تنهایی خیلی سخته
مخصوصا برای کسانی که به خاطر شرایط پیش اومده تنهان مثل ازدواج در شهری دور از خانواده
درست همسر هست ولی جایگاه خانواده مخصوصا خانواده هایی که از نظر فکری حامی هستند خیلی مهمه
نمایش نسخه قابل چاپ
تنهایی خیلی سخته
مخصوصا برای کسانی که به خاطر شرایط پیش اومده تنهان مثل ازدواج در شهری دور از خانواده
درست همسر هست ولی جایگاه خانواده مخصوصا خانواده هایی که از نظر فکری حامی هستند خیلی مهمه
همیشه فکر میکردم حال خوب دوران کودکی برنمیگرده چون اون موقع مسئولیتی نداشتیم و خیلی چیزا رو هم نمیدونستیم به خاطر همین حالمون خوب بود...
اما دلیل اصلی حال خوب کودک معصومیتشه. پاکیشه، معصوم که باشی دوباره حال دوران کودکی با دوزی بالاتر و قویتر بر میگرده، کوهی از مشکلاتم باشه اما از درون حالت خوبه آرامش عمیق داری و دوس داری حلشون کنی
یاد یه آیه ای افتادم که بارها بین مردم هم تکرار میشه اما به نظرم تصور اشتباهی از این آیه که چندین بار هم توی قرآن تکرار شده جا افتاده، حتما خیلی شنیدید تا قومی تغییر نکنن خداوند سرنوشت اونها رو تغییر نمیده، اگر چه معنی ساده و ظاهری از این آیه برداشت شده و اون هم به نوعی میتونه درست باشه که تا فکرت تغییر ندی زندگیت تغییر نمیکنه. اما آنچه که من از متن اصلی و موضع اصلی که این آیه اومده برداشت کردم اینه که تا زمانی ایمان آدمها درسته و تغییر نکرده یعتی ضعیف نشده خدا نعمتهای روحی مثل آرامش و حال خوب و برخی نعمتهای مادی که به همراه اون ایمان بهشون داده رو ازشون نمیگیره
یه دعایی هم هست که میگه خدایا گناهانی که نعمت ها رو تغییر میدن ببخش
یاد سخنی از حضرت عیسی (ع ) افتادم که پیروانش هم خیلی تکرارش میکنن اگه میخواید ملکوت آسمان و زمین رو ببینید مثل کودکان باشید
اگه گم شدیم، اگه حالمون خوب نبود بگردیم ببینیم چه دورانی حالمون خوب بوده اون موقع فاز ایمانمون چطور بوده، پاکی و معصومیت قابل بازگشته وقتی برگرده ، افکار هم درست میشه، افکار مزاحم کنار میرن افکار نجات بخش شروع به سرازیر شدن میکنن
الان اگه یکی بیاد بگه این یعنی شما به خانواده وابسته هستی و به خودت متکی نیستی و برو به خودت وابسته شو و این ضعف رو کنار بذار، پاسختون بهش چی هست؟؟
- - - Updated - - -
سلام.
حرفهاتون رو قبول دارم کاملا.
اما دوست دارم بدونم نظرتون در مورد رویکرد کسانی که همین نیاز ها و نگرانی ها برای آینده رو مبنی بر وابسته بودن شخص و به خود متکی نبودن شخص برای آرامش میدونن چیه؟
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در یک زمین خالی از گیاه فرود آمدند و به اصحاب فرمودند: هیزم بیاورید.
گفتند: آقا، اینجا چیزی نیست!
فرمود: بگردید.
رفتند و چیزهایی جمع کردند. روی هم ریختند و مقدار قابل توجهی هیزم شد. پیامبر اکرم فرمود:
گناهان اینگونه جمع میشوند.
از گناهان کوچک شمرده شده بپرهیزید .
همین گناهانی که آدم به آنها اعتنا نمیکند و عادی شده، غیبتهایی که عادی شده، قسمهای دروغی که عادی شده، دروغهایی که عادی شده، شوخیها و تکه انداختنهایی که عادی شده، فحشهایی که عادی شده، نگاههای حرامی که عادی شده، همه به حساب میآید و از آن حساب میکشند.
در ادامه نیز فرمود:
هر چیزی طالبی دارد. بدانید طالب و جویندۀ گناهان، آنچه را مردم پیش فرستادند و نیز آثار آینده آن را مینویسد.(کافی جلد 2 ص 288)
برگرفته از کتاب قیامت و حشر ( استاد حجت الاسلام مسعود عالی ):72:
سخته سئوالت پوه ولی چیزی که از بچه های تالار و کارشناسان یاد گرفتم اینکه ، وابستگی یه ایراد هست و خوب نیست و باید درمان بشه . افرادی که آرامششون را وابسته دیگران می دونن به مشکل می خورن . البته هممون این ناراحتی و دغدغه را داریم ولی شاید حقیقت زندگی یخورده سخت باشه و یا ما این را سخت می پنداریم. برای من که این حقیقت سخته واقعیتش ولی باید قوی تر بشم . در پست قبلی هم نوشتم برای جناب نجار - تنهایی خوب نیست - مثلا در باب ازدواج باید ازدواج کنیم ولی اگه به هر دلیلی نشد یه جوری باید مسیر زندگیمون را ادامه بدیم . عدم ازدواج باعث نشه هدف ها و خدمت های دیگر را که می تونیم به کائنات و خودمون بکنیم ول کنیم .
انسان هم یک موجود اجتماعی هست .عمر انسان هم کمه فوقش 100 سال . انسان را اجتماعی می دونن چون راحت تر و قشنگ تر می تونه این مسیر را طی کنه . به نظرم این عمر کوتاه می تونه قشنگ تر سپری بشه و انسان اجتماعی بهتر رشد می کنه و بهتر می تونه خودش را توسعه بده و خدمت کنه .بعضی از آدم ها از درون تنها هستن ، امکان داره ازدواج هم کنن - ودر اجتماع هم باشن و به قول جناب آقا غلام باز حس تنها بودن را داشته باشن - این موارد هم لازمه درمانه . امیدوارم درست متوجه شده باشم سئوالت را پوه .
روزگار روزگار سختی شده ، بیشتر افراد به فکر خودشون هستن و فقط خود را می بینن . هر روز انگار برگی از درخت طراوتمون پرچیده میشه ، شاید لحظات ما لحظات پایان زمان موعود باشه و یا شاید هم نه . چقدر سخت میشه اگه نباشه . ما وظیفه داریم زندگی کنیم ، خوب و در حد توانمون درست زندگی کنیم و از دیروز و فرداهای قبلمون بهتر باشیم . روایتی از آخر الزمان را برایتان می ذارم که چقدر شبیه این حال دنیا ست .
ابتلاء به چهار خصلت
رسول خدا فرمودن :
زمانی برای مردم فرا رسد که شکمهاشان خدایانشان است و زنانشان، قبله آنان و دینارهایشان، دینشان و شرف و افتخارشان، کالاهایشان است از ایمان فقط نامی و از اسلام تنها نشانی و از قرآن فقط درسی باقی میماند. ساختمان مساجدشان آباد و قلبهایشان از هدایت خراب و ویران است. دانشمندان شان بدترین مردمان روی زمینند. در این هنگام خداوند آنان را به چهار خصلت آزمایش و مبتلا میکند، ستم، سلطان و قحطی دوران و ظلم والیان و حکمرانان و قاضیان
مجلسی - محمد باقر - بحار الانوار = ج 22 ص 453
زنان بیحجاب در آخرالزمان
امیر مؤمنان (علیهالسّلام) فرمودن:
در آخرالزّمان (نزدیک به قیامت ) زنانی ظاهر شوند: بیحجابان برهنگان، خود آراستگان برای غیر شوهران، رها کردگان آئین، داخل شدگان در آشوبها قائلان به شهوات و مسائل جنسی، شتابکنندگان به سوی لذّات و خوشگذرانیها، حلال شمارندگان محرمات الهی ، و واردشوندگان در دوزخ .
صدوق - محمد بین علی - من لا یحضره الفقیه - ج 3 ص 390
من برداشتم اینه که خیلی از آدما توی این سرزمین تنها هستن از درون . حالا یکی مثه pooh میاد صادقانه توی فضای مجازی میگه. ولی هممون میدونیم اون ور، توی دنیای واقعی، همه آدما مثه همیشه یه نقابی دارن و همششون اون ته ته اعماق وجودشون تنهان. خیلی تلخه، ولی باید بپذیریم.
توی این جامعه ای که ما توش زندگی میکنیم البته همه آوما یاد گرفتن صورتشونو با سیلی سرخ کنن، اگه مشکلی داشته باشن، همه جا جار بزنن که نه ما مشکلی نداریم!
نه - نمیتونیم جمع ببندییم بگیم همه اینجوری هستن جناب غلام و بگیم هرکی شاد هست و احساس تنهایی نمی کنه یه ریگی تو کفشش هست و دروغ میگه - نباید قضاوت کنیم .
حتی آدم هایی که مشکل دارن هم نباید قضاوت کنیم شاید اگه اون مشکل را داشتیم ما هم اینجور میشدیم . البته آدم هایی هستن مشکلات زیادی دارن ولی باز ته دلشون شادن و احساس تنهایی با وجودتمام سختی ها نمی کنن .حتما رمزی در باورهای قلبی و ایمانشون وجود داره که شاید ماها ندونیم - من به ندرت دیدم این جور افراد را - ولی هستن . احادیث آخر الزمان را مطالعه کنین اون افراد شاید جزء افراد سابقون باشن .چون این زمانه از هز زمانه ای سخت تره .
سلام.
نیاگارای عزیز، ممنون از توضیحاتت. متشکرم.
ولی من هنوز برام این سوال هست که یک سری نیازهای اساسی جسمی و روحی در انسان وجود داره که آرامشش در گرو پاسخ به اون نیازه. این یعنی وابستگی؟!
مثلا میشه گفت که ما بدون غذا میتونیم آرامش داشته باشیم؟ و این یعنی ضعف و وابستگی ما؟
همینطور در مورد نیازهای اساسی روحی و روانی.
یا مثلا اگر نیازی برآورده نشد و تلاش شد که به قول شما جنبه های دیگه ی زندگی رو در پیش بگیره، آیا به این معناست که خلأ و کمبود اون نیاز برآورده نشده دیگه احساس نخواهد شد؟ و اگر گاهی احساس شد و دردی ایجاد شد، به معنای موفق نبودن شخص در وابسته به خود بودنشه؟
.
.
.
راستی قسمتهایی از یک کتاب رو گذاشته بودید. نقل شده از نهج البلاغه است یا خیر؟ اگر خیر، کتابش ترجمه شده است یا متنش عربی بوده و ترجمشو گذاشته اید؟ برام سوال شد کلمه ی «دانشمندان» در ترجمه ی دقیقا چه لغت عربی بوده؟؟ علما؟ یا لغت دیگری؟
اگر عربیشو دارید که لطفا بهم بگید چه لغتی بوده. اگر نه که بعدا خودم فرصت کردم سرچ میکنم کتاب عربیشو پیدا میکنم. برام سوال شد چه لغتی بوده و اون موقع این لغت به چه کسانی اطلاق میشده.
سلام، مرسی نیاگاری عزیز
من نگفتم که احساس تنهایی مشکل هست، اتفاقا بنظرم تنها یه حس هست!
من نگفتم همه مردم، گفتم خیلیا.
در نهایت من نگفتم ریگی به کفششونه، میگم با سیلی صورت خودشونو سرخ نگه میدارن، بهشونم حق میدم و هیچ مشکلی با هم این قضیه ندارم.
من بدبین نیستم، ولی حس م رو نسبت به آدمای اطرافم گفتم. دیگه اگه اینجا نتونیم این حرفارو بزنیم، کجا بگبم پس؟!