخونه. اون 2009-صبای قهوه ای رو که پایین تاپیکم میبینم میترسم و تو دلم میگم یا ابوالفضل الان میاد دعوام میکنه..
کلا استرس زیاد دارم.
یا ابرفضل یعنی تا این حد ترسناکم:47: جذبه ام زیاده می دونم منظورت همین بود :18: تاپیکت رو خوندم ولی اون قسمت مغزم که مخصوص دعوا کردنت هست خاموشه؛ اون قسمتی که مهربون بود روشن بود واسه همین چیزی واست ننوشتم:311:
گلاب بخور و جوشونده های آرامبخش واسه استرست. هر چند که طبیعی هست.
خودمم استرس دارم در حد بازی ایران - اسپانیا ، استرس منم طبیعیه! دیگه با هم دوست شدیم:81: استرس نداشته باشم فکر میکنم حتما مردم.:227:
سلامنقل قول:
طاهره
دختر کوچولوی ما دو هفته پیش به دنیا اومد و ضمن اینکه عاشقش هستیم و به زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای داده
تبریک میگم طاهره جان
قدم نو رسیده مبارک. اونم دختر! بسیار عالی خوش به سعادت تون:43: به سلامتی
ان شاءالله قدمش خیر باشه
خدا حفظش کنه این دخترمونو:43:
سلام سلام صدتا سلام
فکنم من هربار میام سایت انقدری خودم خوشحال میشم و ذوق میکنم بقیه نمیشن:311:
از همه کسایی که اسمشونو فراموش میکنم بگم معذرت میخوام
دلم واس همتون تنگ شده بود
فکور نازم خوبی؟ گل پسرت چطوره؟ الان به شرایط آروم رسیدین؟ دو تا امتحان پشت سرهم داشتی معلومه خیلی با ظرفیت و عزیزی واس خدا...
فرشته اردیبهشت حالت چطوره؟ کی زایمانته؟
پاییزه جون دکتر رفتی؟ مشکلات جسمیت بررسی شد؟
سحر 66 جان کجایی؟ کم پیدا شدی؟ سایت نیاز به حضور پر رونق و گرمت داره خانمی
میشل ارتباطت با همسر چطور شد؟
پوه عزیز شرایطت سخته میفهمم منم همین روزا رو گذرونم کاملا سر دو راهی بودم... اما من یک اخلاق بدی دارم در این مواقع یکدفعه یک تصمیم میگیرمو تا تهش میرم! یعنی وقتی خستگی بهم فشار میاره یکدفعه یک تصمیم بدون فکر میگیرم. امیدوارم تو اینجوری نکنی
آویژه جان چی شد پس خاطرات عاشقانت؟:227:
بی نهایت عزیزم چطوره؟ دلم برای حرفای قشنگ مادرانت تنگ شده
گیسو کمند کجاست؟ چرا خبری نیس؟
آقا محمد رضا هم نمیبینمش!
الهی همتون شاد و سرحال و در مسیر الهی باشین
دوستون دارم:43:
سلام دوستان عزیزم :43:
امیدوارم حالتون خوب باشه و همیشه پرانرژی و شاد باشین .
منم شکر خدا خوبم ، ایام امتحانات برای من بیشتر فرصتی هست برای استراحت بیشتر :biggrin-new:
بعد امتحان خودمو به یه بستنی دعوت میکنم ... در کل ایامی هست که خیلی خوش میگذره.
فقط یه ذره دلم گرفته زمانیکه امتحانات تموم بشه دیگه همکلاسی هایم را نمیبینم تا مهر ..با
اینکه با اغلبشون رابطه ام در حد سلام و اینا بود ولی خب بودن در جمعشون خیلی بهتر از تنهایی وبی کاری تو خونه هستش .
باید برای تابستون برنامه ریزی کنم که روز هام بیهوده هدر نره...
البته دقت کردین هر وقت آدم برنامه ریزی میکنه کمتر پیش میاد بهش عمل کنه ؟ شما رو
نمیدونم ولی برای من اغلب اینطوره مگر اینکه یه کاری را خیلی دوست داشته باشم و از
انجامش لذت ببرم .
بله دیگه این هم از این ...
براتون از خداوند متعال سلامتی و دلی شاد خواهانم .
در پناه حق باشین :203:
سلام دوستای مهربون وعزیز
خوبید؟
من خداروشکر خوبم.شمیم جان بازیه پست گذاشتی ورفتی؟؟!!!واست پیام دادم.بیادختر خوب:43:
7 عزیز چقدر دلم اون روزها رو خواست باخوندن پستت.چقدر خوب بود واقعا.
ترم آخر توی دانشگاه عجب حال وهوایی داشتیم.چقدر کیف میکردیم.من سرخوش تر از ترمهای اول شده بودم وخودمو با متاهلی ودانشگاه تطبیق دادم.خوبیش این بود که ترم آخر من توی زمستون بود.آی کیف کردیم با بچه ها.میخواستم بهت بگم حتما حتما حتما یه کاری کن واسه وقتهایی که بیکاری.من ایتقدر پشیمونم که روزها وقتهام رو به قول خودت هدر دادم.اگه میخوای چند سال دیگه حالت خوب باشه الان وقتشه کاری بکنی.اصلا بیکارنمون.اصلاااااا.اینو جدی بگیر.وقت واسه استراحت وتنبلی همیشه هست.
.......
منم خداروشکر حالم خوبه.داروهایی که گرفتم خیلی کمکم کردن وواقعا تواناییم بالاتر رفته.واعصابم قوی ترشده.
توی این مدت چندبارپیش اومد که اطرافیانمو ناراحت کردم وواقعا بهم ریختم.حتی توی همین تالارهم!البته عذرخواهی ها انجام شد وخداروشکر الان همه چی خوبه.فاصله دارم بااون روزها اما این فاصله داره کم میشه.اصلا دلیلش این بود که ازخودم فاصله گرفتم اما دوباره خودمو دریافتم.حالا بعد توی خاطرات عاشقانه باخودم میام وواستون مینویسم.
ازهمین جا هم ازهمه کسانی که حتی کم ناراحتشون کردم عذرخواهی میکنم.
حالا میگید خداروشکر پاییزه حالش اومد سرجاش ویه نفس راحت میکشید.:311:
سلام پاییزه جان :72::72::72::72::72:
امیدوارم حالت خوب باشه مامان مهربون:43:
داشتم فکر میکردم چقدر سخت تر میشه وقتی آدم متأهل باشه و درس هم بخونه ... ولی میدونی؟ تو کلاس ما خانمای متأهلی هستند که خب البته 20 سالی از ما بزرگتر هستن ولی اینقدر فعال و اکتیو هستن ... خیلی بیشتر از ما دخترا برای درس تلاش میکنند و من همش تو دلم بهشون آفرین میگم :104:
راستی پاییزه جون واقعا نمیدونم ایام تعطیلی را چطور بگذرونم ؟ خیلی از کارهایی که قبلا دوست داشتم مثل نقاشی و اینا الآن برام اینقدر جذاب نیست.
شما میتونید چند تا از کارهایی که انجام دادین و خوب بوده بهم پیشنهاد بدین ؟:72:
7 عزیز
همونطور که گفتم من اون روزها روهدر دادم.به خاطر درگیری ها ومشکلات متاهلی!
من اگه برمیگشتم به عقب زودتر آموزش زبان رو شروع میکردم.که الان دارم اینکارو میکنم وبه خاطر بچه داری وخانه داری ونداشتن وقت آزاد خیلی کند پیش میرم.وقت وزمانی که اون موقع داشتم واستفاده نکردم.
تومیتونی هرزبانی که دوست داری یاد بگیری!من خودم الویت بعدیم فرانسه وبعدش آلمانی!البته خیلی سال باید بگذره وفعلا درحد یک رویاست.
زمان مطالعه ات روبیشتر کن.من تا قبل از متولد شدن پسرم خیلی کتاب میخوندم اما بعدش کم وکمتر شد ورسید به سالی دوسه کتاب!اما الان خداروشکر دوباره شده دوهفته ای یکی یا بیشتر.
ورزش حرفه ای رو شروع کن.توی هر رشته ای که دوست داری.فارغ از موفقیتها ویاهرچیز دیگه ای مهم نشاط وشادابی واعتمادبه نفسیه که به آدم میده.من به مدت سه سال اروبیک میرفتم که بازهم بامتولد شدن پسرگلم تعطیل شد!!پس قدر زمان روبدون،تند میگذره ویهو دیدی شدی مادرچندتابچه!انشالله
بادوستانت هم بیشتر وقت بگذرون ولحظات مفیدی رو واسه خودت بساز که حالت روخوب کنه.
7عزیز درحدی نیستم که بخوام به کسی اینجوری بگم چون خودم خیلی ایراد دارم ومیدونم مهمترین ویژگی برای تلاش، داشتنِ اراده ست که امیدوارم توبهتر ازمن باشی.
موفق باشی دوست خوبم.:72:
سلام دوستان.. من چند تا مشکل دارم.. ممنون میشم راهنماییم کنید
اولا چطوری میتونم یه تاپیک جدید ایجاد کنم... تغییرات جدیدی که تو سایت ایجاد شده یکم منو گیج کرده
و دوم اینکه من همون نارجیس قبل هستم.. دلم میخواد با همون کاربری قبلیم بیام..چون عضو کوشا بودم.. راهی هست؟ آخه رمز عبور و ایمیل قبلیمو ندارم
سلام پاییزه جان ، امیدوارم حالتون خوب باشه :72:
ببخشید من در این مدت هر چی رمز وارد میکردم نمیتونستم بیام تالار تا امروز .
خیلی ممنونم خانومی از راهنمایی های خوبتون ... کاملا درست میگین ..مطالعه ی من خیلی کمه ..فقط کتب درسی ( اون هم فقط زمان امتحانات :163:) ... چشم حتما مواردی را که گفتین را پیگیری خواهم کرد ...خیلی دوست دارم کاری را شروع کنم که مداوم و پیوسته باشه ..نه اینکه میان راه رها کنم...باید بیشتر تلاش کنم و قدر زمان را بدونم .
باز هم تشکر میکنم ازتون و آرزوی سلامتی و موفقیت براتون دارم :43:
سلام
خواهش میکنم 7 عزیز
نارجیس عزیز چه تغییراتی؟ایجاد تاپیک که فرقی نکرده!من تاپیک آخرم ماه پیش بود؛که روالش مثل قبل بود،فکر نمیکنم تغییری کرده باشه
نام کاربری قبلی رو حتما باید ایمیلتون رو داشته باشین.
میتونی از طریق تماس با ما مفصل واسه مدیریت سایت مشکلت رو توضیح بدی وپیام ارسال کنی.
موفق باشی
سلام به اعضای خوب همدردی:72:
امشب بارون غیر منتظره ای اومد که جاتون خالی خیلی چسبید البته بیشتر رگبار بود و کوتاه بود اما من همون لحظه بیرون پیاده بودم و خیلی لذت بردم:43:
این دو روز با مامانم خیلی خیلی خداروشکر بهمون خوش گذشت و همش بیرون بودیم و شب خسته و هلاک میومدیم خونه
دقیقا من میترسیدم زمان تمموم شه و فرصت با مامانم بودن نداشته باشم
:47:
یاد مجردی که چقدر دوتایی باهم بیرون میرفتیم افتادم. چه روزایی بود باهمش شام میرفتیم جایی که من دوس داشته باشم کلی پیاده روی میکردیم باهمدیگه...
خدا همه مادرارو حفظ کنه و مقرب خودش قرار بده ان شاالله:72:
مجردا قدر بدونین ازینکه اینقدر زمان با مامان بابا بودنو دارین:305: یه روز میرسه دلتون لک میزنه واس اونهمه وقتی که پیششون بودینو قدر نمیدونستین:305:
خب از ممبر بیام پایین تا بیرونم نکردن:227:
شب همتون بخیر:72:
سلام به همه خوبان
این روزها و ماه ها به خاطر شرایطم بیشتر ازهمیشه تنهام اما با تنهایی ام کنار اومدم و الان میبینم که این توفیق اجباری چقدر صبر من رو بیشتر کرده و باعث شده حتی ساده ترین اتفاقا مثل دیدار فامیل خودم یا دیدن پدرومادرم برام چقدر جذاب و خوشحال کننده باشه.
بالاخره شرایط سخت ما هم داره تموم میشه .اگر خدابخواد همسرم از فردا دوباره میره سرکار؛ بعدچندماه بالاخره یه کارجدید پیدا کرده .هفته بعد هم دفاع از پایان نامه ام هست و راحت میشم.
ذهنم خیلی شلوغه و امیدم به لذت های کوچک گاه و بیگاهی که برام پیش میاد خوش هست. داشته هام رو میبینم و خدارو به خاطرش شکر میکنم ؛ با شرایط موجود نمیجنگم و اما امیدوارم که شرایط زندگی جوری پیش بره که این فشارها کمتر بشه.خیلی چیزهای با ارزشی توی زندگی دارم اما همش حس میکنم پشت تپه هایی که پیش رومه چیزهای بهتری باید باشه، حس میکنم بعد ماه ها صبر و انتظار همه چیز رو به راه میشه. اما کی رو خدا خودش میدونه.
دمشون گرم، دم بچه ها گرم:72::72::72:
ای خدااااا، احساس غرور و سرفرازی دارم با اینکه مساوی شدیم ولی بچه ها با تمام وجود بازی کردند، دمشون گرم که تو این همه هجوم مشکلات و گرفتاری اقتصادی که مردم دارند واسه چند ساعتی مردم مشکلاتشون رو فراموش کردند
امشب فهمیدم که من خیلی احساسی و هیجانی رفتار میکنم:18: یعنی دقیقه به دقیقه بازی پر از التهاب بودم. خیلی گریه ام گرفته بود ای کاش گل دومم تو دروازه می نشست.
وای چه کیفی کردم که بیرانوند پنالتی رو گرفت. خدا قوت. چه دلم خنک شد که رونالدو نتونست. چطوری کرییییییس؟؟؟ :227::227::227:
من جام جهانی رو که نگاه میکنم خیلی دلم به حال خودمون و کلا کشورهای ضعیف میسوزه. از ناداوریها از اغماضهای داورا. از اینکه حتی ناعدالتی هم تو ورزش موج میزنه.:102:
بازم دمشون گرم. :104::104::104:
پ.ن۱: ترکیبی از شادی و ناراحتی ام، هم بغض گلوم رو گرفته هم احساس غرور و افتخار میکنم.
پ.ن۲: من جنبه فوتبال و هیجان ندارم. گلوم به شدت میسوزه و گوشم به ویز ویز افتاده. کلا ضربان قلبمم خیلی تند میشه. آقا من یکی رو تو مسابقات از برق بکشید. تحمل این همه التهاب و هیجان رو ندارم
پ.ن ۳: آقا سرزنش و نصیحتم نکنید میدونم خیلی نوشتم ولی خواستم برون ریزی کنم داشتم خفه میشدم
سلام
منم موافقم با خندان.
عجب شبی بود!!واقعا ازشون ممنونیم.اگه همونقدر که با اسپانیا وپرتقال مهربان بودند باماهم بودند اتفاقهای بهتری میفتاد شایستگیش رو داشتن.
یادتونه گفتم حتی اگه تیم ایران بد بازی کنه ،بقیه تیمهای بزرگ ارزش نگاه کردن داره بازیشون؟؟؟کدوم تیم بزرگ تااینجا خوب بود!برزیل وآرژانتین وآلمان واسپانیا وپرتقال و...
بازی خوب وباتعصب فقط واسه ایران بود وبرخی تیمهای ضعیف دیگه.الان دیگه جام جهانی لطفی نداره نگاه کردنش.حیف که وطنم دیگه نیست تاچشمها بهش خیره بشه
به قول گزارشگر این جام جهانیه که ایران رو ازدست داد وجاش سبز میمونه.
کسی که از کودکی آزارهای روحی و جسمی دیده و این آزارها از نوع روحیش حتی بعد از ازدواج هم ادامه داشته و این جوری پر از کمبود و عقده بزرگ شده تمام بدنشو بذاره زیر تیغ حالش خوب نمیشه!!
من حالم اصلا خوب نیست و تنها وانمود به خوب بودن می کنم
چند تا روانشناس به من گفتن مشکلت وزنته اما حالا که عمل کردم چرا من روز به روز دارم افسرده تر میشم !! به هیچ روانشناسی دیگه اعتماد ندارم
از خونه نمیرم بیرون!
یه ترم عقب افتادم و نرفتم دانشگاه و امتحانمو ندادم
حتی حوصله اینجا و دنیای مجازی رو هم ندارم با اینکه همدردی رو دوست دارم...
فقط هندزفری تو گوشم و آهنگ و ... تخیلات و گریه های من
دریغ از یه ذره توجه به من ! البته اینم می دونم که من کمبودم زیاده و بیشتر از آدم عادی به محبت نیاز دارم و بقیه تقصیری ندارند
خانه از پای بست ویران است...