RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام بچه ها
ابراز محبتتاتون واقعا شرمنده ام کرد
من اون روز حالم خیلی بدبود (مشکلی پیش اومده بود که خدارو شکر حل شد)و به استراحت نیاز داشتم
فکرنمی کردم که به این زودی حل بشه و............
شرمنده همه هم تالاریهای گل
ولی همچنان تو جنگل هستم البته با حسی خوب
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام خانم گل مریم دوست خوب مهربان دلسوز به تالار بر گشتی خیلی خوشحال شدم تالار به شما نیاز دارد به تالار خوش امدید امیدوارم همیشه سلامت باشید:72::72::72::72::72:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام.
از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم؛خوشتر از یاد عزیزان ثمری نیست
دوستان عزیز هم دلمان برایتان تنگ شده؛ هم قصد دارم یادی از شما بکنیم
bloom, estar7،mke،pooarot؛صبا_2009,mohajer؛گرد آفرید و تمامی عزیزانی که خدمت آنها ارادت داریم؛
آرمان26 هم که گه گداری نشانی از او در" تالار "میبینیم.
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
اولین باری که اینجا چیزی می نویسم .
عشق اینقدر کثیفه که .....
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
Lord.Hamed جان
چه اتفاقي افتاده كه به اين نتيجه رسيدي ؟اشتباه نمي كني ؟!
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
لرد حامد عزیز، چی شده که به همچین نتیجه ای رسیدین؟
:72:
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
اولین باری که اینجا چیزی می نویسم .
عشق اینقدر کثیفه که .....
آری لرد حامد عزیزم....""عشق"" بسیار """کثیف""" است.
اما آیا برداشت ما از ""کثیفی"" درست هست؟؟؟
یا اصلا برداشت ما از خود ""عشق""؟؟؟
از کدامین ""عشق"" حرف می زنی....عشق من و تمام اعضا تالار به تو.......یا عشق محدود یک چیز و فرد به تو....!!!یا و یا تو به او!!!
لرد حامد عزیز مردی ابهام آلود و باوقار است....نکند منظورت این است که ما این جمله را کامل کنیم::
""عشق اینقدر کثیفه که ..... (کامل کنید)!!!
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
درود
همیشه عاشق سه حیوان هستم و ترتیبشان برایم بسیار مهم است :
اول : گرگ / دوم : شیر / سوم : ببر
- همیشه به افکار خود مسلط بودم . همیشه همه چیز در اختیارم بود ...
اما در یک لحظه شاید همه چیز مثل آب خوردن از دستم خارج شد ....
قدرت فکر رو از من گرفت .... قدرت هام رو کم کرد و حقیر شدم .... ( حقارت نه از باب زمینی بود که از بعد دیگری سرچشمه می گرفت )
می خواست من رو از پا در بیاره اما کور خونده بود .
فکر میکرد با گفتن اینکه : " من خودکشی کردم " ، من به دخترک در باغ سبز نشان میدهم ....
نمی دونم این کار رو کرده یا نه ! اما وقتی موضوع رو با پدرم در میان گذاشتم ، تجاربی گفت که برایم جالب بود و برای پسران آینده ترسناک اما کاملا عبرت آموز .
آنی عزیز ، اشتباه کردن من ، کمک های بود که از سر دلسوزی برای دخترک کردم که به این نتیجه رسیدم کسی که لایق چاه است باید یک لگد به او بزنم تا سریع تر وارد چاه شود نه اینکه کمکش کنم چون او من را با خود خواهد برد ...
شاد عزیز ، کثیف بودن عشق ای که گفتم مربوط به آن دخترک .....است . که با خریت عاشق ها را طرز دیگری نشان می دهد اما من این اشتباه را نخواهم کرد چون این کار او مختص به خودش است و بس !
نقاب عزیز ، نمی خواهم کاملش کنی ، چون توی این مدت ، دیگر همه مدلش را دیدم و کامل شده اش را برایم خوانده اند .
من شده ام دختر ! همه عاشق من می شوند .... راستی کسی نیست عاشق حامد خانوم بشه ! ؟
.......
کاری ندارم که چه شد و چه گذشت ....
اما این سرماخوردگی مزید بر علت شده و دردهایم را بیشتر کرده اما من اگر زمین هم بخورم می ایستم ، هر چند که کور خوانده باشد که من را زمین بزند !
از بخش مهم این داستان ، درس عبرتی سخت برایم بود که در گوش هایم فرو رفت !
و متشکرم از خداوند که این لطف را در حق من کرد .
خداوندا متشکرم ، متشکرم ، متشکرم .
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
آنی عزیز ، اشتباه کردن من ، کمک های بود که از سر دلسوزی برای دخترک کردم که به این نتیجه رسیدم کسی که لایق چاه است باید یک لگد به او بزنم تا سریع تر وارد چاه شود نه اینکه کمکش کنم چون او من را با خود خواهد برد ...
چه خاطره جالبي را براي من تداعي كردي . وقتي خيلي جوان بودم شايد به سن و سال تو روزي از زمانه و ديگراني كه بي علت دلم برايشان سوخته بود و به آنها فرصت ستمگري داده بودم ، گله كردم ، پيش همان دوست سي ساله ، آن روزها شايد دوستي ما 7-8 ساله بود يك حرف قشنگي به من زد كه هنوز كه هنوزه آويزه ي گوشهايم شده .
اما يك اعتراف من لايق چاه نبودم ، من لايق بهترينها بودم . اما بلد هم نبودم كسي را به درون چاه بيندازم . من حكم همان آدم مظلومي را داشتم كه ناخواسته ديگران را به سمت ظالم بودن مي برد و هدايت مي كرد ،از حقوق خود دفاع نمي كردم . .شايد تنها و بزرگترين و بدترين گناه من هما ن مظلوميت و بي آزاري ام بود كه ديگران را به سمت سو استفاده مي كشاند .
او كه 4 ماهي هم از من كوچكتر است به من گفت : اگر قرار شد فرد يا افرادي توو خوبي هايت رانفهمند وتو را به داخل چاهي پرتاپ كنند حتما و حتما دستت را دراز كن و چند نفري را با خودت پائين ببر كه آنجا تنها نباشي . آن روز حرفهاي مرجان براي من حكم كيميا را داشت چرا كه هيچوقت نمي توانستم مثل او فكر كنم . حال تو آنقدر پخته و دقيق هستي كه خود به اين نتيجه رسيده اي و پيش دستي مي كني . آفرين . به وجود نازنين ات افتخار مي كنم . نسل جواني كه همه چيز را خوب مي فهمد و داراي تحليل خوب و درستي است .
مطمئن باش عشق خيلي باشكوه است
RE: حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟
سلام دوستان:72:
کسی از خانم دکتر مهربونمون خبر نداره؟ چند روزیه که نیومدن. و مدتی بود که ...
امیدوارم هرجا هستند سلامت و شاد باشند، و به زودی شاهد حضور سبز و پرنشاطشون باشیم.
:72: