RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام
خانم capable ممنونم از نظرتون اما پست 149 من رو نخوندید ؟
اخه اون به من گفت که دو تا همسر صیغه ای نداره و تنها یکی داره و دومی رو برای این گفته که پیاز داغش رو زیاد کنه گفت که به خاطر هوسبازی هم سراغش نرفته و گفت که اون دختر طوری بهش وابسته شده که مجبور شده صیغه اش کنه البته فکر کنم با هم ارتباط نزدیک هم دارند .اما اون به خاطر اون دختره صیغه اش کرده چون دختره وضع روحیش خیلی بد بوده و ..........
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
آخه غزاله خانم دختر خوب تو چرا این قدر ساده دل فدا میکنی اونم برا کیییییییییییییییییییییییی یی؟؟؟؟؟؟؟؟
کسی که اصلا ارزششو نداره تو با این کارت باعث میشی اون بیشتر خودشو بگیره و تو رو اذیت کنه
حالا باور کن چه اعتماد به نفسه پسره رفته بالا میگه حتما یه چی هستم که دختره داره این کار می کنه؟
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
آخه من نمی فهمم این پسره هرزه چیه که به خاطرش خودت رو خرد و متلاشی کنی، کمی به لغت "عزت نفس" بیندیش! چرا دخترا همش فکر می کنن باید خودشون رو به یکی آویزون کنن؟ تو مگه چی کم داری که آویزون یه طناب پوسیده شدی؟ حتما باید قطع بشه، سقوط کنی و محکم مخت بخوره به زمین تا بیدار بشی؟!
بس کن تو رو خدا!
با این کارات هم خودت رو کوچیک می کنی، هم همه دخترا رو کوچیک و ضعیف نشون می دی.
من هم یه دخترم، هم سن و سال تو. موقعیت های این طوری داشته ام، اما به محض این که بوی خطر رو حس کردم، پام رو کشیدم بیرون. نه این که با دست پس بزنم، با پا پیش! تصمیم قاطعانه گرفتم و تکلیف خودم رو مشخص کردم که "بابا، مگه من چند بار می خوام زندگی کنم، این همون نیمه گمشده منه؟! بهتر از این نیست؟!"
خب، معلومه که هست! یه نمونه اش رو تو همین تالار مطرح کردم. http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4650
پس یک دفعه قطع رابطه کردم، کامل کامل. خودم رو گول نزدم.
حتی این بی محلی گاهی باعث عذاب وجدان و ترس از نفرین و دلسوزی می شه، اینا خواص زنانه ای هست که باید کنترل بشن.
تا خودت نخوای، نمی شه.
این قدر هم به اون نگو که من می خوام ترکت کنم! خب، چه انتظاری داری؟ معلومه که غیر مستقیم اذیتت می کنه، هیچ کس بدش نمیاد کسی بهش نیازمند باشه، این بهش قدرت می ده و قدرت اون با کاستن وجود و شأن و منزلت تو فراهم می شه. دوست داری بی ارزش بشی، بی هویت؟! تو اومدی تو این دنیا پی یه کار دیگه! مسئولیت سنگین خودت رو فراموش کردی!
بیدار شو!
بیدار شو!
بیدار شو!
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام دختر گل
منو بابت این چند روزی که تاخیر افتاد در پاسخم ببخش. فکر شاد اینقدر آزارم می ده که از بابت اینکه کاری از من برای این موجود نازنین و پاک بر نمیاد احساس خلا از درون می کنم. تو شرکت مرتب بغض می کنم ...
فقط اميدوارم شفاي اون شک زدگي ما رو برطرف کنه. خونوادش چي مي کشن خدا.......
در مورد مشکلي که براي شما پيش اومده من بهت مي گم تموم اتفاقاتي که داره ميفته طبيعيه. اصلا نترس. اينهايي که داري مي بيني اين دلتنگي ها ، اين آشوبهاي پياپي ،اين با يه دست کشيدن با پا پس زدنها طبيعت مرحله اختتام اين نوع ارتباطهاست. نمي تونم بهت بگم اينا رو نداشته باش. چون بيشتر بهت استرس وارد مي کنم. مي شه راههاي رو برات معرفي کرد که خود به خود اضطرابت رو کم کنه.
یه لحظه استپ دوستان عزیز! شرمنده ام ولی تو رو به خدا اینقدر بیشتر این بنده خدا رو احساسی نکنید. اون که نمی تونه یه مرتبه ای اونو هرزه بدونه!!!
شما غزاله جان چه دليلي داري که ايشون رو خيلي بد کني و بعد کنار بذاري. اصلا نه انصافه و نه درسته که با تخريب اون اون رو بخواي فراموش کني. با بحث انصافش کاري ندارم. اما در مورد نادرستيش کافيه شمايي که تمام دلايلت براي قطع ارتباط محدود به ساخت کاراکتري منفي از ايشونه يک جلوه ظاهری مثبت و خلاف تصورات ساخته شده از اون(هرچند این جلوه ظاهری کوچک و دروغین به چشم دیگران!!بیاد) رو ببيني. دوباره دلت هوايي مي شه. خودت رو سرزنش مي کني . ايشون رو به اوج مي بري و.. با دل نبايد شوخي کرد. بايد به مرور عادتش بدي به نبود . دلیلت خیلی مشخصه. اون شرایط ازدواج با تو رو نداره. تو هم شرایطش رو نداری و هر دو تصمیم به ازدواج با هم رو ندارید. زمان بده به فراموشی. گفتم که. وارد جمع شو. گاهی اوقات گریه کن تو جمع دوستی خیلی نزدیکت. نیاز نیست دلیلش رو بگی. با مادرت درد دل کن. خودتو به خوشی بزن. به ظاهرت برس. در جمع سعی کن هیجانات خودت رو تخلیه کنی. هر زمانی هم که نتونستی این کارو انجام بدی نترس و نگو که من نمی تونم. تو اگر یک ساعت هم تونستی به چیزی غیر از اون فکر کنی باید به خودت افتخار کنی واین حس افتخار رو برای خودت نگه داری.به مرور ساعتهایی که می تونی بهش فکر نکنیی تونی به چیزی غیر اون فکر کنی رو می تونی زیاد کنی. پس برای خودت حق اشتباه کردن، برگشتن به شرایط روحی بد و حتی ناامیدی مقطعی از تغییر رو قائل شو . اما اجازه نده خیلی طول بکشه. گریه ها تو بکن ولی بعد از آروم شدنت آهنگ شادت رو هم گوش بده . م. می تونی این رو نشونه ضعف خودت ندون که سخته برات. احساسات تو بسیار ناب و زیباست و یقینا درآیندت بهش نیاز داری...
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام
دوستان امیدوارم هیچ وقت به درد من دچار نشید .واقعا خیلی سخته این درد دل کندن و گذشتن از کسی که تا این حد برای ادم عزیز باشه .
من خودم می دونم اون همسر داره و نمیخوام زندگیش رو خراب کنم .به خدا نمیخوام .اما نمی دونم چطور اون اقا فراموشم میشه .
باور کنید به پیشنهاداتتون هم عمل کردم سرم رو مشغول می کنم خیلی وقته که چندان اوقات فراغتی ندارم.سعی می کنم توی جمع باشم و شاد باشم . باور کنید همین الان که دارم اینها رو می نویسم از جشن اومدم و الان نزدیک ساعت 2 نیمه شب هست .من چند بار قطع ارتباط کردم اما هر بار فقط چند روز تونستم دووم بیارم انگار یه نیرویی من رو به سمت اون می کشونه نیرویی خیلی قوی که تا من رو به اون نرسونه اروم نمیشم.
چطور باز هم میگید اون هرزه است ؟ گفتم که اون دروغ می گفته و می خواسته من رو از خودش متنفر کنه فقط یه دختری رو صیغه کرده که اون دختر عاشقش بوده البته رابطه ی خیلی نزدیک هم با هم داشتند .اما من اینطور برداشت می کنم که اون انقدردلرحمه که اون دختر رو از خودش نرونده و در کنارش مونده و نگذاشته اون دختر به درد دوری اون گرفتار باشه .می دونید من نمی تونم وقتی که اون رو از همه ی ادمها مهربون تر و دل رحم تر می دونم ازش دل بکنم .
من از همه ی جمع ها دور افتادم .توی جمع هم خودم رو تنها و غریب حس می کنم من محبت اون رو می خواستم فقط همین .
من نمیخوام اون رو تخریب کنم من فقط میخوام بدونم اون اقا واقعا با اونی که توی ذهنم هست تفاوت داره یا نه.
من خیلی افسرده و درمانده شدم وهیچ قدرتی ندارم .:54::54::54:
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اره عزیزم تفاوت داره فقط کافیه خودتو بزاری جای همسر اون ( یا اینکه یه سر به تاپیکه خانومایی بزنی که با همسر شون این مشکلو دارن ) اونوقت متوجه میشی.
اگر کسی متعهد و دلسوز و به قول شما دل رحم باشه احساسات و دلسوزیشو نسار خانوادش میکنه نه اینکه با یه دختر اونقدر رابطشو ادامه بده که اونو درگیر احساسات کنه. سریال یوسف رو حتما نگاه کنین تا فرق ایشونو با یه ادم دلسوز و مهربون درک کنین
نوشتین از همه ادما مهربونتر !؟!؟!؟
یه کم به اطرافتون نگاه کنین البته با چشم باز واقعا هیچ ادم مهربونی نمیبینین!؟ (طفلکی مادرا چه زود فراموش میشن)
اقای سورنا راست میگن شما تو دوره سختی هستی که راحت نمیتونی با شرایط کنار بیای.
سعی کن همیشه با منطق نسبت بهش فکر کنی نه احساسات تا راحت تر به زندگیت برسی.
موفق و شاد باشی. شاد باشی شاد....
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام غزاله جان
خانومی خودت داری خودتو داغون می کنی عزیزم
چرا سعی می کنی کاراشو توجیه کنی تا ثابت کنی بهترین آدم روی زمینه گلم تو خوبی که این همه احساسه پاکت رو داری برای اون خرج م یکنی عزیزم
بخدا من می دونم دل کندن سخته ولی این مرد از اولشم مال تونبوده و زندگی داشته و بزرگترین کناهش این بوده که تورو به خودش وابسته کرده
غزاله جان من یکبار دیگه هم این سوال و ازت پرسیدم گفتم فکر کن تو زن شرعی این مردی و باهم زندگی خوبی دارین حالا این آقا برای اینکه یه دختری بهش وابسته شده و شرایط روحی بدی داره اونو صیغه می کنه
آیا برای تو قابل قبوله میتونی تحمل کنی شوهرت برای شرایط روحیه یه دختر دیگه وقت و احساس خرج کنه
غزاله ی عزیز این حسی که تو نسبت به این آقا داری یه وابستگیه شدیده که خودت باید کمش کنی عزیزم و می دونم که خیلی سخته سعی کنی بهش فکر نکنی
مراقب خودت باش
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله عزیز سلام
عزیزم داری خودتو گول میزنی و چشماتو رو به واقععیتها بستی . به قول قدیمیها عشق کورت کرده . یعنی چی اون خیلی دلرحمه ؟ اصلا هم دلرحم نیست . اون داره با سرنوشت اون دختر بازی میکنه . آخه تا کی میتونه اون دختررو صیغه کنه . اون اگه انسانیت داشت با زندگی همسرش اینکار رو نمی کرد . پس اون ادم دلرحمی نیست . بلکه یه ادم کلاش و خودخواهه. فقط داره خودشو میبینه . عزیزم چشماتو بازکن . انقدر بی منطق نباش .
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
"""شما غزاله جان چه دليلي داري که ايشون رو خيلي بد کني و بعد کنار بذاري. اصلا نه انصافه و نه درسته که با تخريب اون اون رو بخواي فراموش کني. با بحث انصافش کاري ندارم. اما در مورد نادرستيش کافيه شمايي که تمام دلايلت براي قطع ارتباط محدود به ساخت کاراکتري منفي از ايشونه يک جلوه ظاهری مثبت و خلاف تصورات ساخته شده از اون(هرچند این جلوه ظاهری کوچک و دروغین به چشم دیگران!!بیاد) رو ببيني. دوباره دلت هوايي مي شه. خودت رو سرزنش مي کني . ايشون رو به اوج مي بري و.. با دل نبايد شوخي کرد. بايد به مرور عادتش بدي به نبود . دلیلت خیلی مشخصه. اون شرایط ازدواج با تو رو نداره. تو هم شرایطش رو نداری و هر دو تصمیم به ازدواج با هم رو ندارید. زمان بده به فراموشی. گفتم که. وارد جمع شو. گاهی اوقات گریه کن تو جمع دوستی خیلی نزدیکت. نیاز نیست دلیلش رو بگی. با مادرت درد دل کن. خودتو به خوشی بزن. به ظاهرت برس. در جمع سعی کن هیجانات خودت رو تخلیه کنی. هر زمانی هم که نتونستی این کارو انجام بدی نترس و نگو که من نمی تونم. تو اگر یک ساعت هم تونستی به چیزی غیر از اون فکر کنی باید به خودت افتخار کنی واین حس افتخار رو برای خودت نگه داری.به مرور ساعتهایی که می تونی بهش فکر نکنیی تونی به چیزی غیر اون فکر کنی رو می تونی زیاد کنی. پس برای خودت حق اشتباه کردن، برگشتن به شرایط روحی بد و حتی ناامیدی مقطعی از تغییر رو قائل شو . اما اجازه نده خیلی طول بکشه. گریه ها تو بکن ولی بعد از آروم شدنت آهنگ شادت رو هم گوش بده . م. می تونی این رو نشونه ضعف خودت ندون که سخته برات. احساسات تو بسیار ناب و زیباست و یقینا درآیندت بهش نیاز داری..."""
غزاله جان خیلی من رو ناراحت می کنی وقتی درخواست می کنی نظر بدم و بعد از هر نظری که می دم حتی یکبار از اول تا آخرش نمی خونی!! ببین این طبیعیه. اصلا نیاز نیست که اونو هرزه بدونی که ول کنی. تو و اون مناسب هم نیستید. اون همسر داره و تو در شرایطی نیستی که بتونی زن دوم یک نفر باشی. اصلا تو و اون به صورت منطقی همدیگه رو به عنوان همسر هم نمی تونید پذیرا باشید. حالا اون بی رحمه و... رو ول کن باباجان.
شما غزاله جان چه دليلي داري که ايشون رو خيلي بد کني و بعد کنار بذاري. اصلا نه انصافه و نه درسته که با تخريب اون اون رو بخواي فراموش کني. با بحث انصافش کاري ندارم. اما در مورد نادرستيش کافيه شمايي که تمام دلايلت براي قطع ارتباط محدود به ساخت کاراکتري منفي از ايشونه يک جلوه ظاهری مثبت و خلاف تصورات ساخته شده از اون(هرچند این جلوه ظاهری کوچک و دروغین به چشم دیگران!!بیاد) رو ببيني. دوباره دلت هوايي مي شه. خودت رو سرزنش مي کني . ايشون رو به اوج مي بري و..
تو را به خدا این جملات بالا رو بخون
در مورد احساساتت هم جملات زیر رو:
زمان بده به فراموشی. گفتم که. وارد جمع شو. گاهی اوقات گریه کن تو جمع دوستی خیلی نزدیکت. نیاز نیست دلیلش رو بگی. با مادرت درد دل کن. خودتو به خوشی بزن. به ظاهرت برس. در جمع سعی کن هیجانات خودت رو تخلیه کنی. """"""هر زمانی هم که نتونستی این کارو انجام بدی نترس و نگو که من نمی تونم."""" تو اگر یک ساعت هم تونستی به چیزی غیر از اون فکر کنی باید به خودت افتخار کنی واین حس افتخار رو برای خودت نگه داری.به مرور ساعتهایی که می تونی بهش فکر نکنیی تونی به چیزی غیر اون فکر کنی رو می تونی زیاد کنی.
""""""""پس برای خودت حق اشتباه کردن، برگشتن به شرایط روحی بد و حتی ناامیدی مقطعی از تغییر رو قائل شو .""""""""
"""""" اما اجازه نده خیلی طول بکشه. گریه ها تو بکن ولی بعد از آروم شدنت آهنگ شادت رو هم گوش بده . م. می تونی این رو نشونه ضعف خودت ندون که سخته برات.""""""""""
چ
احساسات تو بسیار ناب و زیباست و یقینا درآیندت بهش نیاز داری...
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله جون
مطمئن باش خیلی ها به درد تو دچار شدند و بعد از مدتی رها شدند
مطمئن باش که عشق انها هم خیلی زیاد بوده ولی دز این دنیا قرار نیست همه چیز انطور که ما میخواهیم رقم بخورد
چیزی به نام مصلحت خدا را فراموش نکن
این رابطه باید تمام شود خودت هم خوب میدانی پس تلاشتو بکن
چرا اینقدر برات مهمه که ماهیت این اقا چیه فکر کن اصلا ادم خوبیه ایا باید با داشتن همسر با او باشی
تمام فکر و ذهنت شده این اقا
عزیزم فکر نکن به راحتی فراموش میشه ماهها طول میکشه ولی باید صبوری کنی
از تو خواهش میکنم هر گونه رابطه ای را با ایشون تمام کن
داری وقتتو تلف میکنی
هز چه زودتر رابطه ات را تمام کنی واسه خودت بهتره