RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام دوستهاي خوبم
ديروز هر چي زنگ زدم جواب منو نداد منم بايد ميرفتم ليست بيمه كارمندان رو رد ميكردم كه تو راه يه موتور بهم زد ، مشكل حادي پيش نيومد اما بدنم كبود شده...راننده هم هر چي از دهنش در اومد به من گفت چون خودم مقصر بودم و حواس پرت.منم كه از زمين و زمان شاكي بودم به شايان دوباره زنگ زدم كه بازم جواب نداد اما بهش ام اس دادم كه تصادف كردم اونم سريع زنگ زد منم بهش گفتم ديگه تحمل ندارم و ...........ديروز ساعت 3 اومد شركت سراغم بهش گفتم اگه نخواد در مورد حقوقش و پنهون كاريهايي كه انجام ميده برام توضيح بده مجبورم خونوادم رو در جريان بذارم..بعد هم يه مشت حرف تحويلم داد كه بازم باور ندارم! يكي از دوستهاي صميميم كه تو شركت هم همكارمه به پدرم زنگ زده و گفته كه من و شايان با هم مشكل داريم ديروز پدرم خيلي ناراحت بود ديشب براي شب يلدا همگي خونه عموم بوديم كه عمم منو كشيد كنار و گفت چرا نارحتي و من مثل هميشه بهونه آوردم سرم درد ميكنه كه گفت پدرم بهش گفته اين دختره داره داغون ميشه و نميگه دردش چيه و اين حرفها!عمم گفت كه قراره امروز با شايان صحبت كنن*نميدونم باهاش حرف بزنن تاثير داره يا نه؟از صبح دلشوره دارم.به نظرتون چيكار كنم ، يه جوري خودم ماست ماليش كنم يا اينكه بذارم به عهده بزرگترها؟؟؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام دوستهاي خوبم
ديروز هر چي زنگ زدم جواب منو نداد منم بايد ميرفتم ليست بيمه كارمندان رو رد ميكردم كه تو راه يه موتور بهم زد ، مشكل حادي پيش نيومد اما بدنم كبود شده...راننده هم هر چي از دهنش در اومد به من گفت چون خودم مقصر بودم و حواس پرت.منم كه از زمين و زمان شاكي بودم به شايان دوباره زنگ زدم كه بازم جواب نداد اما بهش ام اس دادم كه تصادف كردم اونم سريع زنگ زد منم بهش گفتم ديگه تحمل ندارم و ...........ديروز ساعت 3 اومد شركت سراغم بهش گفتم اگه نخواد در مورد حقوقش و پنهون كاريهايي كه انجام ميده برام توضيح بده مجبورم خونوادم رو در جريان بذارم..بعد هم يه مشت حرف تحويلم داد كه بازم باور ندارم! يكي از دوستهاي صميميم كه تو شركت هم همكارمه به پدرم زنگ زده و گفته كه من و شايان با هم مشكل داريم ديروز پدرم خيلي ناراحت بود ديشب براي شب يلدا همگي خونه عموم بوديم كه عمم منو كشيد كنار و گفت چرا نارحتي و من مثل هميشه بهونه آوردم سرم درد ميكنه كه گفت پدرم بهش گفته اين دختره داره داغون ميشه و نميگه دردش چيه و اين حرفها!عمم گفت كه قراره امروز با شايان صحبت كنن*نميدونم باهاش حرف بزنن تاثير داره يا نه؟از صبح دلشوره دارم.به نظرتون چيكار كنم ، يه جوري خودم ماست ماليش كنم يا اينكه بذارم به عهده بزرگترها؟؟؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت عزیزم
به نظر من خودتون مشکلتونو حل کنین بهتر از اینه که بحث به بزرگتر ها برسه اونجوری شایانم ارزشش رو تو خونواده از دست می ده عزیزم
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بزرگترها باهاش صحبت کنند بهتره عزیزم
بذار بفهمه خانوادت نگرانت هستند ولی خانوادت توضیح ندن که چی شده کلی باهاش حرف بزنند بهتره
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بلوم عزيز خيلي باهاش حرف زدم يه مدت خوب ميشه اما بعد از چند روز همون آش و همون كاسه.ميدونيد الان مشكل من اينه كه بدونم حقوقش رو كجا خرج ميكنه؟!؟
به خدا قسم اگه به پدر و مادرش كمك كنه يا براي خواهرش هديه بخره يا اينكه لباس براي خودش بخره ناراحت نميشم اما از اينكه وقني بهش ميگم حقوقت رو چيكار كردي و جواب ميده بدهكار بودم آتيش ميگيرم *جديدا هم كه ميگه زن تو كار مرد دخالت نميكنه.
دقيقا دو سال پيش تو همين روز(سالگرد ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه)ما نامزد كرديم امروز كه ياد دوسال پيش ميافتم چقدر ناراحت ميشم از اينكه اون موقع چطوري بود و الان.
راستي اينو يادم رفت بگم نامزد دوستم توي امورمشتركين ستارخان كار ميكنه خيلي اميدواره كه بتونه ريز مكالمه مبايل شايان رو برام بگيره دعا كنيد كه اين كار انجام بشه و بفهمم رابطه اون و آرميتا چطوري بوده.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طرواوت عزیز اگر بزرگتر ها قرار باهاش حرف بزنن بگو زیاد تو جزئیات ریز نشن که شایان دخالت تلقی کنه کارشونو اینجوری بهتره بقول الینا کلی باهاش صحبت کنن
در مورد ریز مکالماتم نمیدونم چی بگم
طروات شاید بخاطر کار شایانه که اینطور حساس شدی و بهم ریختی اینجور که من فهمیدم همسرت بعضی شب ها پیشت نیست و تو با چیزهایی که این چند وقت ازش دیدی به یه اثباتی تو ذهنت رسیدی وداری بهش دامن می زنی من نمی گم شایان فرشته است نمی گم مقصره و نمی گم تو مقصری چون هیچ شناختی نه به تو و نه به همسرت دارم عزیزم
ولی اینو می دونم که تا زمانیکه تو به آرامش فکری و روحی نرسی نمی تونی تصمیم درست و رفتار مناسبی در برابر اون انجام بدی خانومی
اینجوری وقتی عصبانی و داغونی رفتاری می کنی که نتیجه عکس می ده
شوهر شما حتی اگه متهم هم باشه نمی خواد وجه شو جلو تو و خانواده ی تو از دست بده شایدم دوست داره مه یکم اعتمادو اطمینان رو تو صورتت ببینه
تو زمانی که با اون ازدواج کردی باید خودتو با شرایط کارش وقف می دادی که اذیت نشی
خانومی تو همش تو ذهن خودت انو رشد می دی که چون شایان خوشگله پس دختر دورو برش زیاده و شایان هم حتما جلو یکیشو ن کم می یاره و چون این فکر تو ذهنت همیشه هست با یک نشونه تمام ذهنیاتت اثبات می شه
خودتو از این افکار اذیت کننده رها کن داغون می شی بخدا آخرشم به شکاک بودن متهم می شی
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
اگه آرامش داشته باشی مطئن باش کم کم خود شایان خیلی از کارهایی که الان به قول خودت پنهون می کنه می یاد بهت می که
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت جان. به نظر من بذار بزرگترها باهاش حرف بزنند، بذار بفهمه پشتت محكمه و دست از اين كارهاش برداره. موفق باشي.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
دوستهاي خوبم ديروزرفتيم خونه پدرم و چند ساعتي اونجا بوديم مادرم و پدرم يه كم سرسنگين باهاش برخورد كردن اما يه جوري كه بي احترامي نشه.مادرم هم جلوي شايان بهم گفت براي آخر هفته برام وقت دكتر ميگيره كه منو ببره چكاب:162: منم پرسيدم چرا؟(شايان متعجب بود) مامانم جواب داد چون زير چشمات خيلي خيلي سياه و گود شده و روز به روزم داري چاق ميشي:302:(قرص فيفول ميخورم كه باعث چاقي ميشه و آلپروزام كه دكتر داده كه مثلا آرامش داشته باشم گويا خواب آوره) خلاصه بعد كه رفتيم خونه شايان پرسيد به خونوادم حرفي زدم كه منم گفتم نه اگه حرفي ميزدم كه الان تو خونه تو نبودم ،از ديروز تا الان بهتر شده از شديدا گير داده كه يه كم به خودت برس خودت بي خيال زندگي شدي و همه فكر ميكنن كه من اذيتت ميكنم:161: منم گفتم اگه تو سربه سرم نذاري اينطوري داغون نميشم .امروز صبح هم منو رسوند شركت و خودش رفت بيرون گفت ميرم با ماشين كار كنم.راستي اينم بگم دو روز پيش يعني اون زماني كه دعوامون شد و گفت داره ميره و تل منو جواب نميداد خونه داداشش بود.فعلا كه دارم اينطوري ميگذرونم ببينم چي ميشه!
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
خیلی خوبه اگه یکم آروم بشی طراوت جان
اینجوری بهتر می تونی تصمیم بگیری
خوشحالم که داری مدارا می کنی