سلام عزیزان
shirin joon عزیز mke دیگه برنمی گرده خودش گفته .
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام عزیزان
shirin joon عزیز mke دیگه برنمی گرده خودش گفته .
سلام دوستان عزیز
حال همگی که خوبه ان شاء الله ؟؟
برای غائبین که حقا دلمون براشون تنگ شده ، دعای خیر می کنیم که در سلامت باشند ، از این میان برای آرمان و گرد آفرید بطور ویژه دعا گو هستیم .
از باران هم براتون خبر دارم .
باران هنوز قم تشریف دارند ، احتمال داره تو این هفته برگرده تهران ، ایشون از بستگان نزدیکشون قم زندگی می کنند که باران رو نگه داشتند فعلاً و قراره به اتفاق یکی از این اقوام نازنینش بیاد تهران ، یعنی خاله بازیه دیگه :311:
اونم میاد که چند وقتی باران نگهش داره ،
حالش هم خوبه و به همتون سلام گرم رسوند و گفت دل براتون تنگ شده .
و به موطلایی که خیلی سلام رسوند و گفت کاش شماره این موبایل که باباش براش خریده رو می داشتم تا حالشو می پرسیدم :327:.
خوب من حامل این خبر و پیام بودم که رسوندم .
کسی برای من پیغامی نداره !!!! :D:D
همیــــــــــــــــــــــ ــــشه خوش و خرم باشید در سایه الطاف حضرت حق و عنایات ویژه معصومین علیهم السلام :323::321::321:
علیک سلام خواهر خوب
ممنون از اطلاع رسونی شما:72:
چرا فرشته جون التماس دعا داریم همه مون
فرشته خانوم سلام من و مو طلایی رو هم برسونید
چه خوب که اونجا آشنا پیدا کردیم انشاالله اگر قسمت شد سه نفری می رویم جمکران اون وقت می ریم خونه فامیل های باران این ها فکر کنم خوش بگذره
اون وقت به بابای مو طلایی می گوییم وقتی نبودی مو طلایی این همه دوست پیدا کرده:43:
سلام به همه بچه هاي خوب و صميمي همدردي از ابتداي راه اندازي اين تالار تا الان....
چه اونهايي كه رفتن و يادشون اينجا باهامونه و چه اونهايي كه هستن و ما در خدمتشونيم....
ميخواستم بگم چه تاپيك خوبيه اين تاپيك ....
اميدوارم حال اونايي كه نيستن خوب باشه.... اينبار ميخوام حال اونهايي كه هستن و كم حرفن و پركار و بعضي اوقات
فراموشمون ميشه كه حالشونو بپرسيمو بپرسم....
يكيشون آقاي "كيوان عزيز" .... ميدونستين كه ايشون هم بيمار بودن.... ؟!!!
حالا ميخوام حال بيماران عزيزو بپرسم كسي از "آرمان عزيز" خبردار شده يا نه؟؟؟؟
آني عزيز حال "گردآفريد" چطوره ؟؟؟ مارو بيخبر نذارين لطفا....
"كيوان عزيز" حالتون چطوره ... كسالت رفع شده؟؟؟؟
......
اميدوارم خبر سلامتي همشونو همينجا زوده زود اعلام بشه ... آمين
سلام دوستان؛ حالتون خوبه؟ در سلامتی کامل به سر میبرین؟! خب امیدوارم ببرین.
shirin joonگرامی
حال من تقریبا" بد نیست،http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/37.gif فاز منفی نمیدم، اما فعلا" احتیاج به تعمیر دارم:82: امروز هم یک ضد حال اساسی خوردم!جوجه مرغ عشق چهارم،که تازه به جمع دوستان خانگی من پیوست متأسفانه دوام نیاورد؛ :302:
ممنون که حال و احوال من رو جویا شدید؛:72:
سلام كيوان گرامي ...:328:
خوشحالم كه بد نيستين.... اميدوارم خوب خوب بشين... :307:
خدا رو شكر كه سه تا جوجه ديگه حالشون خوبه.... :310: :310: واسه چهارمي هم متاسفم....
اميدوارم آرمان عزيز و گردآفريد عزيز هم به همين زودي خبر سلامتيشونو بدن...
مرسي كيوان عزيز.... به اميد سلامتي كاملتون و به اميد سلامتي كل بچه هاي تالار و البته مدير همدردي.... آمين!:321::321:
سلام:
خدا رو شکر که آقا کیوان هم حالشون رو به بهبود هست....
از این به بعد دوستان موج سوم آنفولانزا خوکی در راهه و امیدوارم همه شما دوستان کاملا مواظب خودتون باشید...
ان شا الله با دعاهای همه دوستان تالار گرد آفرید عزیز هم بهبود پیدا می کنند و دوباره به جمع ما می پیوندند..آمین.
خب دیگه کی مریضه ؟ بیاد بگه که ما بدونیم یادمون بمونه احوالشو بپرسیم...
راستی دوستان عزیز کسی از فیلوسارا http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...570c5d109c.gifجان خبر نداره؟یعنی دیگه بر نمی گردند...
مسلمانhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...b2ea275374.gif عزیز هم چند وقتیست کم پیدا هستند .کسی باهاشون تماس نداره؟
دوستان من دلم برای استار7 http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...75d57cee3e.gifهم که صاحب این تاپیک هستند تنگ شده ..کسی خبری نداره؟
از شاد http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...918340b4bc.gifعزیز چطور؟جاش خیلی خالیه ..کسی باهاشون ارتباط نداره خبری ازشون بده....
دوستان قدیمی گفتار نیک....http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...6089f84da1.gifبال تکین http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...192a9c82ff.gifعزیز....دوستان اگر کسی اطلاع داره از این دوستان هم خبر بدهند...
آقای کنجکاوhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...529beb133e.gif هم کم پیدا هستند....آقا بیاین حضوری بزنید....
دیجیتالمنhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...fd1f727a7f.gif عزیز هم کم پیدا شدند....امیدوارم سلامت باشند...
لرد حامد http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...df4e333c3d.gifعزیز هم که اصلا معلوم نیست کجا هستند..یعنی قدیمی های تالار از ایشان خبری ندارند؟
اگر کسی از دوستان خبری داره ممنون میشم به ما هم بگن..
امیدوارم همه سلامت باشند
راستی اقای نقاب ...!!!! مگه در سال چند بار مرخصی می گیرند..بابا دیگه چوب خطت پر شده..منم بهت استعلاجی نمی دم ها......مگه هنوز کامپیوتر درست نشده؟.....بیاین زودتر حضوری بزنید.......
آنی جان یک کادو برای شما دوست خوبم دارم......
امیدوارم شاد شادتون بکنه:
تقدیم به شما............
سلام با دعا همه اعضاي تالار گرد افريد بهبود پيدا كند
خانم روزن چند وقتي تو تالار نيستند
خانم دانه خيلي وقت تو تالار نيستند
اميدوار مهمه اعضاي تالار هميشه سلامت باشيد:72::72:
انی جون از گرد افرید چه خبر؟
ما نگرانشیم، تو رو خدا یه خبری ازش به ما بده
جناب نقاب بنده به عنوان یه خواهر بزرگتر به شما اطلاع می دم تعداد مرخصی های شما زیاد شده
به شما اخطار می کنم اگه فکر کردین با هی مرخصی رفتن ما فراموشت میکنیم و میگیم بی خیالش ،سخت در اشتباهید:305::43:
هر چه زود تر به خونه بر گرد ،وگرنه به عنوان یه اقا پسری که از خونه اش(تالار) فرار کرده به مامورین تالار اطلاع میدم:81::324:
رونوشت برای مدیریت محترم:303:
گل مریم جان عزیز من هم با شما موافقم و همگام
اگر می خواهید با هم برویم جهت برگرداندن نقاب فراری اقدام قاطع انجام دهیم
گویا حالا حالا قصد بر گشتن ندارن بهتر است تا دیر نشده اقدام شود
آقای لرد حامد که یه بار گفتن دل و دماغ اومدن به تالار رو ندارن
بچه ها مامفرد هم نیست
کسی خبری ازشون نداره؟چرااخه بی خبر میرین مرخصی؟
مگه تالار دفتر حضور غیاب نداره؟:D
آقايون خانما من مررردم از فوضولي.........كسي از عسل خبر نداره؟؟؟؟؟چرا ديگه نمياد؟حال نوزادش خوبه؟اوضاع رابط هاش با همسرش چه طوره؟؟؟؟؟؟؟؟
یک عضو قدیمی الان تو تالاره ها
آقای M-D
خوش اومدید:72:
سلام به همگی
گل مریم عزیز من مرخصی نرفته بودم مشکلی برام پیش اومده بود که چند روز از تالار دور بودم
زود تعریف کن ببینم چه خبر؟مشکلت حل شد؟
اول از همه یه توصیه می کنم به همگی وقتی کسی خونه نیست حموم نرین چون به سرنوشت من دچار می شی
:33::33::33:ن
هفته گذشته یه روز احسان زنگ زد گفت دیر میرسم منم از ظهر می خواستم باران رو ببرم حموم گفتم باشه من می خوام باران رو ببرم حموم اگه زنگ زدی نگران نشو گفت وایسا من بیام بعد برو گفتم باشه
از اونجایی که من خیلی بچه ی حرف گوش کنی هستم به محض اینکه تلفن رو قطع کردم با بارن رفتم حموم بعد از اینکه از حموم اومدم برون یه لحظه باران رو گذاشتم توی حال تا حولمو بپوشم دیدم باران با پاهای خیس داره می دوه طرفه آشپزخونه سرامیکم لیزه برای اینکه زمین نخوره دنبالش دویدم چشمتون روز بد نبینه خوردم زمین سرم از پش خورد به پره های شوفاژ یه پام پیچ خورد اونیکیم خورد به پایه مبل باران بچم سریع اومدم پیشم زد زیر گریه منم که از درد پاهام نمی تونستم خودم جمع کنم چند ثانیه ای از حال رفته بودم وقتی دیدم باران بغض کرده یکم به خدم مسلط شدم انقدر پام درد می کرد که به چیز دیگه ای فکر نمی کردم یهو دیدم بچم میگه مامانی اوف شده بعدشم جیغ زد یه لحظه احساس کردم پشت سرم داغ شده دستم کشیدم دیدم پر خون شد به خودم اومدم دیدم تمام زمین و حوله و موهام آغشته به خونه سعی کردم آروم باشم چون باران خیلی ترسیده بود گفتم مامانی چیزی نشده بچم از ترس می لرزید با بدبختی لباس باران رو تنش کردم و یه پام که اصلا حرکت نداشت کشون کشون خودمو رسوندم به آشپز خونه یدونه یخ گذاشتم رو سرم یکم جلوی خون ریزی رو بگیره باران رفته بود تند تند از تو کشوم برام لباس بیاره بیشتر از اینکه نگران خودم باشم نگران اون بودم بچم شوکه شده بود
زنگ زدم آژانس چون میدونسم اگه به احسان زنگ بزنم فقط نگرانش میکنم و راهی که می خواد بیاد اگه بخواد با عجله و نگرانی بیاد ممکنه خطرناک باشه بهش هیچی نگفتم چون گفته بود دیر می آم
آژانس اومد و من یه ربع طول کشید تا بتونم خودم از در آپارتمان برسونم به در ورودی واقعا نمی دونم چه قدرتی منو رو پاهام نگه داشته بود به آزانسیه گفتم آقا منو به اولین بیمارستان نزدیک برسون
بیچاره دست پاچه شده بود گفت خانوم چه بلایی سرتون اومده
احسان ام از همه جا بی خبر اضافه کار واینستاده بود و برگشته بود خونه
فک کنید اومد با چه صحنه ای رو به رو شد
خلاصه من رفتم درمانگاه و این بیچاره راننده آزانسم باهام اومد به منشی دکتر گفتم سریع باید دکتر منو ببینه چون هم سرم شکسته هم پام قیافه منشی دیدنی بود
دکتر اومد منو دید گفت باید برید بیمارستان چون سرتون باید بخیه بشه از پاتونم باید عکس بگیرند
همون لحظه احسان زنگ زد به گوشیم صداش میلرزید گفت چی شده خونه چرا زمینش پر خونه باران سالمه گفتم آره سالمه بیا من درمانگاه دانشگاهم باید بریم بیمارستان من افتادم سرم یکم خون اومده
گفت جون من باران چیزی شده ؟؟ گفتم نه بخدا خودم داغون شدم
خلاصه احسان اومد و منو برد بیمارستن سرم 7 تا بخیه خورد پامم گچ گرفتم تا ساق
بعدشم مامانم اومد پیشم چند روز استراحت کردم
دیروز بخیه های سرمو باز کردم ولی پام هنوز تو گچه البته به عمل نرسید ولی گفت باید سه هفته تو گچ باشه
اینم از دسته گله من که تو این هفته به آب دادم
هی میگم حرف بزرگترا گوش بدید (حتی اگه شوهرتون باشه!!!!!)، نمی دید که نمی دید.:158:
امیدوارم هر چه زودتر سالم وتندرست شید:72:
وای خدای من
چقدر ناراحت شدم ،خدا رو شکر باران طوریش نشد ،ولی واقعا ناراحت شدم ،
مرسی بیبی و گل مریم عزیز
آره حرف گوش نکردم هم داغون شدم هم کلی احسان دعوام کرد گفت اگه از حال رفته بودی اگه بیهوش شده بودی این بچه که کاری از دستش بر نمی اومدم منم که نبودم چی میشد؟؟؟؟؟؟؟
واقعا جوابی نداشتم بهش بدم
الحمد الله که به خیر گذشته .:72: میتونست خیلی بدتر از این اتفاق بیفته .
خدا هم به خودت وهم به بچه طفل معصومت رحم کرده حتما" یه جایی یه کار خیر کردی که خدا اینجوری جوابشو داده .
یادتون باشه هر وقت تونستی دو رکعت نماز شکر بخونی:316:
اما توصیه داداش بزرگه ( baby ) رو جدی بگیرید تا دیگه اوف نشید
الان حالت خوبه ؟
مرسی موعود عزیز بد نیستم
بهترم خدا رو شکر ولی باران بچم شبش تب کرد از بس ترسیده بود اون لحظه
مامان گلي:302:چه كردي با خودت......؟خيلي ناراحت شدم.....:316:نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred
قربونت برم بيشتر احتياط كن ......خودتو تقويت كن.سوپ قلم برات خوبه....شكستگيپاتو زودتر خوب ميكنه!!!
بيشتر مراقب خودت باش عزيزم:43:
الاهي بميرم براي باران.طفلي چقدر ترسيده!!:54:
مهم اينه كه الان حالت بهتر شده و برگشتي پيش دوستات:43:
مامفرد عزیزم
چرا اینجوری شدی:302:
دلم گرفت عزیزم خیلی دلم گرفت:47:
الهی نازی :72:
خدا را شکر که الان سالم هستی
هر روز صدقه بده یادت نره ها :46:
مواظب خودت و باران هم باش
الهی خاله فدای اون نی نی خوشگل بشه
غزاله جان و بالهای صداقت عزیزم ممنون از اینکه نگران من هستین
حالم خوبه مشکلی ندارم فقط یکم ناز نازی شدم همین
مامفرد عزیزم
این حضور را مدیون محبت دوست مشترک و نازنین و مهربان " بالهای صداقت " هستم که مر ا در جریان کسالت و بیماری و اتفاقی که برای تو نازنینمان روی داده قرار داد .
و اما مامفرد عزیزم
هر چند بدنت آزرده است و به هر حال مشکلاتی پیدا کرده ای که امیدوارم هرچه سریع تر بهبودی کامل حاصل شود .
به واقع از اینکه سلامت هستی و مشگل جدی تری پیش نیامده خوشحالم . امیدوارم همیشه سایه ات بر سر باران نازنینمان باشد و با احسان همسر مهربانت روزها و شبهای متوالی را با دل خوش و سلامت در کنار باران کوچولو به صبح برسانی و ما شاهد پیروزی و موفقیت و خوشحالی نازنین باشیم. امیدوارم تو و خانواده محترمت عمر با عزت داشته باشید خانم گل . مواظب خودت و باران کوچولو باش.
مهربان خانم تالار ( بالهای صداقت )
باز هم ممنون نازنینم .
دوستان هم تالاری ام همه ی شما را صمیمانه دوست دارم و برای همگی ارزوی سلامت و تندرستی دارم . برقرار باشید و دلشاد در جمع خانواده های گرم و صمیمی و مهربان . روزگارتان آفتابی .
کیوان - نقاب - فرشته - ستاره -طاهره -مامفرد - موعود - محمد ابراهیمی - گل مریم -بی بی -سارا ( خانم دکتر - ارمان - سورنا- آقای سنگ تراشان -لرد حامد - دیجیتال من -دانه - شاد -چکامه - نازنین غ-باران -فیلوسارا - غزاله - شیرین حون - پریوش - بی دل - بالهای صداقت-گرد افرید- صبا -
*nadia*, *ستاره*, afsoon520, alizadeh, aramesh=zendegi, BABY, bahar_tara, baran, CharlesMA, chashmdarrah, del, digitalman, elina, Emad0098, emtedade_shab, gh.sana, Ghasedak1264, golbon, Hamidam, helenars, hnv, invacepaync, kamran2007, keyvan, khaz@n, kimiakhaton, m.mouod, m25teh, mamfred, mitra33, MOHAMMAD., mohsennaseri, moshaversafdari, mostafa fattahi, nilofar1357, Niloo55, omed, piti, poune, proud_rose, pupak1360, roland, rostamihr, rsrs1380, saba Irani, SaeedGh, sareina, sayehhaye_mah, , shivaghadri, shookan4, simorgh14, sogand66, tanhatarin221, tarane.h, tops_ali2000, , مهناز پويا, , همون شادزی, يادآوران, یاریم کن/یاریت کنم, , wintersun77, zeinab, zendegy, آيسان محمدي, آگرین, ارزو خانم, به دنبال محبت, , , شيدا مقدم, , عیسی پویه پور
و همه کسانی که امروزو یااساسا آن لاین نشده اند . اگر اسمی جا افتاده ببخشید .
سلام مامفرد جان
دلم ریش شد وقتی ماجرا رو خوندم
خدا رو شکر که به خیر گذشت .
و اما یه نکته :
باید از شما آموخت که در اون شرایط خیلی خوب برخودت مسلط شدی و با وجود آسیب دیدگی با یک بچه راهی درمانگاه شدی و بعد بیمارستان و... و این که نخواستی همسرت رو نگران کنی .
1 - این درسیه برای کسانی که در برابر حوادث زود دست و پا گم کرده و بدیهی ترین راه رفع مسئله هم به ذهنشان نمی رسد ، پس با حفظ آرامش ، تسلط بر اوضاع و بهترین اقدام پیش می آید .
2 - درسته که نخواستی همسرت نگرانت بشه ، اما عزیز ، در این گونه شرایط لازمه با شریک زندگی با حفظ آرامش تماس حاصل بشه و وی در جریان قرار بگیره اما بعد منتظر نشد تا حتماً او از راه برسد .... .یعنی در جریان گذاشتن شریک زندگی در اینگونه حوادث حق طبیعیه و اگر چنین نشه گاه ممکنه حتی موجبات اعتراض همسر را در پی داشته باشه ، خدا رو شکر اینجا به خیر گذشت والا اگه در پی گیری روند مراجه به ... اختلال و مشکلی پیش می اومد چه بسا همسرتون گله مند می شد از بی اطلاعی .
پس دو درس اینجا از ماجرای شما آموختیم ، یکی این که دست پاچه نشده و بهترین اقدام را در موقعیت حادثه انجام دهیم دوم این که حتماً وابسته زندگی و ماجرا را در جریان قرار دهیم و بعد خود اقدام کنیم .
خلاصه مواظب خودت باش .
مطمئنم دیگه تا باران بزرگ نشده و برای خودش یه خانم نشه تنهایی با او حمام نمیری . :81:درسته ؟
باز هم از این که خطر جدی پیش نیومد خوشحالیم رو ابراز می کنم و امیدوارم هیچگاه دچار حوادث خطرناک نشوید
و اما دوستان !
حال همه خوبه که ان شاء الله ؟
از آتنا هم مدتیه خبری نیست .
مدیران محترم تالار که به آرمان دسترسی دارند لطف کنند از طرف بقیه اعضاء جویای حالش شوند و خبری به بقیه هم بدهند .
آرمان طاقت قهر طولانی رو نداره چون دل مهربونی داره ، ما نگران سلامتیش هستیم . لطفاً اقدام فرمایید .
آنی جان !
شما از گرد آفرید خبر تازه ای دارید ؟ پیامهای ما را منتقل کردید ؟
آقای آرمان گفته بودند که چند روزی مهمون یکی از دوستان تو تهران بودند ،ایشون که حتما" یکی از برادران ما هستند ، به هر طریقی که خودشون صلاح میدونن مثلا" از طریق مدیران گرامی به ما اطلاع بدن که ایشون حالشون خوبه و ما رو از نگرانی دربیارن
لطفا" و خواهشا"
آنی عزیزم ممنون
خیلی لطف کردی که بخاطر من اومدی :43: امیدوارم همیشه زندگیتون اونجوری که می خواین پیش بره من از شما خیلی چیزها تو تالار یاد گرفتم آرزوی بهترین ها رو دارم براتون
فرشته مهربان عزیز ممنون
نتیجه گیری هاتون عالی بود چون دقیقا همین اتفاق افتاد و همسرم از اینکه خودم تنهایی رفتم و بهش خبر نداد خیلی ناراحت شد حالا تو تاپیک خودم به پیامدهای اشاره میکنم:311:
ولی خیلی برام جالب بود که شما دقیقا به همون چیزهایی اشاره کردید که بعدش برام اتفاق افتاد
ممنونم از توضیحات خوبتون
:72::72::72::72:
بچه ها گفتار نیک ،آقای آرش ،و delعزیز خیلی وقته ازشون خبری نیست
کسی خبری ازشون نداره
سلام به مامفرد عزیزم:
وقتی ماجرا رو خوندم واقعا نگرانت شدم..عزیزم خدا خیلی بهت رحم کرده اگر خدای نکرده دچار حتی بیهوشی کوتاه می شدید باران چه می کرد..
آقای baby این قسمت را مطالعه نکنند ..خانم ها واقعا گاهی باید به حرف همسرانشان گوش دهند چون آنان همیشه برای زنهای خود بهترین رو می خوان..
امیدوارم شاد و پیروز باشید و زودتر هم از این مشکل نجات پیدا کنید!!!!
آرزوی منم برایتان سلامتی روز افزون است....http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...4b2259a126.gif
دوستان منم نگران اقای آرمان26 هستم..به هر حال ایشان قدیمی ترین قدیمی ها در تالار بودند و هستند و منم نگران سلامتی ایشان به عنوان یک هم تالاری پیشکسوت هستم...
امیدوارم مدیران که با ایشان در تماسند خبر سلامتی وی را به هم تالاری ها برسانند...
همه همدردهای مهربون تالار!
تنتون سالم
دلتون شاد
دست خدا به همراهتون
هر کجا و در هر حال که هستید.
مرسی سارا جونم ممنون
:43:
خانوم دکتر باید اونجا بودی میدی چقدر شجاعت به خرج دادم
ولی خدایی شغل سختی دارین بهتون خسته نباشید میگم من خودم به عنوان یک نمونه بیماره سربه هوا به شما خسته نباشی میگم :311:
الان فقط یکم مچ پام درد می کنه که نباید بهش فشار بیارم ولی مگه باران می زاره تو شلوغی به مامانش رفته :311:
اون روزها ما دلی داشتیم
واسه بردن جونی داشتیم
پاییزی و بهاری داشتیم
تو سرا ما سری داشتیم
عشقی و دلبری داشتیم
کسی آمد که حرف عشق و با ما زد دل ترسوی ما هم دل به دریا زد
همه مون می گیم یادش به خیر بچگی ها می دونید چرا ؟ چون اون موقع بچه ایم و دنیا را باچشمان بچگی پر از زیبایی و صداقت می بینیم
الان می گم یادش به خیر اون موقع که تازه عضو سایت شده بودم ....
چرا امشب هیشکی نیست؟ چرا اینجا اینقدر سوت و کوره؟
هی خودم پست میزنم خودمم میخونم! :162:
بنده اعلام حضور میکنم!http://www.hamdardi.net/imgup/11448/...fcc158f65c.gif
منم مثل بچه هاي پر دردسر و شلوغ كن اين گوشه نشستم:326:
به به ساراگلي هم اومد.....من و بي دل و كيوان و سارا.....:310:
بچه ها من چند روزيه خيلي حالم خوبه!؟؟هي دوست دارم بخندم...احساس خوشبختي مفرط ميكنم:311:....نكنه دارم خل ميشم!!!آيييييييييييييييييي يييييييي.......زندگي زيباااااااااااااااااااست
من امروز فهمیدم اعتیاد یعنی چه!
آییییییییییییییییی پیرت بسوزه اعتیاد!!!!!!!!!!!!!!!
من میرم تو ترک تا به خودم ثابت کنم:
تو میتونی:311:
فکر کنم عوارض اعتیاد خنده زیاد باشه:311: