دو چیز طیره عقل است دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
ایضا ی دونقطه
نمایش نسخه قابل چاپ
دو چیز طیره عقل است دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
ایضا ی دونقطه
ياران چه غريبانه، رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
هزار جهد بکردم که دل بکس مسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
هزار جهد بکردم که دل بکس مسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
در ضمن پادشاهان بغلط یاد گدا نیز کنند.
متشکرم
من از دلبستگی های تو با آئینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مائی
ایضا ی دونقطه مورد نیاز است
من که باشم که بر آنت خاطر عاطر گذرم
لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم
ی دونقطه نبود؟
یارب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل ونسرین نیست
جهت برهم نخوردن نظم اول خدمت سرکار بانوی عشق جوابیه ای عرض می کنم که به ی ختم بشه:
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین وگرنه بدنام شوی
و سپس ادامه ماجرا:
تا توانی دلی بدست آور
دل شکست هنر نمی باشد
دال عنایت شود لطفا
در دو روز عمر کوته سخت جانی کردم
با همه نامهربانان مهربانی کردم
همدلی هم آشیانی هم زبانی کردم