خواهش می کنم بدون پیش داوری به نوشتار بعدیم توجه نمایید.
نمایش نسخه قابل چاپ
خواهش می کنم بدون پیش داوری به نوشتار بعدیم توجه نمایید.
خوب که چی؟این به نظر شما زشت است،اما به نظر دیگران نه.
حالا گاهی این بر آن رجحان می یابد و گاهی آن بر این.
رفتار کاملاً طبیعی و انسانی انسانها را نباید با محک عقاید خویش بسنجیم.
برخی با اعتقاداتی ویژه و در فضایی ویژه رشد کرده اند.حال اگر مربیان و محیط رشدشان کاملاً ارزشی و خوب و بد کن،باشد؛رفتار بهنجار مردم را که از آزادی برمی خیزد،نوعی عریان گری و گناه(البته در ادبیان اعتقادی خود) می پندارند.
شگفتا که این دیدگاه باعث چه عجایبی می شود.
در پاسخ به گرد آفريد عزيز من نظريات اديان مختلف در مورد حجاب رو هم اينجا بهش اشاره مي كنم .
حجاب در ادیان دیگر
به طور کلّی ادیان به دو دسته تقسیم می شوند : ادیان زمینی و ادیان آسمانی
*ادیان زمینی
بشر از ابتدای خلقت ، به خاطر وجود حسّ پرستش در او ، نیازمند جهان بینی از پیش ساخته شده ای بود که خود را با آن وقف دهد ومراد ونیاز خود را از دریچه شناخت اکتسابی به دست آورد ، یعنی معبودی را بپرستد وخوسته هایش را از او بخواهد حال این معبود ممکن است هرچه باشد مهم نیست ! مهم ذات پرستش واغنای روحیه پرستش اوست که اینگونه آرام می گیرد ، و بشر اوّلیه اینگونه بود ، وطبق سننی که برای خود در نظر گرفته بود گاه باید برهنه خدای را می پرستیدند وگاه باید به صورت کامل پوشیده باشند ولی در اجتماع مادی شان وجود نوعی حجاب حتمی بود . البته سیر تکاملی حجاب در مورد ادیان اوّلیه به صورت خلاصه با توجّه به مطالعات باستان شناسی و تاریخی به شکل زیر است :
1- پوشش با برگ درختان
بشر اوّلیه خود را با برگهای پهن درختان می پوشاندند و این مسأله در ادیان آسمانی هم قابل تأیید است چون پس از آنکه حضرت آدم وحوّا از میوه درخت ممنوعه مصرف کردند متوجّه تغییرات ظاهری جسمی خود شدند وخود را با برگ درختان پوشاندند .
2- پوشش با پوست حیوانات
پس از آن انسان در پی شکار حیوانات بر آمد تا هم از گوشتش برای تغذیه استفاده کند وهم از پوستش برای ساختن پوششی برای خود
3- پوشش با ریسیدن پشم وتهیه الیاف پشمی
سپس انسان توانست با امکانات ابتدایی پشم حیوانات اهلی را پالایش کند وضمن استخراج نخ پشمی از آن جهت ساختن لباسهای پشمی استفاده نماید این دوران را باید سرآغاز تولّد صنعت نسّاجی نامید .
4- پوشش با تولید پارچه و لباسهای بلند
بدین ترتیب صنعت اوّلیه نسّاجی با تولید نخ از پشم حیوانات اهلی و تولید کلان انواع پارچه به صورت رسمی راه توسعه را پیش گرفت . از این تاریخ به بعد همیشه مردم از لباسهای بلند استفاده می کردند ولباسهای کوتاه به شکل امروزی ازاواخر قرن نوزدهم به بعد دربازاریافت شد وکم کم با وجود مخالفتهای مذهبی با تحریک جریانهای اقتصاد ی چون مارکس و...ونهضتهای جدیدی مثل روانکاوی چون فروید وبحث جنجال برانگیز عقده اودیپ او سبب شد تا بشریّت تمام داشته های فرهنگی خود را در مدّت کوتاهی از دست بدهد وحیاء وعفاف هم به دامن ابتذال کشیده شود.
*ادیان آسمانی
در تمام ادیان آسمانی وجود حجاب امری بدیهی وکاملاً آشکار است اگرچه بعضی از این کتابها با دستکاری بشر حرکات ناشایستی را به پیامبران الهی نسبت داده اند مثل تورات که در مورد موسی (ع) و سلیمان (ع) حرکات ناشایستی را ارائه می کند که خارج از مصونیت وپاکی دامن پیامبران است ، ولی در کلّیت اثر این تناقض به چشم می خورد که از ظهور حضرت آدم خلیفه خدا بر زمین تا کنون پیروان ادیان الهی دارای حجاب مشخص بوده اند واین امر شامل یکی از ده فرمان حضرت موسی (ع) در کوه نور است ، بنابراین سهل انگاری از طرف پیروان ادیان الهی را در مورد حجاب نباید قبول کرد وطفره رفتن آنان از حکم الهی چیزی جز حرمان ونابودی را برای شان به ارمغان نخواهد آورد .
ادیان آسمانی وزمینی در مورد پوشش مشکلی ندارند . چنانکه بسیاری از ادیان هندوستان هنوز هم ابتدایی وزمینی اند ولی به دلیل ساختار ریاضتی دین شان هم مردان وهم زنان دارای پوشش مناسب و حجاب درست از هر نظر هستند و این ادیان سابقه چند هزار ساله دارند واینان همیشه در طول تاریخ به صورت فرقه ای زیسته اند ونمونه خوبی برای مردم شناسی ودین شناسی ومقوله پوشش در ادوار تاریخی محسوب می شوند . از طرف دیگر ادیان ابتدایی که در قبایل سرخ پوستی حاکم است نشان دهنده پوشش کامل در هنگام عبادت از طرف مردان وزنان است هرچند بین فرقه های سرخ پوستی این حجاب بین مردان وزنان متفاوت است ولی کلّیت حجاب در همه آنها دیده می شود . بنابراین انسان همراه با ادیان وسنن خود مشکل حجاب را مرتفع کرد ودر طول زمان به صورت گوناگون حفظ حجاب کرده است وتفاوت پوشش بین زنان ومردان جزو اصلی ترین منبع شناخت تاریخی حجاب ایت که در روزگار ما این تفاوت کم کم در حال از بین رفتن است (حداقل در دنیای غرب وجود کت وشلوار وپالتو و...بین زن ومرد یکسان است )
[align=justify]
بسمه تعالي
نوجوانان وجوانان كه خود در راه تكامل قرار دارند ، سرشار از ميل شديد جنسي وخود نمايي اندام هاي شان هستند . اين مسإله در مودر پسران هم صدق مي كند آنها به شدت علاقه مند به رابطه داشتن با زوج مخالف هستند . مسأله اي كه مي تواند سلامت اين برخورد ها را تا حدود زيادي تكامل بخشد ،حفظ حجاب است . از طرف ديگر
يكي از فوايد مهم حجاب در بعد اجتماعي ، استفاده از نيروي كار در سطح جامعه است . که پوشش در این میان نقش تأمين کننده امنيتی برای زن دارد ودر مقابل ، بي حجابي وبدحجابي باعث كشاندن لذت هاي جنسي از خانواده به اجتماع ، ودر نتيجه ، تضعيف نيروي كارافراد جامعه وسست شدن قوام ودوام خانواده و سوق دادن جامعه سالم به سمت پرتگاه دروغ ودورویی است . در این صورت معلوم نیست که چه اتّفاقاتی در بعد اخلاق در خانواده واخلاق در محل کار واجتماع رخ می دهد .
ظهور انواع تجاوزهای جنسی ، استثمار از زنان ومردان برای کار توأمان با جریمه جنسی افزايش قتل وقارت به خاطر اميال جنسی و دوستی های کاذب جوانان به جهت افسار گسیختگی رابطه مختلط زن ومرد و افزایش زنا ، آدم ربایی برای مقاصد جنسی و ... نشان دهنده وجود ناهنجاری های اجتماعی در عدم پوشش مناسب رفتاری واخلاقی است که متأسّفانه در کشور ما هم اگر برنامه ریزی درستی را مسئولان طرح ریزی نکنند احتما زیاد شدن این آمارها وجود دارد .
بر خلاف نظام هاو كشورهاي غربي، كه ميدان كار وفعاليت هاي اجتماعي را به لذت جويي هاي جنسي درهم مي آميزند ، اسلام مي خواهد با رعايت حجاب وپوشش، محيط اجتماع از اين گونه لذت ها پاك شده ، ولذت هاي جنسي ، فقط در کانون خانواده وبا انواع ازدواج مشروع انجام شودواز لجام گسیختگی جنسی جلو گیری کند وقانون صیغه هم برای همین منظور است که در آن عفّت واحترام طرفین حفظ شود نه اینکه مثل بعضی از نقاط کشور ما متأسّفانه آبرو واحترام زن صيغه شونده از ببين می رود و از طرف دیگر دولت بايد مآمور اين عمل شريف باشد نه دفاتر عقد وطلاق ، تا نظارت درستی برآن باشد و کار به جايي رسيد که این عمل شریف و خداپسندانه مضحکه روزنامه ها وجرايدشد در حالی که نصّ صريح قرآن کريم است برای کسانی که توانايي انجام ازدواج را ندارند . به هر صورت اين مسأله تا وقتی که به آن از ديدگاه فيمنيستي نگريسته شود ويااز ديدگاه خشک مغزی بدون تكيه گاه عقلی نگریسته شود و تا زمانی که در قانون راهکاری برای حفظ حرمت مرد وزن طرف قرارداد موقّت ازدواج دديده نشود ، حرفی از آن نزده شود بهتر است . چون در اينصورت تنها حقّ زن است که به شدّت پایمال می شود وگاهی هم آبروی مرد وزنی است که به خاطر کار حلالی به حراج گذاشته می شود . امّا بايد دانست که صيغه يا ازدواج موقّت راهکاری اسلامی برای جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی است .
رابطه ببين حجاب وبالندگی جوانان
بين رعايت حجاب ودارا بودن ارتباط سالم با محیط بيرون وداشتن روحيه ای شاد وکارا همیشه يك رابطه تنگاتنگ وجود دارد . حجاب دختر وپسر جوان باعث می شود که او احساس آرامش کند واز اينكه در حين صحبت کردن در ذرّه ببين تيز نگاههای زشت وناروا باشد آسوده است ، بنابراين اين گونه از جوانان دارای رابطه سالم تری با اجتماع هستند و به راحتی از پس مشکلات خود بر می آیند .
تحقيقات نشان می دهد که بين حجاب دختران نوجوان وجوان ورنان شاغل و موفقيت های تحصيلی وشغلی شان ارتباط مستقيم وجود دارد وآنها را در داشتن رابطه خوب با افراد هم جنس ويا جنس مخالف ، با وجود حفظ حرمت ودر همان حوزه تعقّل وانديشه موفّق تر می کند و از طرفی دیگر استرس ، نا آرامی ، بی خوابی در ميان آنها کمتر است و علاقه بيشتری به ورزش ومطالع دارند .
بنابراين بايد اين موهبتها را که فقط وفقط به خاطر پوشش درست ودارا بودن رابطه درست اجتماعی است را دوباره برنامه ريزی کنيم و در آموزش وپرورش ودانشگاه های مان اين نياز روز افزون را ياد آوری کرده وبه صورت سرفصلهای تحقيقی واختياری نه اجباری واگذار نماييم تا در شکوفا شدن جوانان مان گامی بلند برداشته و بالندگی وشادابی همراه با موفّقيت را برای همه نسل های آينده مان اگر نتوانیم تضمين کنيم حدّاقل اقدام کنيم . چون ظهور موفّقيت در جامعه را بايد از نسل کودک ونوجوان شروع کرد ودر جوانی با اطمینان خاطر آن را به انجام رساند .
.
الگوی مناسب رفتار نوجوانان
اکنون وقت آن است که الگوی مناسب رفتاری را برای نوجوانان مطرح کنيم ودر واقع راهکاری است برای قشر عظيمی از نيروی کار ، توانايی، علم و دانش که به زودی اين مسير خطرناک وپر اضطراب را می گذرانند و به دوران جوانی می رسند ، اين سن هميشه مستعد ترین سن برای انواع انحرافات است . اگر نوجوان ما دارای الگوی رفتاری مناسبی نباشد معلوم نيست که چگونه آينده خود را انتخاب خواهد کرد . طبق آماری که سازمان های بهزيستی و کار وامور اجتماعی ونيروی انتظامی ارائه نموده اند بيشترین بزهکاری ها در سنين بين 12 تا 16 سال اتّفاق می افتد و مستعد ترين سن برای انحراف جنسی بين سنين 13 تا 17 سالگی است .و از طرفی اين سنين بهترين موقعيت برای معتاد شدن والکلی شدن و مصرف سيگار است .
از طرف ديگر اين سنين که به طور خلاصه سنين گذر وگذار از دوران کودکی به جوانی است بهترين سن برای الگوبرداری ونام آوری وتلاش وپشتکار است که بايد در خانه وخانواده پخته شده وسپس در آموزش وپرورش به مرحله نهایی برسد و راهکارهای آموزشی مناسب در نحوه پوشش وحجاب وعفّت و پاکدامنی به صورت کارگاهی وهمراه با تفریح و سرگرمی وشور و نشاط می تواند بهترين لحظه های زندگی شان را به وجود بياورد و در شکوفایی ايمان ، حجاب و پوشش اسلامی درست و سلامت اخلاقی شان موثّر باشد .
يادمان باشد که به هيچ وجه نبايد برای اين دوره از سن پر اضطراب وپر تحرّک توصيه وامر ونهی و يا اموری را ديکته ولازم الاجرا کرد ، چون همه اين موارد پاسخ بعکس خواهند داشت واگر هم انجام بگيرند تنها به دليل نمره آوردن وگذشتن از اين مرحله است وآن آموزه ها تا خانه آن دانش آموز هم نمی رود ودرست در جلوی در مدرسه دفن می شود .
تمام دروس اخلاق و دين بايد در حدّ واندازه نوجوان همراه با نکات تفريحی وداستانهای آموزنده دينی باشد تا اين مفاهيم که می خواهند فرهنگ سازی کنند را دانش آموز به صورت ريشه ای وبا صميم قلب بپذيرد وبرای تعامل با آن خود را وقف دهد .
متأسّفانه در حال حاضر به هیچ وجه دروس اخلاق اسلامی ما به درد دانش آموزان نمی خورند . چون امروز دیگر همه می دانند که خدا يگانه وبی همتا است ومرور بی جای تدريس فلسفه خداشناسی و نکته نظرات مکاتب در مورد دين به جای تدريس اخلاق اسلامی ، کمکی به دانش آموز درباره حفظ حجاب ويا پاکدامنی نمی کند و انگار برای اين معضل مهم رستاخيزی در نگارش کتب جديد درسی مورد نياز است . چون تمام موارد مربوط به خودشناسی وخداشناسی را می توان در يک کتاب در طول یکسال دبيرستان و يا يک ترم دانشگاه ارائه نمود و مهم اشاعه فرهنگ درست الگو برداری شده توسّط دلسوزان فرهنگ ايرانی اسلامی برای کشور ماست که بايد همراه با آموزه های درست دينی تدريس شوند و از لابه لای همین داستانهای ساده وزيبای قرآنی وداستانهای تاريخی مثل بلاهايی که بر سر ائمّه آمد . واقعیّت های فلسفه حجاب وپوشش را مطرح نمود وبرای نوجوان اين آزادی را قائل شد تا با تحقيق در مورد مسايل اخلاقی ودينی در حوزه عفاف وخودشناسی ، علاوه بر تهييج روح تحقيق و جستجو در آنان ، استعدادهای نهفته شان را شکوفا کنيم وبه طور يقين اين راهکاری مفيد خواهد بود . به شرط آنکه عمل شود ، پس برای الگو برداری نوجوانان بايد موارد زير را انجام داد :
1- تألیف وتدوين کتاب های درسی منطبق با خواسته های شان در حوزه اخلاق اسلامی ، حجاب ، حياء وعفّت وکاربردی کردن آن با دادن پروژه های آسان تحقيق وپژوهش برای آنها بدون اجباری کردن آن
2- تفريحی کردن کلاسها و استفاده از شيوه های نوين ديداری وشنيداری
3- مشورت خواستن از نوجوانان برای انتخاب آزادنه مباحث اخلاقی برای بحث آزاد
4- آموختن آموزه های دينی به صورت کتابهای کوچک هنری در قالب داستان کوتاه وشعر و....
به خصوص مولّفه آخر ( آموختن از طريق کتاب های کوچک ) مثل نگارش داستان کوتاه به سبک جديد از يوسف وزليخا برای نشان دادن عفّت و پاکدامنی مردان وداستان مريم مقدّس به سبک جديد وبا نثری روان برای خانم ها ی نوجوان برای آموختن حجاب درست و به صورت غير توصيه ای واجبار . البته به اين موارد داستانهای ائمّه اطهار را هم بيفزاييد که هر کدام درسی برای ما هستند واصلاً ما با وجود اين همه ميراث مکتوب چرا بايد کتاب های مان خالی از روح اخلاقی باشد ويا آنقدر سنگين و اصطلاحاً قلمبه باشد که برای نوجوان قابل پذيرش وکاربردی نباشد .[/align]
سرخ پوستانی که کاملاً عریان بودند،صددرصد حجاب نداشته اند.جوکیان هند نیز همواره برهنه اند.(به فیلمها رجوع نمایید)
عذاب بنی اسراییل هم به خاطر آزار موسی بود و اینکه مدام از وی دلیل بر وجود پروردگار می خواستند و ربطی به حجاب و ده فرمان نداشته است.چرا همه چیز را به هم ربط می دهید.
در ضمن خواهشاً دست از سر فروید مادرمرده بردارید که کامجویی های برخی مردمان در شرق و غرب به آن دانشمند گرامی و بزرگ هیچ ربطی ندارند و این سخنان یاوه درباره پژوهشهایش در دانش روانشناسی و نظریات او،از اذهان بیمار برمی خیزند.لطفاً رطب و یابس نبافید.
دوستان ارجمند ما باید به آداب،گزینش ها و روشها و باورهای همگان احترام بگذاریم و نه آنکه تنها باور و اعتقاد خویش را گرامی بداریم.نحوه پوشش مردمان در هر سرزمین،فرهنگ و آیینی نیز مورد احترام است.
گر د آفريد جان نمي خواستم اين حقايق تلخ رو بيان كنم ولي شما منو مجبور كرديد پس تا آخرش رو بخونيد و با وجدان خودتون قضاوت بكنيد ببينيد آيا اون كشورهاي صاحب تمدني كه مي گيد ويا اون فرهنگها وآيينها به پاي اسلام مي رسند يا خير. در تاپييك بعدي مقاله خودمو مي يارم خواهش مي كنم همگي كپي كنن وبخونن وخوب هم تحقيق كنند در اين مورد . البته مقاله در مورد كرامت زن هستش ولي بي ربط به قضيه حجاب نيست.
[align=justify]
اين روزها بسياري از كشورهاي اروپايي داعيه آزادي زنان را دارند
در حالي كه اين آزادي را در سكس وابتذال محدود كرده وهنوز بسياري
از زنان بي سرپرست ويا سرپرست خانوار وزنان وكودكان كار در دنيا
استثمار مي شوند .
شهر سانفرانسيسكو به عنوان بزرگترين شهر آلوده به سكس وقاچاق زنان در دنيا در كنار مجسمه آزادي آمريكا به هر چه آزادي بشر مي خندد.
و اين حكايتي است از ديد اين حقير سراپا تقصير ......
انگليسي ها كه اكنون داعيه آزادي زنان را دارند هنوز ضرب المثل خود را در كلام هاي عاميانه وادبي به كار مي برند كه :
« زن مثل آدامس است ، شيريني اش كه تمام شد ، به دنبال زن ديگري باش»
آمريكا كه اصلا تمدني ندارد تا بخواهد در اين مورد بحث كند تازه در اين نحوه اداره حكومت در آمريكا كه مدت دويست سال ازآن مي گذرد ، زن تا نيمه هاي جنگ جهاني دوم چيزي شبيه برده بود وحقوق ملكي نداشت واز طرف ديگر چگونه كشوري مي تواند ادعاي حقوق زن كند در حالي كه هنوز هم به تبعيض نژادي عقيده دارد ودر عمل هم اين مسأله را نشان مي دهد . هرچند حدود 30 سال است كه قوانيني در اين كشور جهت مساوات حقوق رنگين پوستان نوشته شده است ولي اين قوانين همواره به نفع كفه سفيد پوستان بوده وهست .
امّا آنها كه ايران را به فر وفروهري مي ستايند بايد بگويم كه زن در دوران هيچ حكومتي از هخامنشيان واشكانيان وساسانيان ارزش انساني نداشته حتي از اسب هم پست تر بوده است . چون تاريخ علاوه بر حرمسراهاي خسروپرويز وپادشاهان ديگر ساساني ، نشان مي دهد كه تجارت زنان در ايران وهند مرسوم بوده وهمواره به زن به عنوان كالاي سكس برخورد مي شد وحتي ازدواج محارم ، برخوردهاي زشت وزننده ودون شخصيت زن در روابط همزمان زناشويي با چندين زن و…. در دربار پادشاهي ايران وجود داشته است . زنان در اروپا چون تمدن يونان ورم هم وضعيت بهتري نداشتند . يكي از دلايلي كه در زمان ساسانيان ، گرايش مردم نسبت اديان ابراهيمي چون مسيحيت ويهوديت زياد شد همين مسأله بود . چون در اين اديان حداقل حقوقي براي شأن انساني زن قائل بودند . واز طرف ديگر فساد دربار ساسانيان سبب شده بود تا فرقه هايي مثل پيوان ماني در ايران رشد كنند كه تاريخ اسلام آنها را زنادقه ناميد . در كل تاريخ سرشار از بي رحمي محض در مورد زنان است . وامروزه همان هايي در غرب حق وحقوق زنان حرف مي زنند كه هنوز هم در خفاء تمام حقوق وحيثيت انساني زنان را لگد مال مي كنند به قول حافظ عليه الرحمه :
واعظان كاين جلوه بر مهراب ومنبر مي كنند چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
مشكلي دارم زدانشمند مجلس باز پرس توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند
گوئيا باور نمي دارند روز داوري كاين همه قلب ودغل در كار داور مي كنند
ياررب اين نودولتان را با خرخودشان نشان اين همه ناز از غلام وترك واستر مي كنند …
واقعا“ هم بايد آن نو دولتان سابق واين نو دولتان فاسد امروز كه رسانه هاي بزرگ غربي در اختيار دارند وعلنا“ برده داري نوين جسمي وجنسي مي كنند را در جاي خودشان نشاند . تا آدم شوند همانگونه كه امام عليه الرحمه اين غده سرطاني را بسيار خطرناك توصيف مي كرد ومي فرمود كه بايد جلوي پيشروي اينها را گرفت .
انگار بازي با سياست و برده داري زنان چه به نام حرمسرا وچه نام هاي ديگر درد بي پايان طبيعت است . قرآن كريم در آيه 129 سوره نساء در اين باره مي فرمايد :
«ولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النّساء ولو حرصتم ….. . »
يعني : شما هرگز نمي توانيد در ميان زنان به عدالت رفتار كنيد هرچند كوشش نماييد …
چه در زمان قبل از انقلاب وچه بعد از انقلاب وچه اكنون رسانه ها واينترنت تلاش گسترده اي را در مورد تخريب چهره زن در اسلام وقرآن دارند ، چه بحث تعدد ازدواج پيامبر را پيش مي كشند وچه آيات قرآن را به ميل خود تأويل مي كنند كه قرآن مخالف آزادي زن است چون زن را محل كشت مرد دانسته است . وعلنا به برده داري مي پردازد .اينان اصلا“ به فلسفه اديان و تفكرات خود كه اصولا“ بهايي و صهونيسم هستند توجّه ندارند . بهائيت كه همه زنان را براي مرد آزاد دانسته يعني زن را به ورطه حيوانيش هم نپذيرفته است . چون حتي در بين حيوانات هم ارزش خانواده و نر وماده مهم است . وقتي براي مرد به غير از مادرش همه زنها حلالند . يعني زن كالاي جنسي بيش نيست . و يهوديت كه اصلا“زن را مايه بلا وشيطان مي داند ومقام اخروي وعبادي زن را قبول ندارد .
چگونه با عوام فريبي در بوق وكرنا مي كنند كه اسلام چه وچه …. وچرا پيامبر اسلام اين همه زن گرفته است و…؟؟؟؟؟
حضرت امام خميني (ره) با درك چنين برنامه ريزي هاي غلط استعماري ، تمام تلاش خود را براي درحضور ماندن زن مسلمان انجام دادند . چيزي كه تا قبل از آن وجود نداشت . وتا وقتي كه آن حضرت زنده بود هميشه از زنان ومقام ومعنويت ديني واجتماعي وسياسي شان دفاع كرد . اينكه يك زن بتواند با آزادي وبا حفظ متانت وشخصيت خود به مراحل بالاي عرفاني ويا علمي وسياسي واجتماعي دست يابد ، پديده جديدي بود كه توسّط انديشه هاي عارفانه امام (ره) جوشش گرفت . وكار به جايي رسيد كه بارها بسياري از زنان مومنه ومسلمان از امام (ره) براي رفتن به جبهه ودفاع از وطن كسب تكليف نمودند .
بايد ابتدا مقام زن را در نهله هاي فكري وفرهنگي ديگر شناخت تا بعد به اين نتيجه رسيد كه :
آب در كوزه وما تشنه لبان مي گرديم يار در خانه وما گرد جهان مي گرديم
در نهضت هاي فكري قديم ، چه ديني وچه سياسي وچه برگرفته از تمدّن هاي بزرگ ، تا قبل از اسلام – زن كالايي بيشتر نبود . زنان پست تر از مردان بودند چون آنها سبب خروج آدم از بهشت شده اند واين مسأله عين باور يهود ومسيحيت است .در اديان زميني كه وضع از اين بد تر بود ، كه براي روشن شدن اين مبحث گذري به آن انديشه هاي خاكستري در مورد كرامت زنان مي زنيم:
در تمدن چين وكشورهاي ناحيه نفوذ چين
در كتابهاى مذهبى چينىها، زنها آبهايى هستند كه نيكبختى و ثروت را مىشويند. مرد هر وقت مىخواست، مىتوانست او را مانند كنيزى بفروشد، زن پس از آن كه بيوه مىشد در حكم مالى بود متعلق به خانواده شوهر و به هيچ وجه امكان نداشت بتواند دوباره شوهر كند و با تمام اين حقارتها درحكم بردهاى بود كه حق حيات از خود نداشت و شوهر مىتوانست او را زنده در گور كند و تا سال 1937 ميلادى، در چين 2000000 دختر كنيز وجود داشت. البته نهله هاي بودايي چين هم زن را اغوا كننده ودستاويز شيطان مي دانستند ولي در تاريخ تمدن چين سايه هايي گذرايي از نوعي انسان دوستي در برخي از حكومتها جريان داشت كه همگي دولت مستأجل بودند و در نهايت مي توان زندگي زنان را در تاريخ چين – رازندگي مطرود وپشت پرده اي دانست كه آزادي اختيار واراده چنداني نداشتند . از اين بدتر شرايط طبقاتي هم مكمّل اين دردها بود . يعني آن آزادي اي را كه دختر شاه و وزير داشت را دختر دهقان نداشت . هرچند در برخي امور برعكس هم مي شد . كيش بودايي با تمام برنامه هاي رهبانيت وزجر نفساني اش ، تا حدودي انسانيت زن را باور داشت و در كشور پهناور چين آنجا كه بودايان سكونت داشتند زنان وضع بهتري پيدا كردند . البته از قرن 14 تا 16 ميلادي مسلماني ايراني الاصل به چين مهاجرت كرده و توانستند اسلام را به عنوان دين دوم مردم چين درآورند . با ظهور اسلام در چين وضعيت زنان در حوزه جغرافياي اسلامي چين بهتر شد ولي درساير ايالتها واستانها وضع بهتر كه نشد هيچ ، بدتر هم شد .امّا بعد از جنگ جهاني دوّم ، كم كم اوضاع بهتر شده است . 3
در مذهب بودايى
در كيش بودا رياضت طلبي حرف اوّل را مي زند . مبارزه با نفس بسيار مهم است وزن يكي از مصاديق شيطان است چون انسان يعني مردي كه براي رسيدن به انقلابات روحي از زن دوري مي كند . اين افكار البته افكار بودا نبود چون بودا مبارزه خير وشر را ترويج كرد وانسان را به سمت روشنايي رهنمون ساخت وانسان او هم زن بود وهم مرد ، ولي كم كم استنباط راهبان اينگونه تغيير كرد و زن جايگاه عبودي والهي خود را در مقام پرستش از دست داد . اما به نوعي مي توان بودايي را تفكري دانست كه با همه گرايش هاي تند و سخت خود در مبارزه با نفس ، ديدگاه انساني متعالي به همه انسانها را ترويج كرده است . امّا ميوه رسيده اي نيست كه براي همه اعصار خوب باشد . يعني ديدگاه عرفاني وفلسفي واعتقادي كامل وجامع الطرفيني ندارد ، بلكه مسكني است كه هدفي جيز ترويج كار خير ندارد . 4
در تمدن رم ويونان
وضع زنان درتمدن هوسرانانه روم وايالتهاي پيرامونش تعريف چنداني نداشت . همواره يكي از بلاد صادرات زن به ساير نقاط دنيا بود و اين كار را حتي در زمان اسلام هم ادامه مي دادند ودر تاريخ اسلام مي خوانيم كه روميان زنان زيادي را به عنوان كنيزك به دربارهاي اموي وعباسي وحتي عثماني هديه مي دادند ويا مي فروختند . در اجتماع ديني شان هم تا قبل از غلبه دين مسيحيت به امپراطوري رم زن جايگاهي نداشت . سپس با سقوط امپراطوري رم وتشكيل حكومتهاي كليسايي ويا موافق كليسايي زنان به زور در ديرهاي مخوف تحت شكنجه هاي جسمي تربيت مي شدند تا ارواح پليد را از خود برانند و به راهبه هاي بزرگي تبديل شوند ولي تاريخ شهادت مي دهد كه تمام آن راهبه ها به شدت مورد سوء قصد جنسي وجسمي واقع مي شدند و با افسردگي از دنيا مي رفتند . براي آنها عاشق شدن ودوست داشتن جرم بود . آنها بايد فقط وقف خدا مي شدند . همانهايي كه پسران ودختران شان امروز داد از آزادي زن مي زنند خبري از گذشته ننگين خود ندارند . چون ديگر كسي براي شان از تاريخ نمي خواند وجديدا“ هم با محكوم كردن بين المللي هالوكاست ، صداي هرگونه پژوهشگري را خفه مي كنند . در زندگي اجتماعي هم زنان رم ودر كل اروپا تا صد سال پيش حق مالكيت و رأي و… را نداشتند . با انقلاب هاي صنعتي اروپا ، ثروتمندان غربي نه به عنوان آزادي زن بلكه به عنوان نيروي كار ارزان از زنان وكودكان كار مي كشيدند . يعني كار را براي شان فراهم مي كردند وجالب اينكه كار براي زن وكودك محيا بود ولي براي مرد كاري نبود . بهتر است كه غربيان هم كمي به سيماي تاريخي غرب بنگرند تا به واقعيّت آزادي ، دموكراسي وعدالت پي ببرند . 5
در هند و ايران
زنان در ايران كه وضع بسيار نگران كننده اي داشتند ولي وضع هندوستان از ايران هم بدتر بود . در اين دو كشور كه مهد تمدن زرتشتي و بودايي وآيين مهر بود ، تنها چيزي كه اصلا“ رعايت نمي شد تعاليم بودا ، وزرتشت بود . چون سلسله هاي پادشاهي از اين اديان براي رسيدن به قدرت ودر نبردهاي شان سوء استفاده مي كردند . وبا توجّه به اينكه علوم عقلي وهنري در ايران وهند پيشرفت بسياري داشت معمولا“ هيچ پادشاهي جرأت نداشت خود را هرهري مذهب بداند به همين دليل با دستاويز قراردادن يكي از اين اديان ، اهداف سلطه جويانه خود را دنبال مي كرد .
زن در هند و ايران باستان نيز وضع رقت بارى داشت؛ تا آنجا كه از وحوش و بهائم كمتر به شمار مىآمد. در اين دو كشور هم نژاد، مانند ساير نقاط جهان در آن زمان، زن همچون اسير و برده بود و زنان اهدايى و پيش كشى معمولاً از گرجستان و كلشيد و لارستان تهيه مىشدند و تجارت عمده آنان زنان زيبا روى كلشيدى و گرجى بود. تنها از يك ناحيه كلشيد، سالانه متجاوز از دوازده هزار زن صادر مىگرديد. زيرا خريد و فروش زن در آنجا قانونى بود
خسرو پرويز، بيست و سومين پادشاه ساسانى، در كاخ مخصوص خود، سه هزار زن داشت. اينان علاوه بر دختران زيبارو و مطربها و آوازخوانها و رقاصههاى مخصوص بودند.6
از طرف ديگر هنگامي كه يزدگرد سوم پادشاه ساساني آواره شده بود هم به دنبال خود صدها خواننده ورقاصه ورامشگر وتيماردار با خود از اين شهر به آن شهر مي برد واين به كلي يعني بازيچه قراردادن مقام معنوي وانساني وكرامت زن !7
زن در اديان ابراهيمي( يهود ونصارا)
تاريخ نشان مي دهد كه بسياري از اديان حتي مقام انساني را براي زن قايل نيستند . و اين را مي توانيد از مطالعه تاريخ ملل وتاريخ اديان جهان ببينيد . ولي موقعيّت زن در كيش مسيحيت و يهوديت هم چندان خوب نيست . چون زن در كيش يهوديت ومسيحيت كه دنباله رو يك نهله فكري هستند واصولا“ هر دو جريان تورات را قبول دارند و قرائت مي كنند.زن در اين اديان تكرارحواست . همان حواي مادر. كه مادر همه ما انسانهاست . او اشتباه كرده است. او آدم را فريفت . او به سمت ميوه ممنوعه رفته است . او از دنده انسان است پس بر مرد برتري ندارد . ونمي تواند چون مرد به مراتب بالاي عرفان ونيايش برسد . مقام عبادي والهي اي براي زن وجود ندارد . از بينش يهودي ومسيحي براي اينكه مقام مريم مقدس را كاهش دهند . او را در تواريخ واناجيل اربعه همسر مردي يوسف نام كردند كه در واقع فرزندان ديگري هم براي يوسف مي آوردكه برادران وخواهران خدايند.
در حالي كه مادر مريم ، مريم را براي خدا نذر كرده بود تا غلام او باشد و چون دختر شد باز هم به نذر خود ادا كرد واو را به معبد سليمان نبي وبيت مقدّس فرستاد تا خدمتكار خدا باشد . آنگاه كه به مريم وحي شد ، برو با نمازگزاران نماز بخوان ، كاهنان وخاخام هاي يهودي با زحمت بسيار توانستند از خونش بگذرند . چون ورود زن به بيت خدا ممنوع است . اين يعني تافته جدا بافته بودن مرد در عبادت كه اسلام آن را رد مي كند . در حالي كه طبق بينش اسلامي وقرآني مقام مريم مقدّس از همه پيامبران قبل از خود حتي از پيامبر زمان خود يعني زكرياويحياي نبي هم بالاتر بوده است . او به جهت اينكه مادر روح الله است . بر عيسي عليه السّلام هم برتر است . نه به عنوان پيامبري وعبادت بلكه به عنوان مادري وحق مادري اي كه نسبت به عيسي دارد در حالي كه در انجيل متي ولوقا ومرقس بارها مريم از زبان عيسي طرد شده وبا سخنان ناروا رنجيده شده است واين جدا از عصمتي است كه پيامبران خدا دارند . 8
بنابراين همواره زن در اين اديان ابراهيمي مورد تمسخر وتوهين بوده وحق مالكيت معنوي نداشته است .اين درحالي است كه قرآن مريم را به عنوان نمونه بارز انسانيت به تمام مردان وزنان دنيا معرفي مي نمايد و سوره اي به نام مريم وسوره اي هم به نام زنان در قلب خود جاي داده است كه اهميت اين موضوع رانشان مي دهد . ودر قرآن اين عيسي (ع) است كه مي فرمايد :
…انّي عبدالله ءاتاني الكتاب وجعلني نبيّا“ *وجعلني مباركا“ اين ما كنت واوصاني بالصّلواه والزّكواه ما دمت حيّا“ * وبرّابوالدتي ولم يجعلني جبّارا“ شقيّا“ 9
« يعني : من بنده خدايم ؛ او كتاب به من داده ، ومرا پيامبر قرار داده است *ومرا – هرجا كه باشم- وجودي پربركت قرار داده ؛ وتا زماني كه زنده ام ، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است * ومرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده وشقي قرار نداده است . »
يعني اينكه عيسي همراه به مادر خود احترام مي گذاشته است .چون خداوند او را شقي وسنگدل نساخت .
[/align]
نگاه اسلام به زن
قرآن كريم كه كتاب وراهنماي دين اسلام است ، زن ومرد را در انسانيت وحقوق اجتماعي وسياسي ومذهبي وديني وعبادي برابر ويكسان مي داند . و برتري هاي بين زن ومرد را متفاوت ولي متساوي بين زن ومرد مي داند . مثلا“ اگر مرد قدرت بازو دارد ، زن توانايي مادر شدن وازدياد نسل انسان را دارد كه مقام بس بالايي است و تحمّل درد ورنج زايمان ودوران بارداري برابر با جهاد در راه خداست . پس برتريي هايي كه خداوند به انسان داده بين زن ومرد تقسيم شده است . اگر به مرد آقايي داده به زن هم خانمي داده است .
ولا تتمنّوا ما فضل الله به بعضكم علي بعض للرجال نصيب ممّا اكتسبوا وللنّساء نصيب ممّااكتسبن …..
يعني : « برتريهايي را كه خداوند براي بعضي از شما بر بعضي ديگر قرار داده آرزو نكنيد ، مردان نصيبي از آنچه به دست مي آورند وزنان نيزنصيبي ….»10
وبعد مي فرمايد كه آدم وحوا با هم فريب شيطان را خوردند ، نه اينكه حوا آدم را فريفت .
فأزلّهما الشّيطان عنها فاخرجهما ممّا كانا فيه وقلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدوا …..
يعني: « پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد ، وآنان را از آنچه در آن بودند ، بيرون كرد وبه آنها گفتيم : همگي فرود آييد ، در حالي كه بعضي دشمن ديگري خواهيد بود …»11
پس قرآن بر عكس تورات وانجيل رانده شدن از بهشت را كوتاهي هر دو نفر يعني آدم وحوا مي داند وبرتري هاي شان را هم در عين تفاوت ولي يكسان مي داند يعني اگر مرد اين را دارد در عوض زن چيز ديگري دارد كه هم كفو وهمسانند . واين موارد نه به زن ونه به مرد برتري نمي دهد چون در نزد خداوند برتر كسي است كه با تقوا تر باشد :
انّ اكرمكم عند الله اتقاكم …
يعني : « گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست ..»12
و قرآن نمونه هايي را بيان مي كند مثلا“ آسيه زن فرعون زمان حضرت موسي عليه السّلام با آنكه زن درباري بود وهمسر فرعون بود ولي يكي از زنان پارسسا ومومنه درگاه الهي بود كه خداوند كريم در قرآن يادشان را گرامي مي دارد . در حالي كه فرعون را از افراد اسفل السّافلين مي شمارد چون با تكبّر وغرور ادعا كردند كه منم خداي يگانه وبزرگ :
فقال انا ربّكم الاعلي * فأخذه الله نكال الاخره والاولي
يعني :« و(فرعون) گفت : من پروردگار برتر شما هستم *از اين رو خداوند او را به عذاب آخرت ودنيا گرفتار ساخت .»13
نمونه ديگر زناني كه به اوج كرامت انسان مي رسند حضرت مريم قديسه است . مريم كسي است كه از تمام پيامبران زمان خود وقبل از خود برتري مي يابد و زكرياي نبي در جوار او مي آموزد چگونه از خداوند در خواست كند تا در سن پيري پسري را به او عنايت فرمايد . وچون كسي در ازدواج هم كفو وهم شأن مريم نبود ، او توسّط جبريل امين باردار شد ودر يك بارداري خارق العاده حضرت روح الله عيسي مسيح را به دنيا آورد . چه مقامي از مقام مريم بالاتر !
نمونه هاي اسلامي زنان پارسا وبزرگ بسيارند . از حضرت خديجه كبري تا قره العين رسول حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و حضرت زينب وزنان سخنور اسراي كربلا كه از خاندان بني هاشم واز بستگان امير المومنين علي عليه السّلام بودند كه سلسله زيبايي از دانايي زنان را بر انگيختند و حضرت فاطمه معصومه با توجّه به سن كم خود كه در قم وفات نمودند تا زمان حيات خود ولايت عملي وعلمي حاكم بر منطقه وياران خود را داشتند . همچنان كه حضرت زينب كبرا سلام الله عليها پس از عصر عاشورا رسما“ كاروان سالاري حضرت امام حسين عليه السّلام را بر عهده گرفتند و تا زمان بهبودي كامل حضرت زين العابدين اين مسئوليّت سنگين رهبري را بر عهده داشتند . در زمان معاصر هم در قرن گذشته عمّه حضرت امام خميني (ره) رهبري مردمي مبارزه با استبداد واستعمار روس را بر عهده مي گيرند و پاي اجنبي ها و سارقان را از شهر كوتاه مي كنند ولي متأسّفانه خود وبسياري از مردم خمين در اثر شيوع بيماري وبا به لقاءالله مي پيوندند .
اسلام زن را همچون مرد انسان مىداند و ويژگىهاى مهمى همانند مرد درباره او ابراز ميدارد. قرآن بارها به اين ويژگىهاى او اشاره مىكند.
« إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللّهَ كَثِيرا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرا عَظِيما »
يعني : « به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خداو زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.»14
در اين آيه، خداوند همه ويژگىهايى كه براى مردان ذكر كرده براى زنان نيز ذكر كرده است و اين خود دليلى است بر اين كه اسلام جنسيت را ملاك برترى نمىداند، بلكه برترى در اين است كه انسان (چه زن و مرد) مطيع خدا و پايبند به فرامين او باشد.همچنان كه پاداش هاي مژده داده شده ا هم براي مردان وزنان مومن يكسان مي داند :
«وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الاْءَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنْ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
يعني : « خداوند براى مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسكنهاى پاكيزهاى در بهشتهاى جاودان، (نصيب آنها ساخته)؛ (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است؛ و پيروزى بزرگ همين است.» 15
در اين آيه، خداوند پاداش زن و مرد را به طور يكسان ذكر نموده؛ كه خود دليلى بر آن است كه مرد هيچ فضيلتى بر زن ندارد وگر نه مردان مىبايستى پاداش بيشتر و ويژه دريافت مىكردند.كه قرآن اين چنين نظري ندارد ومرد وزن را برابر مي داند حتي در رسيدن به وعده هاي الهي .
نيز در قرآن آمده است:
«… انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر أو انثى بعضكم من بعض…»
يعني : « من هيچ عمل كنندهاى از شما را مرد باشد يا زن ضايع نخواهم كرد؛ شما هم نوع و از جنس يكديگريد.» 16
خداوند كريم در اين آيه نشان مي دهد كه در نزد خداوند هيچ برتري ميان زن ومرد نيست . اينگونه نيست كه زن ذليل وضعيفه ومرد قوي و بامرام باشد و تمام صفات خوب را مرد يدك بكشد وتمام صفات زشت را زن به خاطر لغزش هاي مرد تحمّل كند . خداوند رد قرآن مي فرمايد كه مبادا به زنان پاك تهمت بزنيد كه مثلا“ مهرش را ندهيد ويا از اين قبيل امور كه متأسّفانه اين روزها به شدّت ديده مي شود :
... أتاخذونه بهتانا“ واثما“ مبينا
يعني:« آيا براي بازپس گرفتن مهرآنان (ندادن مهريه) به تهمت وگناه آشكار متوسّل مي شويد ؟»17
قرآن كريم به صراحت اعلام مي كند كه در زندگي اجتماعي براي حفظ شأن وشئون خانه ، مرد سرپرست خانواده باشد كه امروزه در تمام دنيا با تمام شعارهاي فيمينيستي شان ، اين دستور اجرا مي شود .
الرّجال قوّامون علي النّساء بما فضّل الله بعضهم علي بعض وبما انفقوا من اموالهم …
يعني : « مردان سرپرست ونگهبان زنانند ، بخاطر برتريهايي كه خداوند براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است وبخاطر انفاق هايي كه از اموال شان مي كنند …»18
واين در حالي است كه اين سرپرستي هم برتري اي را براي مرد نمي آورد چون مرد متعهّد است نسبت به اداي دين به زن ، وپرداخت حق زن ؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد :
….ولهنّ مثل الّذي عليهنّ بالمعروف ….
يعني:« وبراي زنان ، همانند وظايفي كه بردوش آنهاست ، حقوق شايسته اي قرارداده شده است»19
يعني همان حقي كه مردان نسبت به وظايف شان دارند همان حق هم نسبت به وظايف شان دارند ، با اين تفادت كه حقوق مشترك شان جدا از اين حقوق انساني شان است . چون در زندگي اجتماعي وخانوادگي زن ومرد نسبت به هم حق وحقوقي دارند كه اين مسأله جدا از حق وحقوق ذاتي زن ومرد به عنوان يك انسان آزاد است .
چون زن ومرد به عنوان همسراني براي همديگر از جنس آدم با حقوق انساني واجتماعي برابر توسّط خداوند كريم آفريده شده اند :
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لاَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
يعني : « و از نشانههاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكر مىكنند. »20
وسرانجام اينكه زن ومرد را در عين استقلال در آزادي انساني وعدم وابستگي به يكي از طرفين ، پوشاننده هم ولباس يكديگر مي نامد . يعني زن مكمّل مرد است ومرد مكمّل زن ، اين دو به تنهايي چون ميوه نارسند .شايد به همين دليل است كه پيامبراكرم درحديثي زيبا كه تقريبا“ تمام مسلمانان با آن آشنا هستند مي فرمايد :
« هركه زن بگيرد يك نيمه ايمان خويش را كامل كرده ازخدا در باره نيم ديگر بترسد(تقوا پيشه كند )» 21
ودر جايي ديگر فرمودند :
« دو ركعت نماز شخص زن دار بهتر از هفتاد ركعت نماز عزبست » 22
قرآن كريم هم زن وشوهر را كامل كننده وپوشاننده نقاط ضعف همديگر مي داند :
.. هن لباس لكم و انتم لباس لهن...
يعني : « زنان لباسِ شما و شما لباس آنها هستيد.»23
واز طرف ديگر در زندگي خانوادگي مرد را مسئول خانواده مي داند ولي زنان سرپرست خانوار را هم معرفي كرده ومي فرمايد كه كسي حق ندارد به صورت پنهاني از اين زنان سوء استفاده بكند :
… لا تواعدواهنّ سرّا الّا ان تقولوا قولا“ معروفا …
يعني: « ولي پنهاني با آنها (زنان سرپرست خانوار ) قرار زناشويي نگذاريد ، مگر اينكه بطرز پسنديده اي اظهار كنيد »24
ودر زندگي اجتماعي وخانوادگي هم زن ومرد بايد همديگر را به عنوان همسر از مسير ناراست وناصواب منصرف كنند . وظيفه امر به معروف ونهي از منكر دارند ، تا خانواده در راه خود پيشرفت كند واين امر به معروف ونهي از منكر خاص مرد نيست بلكه زن ومرد در اين امر مسئولند ، يعني زن هم بايد مردش را از مسير هاي خطرناك وناهموار زندگي آگاه كند .بنابراين در نگاه كلّي بايد گفت : متأسّفانه كساني كه از قرآن آگاهي ندارند به صورت برداشت غلط وناقص مطلبي را از آيه اي از قرآن به عاريه مي گيرند وكلي براي آن شرح وتفسير مي نويسند كه اسلام ودر كل قرآن زن را دستمايه پستي وكوچكي دانسته واو را محل بذر مرد مي داند و….
اين نگرش از گذشته بوده واكنون هم در اينترنت ورسانه هاي غربي و فيمينيستي به وفور يافت مي شود . در حالي كه ناداني و كج فهمي از تمام مطالب اين افراد به چشم مي خورد ومتأسّفانه بسياري از جوانان را با همين شعارهاي ناراست خود مي فريبند . اين درحالي است كه مرحوم امام خميني (ره) بارها در باره اين خطرات هشدار داده بود والان وقت دست روي دست گذاشتن نيست . وسازوكارهاي مرتبط با فرهنگ فاخر ايران اسلامي بايد بهتر وبيشتر تلاش كنند ، تا اين حجمه هاي ناروارا كه بي شك شبيخون فرهنگي هستند ، باطل نموده وشعله هاي كوركورانه اش را خاموش كنند .
كسي كه قرآن را حتي براي يك بار همراه با درنگ وتأمّل بخواند به مفاهيم بلند وعرفاني آن پي مي برد ودرمي يابد كه در هيچ كتابي ودر هيچ سندي انسان اينچنين كريم وبزرگ معرفي نشده است.
و در هيچ منبعي احترام وحرمت وقوانيني حمايتي عليه زنان وجود ندارد كه در قرآن وجود دارد وآحاد جامعه اسلامي را وادار به حفظ وسيانت از آبروي زن مسلمان مي كند . وزن را از توسري خوري وزنده بگوري دوران وحشيگري وبربريت به نماد مقدّس آفرينش تبديل مي كند وآنچنان كريم مي شمارد كه بارداري وخانه داري خوبش برابر با جهاد وخوني است كه مرد در راه مبارزه از دين وايمان وسرزمين خود از دست مي دهد . درست است كه زن قدرت جسمي مرد را ندارد ولي عواطف زنانه ومادرانه را دارد و…. و صد البته كه هيچ كس برتر نيست مگر آنكه ايمان بهتري داشته باشد . حال چه زن باشد مثل زن آسيه زن فرعون يا مريم مادر عيسي و…. ويا چه مرد باشد مثل ساير اولياي الهي كه چه به عنوان پيامبر يا نبي ورسول ازجانب خداوند بر مردم مبعوث شدند ويا ساير اولياءالله كه مقامي بس شامخ داشتند ولي پيامبر ونبي وولي ووصي نبودند . مثل لقمان حكيم كه از صالحان روزگار خود بود .
و اما چون من از ابتدا وارد بحث حجاب نشدم وتقريبا تازه وارد هستم يعني هنوز 20 روز هم از ورودم نگذشته من مساله حجاب رو بعدا بيشتر براتون باز مي كنم فقط نظرات خودشون رو دوستان بگن تا بعدا ببينيم چه بايد كرد .
سلام داني جان
در نهايت شما با حجاب اسلامي مشكل داري يا نه؟
عزيز دلم هر كسي رو تو قبر خودش مي زارن اگه به اسلام اعتقاد داري به قران و نهج البلاغه مراجعه كن كه اولين چيزي كه درش به دفعات ذكر شده اينه كه :
عجب دارم از كسي كه عواقب بد لذات مضر را مي داند ولي از آنها دست بر نمي كشد
يعني اينكه اگه مي دوني اشتباه انجام مي دي انجام نده مادامي كه كسي پيدا نشده كه متقاعدت كنه با تفكر خودت پيش برو و اگر كسي هم پيدا شد كه تونست متقاعدت كنه به اعتقادي كه بهت داده تكيه كن و بعد حركت فراموش نكن كه پوشش هم مهم ولي مهم تر از اون نگاه مردم جامعهايي كه تو در اون زندگي مي كني
هرچند كه با تماميه صحبتهايه گردآفرين موافق نيستم ولي الان سن رشد و بالندگيه تو بهتر نيست به جاي اومدن تو اين سايتها اول بري يك سري مطالعه داشته باشي بعد با داشتن عقيده و هدف وارد سايت بشي تا با هر صحبتي تغيير رويه ندي؟!!!!تو اين سايت نظرهاي شخصي داده ميشه كه بيشتر جهت نصيحت داره نه راه زندگي كه براي راه زندگي به پدر و مادرت مراجعه كن كه براي شروع بهترين افراد هستن
موفق باشي