به مناسبت روز دختر….
ریشه یابی دلیل اصلی مشکلات پسران
سلام
امروز توی محل کارم نشسته بودم ، که یکدفعه چشمم به تقویم روی میزم افتاد ، دیدم نوشته ششم شهریور : روز دختر… بدون اینکه چشمم رو از تقویم بردارم و اب دهنم رو قورت بدم ، با شتاب بقیه تاریخهای تقویم رو نگاه کردم … هفتم شهریور ، هشتم شهریور ، نهم شهریور، دهم ، یازدهم، دوازدهم … مهر ، ابان ، اذر، دی … بعد فکر کردم تقویم من خرابه ، رفتم به یک تقویم دیگه رجوع کردم ، دیدم نخیر ، اصلا خبری از روز پسر نیست ، یعنی اصلا روزی به اسم روز پسر نداریم که بخواد خبری ازش باشه
اقا اصلا این چه وضعشه؟؟ چرا ما پسرها روز پسر نداریم ؟ روز پسر که نداریم هیچ ، حتی شب پسر هم نداریم ، اقا اصلا ما راضی هستیم همون روز سی ام اسفند که هر چهار سال یکبار به وجود میاد همون رو به نام ما کنن ، هر چهار سال یکبار ما هم یک ذوقی بکنیم ، حتی به شبش هم راضی هستیم که به نام ما کنن ، اقا اصلا کل شبش هم نشد، نشد مشکلی نیست ، مثلا بگن از ساعت 2 تا 4 نصف شب سی ام اسفند ماه هر 4 سال ، شب پسر… همین کارها رو میکنن خوب ادم عقده ای میشه دیگه… البته ما از همون اول که به دنیا اومدیم در قیاس با جنس مونث ، حال روزمون همین بود…
اون زمان که طفل نوپایی بیش نبودیم ، هر کسی که یک دختر همسن و سال ما میدید ، بعد لپش رو میکشید میگفت عروس خودمی… بعد به ما که میرسید ، از بابامون میپرسید این پسره کیه؟ بعد بابامون هم نه برمیداشت نه میگذاشت ، میگفت غلام شماست… دخترا عروس گل مردم بودن ما غلام حلقه به گوش مردم..
با کلی مشقت و سختی بزرگ شدیم و خوردیم به کنکور و استرس کنکور که اگه قبول نشیم باید بریم سربازی … خلاصه به هر دشواری که بود کنکور و دانشگاه و سربازی رو طی کردیم و حالا یا دنبال این افتادیم که بریم جایی استخدام بشیم یا کسب و کار و بیزینسی برای خودمون راه بندازیم و خلاصه اینکه یک درامد و پولی داشته باشیم و دفترچه بیمه ای:biggrin: داشته باشیم که به ما حداقل یک زنی چیزی بدن… بعد حالا همون دختر خانمی که اون زمان که ما لقب غلامی مردم رو داشتیم ، لقب عروس مردم رو داشته ، کل دغدغه اش توی این چندین سال پر استرس و سخت ما این بوده که: کتاب چی بخونم؟ مدرسان شریف، کلاس کجا برم؟ مدرسان شریف، کنکور چی بدم؟ مدرسان شریف … بعد حالا که هفت خوان رستم رو طی کردیم و میخوایم بری خواستگاری همین دختر خانم ، با کلی سختی و مشقت بالاخره نظرش رو جلب میکنی و جواب مثبت رو میگیری ، انچنان منتی سرت میزاره ، و بهت بله رو میگه و میگه سیصد چهارصد تا خواستگار داشتم که بین این همه همای سعادت روی شونه تو نشسته و طوری میگه که هر کی ندونه فکر میکنه الان قرار دستیار ویژه بیل گیتس بشی و تنها ادمی که توی کره زمین همچین اقبال بلندی داشته تو بودی :biggrin:… خلاصه این مرحله منت گذاری رو به هر شکلی هست طی میکنی فقط به یک امید! که متاهل بشی و مرد یک خانواده بشی و بالاخره ما هم "روز" دار بشیم…
بعد حالا بعد متاهلی ما مردها هم روز داریم خانمها هم روز دارن ، هدیه هایی که زنها توی این روز دریافت میکنن حداقل یک قطعه طلا هست که طلا یکی از باارزشترین کالاها هست و پشتوانه بانک مرکزی هر کشور هست حالا ما مردها چی کادو میگیریم ؟ جوراب ، زیرپوش ، و کلی اقلام و لباس دیگه که حتی ادم شرم داره در ملا عام اسمشون رو ببره که نه تنهای ارزش مادی خاصی ندارن بلکه هیچ ارزش معنوی هم ندارن که ادم دلش بهش خوش باشه…:biggrin:
خلاصه اینکه بدون "روز" بودن ما پسرها بد دردیه…
مثلا همین اقای فرهنگ، فکر میکنین چرا پستهاش اینقدر کوتاه و مختصره؟
فکر میکنید کیبوردش خرابه؟ ...نه!
فکر میکنید حرف زدنش نمیاد؟... نه!
فکر میکنین ادم کم حوصله و کم حرفیه؟... نه!
این پسر غم داره تو سینه اش که حرف زدنش نمیاد ، این پسر غم نداشتن " روز " داره:biggrin:
یا مثلا محمد رضا ، فکر میکنین این بچه چرا از خواب و خوراکش هم شده میزنه ولی از تاپیک کل کل نمیزنه و داره یکسره با ملت کل کل میکنه؟ این پسر هم غم داره ، غم نداشتن "روز":biggrin:
یا مثلا همین اقای خاله قزی ، چرا فکر میکنین به نسبت ، بچه با نشاطی هست و جز معدود مردهای کره زمین هست که از اقایون یک سر و گردن بالاتره؟ افرین! چون خاله قزی " روز مرد " داره که دلش به همون خوشه که پسرهای مجرد همون رو هم ندارند….:biggrin:
خلاصه فقط میشه گفت... هر چی فکر میکنم میبینم چیز دیگه ای نمیشه گفت :biggrin: