سلام بهار شادی جون ،
یه نفسی می یاد و می ره من که از بچه ها دلگیرم .
انجمن آزاد ، آخه کسی تاپیک نزده؟ بعد هم بیشتر بحث ها تخصصی هست ما هم که متخصص نیستیم .
اما خودمون باید بحث رو داغ کنیم .
آخه تعدادمون هم کم هست.
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام بهار شادی جون ،
یه نفسی می یاد و می ره من که از بچه ها دلگیرم .
انجمن آزاد ، آخه کسی تاپیک نزده؟ بعد هم بیشتر بحث ها تخصصی هست ما هم که متخصص نیستیم .
اما خودمون باید بحث رو داغ کنیم .
آخه تعدادمون هم کم هست.
سلام به همگی
هرچند کسی از احوالات ما سوال نمی کنه ولی ما از رو نرفته و خودمان عرض حال می کنیم؛
بالاخره دیروز امتحاناتم تموم شد. خدا رو شکر بد نبود.
امروز هم وقت مشاوره داشتیم. بار 4 خودم و بار 2 همسرم بود. کلی خرج کردم. ولی تا حالا نتیجه ای نداشته.
امیدوارم ایام به کام همه یاران همدردی باشه. :72:
سلام بلو اسکای عزیز
نتیجه در دستان خودتان دو نفر است . مشاور فقط سعی می کند کمک کند . سعی بکن از پول و وقتی که هزینه می کنی بهره کافی ببری
یک مثال می زنم
قبل از شروع مدرسه ( کلاس اول ) با هر بچه ای حرف بزنی اکثریت می خواهند دکتر و مهندس و پرستار و معلم و پلیس بشوند .
یک نفر نمی گوید دوست دارم پروفسور حسابی بشوم حتی خود دکتر حسابی هم این حرف را نزد . اما شد .
حال فرض کن
همین تعداد شاگرد را در سالهای مختلف تحصیل ( زمان و وقت و آموزش و ....) تحت نظر بگیریم .
چند نفر دکتر می شوند ؟( همانی که روز اول اعلام کردند )
چند نفر مهندس ؟
چند نفر کارمند؟
چند نفر بیکار ؟
چند تا دکتر حسابی ؟
حالا بنشین به چرائی آن فکر کن .
امواج و فرکانسی که به سمت خودت و زندگی و مشاور و .............را می فرستی را چک کن . جاضر به اعتماد شو . :104::72:
سلام بلواسکای عزیز
خوشحال شدم که امتحاناتت با موفقیت تمام شده
یه کم به استراحت و تفریح بپرداز تا تجدید قوا کنی و بهتر مشکلات رو مدیریت کنی عزیزم
امیدوارم همیشه موفق باشی و با خبرای خوب همه دوستان را خوشحال کنی:46:
چند وقته رایحه جون من کم پیدا شده.
یه خانمی هم بود به اسم ملاحت پستاشو دوست داشتم اما دیگه پستی ازش نمیبینم...
از خانم سرافرازم خبری نیست...
خیلی های دیگه ام نیستن.یا بی سر و صدا میان ومیرن!
ای بابا!چرا تالار این جوری شده.گریه ام میگیره ها:302:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
سلام
واسه آرامش بهار دعا کنید!
مسائلم حل شدن اما دلم خیلی گرفته!!!
چرا خدا من رو انقدر سخت امتحان می کنه؟
عزیز دلی بهار شادی
بپر بیا بغل آنی .................
امیدوارم زودتر اروم بشی بهار جان.
راستش از صبح دخترم رو بردم بیرون تا یک کمی انرژیش تخلیه بشه تا وقتی برگشتم خونه نهارش رو که خورد دو ساعت بخوابه. اونوقت منم بتونم درس بخونم. اما با صحنه ای مواجه شدم که نمی دونم واقعا چه دعایی بکنم.
شرح کمی از صحنه:
لباس های درون کشوها همه چروک شده و درهم در وسط اتاق ها و یا در کابینت های اشپزخانه
ظرفهای کثیف خالی در یخچال
ظرفهای تمیز در کشوهای لباسها
کفش ها روی تخت خوابها
پرده ها در هم پیچیده و در میانشان ظرفهای کثیف
اسباب بازیها هر کدام یک خوراکی در دستشان
کتابهای دخترک پاره پاره در میان مبلها و روی تلویزیون
دستمال کاغذی های تکه تکه شده روی سینک دستشویی و روی گاز
و .....
هر دعایی به نظرتون میرسه بکنید چون واقعا دیگه کلافه شدم. خدا به همه مادرهای بچه های شیطون صبر و توان جسمی و اوقات فراغت زیاد بده.
خوابتو تعریف کردی؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang