RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام دخترمهربون
حالت خوبه؟
چندتاسوال جالب ودرعین حال خیلی سخت ازدوستان پرسیدی که دوست داشتم توذهنم نگه دارم وازخودت بپرسم،تا ببینم خودت نظرت چیه؟
- اگه خداهمین الان جلوت باشه وبتونی یه سوال ازش بپرسی چی می پرسی؟
- وازهمین خدایی که روبروته وهمین الان اجابتت می کنه یه درخواست کن.
- خداکجای زندگیته؟
حالا ایناروجواب بده تابعد.
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
سلام دختر مهربون72
چطوری؟برو به سوالا جواب بده ببینیم چیکار میکنی.
سلام. ممنونم شایانا جان.
1.چرا اکثر شبها انلاینی؟بچه جون مگه نمیدونی بچه باید ساعت 10 لالا کنه؟
میبینم که آمار میگیری:) چرا نداره. اعتیاد پیدا کردم دیگه. اعتیاد هم که روز و شب نمیشناسه:)
2.شبا دیر میخابی صبا میتونی راحت بلند شی؟روزای تعطیل تا ساعت چند میخابی؟
نه اتفاقا. خیلی به سختی خودم رو میکنم از رختخواب. هستم تا ساعت 11، 12، و ... :D
3.کار خونه هم میکنی؟خودت میری کمک مامانت یا با زور و کتک؟
نه، گناه داره مامانم. میرم خودم.
4.تا حالا شده بابا مامانت خونه نباشن مهمون سرزده بیاد براتون؟دست و پاتو چرا گم میکنی خب مهمونن دیگه لولو که نیستن
فکر کنم شده باشه. ولی من دبستانی بودم از این چیزا حالیم نبوده که اون موقع. ولی دوس ندارم وقتی نیستن مهمون بیاد. البته نه از نظر پذیرایی و اینا مشکلی ندارم مامانم هم که باشن، قاطی مهمونا از اول تا آخر میشینن:) منو برادرام هی عین ذرت روی آتیش بین سالن و آشپزخونه در حال جلز و ولز کردنیم:311: از یه جهت دیگه میگم. آخه آدم میمونه چی بگه. مخصوصا که مثلا دو تا آدم بزرگ باشن. آدم حرفی نداره که بگه. سکوت مطلق میشه.
5.کمترین و بیشترین نمره ای که دانشگاه گرفتی؟
ای بابا... این سوالا چیه؟ ریا میشه یه وقت:311:
چون اینجا باید صادقانه جواب بدیم، مجبورم دیگه
بیشترین:20 کمترین:6.7 (البته آخرش توی کارنامه 9 وارد شد.)
6.اقتدار یعنی چی؟(با مثال توضیح بده)داری؟
دقیقا نمیدونم راستش. نه میدونم یعنی چی، نه نمیدونم دارم یا نه.
7.تا حالا الکی از کسی تعریف کردی؟اخه چرا؟؟؟
نه. چه دلیلی داره این کارو بکنم!! نشده تا حالا. فکر هم نکنم در آینده یه همچین کاری ازم سر بزنه.
8.چرا میگن تا شقایق هست زندگی باید کرد؟یه گل دیگرو نمیگن؟
شاید چون اینجوری شعرش آهنگین تر میشه. اما در کل فکر میکنم شقایق نماد عشق و محبته. خب تا عشق هست زندگی باید کرد دیگه.
9.چند بار تا حالا ارزو کردی کاش فلان کس ازم خواستگاری کنه؟عاشق شدی تا حالا؟
وای نه!!! تا حالا یه همچین آرزویی نکردم. شایدم تا حالا توی دور و بری هام کسی نبوده که تا این جد قبولش داشته باشم. یا آشناییمون در اون حد نبوده که بتونم بشناسم و به همچین چیزی فکر کنم.
اون عشقی که شما دنبالشی نه :D. (البته یه توضیحی بدم که من عمیقاً اینو قبول دارم که عشق اگه بخواد وجود داشته باشه، فقط بعد ازدواج، و بعد از مدت زیادی با هم بودن بوجود میاد. این عشق اولیه که در زمان آشنایی اولیه هست و خیلی پر شوره و بهش میگن عشق، بنظرم چیز دیگه ای هست. نمیدونم چرا به هر دوی اینها همون یه کلمه نسبت داده میشه.)
10.دیدی بعضی فیلما قبلش مینویسه زیر18سال نگا نکنن،بنظرت همین باعث نمیشه بیشتر تحریک بشن و نیگا کنن؟
من خودم اونوقت که زیر 18 سال بودم، از این کارا مد نبود که زیر فیلم بنویسن. بخاطر همین حال بچه های الان رو نمیتونم درک کنم. اما الان خودم تا میبینم نوشته زیر 18 سال ممنوع، حتما میبینم. بیشتر فکر میکنم برای پدر مادرا میزنن. چون بچه ها که همه چی میبینن. پدر مادرا باید حواسشون باشه و تا یه همچین چیزی دیدن زیر فیلم، یه جوری بچه رو دور کنن از ضررایی که دیدن اون فیلم داره.
11.تا حالا تو جلسه خاستگاری چایی بردی،دوس داری بعد چایی بردن رویت بشی یا از همون اول بشینی پیش خاستگارا؟
نه. تا حالا نبردم. البته اگه مادرش اول بیاد میبرم. اما جلوی پسره و باباهه، اصلا. دوس دارم از همون اول باشم. اونجوری روم نمیشه. فک کن همه نشستن یهو میری همه بلند میشن... وای آدم آب میشه از خجالت..
12.شعرایی که تو تالار مینویسیو از حفظی یا کپی پیست میکنی؟یه بیت شعر پر مغز بنویس.
من استعداد فوق العاده بدی توی حفظ کردن شعر دارم. کپی پیست هم نمیکنم. کتاب شعر هام رو میارم و از روی اون مینویسم. همین که میخوام یه بیت شعر انتخاب کنم و اینجا بنویسم، کتاب رو هی ورق میزنم و شاید هر بار چندین بیت شعر جدید بخونم. این برام خیلی لذت بخشه.
شعر پر مغز....... الان این به ذهنم میرسه که قبلا هم نوشته بودم اینجا:
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را
|
خوبه چه بدی داشت که یکبار نکردی |
|
13.میتونی با یه سیاه پوست ازدواج کنی؟اگه نه پس این خارجیا چرا راحت میتونن اینکارو بکنن؟
نه. نمیتونم. نمیدونم واقعا. اما من توی خودم نمیبینم بتونم.
14.چرا میوه ابی نداریم؟راستی ابی یا قرمز؟
گلابی چیه پس؟:311:
معلومه قرمز (البته زیاد فوتبالی نیستم)
15.تا حالا با سر رفتی تو دیوار؟
نه. ولی توی در شیشه ای رفتم. کلی خندیدیم با دوستام:311:
16.تا حالا شده يه جايي كه نبايد بخندي كلي خندت بگيره؟؟
آره. رفته بودیم خواستگاری برای برادرم. من و مامان و برادرم بودیم. اونا هم دختره و مادرش بودن. یه خرده حرف زد هر کس، بعد سکوت شده بود، هیچ کس دیگه هیچ حرفی نمیزد. یه کمی زیادی سکوت طولانی شد. من داشتم منفجر میشدم از خنده. خیلی کنترل کرده بودم خودمو، چند لحظه بعدش دیگه نتونستم خودمو زیاد کنترل کنم. خب آدم خندش میگیره دیگه. البته بلند نخندیدم ها. ولی لبخنده اومد دیگه. بقیه هم که سوژه حرف زدن نداشتن، مادر دختره گفت شمام که خندت گرفته از سکوت. دیگه همه راحت خندیدن:311:
(آقا حامد این رو به پای خاطره بذار لطفاً)
سر کلاسم که تا دلت بخواد پیش اومده. از بس که بچه هامون سوژه خندیدن هستن.
17.چرا وقتی به دنیا میایم با گریه میایم؟نمیخندیم؟؟[تصویر: 1304062457_27603_0fdb55e5c5.gif]
چونکه واقعا زندگی توی این دنیا به اون قشنگی ها هم نیس. اون بچه میدونه اینو فکر میکنم.
18. اگه یه روز از خواب پاشی ببینی همه جا سیاه و تاریکه چی فکر میکنی؟قشنگ توضیح بده.
بعد از یه کمی چک کردنِ دور و برم، خب فکر میکنم که نابینا شدم. حس خیلی بدیه.
19. غروبای جمعه چرا انقد دلگیره؟به نظرت واسه خارجیا هم همین طوریه؟
راستش من زیاد دلگیر نمیشم. نمیگم تا حالا نشده. شده. ولی هر جمعه واسم پیش نمیاد. خیلی از حالتای روحی که ما ایرانیا داریم واسه بقیه قابل درک نیست. شاند اونا هم از اینکه فردای آخرین روز تعطیلیشون میخوان برن سر کار ناراحت باشن. اما این دلگیری ای که میگی فرق داره با اون.
20.فک کن الان تو پرورشگاهی،کدوم یکی ازین بچه ها رو به سرپرستی قبول میکنید؟یکیشو بگو.
وای چقده نازن. همه رو برمیدارم. ولی این آخریه که خوابه بد جوری به دلم نشسته.
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
ببخشید شعره غلط تایپی داره
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را |
خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی |
|
نقل قول:
سلام خانم دختر مهر بون سو ا ل از شما
سلام.:72:
1ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید
اگه توی گوشی من رو ببینید، آهنگای خواننده های زیادی توش هستن. بذارید نام ببرم: شجریان، اصفهانی، افتخاری(البته فقط قدیمی هاش) ، فرزاد فرزین، مازیار فلاحی، احسان خواجه امیری، محسن یگانه، مهدی مقدم، لهراسبی و ...
کلا روی اسم خواننده تعصب ندارم. هرآهنگی که به دلم بشینه، گوش میکنم. حتی شاید فقط یه تیکه از یه آهنگ طولانی به دلم نشسته باشه. اما بخاطر همون یه تیکه گوش میکنم.
2ـ چه رشته و رزشی دوست دارید
شنا، والیبال، بسکتبال هم بد نیس
3ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
اینکه دارم پرواز میکنم. حس سبکی و توی آسمون بودن خیلی زیباست برام.
4ـ یک جمله محمد ابراهیمی خانم شیدا حاتمی بگوید
این دو تا عزیز، خیلی فعال و دلسوزن. بابت تمام لحظات خوشی که برای ما درست کردن ازشون ممنونم.
5ـ بهترین هدیه ای که تا حالا گرفتی
کلا از هدیه گرفتن لذت میبرم. امابهترینشو فکر کنم هنوز نگرفتم :)
6ـ مهمترین نقطه قوت شما چیست
شاید همین حس دلسوزی و مهربونی ای که نسبت به همنوعم دارم. و همین باعث میشه با خیلی از انسانهایی که با من تفاوت های اساسی دارن؛ بتونم یه رابطه ی خوب و مفید داشته باشم.
7ـ کی رو بیشتر از همه تو زندگیت قبو ل داری؟
اگه قبول داشتن به این معنا باشه که چه کسی بوده که تا الان بیشتر به حرفاش گوش کردی و به اونا عمل کردی، جواب میشه مشاورم.
8ـ دوست داری نفر بعد صندلی داغ چه باشد
چه باشد یا که باشد؟ بذارید تا آخرش ببینم کی بیشتر اذیتم میکنه،:) دوس دارم اون بیاد که محبتاش رو جبران کنم:)
9ـ منطقی ترین فرد توی تالار رو معرفی کن
فرشته مهربان و آقای مدیر همدردی. فکر میکنم آقای کامران 2007 هم بعضی از پستاشون از همین دست بود.
10ـ بهترین کتابی که مطالعه کردید نام ببرید
سوال خیلی کلی هست. خب توی هر زمانی یه کتاب بهترین بوده واسه من. توی دوران نوجوانیم، کتابای علمی تخیلی ای که میخوندم خب واسم دوست داشتنی و خوب بوده. بعد ها کتابای علمی که چیزای آموزنده ای داشتن برام مفید بوده. اما این اواخر کتاب روی ماه خداوند را ببوس رو خوندم که خوب بود بنظرم.
11ـ اولین جمله ای که با خواندن این کلمات به ذهن تان می رسد
خدا.........تکیه گاه روزای سخت
جنگ...........حماقت انسانها
خوشبختی..........خیلی شیرینه
تحصیل...............اگه یه هدف پشتش باشه، همه سختی هاش آسون میشه برای آدم.
تالار..................خرج تالار زیاده. بیچاره برادرم.
صندلی داغ.................دور هم خوش میگذره.
فرشته....................همه ی مامانای دنیا فرشته اند.
موفقیت...................هیچ وقت متوجه نشدم این راههایی که برای رسیدن بهش فرموله کردن بدرد میخوره یا نه.
12ـایا تالار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه چه تغییری
بله. اولا یه سرگرمی مفید و سالم میتونه باشه که کلی چیزا هم یاد میگیریم.
دوما میگن "اگه همه مردم دنیا بیان و دردهاشون رو برزن توی یه میدون و به تو بگن یه درد بردار، بازم درد خودت رو بر میداری. با اینکه ازش جونت به لبت اومده. " منم وقتی میام اینجا و مشکلات بقیه رو میبینم، مشکلات خودم حقیر میشن توی ذهنم.
13ـ احساسا تنون رو چگونه مدیریت می کنید
دقیقا این کاریه که بلد نیستم.
14ـبهترین فیلمی که دیدی
فیلم "دستهای خالی" رو دوس داشتم. دو سه تا تله فیلم هم تلویزیون خودمون نشون داده، به دلم نشسته. یکیش "تنهایی" بود . یکیش" یک داستان کوتاه و چند داستان دیگر" بود. یکی دیگش هم فکر کنم" ژرفا" بود. از فیلمای خارجی هم "چه رویاهایی که میآیند" رو دوس داشتم. (اسم اصلیش رو یادم نیس ولی فکر کنم دقیقا ترجمش همین میشد)فیلمای زیادی الان توی ذهنم هست که متاسفانه اسمشون یادم نیست.
15ـ زییاترین شکل دوست داشتن و ابرا ز محبت چی می تونه باشه
خب بستگی داره چه رابطه ای باشه. ضمنا شاید نشه اینجا توضیح داد...
16ـبهترین رو ز زندگی ات کی بوده
سوالای سخت نپرسید دیگه. توی سوال 7 آقا حامد توضیح دادم یه خورده.
الان یه چیزی یادم اومد. روزی که برادر بزرگم عقد کرد، روز خیلی خوبی بود. ما به یه سری مشکل برخورده بودیم. حدود 6، 7 ماه درگیر بودیم. ولی اونروز همه چی به خوبی تموم شد. باور کردنش سخت بود بعد از اون همه اعصاب خوردی.
17ـیک جمله اموزنده مفید
از خودم بگم؟ اینکه.... همه رو دوس داشته باشید اما به هیچ کس وابسته نشید
18ـیک ضرب المثل بگوید
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
نقل قول:
امیدوارم همیشه موفق باشید
ممنونم. شما هم همینطور:72::72:
نقل قول:
سلام دخترمهربون
حالت خوبه؟
سلام ممنونم خوبم.:72:
نقل قول:
چندتاسوال جالب ودرعین حال خیلی سخت ازدوستان پرسیدی که دوست داشتم توذهنم نگه دارم وازخودت بپرسم،تا ببینم خودت نظرت چیه؟
دقیقا به تنها چیزی که آدم موقع پرسیدن سوال فکر نمیکنه، اینه که یه روزی از خودش بپرسن:)
- اگه خداهمین الان جلوت باشه وبتونی یه سوال ازش بپرسی چی می پرسی؟
ازش میپرسم برای من، با این پیشینه، هنوز راهی هست واسه بازگشت به آغوشت؟ و ازش میخوام اون راه رو بهم نشون بده.
- وازهمین خدایی که روبروته وهمین الان اجابتت می کنه یه درخواست کن.
اگه میتونستم 2 تا داشته باشم اینا بود:
همه اونایی که خواسته و ناخواسته به من ظلم کردن رو ببخشه.
و دومی اینکه ظرف اراده و صبرم رو (که چیزی ازشون نمونده)، پر کنه. با این دو تا دیگه مشکلاتم برام قابل تحمل میشن.
اما حالا که یه درخواست هست، دومی رو انتخاب میکنم. چون اگه من توی دلم از اونا راضی باشم، خدا هم میبخششون.
- خداکجای زندگیته؟
توی زندگیم، مشکلات دارم، کارهای اشتباه دارم، دلتنگی و غصه دارم، شادی و خوشحالی دارم و ...
وقتایی که زیر بار مشکلات طاقتم داره تموم میشه. وقتایی که از انجام یه کار اشتباه به غلط کردن افتادم. وقتایی که از دیدن یه نعمت که آرزوی دیروزم بوده خوشحال میشم، وقتایی که میبینم خودش یکی رو فرستاده تا منو از تنهایی دربیاره (و اینو واقعا حس میکنم که خودش فرستاده) وقتایی که از شادی دیگه دلم سر جاش بند نمیشه و... اینجور وقتا خدا توی نزدیکترین حالت ممکنه. خدا کنار منه.پا به پای من.
اما بعضی وقتا نمیدونم چی میشه که مثلا بعد یه مدتی میبینم حواسم نبوده و چقدر از خدا دور شدم. اما حتی همون موقع ها هم خدا پیش من بوده. ولی من حواسم به چیزای دیگه بوده و خودم رو از نگاه مهربونش محروم کردم.
خدا همیشه توی زندگی من جاریه. همیشه.
خیلی داغ شد دیگه. اینهمه فرهنگ زحمت کشید صندلی به اون خوبی و راحتی آورد. منه خوشخیالم نشستم. خبر نداشتم بقیه میان زیرش گاز پیکنیکی روشن میکنن که:311:
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
تشکر از جوابهای دختر مهربون،
سوال 5 من هنوز مونده ولی! :)
جوابت به سوال "خدا کجای زندگیته" تحسین برانگیز بود :104:
هر چی می گذره سوال پرسیدن سختتر میشه، چون آدم نمی خواهد سوالهای تکراری بپرسه.
1- اگر توی خیابون 1 میلیون پول پیدا کنی، هر چی بگردی صاحبش رو پیدا نکنی، چی کار می کنی؟
2- معنی این شعر چیه:
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
(اگر شعر رو درست گفتی، کلمه ترکیبهای تازه رو هم ازت می پرسم :311: یاد کتاب فارسی به خیر)
3- چرا آدمها دوست دارند یکی رو بزرگ کنند؟ مثلاً یک دفعه یکی رو معروف می کنند، در صورتی که شاید خیلی های دیگه از اون بهتر باشند، ولی همه اون رو تک می دونند. طرف میشه الگوی جوونها. البته معمولاً خیلی زود (فوقش بعد از چند سال) از یادها میره...
4- اگر خواننده مورد علاقه ات رو ببینی و یک ساعت مهمانت باشه، چه حرفهایی با او می زنی؟
هنرپیشه مورد علاقه ات چی؟ آخه به خواننده می شه گفت یک دهن بخون، ولی به هنر پیشه نمی شه گفت یک صحنه بازی کن :) فکر کن به پرویز پرستویی بگی جون من یک تیکه آژانس شیشه ای بیا! :311:
5- اینکه گفتی افتخاری فقط آهنگهای قدیمیش خوبه رو خیلی خوب گفتی! به نظرت چرا این خواننده با این همه توانایی حنجره و زیبایی صدا در 10 سال گذشته نسبت به قبل خیلی افت کرده؟
6- تاحالا یک بازی فوتبال رو از اول تا آخر دیدی؟ آخرین بار کدوم بازی رو دیدی؟
7- شطرنج بلدی؟
8- از نام کاربری کدوم یک از اعضای تالار بیشتر از همه خوشت میاد؟
9- فکر می کنی چرا شکلک دعا برای دخترها داریم (:323:)، ولی برای پسرها نداریم؟ من بدبخت وقتی می خوام برای کسی دعا کنم چه شکلکی بزنم آخه؟ :)
10- چاله اسکندرون کجاست؟ :)
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
دخترمهربون واقعا که گل کاشتی باجوابایی که درمورد"خدا" دادی!!!!!!!!!
بهت تبریک میگم به این نگاهت!الان من خیلی احساساتی شدم!
حالا ازت میخوام:
1- نظرت راجع به زندگی چیه؟
2- اصلازندگی ماها ارزش اینهمه سختی روداره؟
3-شنیدی بعضی هامیگن "من که به دلخواه خودم به دنیانیومدم،خدا منوآورده پس خودش هم بایدهمه جوره هوامو داشته باشه!"؟ من که هیچوقت نتونستم جواب این جوآدمارو درست وحسابی بدم،نظرتوچیه؟
4- به نظرت ازکجامیشه فهمیدکه خدا بخشیدتت؟تاحالادرکش کردی؟
مرسی خانومی ازجوابات.
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام خانومي. ميبينم كه كم كم قراره صندليتو به آتيش بكشن. اما نگران نباش. من درجه رو ميارم پايين و ديگه سر به سرت نميذارم. البته خيلي دوست داشتم اذيتت كنم اما فرشته ي مهربان عزيز خواستن سؤالات غني باشه. منم كه سؤالات غني بلد نيستم. فقط سؤالا ي ذهن خودمو ميپرسم. پيشاپيش ممنون.
1. دختر مهربون، نشانه ي بارز افراد مهربون چيه؟
2. مهربانيت ذاتيه يا نيازمند تلاشه؟
3. تا حالا برات پيش اومده پر از حرف باشي ولي هيچي نگي؟ اگر بله، چرا سكوت؟
4. با حرف هايي كه رو دلت سنگيني ميكنه و نميدوني بايد به كي بگي چيكار ميكني؟
5. امروز تو دلنوشته هام اين پاراگراف رو نوشتم:
".... تقدير، سرنوشت، اختيار، انتخاب... گاه گمان ميكنم تنها بازي كلماتند. كلماتي كه با عقل جور در مي آيد اما با تجربه هايم نه! فقط همين را به ياد دارم كه مسيري را زندگي كردم. هرچه را آرزو كردم، چيز ديگري نصيبم شد. و امروز بعد از مدت ها گذشته هايم را ورق ميزنم، خنده ي تمسخر آميزي بر لبانم نقش ميبندد، به اين فكر ميكنم كه: نه شكست هايم مال خودم است و نه پيروزي هايم!....."
ميدونم افكار غلطيه. توجيه ام كن كه اشتباهه.
6. نظرت راجع به اين جمله چيه: "در دنيايي كه نفي انگيزه ي آن است و از هر دوره اي مردان به يكديگر بيگانه ترند، ترس از آدم ها جانشين ترس از خدا شده."
7. چه جوري بايد احساس سركش رو سركوب كرد؟
8. "گاهي آنقدر زندگي ميكنم كه فراموش ميكنم چرا زندگي ميكنم..."
اين جمله رو تو پروفايل يكي از بچه ها ديدم .يادم نيست كي بود اما هيچ وقت اين جمله اش يادم نميره . من كه حس غريبي نسبت به اين جمله دارم. شما چه برداشتي داري؟
9. به نظرت استمرا انجام يه كار دشوار نيازمند چه چيزيه؟
10. چرا ما سعي ميكنيم حرف هاي فلسفي و زيبايي رو بزنيم كه خيلي مواقع خودمون بهش عمل نميكنيم؟ فكر ميكني براي اينگونه نبودن، كدوم خصوصيت اخلاقي رو بايد حذف يا كدوم رو تقويت كرد؟
ممنونم از وقتي كه قراره بذاري دختر مهربون.:227: فرشته ي مهربان عزيز حاشيه پردازي رو ممنوع كردند! منم ديگه جعبه شانس نميدم. عوضش اين دسته گل رز تقديم به شما:
http://www.askquran.ir/gallery/image...l_MRI__18_.jpg
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام دختر مهربون سو ا ل از شما
1ـ مهمترین چیزی که از همدردی یاد گرفتی
2ـ میزان توجه شما به علم و منطق و معنویات چه قدر است
3ـ اگر این قدرت را داشتید که برای یک رو ز به یک دوره از زندگیتان بروید کدام دوره را انتخاب می کردید
4ـ مهمترین هدف زندگی ات چیست
5ـ چه رنگی را دوست داری
6ـ دنیا براتون چه رنگیه
7ـ سه مطلب یا پست در تالار که از ان خوشتان ا مده یا برایتان جا لب مفید بوده نام ببرید
8ـ ایا به ارزو های دوران کودکی خود رسیده اید اگر رسیده اید را بیان کنید
9ـ کدام خیابان تهران دوست دارید
10ـ چه مطلب یا پستی در تالار برای شما خنده دار بود
11ـ یک جمله که در زندگی برایتان جا لب یا اموزنده و مفید بوده یا از ان ا لهام گرفته اید بیان کنید
12ـ یک بیت شعر بگو
13ـ وقتی غمگینی چه می کنی
14ـ به یاد موندنی اهنگی که شنیدی
15ـ چه غذایی رو بیشتر از همه دوست دارید
16ـ مجری و گوینده مو رد علاقت
17ـ تو عزت نفس چطو ر تعریف می کنی
18ـ یک جمله دربا ره مادر پدر بگوید
19ـ یک جمله درباره مکه مدینه کربلا بگوید
20ـ با لوله کتاب و زرشک یک جمله بسا ز
21ـ یک نمونه از زییایی معنوی رو بگوید
امیدوارم همیشه موفق باشید:72::72::72:
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
تشکر از جوابهای دختر مهربون،
سوال 5 من هنوز مونده ولی!
جوابت به سوال "خدا کجای زندگیته" تحسین برانگیز بود
خواهش میکنم. ولی دیگه بیشتر از این داغش نکنید دیگه.
نقل قول:
هر چی می گذره سوال پرسیدن سختتر میشه، چون آدم نمی خواهد سوالهای تکراری بپرسه.
از همه ممنونم. واقعا سوال طرح کردن توی صندلی داغ سخته.
1- اگر توی خیابون 1 میلیون پول پیدا کنی، هر چی بگردی صاحبش رو پیدا نکنی، چی کار می کنی؟
مسؤلیت زیادی داره اینکار. از نظر شرعی خیلی مسؤلیت گردن آدم میاد (از راههای مختلف و به مدت طولانی باید دنبال صاحبش بگردی.). سعی میکنم بر ندارم و رهاش کنم همونجا. اما اگه برداشتم و پیدا نشد، از یکی که مسائل شرعی میدونه میپرسم. فکر میکنم راهی که پیشنهاد میدن اینه که به نیت صاحب پول، اون رو خیرات کن.
2- معنی این شعر چیه:
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
(اگر شعر رو درست گفتی، کلمه ترکیبهای تازه رو هم ازت می پرسم 311 یاد کتاب فارسی به خیر)
گفتم ادبیات دوست دارم ولی دلیل نمیشه از این سوالا بلد باشم. میترسم یه چی بگم مسخرم کنین... دیگه از دست شما. میگم حالا:
فکر کنم قد شاعر از قد معشوقه بلند تر بوده. خواسته بخاطر این گستاخی (بلند بودن قدش) از معشوقه ش عذر خواهی کنه. (ببخشید اگه طنز شد. سوادم بیشتر از این اجازه نمیده)
3- چرا آدمها دوست دارند یکی رو بزرگ کنند؟ مثلاً یک دفعه یکی رو معروف می کنند، در صورتی که شاید خیلی های دیگه از اون بهتر باشند، ولی همه اون رو تک می دونند. طرف میشه الگوی جوونها. البته معمولاً خیلی زود (فوقش بعد از چند سال) از یادها میره...
راستش احساس میکنم جواب این سوال سیاسی بشه. یا شایدم من منظور سوال رو اشتباه متوجه شدم. اگه دوس داشتی بیشتر توضیح بده تا متوجه منظورت بشم.
4- اگر خواننده مورد علاقه ات رو ببینی و یک ساعت مهمانت باشه، چه حرفهایی با او می زنی؟
هنرپیشه مورد علاقه ات چی؟ آخه به خواننده می شه گفت یک دهن بخون، ولی به هنر پیشه نمی شه گفت یک صحنه بازی کن فکر کن به پرویز پرستویی بگی جون من یک تیکه آژانس شیشه ای بیا!
من دیدم مثلا بعضی ها عکس خواننده ی مورد علاقشون رو میزنن به در و دیوار اتاقشون. اما من دلیلی برای اینکار نمیبینم. چون من شاید از قیافه ی طرف خوشم نیاد. من از صدای اون خوشم میاد و به همین خاطر آهنگاشو دارم. اما تصویرش... نمیدونم. روی همین حساب، کنسرت چیز زیاد جالبی نیست برای من.
اینا رو گفتم که بگم دیدن یه خواننده زیاد برام جالب نیس. بجز اینکه شاید یه خورده راجع به نحوه انتخاب شعر و آهنگ و اینا ازش بپرسم.
در مورد بازیگر هم همینطوره. البته شاید شنیدن اطلاعاتی در مورد زندگیشون برام جالب باشه. که البته تا دلتون بخواد سایت و مجله هست درباره اینا.
5- اینکه گفتی افتخاری فقط آهنگهای قدیمیش خوبه رو خیلی خوب گفتی! به نظرت چرا این خواننده با این همه توانایی حنجره و زیبایی صدا در 10 سال گذشته نسبت به قبل خیلی افت کرده؟
واقعا من حیفم میاد که با این صدا چیزایی میخونه که هر کس دیگه ای هم میتونه بخونه. حتی قشنگ تر از افتخاری. بنظرم اصلا این حنجره و صدا برای این تیپ آهنگا تربیت نشده. واقعا دلیلی جز دلیل مالی نمیبینم. هر چند خود افتخاری منکر این قضیه هست. دوس دارم ازش بپرسم واقعا از اون وقت به بعد، وضعیت مالیش بد تر شده یا بهتر.
6- تاحالا یک بازی فوتبال رو از اول تا آخر دیدی؟ آخرین بار کدوم بازی رو دیدی؟
از اول تا آخر...... شاید دیده باشم. اما یادم نمیاد.
آخرین بار و بیشترین میزانی که پای تلویزیون نشستم برای فوتبال، فکر میکنم بازی های جام جهانی بود. کلًا اون موقع زیاد میدیدم. جالب و هیجانی بود.
7- شطرنج بلدی؟
بله.
8- از نام کاربری کدوم یک از اعضای تالار بیشتر از همه خوشت میاد؟
"آشنای دیروز" و "شب بارونی" برام جالب بودن.
9- فکر می کنی چرا شکلک دعا برای دخترها داریم ، ولی برای پسرها نداریم؟ من بدبخت وقتی می خوام برای کسی دعا کنم چه شکلکی بزنم آخه؟
آره واقعاً. شاید بخاطر اینکه تصویر بیرونیِ نماز و دعای خانما حالت روحانی بیشتری داره. شما همینو بزن ما تبدیل میکنیم توی ذهنمون:)
10- چاله اسکندرون کجاست؟
تو یه شهری پایین تر از فسا:311:
دوستان، یه کمی رحم بفرمایین!! من 3 روز دیگه هم هستم روی این صندلی. روز اولی کباب شدم. :311:انرژیتون رو برای روزها آینده هم نگه دارید.:72::72:
ببخشید بابت تاخیر هام. آخه باید روی سوالا فکر هم بکنم.:72::72:
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
دختر مهربون گل: می دونی خیلی قشنگ داری جواب میدی؟
:104:
منم دلم می خواد سوال بپرسم ازت خب!
1- دلت می خواد یه پاک کن بهت بدن یه جایی از زندگیت رو کلن پاک کنی؟ کجاشو؟
2- اگه بهت بگن فقط تا سه روز دیگه چشمات می بینه... چیکار می کنی؟
3- توی یه جمله بگو آدم خوب کیه؟ خودت رو آدم خوبی می دونی؟
4- جمع خودیه. راستشو بگو! موقع عصبانیت بدترین فحشت چیه؟ :D
5- "گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه، به آب زمزم و کوثز سفید نتوان کرد" ... درست میگه حافظ؟
6- می برمت توی یه اتاق تاریک، وقتی چراغ روشن بشه، اولین چیزی که می بینی و میگی چیه؟
7- تو کدوم یکی ای؟ چرا؟
ابر
بهار
بارون
نسیم
کوه
گل
8- افتخار آمیز ترین کاری که تا حالا کردی چی بوده؟
9- خجالت آور ترین کاری که کردی؟
10- هفته ای چن بار مامانت رو می بوسی؟
11- این چن تا جمله رو تموم کن:
هر وقت به بچگیم فکر می کنم ...
من احساس می کنم ....
یه روزی بالاخره میاد که ...
12- یکی از این شکلکای همدردی رو واسه خودت انتخاب کن
13- روی ماه خداوند رو چه جوری میشه بوسید؟
14- به نظرت وقتی گنجیشکا رو درختا دارن جیر جیر می کنن، در مورد چی دارن حرف می زنن؟
15- یه چیزی بگو بنویسم رو دیوار اتاقم، یه شعر، یه خاطره، یه جمله ... هر چی که خودت دوست داشتی...
16- می خندی؟ :46:
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
دخترمهربون واقعا که گل کاشتی باجوابایی که درمورد"خدا" دادی!!!!!!!!!
بهت تبریک میگم به این نگاهت!الان من خیلی احساساتی شدم!
خواهش میکنم. ازت ممنونم بابت سوالای این دفعه. کلی به مغزم فشار اومد:)
1- نظرت راجع به زندگی چیه؟
بنظرم اگه اون اختیاری که خدا به ما داده رو ما میتونستیم توی زندگیمون استفاد کنیم، خیلی خوب میشد. اما حالا در مورد خودم، من به دلایل زیادی نمیتونم زندگیم رو اونجوری که خودم میخوام رقم بزنم. هر کسی از آدم یه توقعی داره. نمیگم طبق توقعات مردم زندگی میکنم. نه. اما پدر مادر آدم وقتی ازش یه چیزی بخوان، نمیتونه راه خودش رو بره. توی یه چارچوبی قرار گرفته اختیاراتم.
2- اصلازندگی ماها ارزش اینهمه سختی روداره؟
بعضی وقتا ما خودمون زندگی رو برای خودمون سخت میکنیم. من خیلی دیدم که طرف بخاطر مسائل مالی چه سختیهایی به خودش و خانوادش داده که مثلا جلوی فلانی کم نیاره. (و خیلی چیزای مشابه) اینا چیزایی هست که خودمون به سختیای زندگی اضافه میکنیم. اینجور سختی ها رو اگه میگی، نه.
اما یه سری سختی ها هست که خودش پیش میاد توی زندگیمون. و اکثراً میگن امتحان الهیه. اینا رو هم اگه به این دید نگاه کنیم،معلومه ارزشش رو داره.
3-شنیدی بعضی هامیگن "من که به دلخواه خودم به دنیانیومدم،خدا منوآورده پس خودش هم بایدهمه جوره هوامو داشته باشه!"؟ من که هیچوقت نتونستم جواب این جوآدمارو درست وحسابی بدم،نظرتوچیه؟
آره شنیدم.منم واقعا نمیدونم در جواب همچین حرفی چی باید گفت. بنظرم توی همچین بحثی وارد نشی بهتره. چون پشتش دوباره یه چیز دیگه میاد و اگه توی یه همچین بحثی بمونی، شاید توی ذهن خودت هم دچار تناقض بشی با اینکه قبول نداری حرفشو.
اما در کل، خدا که ما رو بوجود آورده یه سری قابلیت ها هم بهمون داده. درسته باید هوامونو داشته باشه. اما نه اینکه ما هم هیچ کاری نکنیم. بقول معروف از تو حرکت از خدا برکت. تو یه قدم بردار، خدا صد تا قدم برای تو برمیداره.
4- به نظرت ازکجامیشه فهمیدکه خدا بخشیدتت؟تاحالادرکش کردی؟
این چیزیه که آدم هیچ وقت نمیتونه بگه 100% اتفاق افتاده. از یه جهت هم خوبه. اگه مطمئن باشی بخشیدتت، شاید گستاخ بشی. و اگه مطمئن باشی نبخشیدتت، شاید نا امید بشی و خودت رو غرق کنی توی گناه. بنظرم این یکی از قوانین خداست. تا یه جایی بین بخشیده شدن و بخشیده نشدن معلق بمونی. تا هم بیم داشته باشی ازش و هم امید داشته باشی بهش. البته من همیشه فکر میکنم طرفِ بخشیده شدن سنگین تره. آخه خدا خودش گفته اگه توبه کنی، مبیخشمت و حتی به خاطر اینکه روز قیامت جلوی من شرمنده نباشی، از توی ذهن خودت هم اون گناه رو پاکش میکنم. آدم اینا رو که میشنوه امیدوار میشه.
یه حالتایی تا حالا درک کردم. اینکه فکر یه خطایی که انجام دادم از ذهنم میره و جاش (به جای عذاب وجدان) یه آرامش میاد. شاید خدا بخشیده باشه منو.
نقل قول:
سلام خانومي. ميبينم كه كم كم قراره صندليتو به آتيش بكشن. اما نگران نباش. من درجه رو ميارم پايين و ديگه سر به سرت نميذارم. البته خيلي دوست داشتم اذيتت كنم اما فرشته ي مهربان عزيز خواستن سؤالات غني باشه. منم كه سؤالات غني بلد نيستم. فقط سؤالا ي ذهن خودمو ميپرسم. پيشاپيش ممنون.
سلام عزیزم. ممنونم که هوامو داری. من تحملم زیاده. نگران صندلی فرهنگم. امانت گذاشت رفت. با چه رویی بهش برگردونم!!
1. دختر مهربون، نشانه ي بارز افراد مهربون چيه؟
اینکه خیلی بیشتر از خودشون دیگران رو میبینند.
2. مهربانيت ذاتيه يا نيازمند تلاشه؟
مال من؟ منظورت اینه که خود جوشه یا باید به زور بیدارش کنم؟ نه. بیداره بیداره همیشه.
3. تا حالا برات پيش اومده پر از حرف باشي ولي هيچي نگي؟ اگر بله، چرا سكوت؟
آره. شده. چون گوشی برای شنیدن حرفام پیدا نشده.
4. با حرف هايي كه رو دلت سنگيني ميكنه و نميدوني بايد به كي بگي چيكار ميكني؟
یا میبرمشون خالیشون میکنم روی کاغذای سفیدم، یا میبرمشون پیش خدا تا مرهم بذاره روش.
5. امروز تو دلنوشته هام اين پاراگراف رو نوشتم:
".... تقدير، سرنوشت، اختيار، انتخاب... گاه گمان ميكنم تنها بازي كلماتند. كلماتي كه با عقل جور در مي آيد اما با تجربه هايم نه! فقط همين را به ياد دارم كه مسيري را زندگي كردم. هرچه را آرزو كردم، چيز ديگري نصيبم شد. و امروز بعد از مدت ها گذشته هايم را ورق ميزنم، خنده ي تمسخر آميزي بر لبانم نقش ميبندد، به اين فكر ميكنم كه: نه شكست هايم مال خودم است و نه پيروزي هايم!....."
ميدونم افكار غلطيه. توجيه ام كن كه اشتباهه.
تبریک میگم شب بارونی عزیز. :72::72:چقدر قلمت قشنگه. به دل میشینه:72:
اما اتفاقا هر دوی اینها مال خودمونه. من قبلا یه دید اشتباه نسبت به تقدیر داشتم. اونو در تضاد با اختیار و همسو با جبر میدیدم. اما اون حدیثی که از امام علی (ع) شنیدم، فکرم رو عوض کرد. شاید شنیده باشی که (حدیث رو عینا یادم نمیاد. مضمونش رو میگم) به جنگ رفته بودن و یه پیرمردی اومد و گفت "اینی که من اومدم جنگ، به توی تقدیرم بوده؟ "و امام علی میگن که "بله. همه ی حرکات و رفتارای تو توی تقدیرت نوشته شده بوده." و اون پیر مرد ناراحت میشه که "من فکر میکردم به اختیار خودم اومدم. پس کاری نکردم. و فقط به سمت تقدیرم که نقشی توش نداشتم رفتم. "اینجا امام علی میگن که "اما در تقدیر تو چندین چیز دیگه هم بوده و تو از میان اونها این راه رو انتخاب کردی. و از این بابت کار تو ارزش زیادی داره"
یعنی ما توی هر برهه از زندگیمون، چندین راه مختلف (تقدیرمون) جلوی پامون هست که هر کدوم رو که بخوای میتونی انتخاب کنی. و این منافاتی با اختیار نداره.
راجع به اینکه هر چی آرزو کردی، چیز دیگه ای نصیبت شده، بهت پیشنهاد میدم سخنرانی های دکتر فرهنگ رو گوش بدی. یه سرچ کنی پیداش میکنی. سخنرانی مربوط به هدف و موفقیت. مطمئنم جواب سوالت رو توش پیدا می کنی. بحثش طولانیه. شاید 5، 6 جلسه 1.5 ساعته راجع به همین چیزا صحبت کرده.
6. نظرت راجع به اين جمله چيه: "در دنيايي كه نفي انگيزه ي آن است و از هر دوره اي مردان به يكديگر بيگانه ترند، ترس از آدم ها جانشين ترس از خدا شده."
زیاد حرفای فیلسوفانه و دانشمندانه رو نمیفهمم------------------------------------
شاید منظورش اینه که آدما بخاطر ترس از همدیگه ترس از خدا رو فراموش کردن. اما اگه منظورش این باشه باهاش موافق نیستم.
7. چه جوري بايد احساس سركش رو سركوب كرد؟
احساس سرکش رو نمیشه سرکوب کرد. حتی اگه یکی بتونه این کار رو بکنه، خیلی ضربه میخوره. اصولا احساس رو نباید بذاری سرکش بشه. یه جوری، بسته به اینکه اون احساس از چه جنسی هست، باید باهاش مدارا کنی تا سرکش نشه.
8. "گاهي آنقدر زندگي ميكنم كه فراموش ميكنم چرا زندگي ميكنم..."
اين جمله رو تو پروفايل يكي از بچه ها ديدم .يادم نيست كي بود اما هيچ وقت اين جمله اش يادم نميره . من كه حس غريبي نسبت به اين جمله دارم. شما چه برداشتي داري؟
قبول دارم تقریبا. آدما غرق میشن توی نیازهاشون و توی مسیر رفع نیازهاشون. نیاز ها جزئی از زندگیه. اما وقتیکه برای آدم میشه عینِ زندگی، همین حالتی که جمله گفته بوجود میاد.
9. به نظرت استمرار انجام يه كار دشوار نيازمند چه چيزيه؟
اول باید یه هدفی پشت این کار دشوار و انجام مسمترش باشه. هدفی که تو رو بکشونه به سمتش. بعد از اون، صبر و پشتکار و وابسته نبودن به نتیجه همه ی مشکلات رو از مسیرت برمیداره.
10. چرا ما سعي ميكنيم حرف هاي فلسفي و زيبايي رو بزنيم كه خيلي مواقع خودمون بهش عمل نميكنيم؟ فكر ميكني براي اينگونه نبودن، كدوم خصوصيت اخلاقي رو بايد حذف يا كدوم رو تقويت كرد؟
بعضی اوقات آدم یادش میره که این مورد رو چک کنه. لازمه چند وقت یه بار خود آدم به خودش تلنگر بزنه که یادش نره.
اما اگه اینو یادش باشه و بگه، بنظرم اگه صداقت داشته باشه، حداقل با خودش، بنظرم هیچ وقت یه همچین کاری رو انجام نمیده.
منظورت به شخص خاصی نبود که؟ مثلا یکی به اسم دختر مهربون؟!!
نقل قول:
ممنونم از وقتي كه قراره بذاري دختر مهربون. فرشته ي مهربان عزيز حاشيه پردازي رو ممنوع كردند! منم ديگه جعبه شانس نميدم. عوضش اين دسته گل رز تقديم به شما:
ممنونم عزیزم. ایشالا همیشه گل باشی:46: