-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام اقا کامران
خوب هستین ؟
بین روانشناس و روانپزشک به نظرتون چه فرقی وجود داره ؟ ( به جز دارو دادن روانپزشک)
اگه روزی یه پست مهم سیاسی بخوان همینطوری بهتون بدن چه پستی رو انتخاب میکنید ؟
ایا کامران به روانشناسی علاقه داره ؟
مطالعه کتب روانشناسی داری؟
پارک هم میری >؟ تنها ؟ با دوستان > ؟ و یا ؟ کاملا تو ضیح بده ..:227:
بین دو تا معلول زیر یه مجهول بزار..:72:
خدا ............جهان اخرت
بد ..............گناه کبیره
خوب...........زیبا
همدردی ............مدیر همدری
کامران............همدردی
کنجکاو...........فضول
ایران...............خارج
روانی ............سالم
ایرانگردی .....جهانگردی
ببخشید زیاد شد...:103:
اگر یه روز به اخر عمرت خدایی نکرده باقی مونده باشه شما هم خبر داری بشی چه میکنی ؟ :cool:
اگر روزی همسرت رو با یه اقا ببینی که داره حرف میزنه توی یه شرکت اولین چیزی که به ذهنت میرسه ؟ و عکس العملت ؟ توضیح دقیق....:161:
به نظرت بین بد و بدتر ؟ چرا ؟
بین چاقو و اسلحه ؟
بین گاو و گوسفند ؟
بین شتر و شتر مرغ ؟
بین اسب و الاغ ؟
بین مرغ و خروس ؟ چرا ؟
بین دنیای مجازی و دنیای واقعی ؟
بین پای رایانه و بیرون رفتن با هر کسی که نمیتونی باهاش خوش بگذرونی ؟
بین پای رایانه نشستن و بیرون رفتن با پدر و مادر ؟
به نظرت رابطه دوستی با جنس مخالف ص ؟ یا غ ؟ :303:
اگر یه روزی بر فرض مثال متوجه بشی که همسرت بهت خیانت کرده خدایی نکرده چیکار میکنی ؟
کلماتی که در زیر میگم اولین چیزی که به ذهنت میرسه ترو خدا بدون فکر سریع بنویس...:228:
موبایل
رایانه
قرن 21
مدیر
فضولی
کامران
مهربون ترین عضو همدردی
با نمک ترین عضو همدردی
مدیر ترین ادم همدردی
خلاق ترین عضو همدردی
باهوش ترین همدردی
کنجکاو
حامد ؟
ارمان 26
محمد ابراهیمی
فرشته مهربان
سارابانو
زیبایی
کلبه
انعطاف پذیری
حقوق بین الملل
رئیس فدراسیون فوتبال ایران
بهترین مجری ورزشی ایران ، چرا؟
سریال
فیلم خارجی
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
سلام.
-سلام،
چرا همه دور وایستادن دارن نگاه میکنن؟
-احتمالا چون من خیلی ترسناکم،:311:
عزیزان توی صندلی داغ که جای تعارف نیست :)
با اجازتون من شروع میکنم.:72:
۱)به نظر شما چرا یه روز گذشت و هیچ کس از شما سوالی نپرسید؟
۲)شما شخصیتتون جدیه؟ خیلی؟(ممکنه سوال ۲ جواب سوال ۱ باشه؟ )
----------
فکر میکنم با این دو سوال رسما ترور انجام شد،:311:
حالا من چند سوال میپرسم،
۱- یعنی واقعا من انقدر جدی به نظر میرسم؟:163:
۲- یعنی برا همین جدی به نظر رسیدن هست که کسی سوال نپرسیده بود؟
۳- همه اینها یعنی، شما واقعا دختر خیلی شجاع و نترسی هستین؟:303:
و اما پاسخ سوال شما،
به نظر من شخصیت یک فرد را نمیتوان تنها با در نظر گرفتن بازخورد از او در یک محیط طبقه بندی کرد،
همه ما، در محیطهای مختلف، شخصیتهای متفاوتی را ارائه میدهیم،
یعنی، مسلما نحوه برخورد من با یک دوست صمیمی، متفاوت هست با یک همکار، یا احتمالا یک مراجع در محیط همدردی،
دوستان نزدیک من قاعدتاً نمیتوانند شخصیتم را طبقه بندی کنند، چون تایپهای شخصیتی مختلفی را در شرایط گوناگون از من دیده اند،
به طور معمول، و در زندگی روزمره، خیلی جدی نیستم!
اما خوب، گاهی اوقات جدی بودن هم ضرورت میشود.
الان فکر کنم اینها خیلی جدی شد!؟:163:
-----------------------
۳)تا به حال به آدمی توی یه موقعیتی برخوردید که یه لحظه آرزو کنید کاش جای اون بودم؟
---------------------
-من زندگی پر فراز و نشیبی داشتم، و قاعدتاً برای من هم مثل خیلیها اتفاق افتاده تا در زمینههایی به بعضی افراد غبطه بخورم،
اما همیشه، خدا رو شاکر بودم، بابت زندگی بی نظیری که برای من رقم زده،
و وقتی فکر میکنم، هیچگاه حتی لحظهای به ذهنم خطور نکرده که بخواهم جای فرد دیگری باشم...
زندگی هر کدام از ما یونیک و بی نظیر هست، و همین خودش یک دلیل خوب هست برای شکر گذاری.
-----------------
۴)به نظر خودتون و با توجه به عکس العمل اطرافیانتون آدم جذابی هستید؟
--------------------
- این سوال سختی هست، با توجه به عکس العمل اطرافیانم، حدسم این هست که اینطور باشه...
احتمالا برای خیلیها شخصیت جذابی دارم، که البته این همیشه خوب نیست.
-------------
۵)توی تالار همدردی به دنبال چه چیزی هستید؟
--------------
- من هم مثل خیلیهای دیگر، ابتدا برای حل مشکلم آمدم، و بعد ماندگار شدم برای کمک،
از کمک کردن به دیگران لذت میبرم، البته واقعا نمیدونم چقدر تا الان تونستم مفید باشم.
-----------
۶)همین اول راه ازتون بپرسم که چه سوالایی رو نمیشه از شما پرسید؟
------------
شما هر سوالی دوست داشتید بپرسید، فوقش من جواب نمیدهم.:227:
طبیعتاً، سوالهایی رو که پتانسیل به خطر انداختن حریم شخصی من در محیط واقعی را داشته باشند، پاسخ نخواهم داد.
--------------
بازم میام ایشالا:72:
-------------
-قدمتون روی چشم،:72:
کامران
--------
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام
چطوری با صندلی داغ
منتها هنوز داغ نشده :311:
بی مقدمه
1- احترام به قوانین یعنی چی؟
2- پس چرا جایی که باید به سئوالات پاسخ بدی ، میایی سئوال می پرسی؟(منظورم پست قبلی ات بود)
3- نام کاربری ات رو بر چه اساسی انتخاب کردی؟
4- آواتارهایی که تا حالا داشتی رو همشون رو بذار اینجا و جلوی هرکدوم بنویس به چه دلیل انتخابشون کردی؟
5-بالاخره خدا با تو آشتی کرد یا تو با خدا؟
6-اتاق تنهای تو و این تالار چرا ناپدید شد؟
7-چرا نماز می خونیم؟ مگه خدا به نماز ما احتیاج داره؟
8- معنای زندگی چیست؟
9- در آخر به چه چیزی توی این دنیا می خواهی برسی؟
10- اگه فرصت ازدواج برایت پیش نیاید ، اون وقت چی کار می کنی؟
11- آیا کسی که حجاب کاملی دارد ، یعنی شخص معتقدی هست؟ چرا؟
12- کمالگرایی ات تا چه حد هست؟
13-کمالگرایی کجاها خوبه کجاها بد؟
14- اینکه می گن بیشتر از اینکه به دیگری پایبند باشم به خودم و اصول عقایدم پایبندم مصداقی داره یا نه؟ توضیح بده
15-توی کدوم آیه از قران نوشته که خوردن مشروب حرام هست و نجس؟
16- اینکه می گن ذات یک انسان خیلی در سرنوشتش تاثیر داره یعنی چی؟
17-چرا سئوال های بقیه بچه هارو جواب ندادی؟
18-چرا رنگین کمون هفت رنگه؟
19- آدم خوبه عاشق کور باشه؟ ( من الان عاشق کورم ها....:311: )
20- آیا توانایی این رو داری که انسانی رو مجذوب خودت کنی؟
21- هنوز در طبیعت زندگی می کنی؟ در کنار درختان و سبزه ها؟
22- چرا طبیعت آرامش بخشه؟
23- چه رنگی رو دوست داری؟
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
سلام اقای کامران عزیز سو ا ل از شما
--------------
- سلام محمد ابراهیمی عزیز،:72:
--------------
1ـ بزرگترین درسی که تا حا لا تو زندگیت یاد گرفتی چی بوده
--------
- من همیشه با واژه `ترین` مشکل داشتم،
اما یکی از بزرگترین درسهایی که اخیرا دارم سعی میکنم یاد بگیرم و البته تا حدودی هم موفق شدم، سکوت هست...
سکوت ذهنی، واقعا کار سختی هست...:325:
----------
2ـ نقاط ضعف تا لار در چه می بینی
-------------
- کمبود پاسخهای کارشناسی...
حس میکنم، تالار همدردی بیشتر محیطی شده برای درد دل کردن تا ارائه راه حلهای کاربردی.
البته این یک علتش میتونه این باشه، که مراجعین همدردی، اکثرا خانومها هستند،
و خانمها، بیشتر از اینکه دنبال راه حل باشند، دنبال درد دل کردن هستند!:163:
--------------
3ـ اول از همه یک جمله خوشگل برامون بگو استفاده کنیم
---------
خداوند به سه طریق به دعاها جواب میدهد:
۱- آری و آنچه میخواهی به تو میدهد.
۲- نه و چیز بهتری به تو میدهد.
۳- میگوید صبر کن و بهترین را به تو میدهد.
البته بیشتر از یک جمله شد...:303:
---------------
4ـ چه طوری میشه در زندگی پیشرفت کرد
-------------
زندگی ابعاد مختلفی داره،
پاسخ این سوال ابتدا بستگی به این داره که در چه بعدی از زندگی بخواهی پیشرفت کنی،
و دوم به این بستگی داره که تعریف تو از پیشرفت چی باشه!
-------------
5ـ سری ششم صندلی داغ نمره چند می دهید
------------
- من به سری ششم صندلی داغ، با مدیریت محمد ابراهیمی و همکارهایی که در طول این مدت داشت، بدون شک، مثل همیشه ۲۰ می دهم.
-----------------
6ـ یک پیشنهاد اجرایی برای رشد تا لار همدردی بگوید
--------
- الان چیز خاصی به ذهنم نمیرسد...
-------------
7ـ چقدر در دادن راهنمایی به بچه ها تا لار تلاش می کنی
--------------------
- راستش هر جایی که حس کنم، پاسخم میتونه مفید باشه، سعی میکنم این کار رو بکنم،
قاعدتاً در خیلی از زمینهها هم که تجربهای ندارم، یا از پاسخی که قراره بدم خیلی مطمئن نیستم، ترجیح میدهم سکوت کنم.
---------------------
8ـ تا ثیر گذارترین مقا له ای که در همدردی خوندی
-----------
فکر میکنم، دو مقاله در رابطه با کمال گرایی و درمان آن بود، که مدیر عزیز ارسال کرده بودند. متأسفانه لینکش رو پیدا نکردم تا اینجا قرار بدهم.
--------------------
9ـ پنج تا از زییایی های زندگیتون رو برامون بگوید
----------------
۱- رابطه نسبتا خوبی که با خدا دارم.
۲- خانوادهای که همیشه پشتیبانم بوده اند.
۳- دوستانم، که تعدادشان کم هست اما عاشقم هستند.
۴-خاطرات و روزهای خیلی خوبی که در زندگی داشتهام و نمیتوانم انکارشان کنم.
۵- تنهایی، که گاهی اوقات آزار دهنده هست، اما گاهی اوقات هر انسانی به آن نیاز دارد.
------------------
10ـ دوست داری نفر بعد صندلی داغ چه باشد
------------
- فرشته مهربان
-----------
11ـ بهترین کتابی که مطا لعه کردید نام ببرید
-------------
- آخرین کتابی که خواندم مدتها پیش بود،
اما یکی از بهترین کتابهایی که خواندم و ازخواندن آن لذت میبردم،
مربوط به زمانی بود که ۱۶-۱۷ ساله بودم،
مجموعه قطوری بود از نمایشنامههای ویلیام شکسپیر که البته به فارسی برگردان شده بود.
تا جایی که یادم هست ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ صفحه بود...
یادش بخیر...
----------
12ـ یک جمله درباره محمد ابراهیمی خانم داملا بگوید
----------
-محمد ابراهیمی یکی از دوستان خوب من هست که دل بسیار پاکی دارد.:72:
- داملا، یک دختر فوقالعاده احساساتی که در زندگی مشترک نسبتا موفق هست،:104:
اما احساساتی بودن بیش از اندازه او، تبدیل به پاشنه آشیل او شده است.:163:
----------------
13ـ بهترین هدیه ای که تا حا لا گرفتی
-----------------
- یک کتاب خوب با یک یاد داشت زیبا در ابتدای آن!
------------
14ـ مهمترین چیزی که از همدردی یاد گرفتی
------------
- اینکه تنها کسی نیستم که در زندگی مشکلاتی دارد!
-----------
15ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید
-------
روی خواننده خاصی تعصّب ندارم،:303:
از ایرانی ها، آهنگهای دهه ۷۰ را میپسندم که آهنگ سازی و ترانه سرایی معنا داشت...که البته خیلی از این آهنگها هم ماندگار شده اند...
از خارجی ها، موسیقی کلاسیک را دوست دارم،
و از موسیقی پاپ کمی در دهه ۷۰ گیر کرده ام، و البته برخی از خوانندههای معاصر را هم دوست دارم.
--------------
16ـ چه رشته ورزشی دوست دارید
------------
قدیمها فوتبال را دوست داشتم، امروزها خیلی برایم فرقی نمیکند.
------------
17ـ یک ضرب المثل بگوید
-----------------
دم کدخدا رو ببین و ده رو بچاپ:311:
------------------------
امیدوارم همیشه موفق باشید
----------
شما هم همینطور:72:
K
-----------
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کنجکاو
سلام اقا کامران
-----
-سلام کنجکاو:72:
----------
خوب هستین ؟
--------------
-ممنون، خوبم.
---------------------
بین روانشناس و روانپزشک به نظرتون چه فرقی وجود داره ؟ ( به جز دارو دادن روانپزشک)
---------
- یک تفاوت خیلی عمیق، نوع دیدی که نسبت به بیمار و درمان بیماری او دارند کاملا متفاوت هست!
------------
اگه روزی یه پست مهم سیاسی بخوان همینطوری بهتون بدن چه پستی رو انتخاب میکنید ؟
-------------
- نمایندگی مجلس، چون فکر میکنم، مملکت ما خیلی عمیق تر از امور اجرائی، در حال صدمه خوردن از قانون گذاری هست،
ضمن اینکه، مجلسیان ما، بیش از آنچه به فکر منافع ملی باشد، به فکر منافع شخصی هستند؛ :163:
برای توضیحات بیشتر، مراجعه شود به مصوبات اخیر مجلس پیرامون شرایط کاندیداتوری برای نمایندگی مجلس و حواشی آن!:104:
---------------
ایا کامران به روانشناسی علاقه داره ؟
----------
-بله،
---------
مطالعه کتب روانشناسی داری؟
-----------
- گاهی اوقات،
--------------
پارک هم میری >؟ تنها ؟ با دوستان > ؟ و یا ؟ کاملا تو ضیح بده ..
-----------
- پارک هم میرم، در کلّ قدم زدن رو خیلی دوست دارم...به من کمک خیلی بزرگی میکنه برای نظم بخشیدن به افکارم.
در این جور مواقع خیلی دوست ندارم اطرافم شلوغ باشه، بنابرین یا با یک دوست خیلی نزدیک هستم یا تنها...
البته، اگر بخواهم پیکنیک بروم، قاعدتاً با دوستان میروم، کسی تنهایی پیکنیک نمیرود!
--------------
بین دو تا معلول زیر یه مجهول بزار..
خدا ......بخشنده......جهان اخرت
بد .......نا امیدی از رحمت خدا.......گناه کبیره
خوب.....عشق......زیبا
همدردی ......مشاوره مجازی......مدیر همدری
کامران......دوست......همدردی
کنجکاو.....نگاه پرسشگر......فضول
ایران.......مرز........خارج
روانی .......بیماری روحی.....سالم
ایرانگردی ..گردشگری...جهانگردی
ببخشید زیاد شد...:103:
-------
ممنونم از حسن توجهت، و طرح این همه سوال برای رونق بخشیدن به صندلی داغ:72:
----------
اگر یه روز به اخر عمرت خدایی نکرده باقی مونده باشه شما هم خبر داری بشی چه میکنی ؟
-----------
خیلی خوشحال میشم، چون آن روز احتمالا مفیدترین و هدفمندترین روز زندگیم خواهد بود...
به چیزی یا کسی وابستگی خاصی ندارم، وصیت خاصی هم ندارم...
با توجه به زمان محدودم، با کسانی که دوست دارم صداشون رو برای آخرین بار بشنوم، تلفنی تماس میگیرم و بعد سعی میکنم مناجات کنم و خودم رو برا یه پرواز عاشقانه آماده کنم...
--------------
اگر روزی همسرت رو با یه اقا ببینی که داره حرف میزنه توی یه شرکت اولین چیزی که به ذهنت میرسه ؟ و عکس العملت ؟ توضیح دقیق....:161:
-------------------
- یک ارتباط ساده کاری، فکر نمیکنم عکسالعمل خاصی داشته باشم، یکی از ستون های زندگی مشترک اعتماد طرفین به یکدیگر هست.
-----------------------
به نظرت بین بد و بدتر ؟ چرا ؟
----------------
اگر تعریف درستی از بد و بدتر داشته باشیم، قاعدتاً بد...چون ضررهای کمتری را متوجه ما میسازد.
اگرچه تشخیص و مرز بندی بین این دو، همیشه ساده نیست.
------------------
بین چاقو و اسلحه ؟
------------
- چاقو، چون کارکردهای دیگری به جز کشتن هم میتواند داشته باشد.
--------------
بین گاو و گوسفند ؟
--------
-فرق چندانی بین گاو (بودن) و گوسفند (بودن) نیست!
نقل قول:
انسان نمی تواند
به آسمان نیندیشد!
چگونه می تواند؟!
مگر انسانهایی که
عمر را بی چرا،
به چریدن مشغولند
و
سر به زمین فرو برده اند
و پوزه در خاک دارند
و غرق در آب
و علف اند
اینها که "گوسفندان" دو پایند!
دکتر علی شریعتی
---------
بین شتر و شتر مرغ ؟
-------------------
-شتر
--------------------
بین اسب و الاغ ؟
---------
-اسب
--------
بین مرغ و خروس ؟ چرا ؟
-------------
- مرغ،
چون هنوز مشخص نشده اول مرغ بوده یا تخم مرغ!
----------
بین دنیای مجازی و دنیای واقعی ؟
-------------------
- دنیای واقعی
-------------------
بین پای رایانه و بیرون رفتن با هر کسی که نمیتونی باهاش خوش بگذرونی ؟
-----------------
-بیرون رفتن با هر کسی که نمیتونم باهاش خوش بگذرونم!
------------------------
بین پای رایانه نشستن و بیرون رفتن با پدر و مادر ؟
--------------
- بیرون رفتن با پدر و مادر
--------------
به نظرت رابطه دوستی با جنس مخالف
ص ؟ یا
غ ؟ :303:
---------
- به نظر من بستگی به تعریف طرفین از رابطه، هدف آن و حدودی که برای آن مشخص میکنند دارد. هر نوع دوستی بد نیست. مگر اینکه، طرفین آن رابطه را وارد ابعادی کنند، که هدف اولیه آغاز این ارتباط که احتمالا یک هدف سالم درسی، کاری یا ...، بوده است، در این بین گم شود.
که البته این تا حد زیادی به ظرفیتهای فردی هر شخص هم بستگی دارد،
اگر از استثناها صرف نظر کنیم، به نظر من غلط هست.
-------------
اگر یه روزی بر فرض مثال متوجه بشی که همسرت بهت خیانت کرده خدایی نکرده چیکار میکنی ؟
---------------
- بستگی به شرایط زندگی من دارد،
ممکن است با توجه به حد خیانت او، یا چرایی آن، او را ببخشم.
اگر این خیانت از محدوده بخشش من به هر دلیل(مانند اینکه او را دیگر مادر لایقی برای فرزندانم ندانم یا ...) خارج باشد،
حق و حقوق او را میدهم و خیلی منطقی او را از زندگیم بیرون میکنم.:160:
-------------------
کلماتی که در زیر میگم اولین چیزی که به ذهنت میرسه ترو خدا بدون فکر سریع بنویس...
موبایل
------------
-ارتباط
--------
رایانه
---------
- تکنولوژی
------
قرن 21
-------
-عصر ارتباطات
---------
مدیر
------------
-تصمیم گیری
-----------
فضولی
------------
- کنجکاوی
----
کامران
---------
- سرکش!
---------
مهربون ترین عضو همدردی
------
- دختر مهربون!
-------------
با نمک ترین عضو همدردی
-----------
- baby!
----------------------
مدیر ترین ادم همدردی
----------
-کیوان
-------
خلاق ترین عضو همدردی
-------------
-کنجکاو
-------------------
باهوش ترین همدردی
--------
:311:
آخه این چه سوالیه، میخواهید شر درست کنید!؟؟
---------
کنجکاو
-------
خلاق
------------
حامد ؟
-------
1365
-----
ارمان 26
-------
- حساس و زود رنج
------
محمد ابراهیمی
------
- صادق و بی آلایش
----
فرشته مهربان
---------
- یک دوست خوب
----------
سارابانو
----------
- پزشک دهکده همدردی
-----
زیبایی
------
- نسبی
--------
کلبه
-----
- طبیعت
------------
انعطاف پذیری
--
- سخت!
--------
حقوق بین الملل
-----
-مضخرف و دروغ!
-------
رئیس فدراسیون فوتبال ایران
---------
- بی کفایت!
----------
بهترین مجری ورزشی ایران ، چرا؟
-------
- عادل فردوسی پور، چون هیچوقت حقیقت را فدای منافع شخصی نکرده است.
--------
سریال
---------
-prison break(فرار از زندان)
--------
فیلم خارجی
----------
leon the professional
------------
آخیش تموم شد!:310:
K
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
دوستان عزیز،سرافراز،حامد،موطلایی وفرهنگ ای بابا پس کجایید قراره این آقا کامران رو به مناسبت عیدفطر حسابی بسوزونیم.
خب آقای کامران،سوالات من ازشما:
به نظرتون تحصیلات توزندگی آدمها چقدر مهمه؟
به نظرتون بین علم وثروت کدوم عامل میتونه دلیلی بر خوشبختی باشه؟
به نظرتون افرادموفق زندگیشون به چه پایه ای است؟
آیا شما موفقید؟
تو پروفایلتون رضایت اززندگی رو100-90 زدید.آیا واقعا اینطوره؟
چی باعث شده که به این نتیجه برسید؟(سوال قبل)
به نظرتون چرا یه عده توی صندلی داغ شرکت نمی کنند؟نه روصندلی می شینند ونه سوال می پرسند؟
من نمی تونم معنای وابستگی به یک محیط مجازی که توسط اعضامطرح میشه رودرک کنم.شما می تونی برام روشن کنی؟
یه جمله برازنده افراد زیر:
فرشته مهربان
مدیرهمدردی
بالهای صداقت
sci
blue sky
حامد
دخترمهربون
فرهنگ
ani
خارپشت
سرافراز
کنجکاو
داملا
شب بارونی
موطلایی
سارابانو
کیوان
baby
کامران2007
موفق باشید.
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام
دیروز کلی براتون نوشته بودم؛ متاسفانه همش پرید و خوب؛ منم یه کم سرم شلوغغغغغغغغغ:311:
نتونستم دوباره تایپ کنم!
اما حالا
امیدوارم حالتون خوب باشه و طاعاتتون قبول!
1. اگه بخواید یکی از وسایل توی شهر بازی رو برای سوار شدن انتخاب کنید؛ کدوم رو انتخاب می کنید؟
2. شما روزه هم میگیرید؟
3. نتیجه ی عشق و احساسی که نسبت به ... پیدا کرده بودید؛ چی شد؟ (اگه دوست داشتید میتونید پاسخ بدید.)
4. یه انتقاد از خانوم دل؟
5. شخصیت کامران چه جور آدمیه؟
6. بهترین راه ابراز عشق یه زن؛ به همسرش؟
7. از ویژگی های یه مرد جذاب؟
8. تحصیلات چقدر میتونه توی زندگی مشترک تاثیرگذار باشه؟
9. به نظرتون؛ چرا بعضی از آقایون؛ حتی بعد از ازدواج وابستگی شون به پدر و مادرشون بیشتر هم میشه؟
10. چه غذایی رو دوست دارید؟
11. و اینکه توی زندگی می خواید به چه مرحله ای برسید؟
ممنون و سپاس
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام به آقا كامران
- يك سوال كه هميشه براي من مطرح بوده اينه كه كامران كم پيش مياد زير پستي تشكر بزنه. مثلا خود من زير پستهام شايد يكي دوبار ديده باشم! چرا؟ دليل شما چيه؟ خيلي بايد پست خاص باشه؟
- لحن شما در پستهاتون خيلي صريح هست. بنظر من شما خيلي جدي هستيد. آيا اشتباه ميكنم؟ در دنياي واقعي اينگونه ايد؟
- زندگي در خارج از كشور چه درسهايي به شما اموخته؟
- خارج از كشور هم ميشه صدقه داد؟ اونجا صدقه مي ديد يا نه؟
- اگر راه رسيدن به نوك قله انسان كامل 100 پله داشته باشه شما خودتونو روي پله چند مي بينيد؟
- اگر مثل خانم دل يه روز كلي مطلب تايپ كنيد و همش بپره اون لحظه عكس العملتون چيه؟ عصبانيت؟ خونسردي و ريلكسي؟ يا اينكه كلا بي خيال نوشتن مجدد اون پست مي شيد؟
- يكي از اصطلاحات خارجي(ضرب المثل فرنگي) بهمون بگيد كه در كشور ما نيست.
- چرا تا الان هرچي به آقايون صندلي داغ ميگيم شكلك بذار ميرن از همين آيكون هاي سمت راستي استفاده مي كنن اما خانمها مي رن توي اينترنت سرچ مي كنن و كلي وقت مي ذارن تا شكلكهاي خوشكل پيدا كنن؟ با اينا نتيجه ميگيريم آقايون يك كم تنبل تشريف دارن؟:163:
- اگر جواب سوال بالا منفي هست براي هر كدوم از اعضاي همدردي كه دوست داشتيد(سرافرازم قاتي اونا كنين:cool: ) و همچنين خودتون شكلك بذاريد...
متشكرم
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام کامران
کامران ینی چی؟
چرا رفتی خارج؟
کی رفتی؟
کی برمی گردی؟
اسم این خارجی که رفتی چیه؟
دانشجوها چه رفتاری با دختران حجابدار دارن؟
کار هم می کنی؟
چه نوشته هات با فونت بزرگه؟
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام،
فکر نکنید من حواسم به صندلی داغ نیست. به خصوص حالا که کامران روشه! :)
1- چه نظری راجع به ایرانی های خارج از کشور داری. هم اونهایی که اخیراً اونجا رفتند و هم اونهایی که چندین سال هست که اونجا هستند و از خیلی لحاظ تغییر کردند. آیا تونستی با اونها کنار بیایی؟ اخلاق و فرهنگ اونها رو بیشتر می پسندی یا اخلاق و فرهنگ ایرانی های داخل رو؟
2- چرا یک عده از ایرانی های خارج از کشور ظاهرشون رو شبیه غربی ها می کنند؟
3- فرض بگیریم تو در یک مکان عمومی هستی. 2-3 تا ایرانی میان و کنارت می نشینند و شروع به صحبت کردن می کنند. آیا تو بهشون می گی که تو هم ایرانی هستی؟ آیا اصلاً دلیلی داره که بهشون بگی؟
4- می توانی تصور کنی که با یک دختر خارجی ازدواج کنی؟
5- اگر بفهمی دخترت مشروب می خوره، یا دیسکو میره یا با دوست پسرش رابطه داره، چه عکس العملی نشون میدی؟
6- اگر فقط یک روز تو ایران باشی، چی کار می کنی؟
7- هر چند وقت یکبار به ایران سفر می کنی؟
8- حالا جدا از تشکر که خانم سرافراز گفت، کلاً کم پست می زنی. ولی وقتی پست می زنی واقعاً عالی می نویسی! ظاهراً تاپیک ها رو زیر نظر داری و همیشه به موقع یک پست مناسب می زنی. برنامه ی خاصی داری؟ :)
9- نوشتی که ایراد همدردی کمبود پاسخ های کارشناسی هست. ولی به نظرت کاری هم میشه کرد؟ مثلاً مدیر همدردی بخواد به یک کارشناس پول بده که روزی 1 ساعت اینجا پاسخ بنویسه، کارشناس هم ساعتی بیست هزار تومان بگیرد، هزینه اش می شه ماهی 600 هزار تومان. این پول باید از کجا بیاید؟
10- چه نظری در رابطه با انجمن آزاد داری؟
البته من به شخصه فکر می کنم که مدیریت جایی که افراد با نظرهای مختلف بخواهند آزادانه صحبت کنند، خیلی سخته! مثلاً فکر کن 500 نفر عضو انجمن آزاد باشند. همه بحث ها به چالش کشیده می شه، آخرش هم به نتیجه نخواهد رسید. کافیه بری یک سری تو تالارهای دیگه بزنی.
احساس می کنم هزینه ی انجمن آزاد از قصد اینقدر بالا در نظر گرفته شده، تا تعداد افرادی که عضو می شوند، خیلی کم باشه.
10- راستی عاشق شدی؟ :311: این شعری که تو امضات گذاشتی جریانش چیه؟
11- اولین باری که عاشق شدی چند سالت بود؟
12- تا کی همدردی می مونی؟
13- تو این مدت که اینجا بودی اعضای زیادی اومدند و رفتند. از رفتن کدوم عضو ناراحت شدی؟
از اومدن کدوم عضو جدید یا قدیمی خوشحال شدی؟
14- پست های کدوم عضو رو بیشتر از بقیه می خوانی؟
15- بچه که بودی، ازت می پرسیدند مادرت رو بیشتر دوست داری یا پدرت رو؟ چی جواب می دادی؟
باز هم میام!
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
سلام
چطوری با صندلی داغ
منتها هنوز داغ نشده
-------
سلام،
---------
بی مقدمه
1- احترام به قوانین یعنی چی؟
---------
- احترام به قوانین یعنی عدم عبور از خط قرمزهایی که به عنوان قانون تعریف شده اند.
----------
2- پس چرا جایی که باید به سئوالات پاسخ بدی ، میایی سئوال می پرسی؟(منظورم پست قبلی ات بود)
---------
- فقط برای اینکه ترس مردم بریزه!:311:
-------------
3- نام کاربری ات رو بر چه اساسی انتخاب کردی؟
----
کامران اسم دوستی بود که کاملا اتفاقی همان روزی که اینجا ثبت نام میکردم، ملاقات کرده بودم...
از آنجایی که این نام قبلاً توسط کاربر دیگری انتخاب شده بود، ۲۰۰۷ را هم کنارش اضافه کردم که سیستم همدردی قبول کند...دقیق خاطرم نیست اما فکر میکنم ۲۰۰۷ را خود همدردی پیشنهاد داد!؟
خلاصه اینکه، هیچ دلیل خاصی پشت انتخاب من نبود، راستش چون برام خیلی مهم نبود و فکر نمیکردم تا این اندازه اینجا ماندگار بشوم.
-------
4- آواتارهایی که تا حالا داشتی رو همشون رو بذار اینجا و جلوی هرکدوم بنویس به چه دلیل انتخابشون کردی؟
-----------
در این مدت ۳ آواتار داشتم، آواتارهایم را بر اساس احساساتی که در آن دوره خاص داشتم انتخاب میکردم(درست مثل قربانیانم:311:).
الف. تنهاییloneliness)
حسی بود که در اوایل ورودم به اینجا داشتم، به توصیه و اصرار دوستی(اسمش بالهای صداقت بود:163:) عوضش کردم.
http://www.hamdardi.net/imgup/18303/...bc79c597b5.jpg
ب. دوستی
http://www.hamdardi.net/imgup/18303/...4b0c93f1ab.jpg
ج. محبت(زندگی تکثیر ثروتیست که نامش محبت است)
http://www.hamdardi.net/imgup/18303/...15e36b1f0f.jpg
---------------
5-بالاخره خدا با تو آشتی کرد یا تو با خدا؟
---------
- من فکر میکنم، خدا هیچوقت با من قهر نبود، قهر رو من شروع کرده بودم، خودم هم تمومش کردم.
--------
6-اتاق تنهای تو و این تالار چرا ناپدید شد؟
-------
- احتمالأ چون من دیگه تنها نبودم...یا اون احساس تنهایی رو نداشتم.
-------------
7-چرا نماز می خونیم؟ مگه خدا به نماز ما احتیاج داره؟
------------
البته هر فردی در این زمینه عقاید خودش رو داره، اما به نظر من عبادتی که از ترس جهنم یا به عبارتی از سر ترس باشه، بی ارزشه.
عبادت باید از روی عشق باشه.
خدا به نماز یا عبادت ما احتیاج نداره، اما این نیازی هست که در انسان وجود داره. حداقل در مورد شخص من اینطور هست، عبادت من از سر نیازی هست که خودم بهش دارم.
--------------
8- معنای زندگی چیست؟
------
نقل قول:
زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست
زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا ، جاری ست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود آمده ایم
قصه آمدن و رفتن ما تکراری است
عده ای گریه کنان می آیند
عده ای ، گرم تلاطم هایش
عده ای بغض به لب ، قصد خروج
فرق ما ، مدت این آب تنی است
یا که شاید ، روش غوطه وری
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ
زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر
زندگی ، جمع طپش های دل است
زندگی ، وزن نگاهی ست که در خاطره ها می ماند
زندگی ، بازی نافرجامی است
که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد
و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست
شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،
شعله ی گرمی امید تو را خواهد کشت
زندگی ، درک همین اکنون است
زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد
تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی
ظرف امروز ، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با امید است
زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست
زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است
روح از جنس خدا
و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا
زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند
زندگی ، رخصت یک تجربه است
تا بدانند همه ،
تا تولد باقی ست
می توان گفت خدا امیدش
به رها گشتن انسان ، باقی است!
سهراب:72:
------------
9- در آخر به چه چیزی توی این دنیا می خواهی برسی؟
---------
- یک پایان خوب برای یک شروع زیبا.
و از اینجا به بعد، سوالهای سخت بالهای صداقت شروع شد!
-----------
10- اگه فرصت ازدواج برایت پیش نیاید ، اون وقت چی کار می کنی؟
------
- با توجه به شرایط کنونی نمیتونم با قطعیت به این سوال جواب بدم. اما فکر میکنم، همه انسانها در زندگی گزینههای زیادی برای انتخاب دارند، گزینههای پیش رو، همیشه ایدهآل نیستند، اما وجود دارند و در شرایطی میشه بهشون در چهارچوب خط قرمزهای فردی فکر کرد.
------
11- آیا کسی که حجاب کاملی دارد ، یعنی شخص معتقدی هست؟ چرا؟
-------
- قطعاً نه، ظاهر افراد نه الزاماً اما میتونه تا حدی نشانگر طرز فکر و عقاید آنها باشد،
اما تنها به صرف ظاهر یک فرد نمیتوان به باطن و عقاید او پی برد،
در واقع قضاوتی که تنها بر پایه ظاهر فردی انجام بشود، یک حماقت هست که همیشه هم ارزان تمام نمیشود.
-------------
12- کمالگرایی ات تا چه حد هست؟
--------
- کمالگرایی من فوقالعاده شدید بود در حدی که زندگی روزمره من رو هم مختل کرده بود،
اما دارم سعی میکنم اصلاحش کنم و تا حدی هم موفق بودم.
---------
13-کمالگرایی کجاها خوبه کجاها بد؟
------------
- به نظرم کمال گرایی در کلّ چیز خوبی نیست.
------------
14- اینکه می گن بیشتر از اینکه به دیگری پایبند باشم به خودم و اصول عقایدم پایبندم مصداقی داره یا نه؟ توضیح بده
-------------
بله، مصداق آن را میتوان در خیلی از روابط انسانی پیدا کرد،
ممکن هست من دوستی داشته باشم یا فردی در زندگی من باشد که فوقالعاده به او علاقمند باشم،
قاعدتاً من با این فرد مشترکاتی دارم که باعث این علاقه یا حس وابستگی شده است، اما در خیلی از زمینهها هم ممکن هست عقاید متفاوتی داشته باشیم،
اینکه تنها به صرف داشتن یک سری از نقاط مشترک که باعث وابستگی ما هم شده است، از باقی عقاید یا خط قرمزهایم بگذرم یک اشتباه هست...
چون به معنای فدا کردن کورکورانه یک سری ارزشهای فردی هست، که متعاقباً استقلال فردی من را زیر سوال میبرد.
-------
15-توی کدوم آیه از قران نوشته که خوردن مشروب حرام هست و نجس؟
--------
در این ایات صراحتا ذکر شده:
1_«یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثمٌ کبیرٌ و منافعٌ للناس و اثمهما اکبرُ من نفعِهما...» (بقره _ 219)
درباره شراب و قمار از تو مىپرسند بگو در آن دو گناهى بزرگ و سودهايى براى مردم است و(لى) گناهشان از سودشان بزرگتر است...
2_ «یا ایها الذین امنوا لاتقربوا الصلاة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون»ای مومنین در حالی که مستید نماز نخوانید (نساء _ 43)
3_ «یا ایها الذین امنوا اِنٌما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطانِ فاجتنبوه لعلکم تفلحون ؛ ای مومنان شراب و قمار و بتان و تیرهای پلیدند و از کردار شیطان ، پس از آنها دوری گزینید.» (مائده _ 90)
--------------
16- اینکه می گن ذات یک انسان خیلی در سرنوشتش تاثیر داره یعنی چی؟
-----
فکر میکنم مصداق همین حرف عامیانه باشه که هر کس نون قلبش رو میخوره...
----
17-چرا سئوال های بقیه بچه هارو جواب ندادی؟
-----------
چون من کیبرد فارسی ندارم، سرعتم در پاسخگویی پایین هست، اما همه را جواب میدم،
اندکی صبر...
--------------
18-چرا رنگین کمون هفت رنگه؟
-------
چون اگر یک رنگ بود، درست مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگی کسل کننده میشد و دیگر جلب توجه نمیکرد.
-----
19- آدم خوبه عاشق کور باشه؟ ( من الان عاشق کورم ها.... )
-------
اگر فرد در مرحله تصمیم گیری یا انتخاب باشه، به هیچ عنوان خوب نیست،:303:
اما هنگامی که از این مرحله گذشت شدیدا توصیه میشود، در واقع عاشق کور بودن و عاشق کور ماندن در این مرحله یک هنر هست.:104:
----------
20- آیا توانایی این رو داری که انسانی رو مجذوب خودت کنی؟
-----
- با توجه به فیدبکی که از اطرافیانم داشتم، فکر میکنم بله!
-------
21- هنوز در طبیعت زندگی می کنی؟ در کنار درختان و سبزه ها؟
-----
- بله، نزدیک جنگل! گاهی اوقات سنجابها را روی درختها میبینم.:227:
-
22- چرا طبیعت آرامش بخشه؟
-----
- چون نماد و نشانهای از قدرت خداوند هست.
-
23- چه رنگی رو دوست داری؟
-----
آبی آسمانی.
K
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام اقای کامران سو ا ل از شما
1ـ ایا تا لار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه چه تغییری
2ـ زییا ترین شکل دوست داشتن و ابرا ز محبت چی می تونه باشه
3ـ احسا سا نتون رو چگونه مدیریت می کنید
4ـ بهترین دوستتون توی تا لار کیه
5ـ منطقی ترین فرد توی تا لار رو معرفی کنید
6ـ اولین جمله ای که با خواندن این کلمات به ذهن تان می رسد
خدا
جنگ
صندلی داغ
فرشته
موفقیت
تحصیل
تا لار
خوشبختی
7ـ دوست داری رو زی کارشناس افتخاری تا لار باشین
8ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
9ـ او ل برامون یک جک یا لطیفه یا مطلب طنز بگو شادمون کن
10ـ با شمع جوجه ماشین یک جمله بسا ز
11ـ چه میزان از مهارتهای زندگی را از فضای تا لار کسب کرده ای
12ـ چقدر تا لار در بهبودی روند زندگی ات موفقیت ایجاد کرده
13ـ یکی از مهم ترین تصمیم هایی که تا ا لان گرفتین رو برامون بگین
14ـ چه مطلب یا پستی در تا لار برای شما خنده دار بود
15ـ با لوله کتاب زرشک یک جمله بسا ز
16ـ یک جمله که در زندگی برایتان جا لب یا اموزنده مفید بوده یا از ان ا لهام گرفته اید بیان کنید
17ـ میزان توجه شما به علم و منطق و معنویات چه قدر است
18ـ ایا به ارزوهای دو ران کودکی خود رسیده اید ان را بیان کنید
19ـ کی رو بیشتر از همه تو زندگیت قبو ل داری
20ـ یک جمله درباره مادر پدر بگوید
21ـ به یاد موندنی ترین اهنگی که شنیدین
22ـ یک ضرب المثل بگوید
23ـ یک بیت شعر قشنگ بگو
24ـ چه غذایی خوب درست می کنید
امیدوارم همیشه موفق باشید:72::72::72::72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
دوستان عزیز،سرافراز،حامد،موطلایی وفرهنگ ای بابا پس کجایید قراره این آقا کامران رو به مناسبت عیدفطر حسابی بسوزونیم.
--------
سلام،
اول از همه اینکه، عید همه مبارک!:227::310:
امیدوارم که طاعات و عبادات همه قبول باشه...
و این فرصت باز هم نصیب همه ما بشه.:72:
----------------
خب آقای کامران،سوالات من ازشما:
به نظرتون تحصیلات توزندگی آدمها چقدر مهمه؟
------
به نظر من، تحصیلات جایگاه خیلی مهمی میتونه داشته باشه، به خصوص وقتی بتونه دید ما رو نسبت به مسائل پیرامونی باز کنه، و به اون عمق و وسعت ببخشه...
در واقع، نوع تحصیلات مهم نیست، بلکه فرایندی که در این بین طی میشود مهم هست، که از نظر من وقتی مفید واقع میشه، که این فرایند توانایی ما در نگاه به یک مساله از زوایای مختلف، رو افزایش بدهد.
------------
به نظرتون بین علم وثروت کدوم عامل میتونه دلیلی بر خوشبختی باشه؟
---------
هیچکدام، خوشبختی یک امر درونی هست و به عوامل خارجی بستگی ندارد.
---------------------
به نظرتون افرادموفق زندگیشون به چه پایه ای است؟
------
- به نظر من این سوال خیلی کلی هست،
نمیتوان به طور کلی گفت یک فرد موفق هست، هر فردی ممکن است در زمینهای موفق باشد و در زمینه دیگر نباشد،
برای مثال در تحصیلات موفق باشد اما در زندگی مشترک یک بازنده!
به علاوه، موفقیت یک امر نسبی هست و نیاز به یک معیار(تعریف) برای سنجیدن دارد.
----------
آیا شما موفقید؟
----
در بعضی از زمینهها بله، و در خیلی از زمینهها خیر.
----------
تو پروفایلتون رضایت اززندگی رو100-90 زدید.آیا واقعا اینطوره؟
----
- معمولا افراد کمالگرا رضایت از زندگی بسیار پایینی دارند. و متأسفانه من یک کمالگرا هستم.
رضایت من از زندگی در واقع مثل یک سیگنال سینوسی هست، احتمالا روزی که پروفایلم را ویرایش میکرده ام، روی پیک مثبت سینوس بوده است.
البته در کلّ نسبت به گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته ام. در واقع خیلی بهتر شده ام.
-----------
چی باعث شده که به این نتیجه برسید؟(سوال قبل)
------
واقعیت زندگی من این هست، که همیشه توی زندگیم نعمتهای زیادی داشته ام،
اما به دلیل همین کمالگرایی افراطی خیلی از زیباییهای زندگی را نمیدیدم، قاعدتاً با قدم برداشتن به سمت حل این معضل(کمالگریی) وضعیت بهتری پیدا کرده ام.
---------
به نظرتون چرا یه عده توی صندلی داغ شرکت نمی کنند؟نه روصندلی می شینند ونه سوال می پرسند؟
---
- شاید بی حوصلگی، شاید تنبلی و شاید اینکه دوست ندارند در موقعیتی قرار بگیرند که لایههای شخصیتی آنها برای دیگران خیلی ملموس بشود.
دلایل مختلفی میتواند داشته باشد.
------------
من نمی تونم معنای وابستگی به یک محیط مجازی که توسط اعضامطرح میشه رودرک کنم.شما می تونی برام روشن کنی؟
--------
وابستگی به یک محیط مجازی یعنی اینکه، اگر فرصتی پیدا کردی و به اینترنت دسترسی داشتی، حتما به آن محیط مجازی هم سر بزنی،
در واقع، نتوانی که سر نزنی!
یعنی آن محیط مجازی، بر خلاف میل تو، زندگی واقعی تو را هم تحت تاثیر قرار دهد.
-----------
یه جمله برازنده افراد زیر:
------
-به جای جمله برازنده، نظر شخصیم رو مینویسم، فکر میکنم جالب تر باشه، البته این خیلی هم با جملههای برازنده من فرقی نمیکنه.
----------
فرشته مهربان
-------
- یک دوست خوب و مهربان، که تلاش وصف ناشدنی در کمک به دیگران دارد.
------
مدیرهمدردی
----
- مشاور با تجربه.
------
بالهای صداقت
----------
- این رو ۱ دی ۸۸، به عنوان رتبه برای او نوشتم، زمانی که هنوز در حال تلاش برای ساختن دوباره زندگی اش بود:
نقل قول:
مادری مهربان، فداکار و محکم در برابر مشکلات، که سرشار از انرژی و امید هست، امیدی که سعی میکنه به همه بده... امیدوارم خداوند دوباره خوشبختی رو در زندگیشون جاری کنه
بالهای صداقت امروز نسبت به بالهای صداقت اون روز، فرق زیادی کرده است،
هم منطقی تر شده است، و هم مدیر تر. احساساتش را خیلی بهتر مدیریت میکند. در کلّ، فکر میکنم شخصیت فوقالعادهای دارد که تحسین بر انگیز هست.:104:
امیدوارم همیشه عاشق کور بماند، و در کنار همسر و فرزندش خوشبخت باشد.:72:
-------------
sci
----------
-شناخت زیادی از او ندارم، با توجه به نوشتههایش میتوانم بگویم؛
تجربه خوبی در زندگی میشترک دارد، و در این زمینه کمک خوبی به هم تالاریها ارائه میدهد،
اگرچه کمی با ادبیات او مشکل دارم، فکر میکنم خانومها را زیادی درک میکند و این میتواند برای او درد سر ساز شود.:163:
براش آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.:72:
---------
blue sky
------
آسمان آبی، کمی حساس و زود رنج، اما دلی دارد به بزرگی آسمان آبی.
مطمعنم، مادر خیلی خوب و مهربانی برای فرزندش خواهد بود.
--------
حامد
------
حامد یک پسر فوقالعاده هست، احساسم به او از ابتدای ورودش این بود، عقاید مشترک زیادی داریم،
کمی احساساتی هست، که به نظر من لازمه هر ذات انسانی هست.
امیدوارم همین زودیها خبر عروسیش رو بشنویم.
-----------
دخترمهربون
------
- در مورد دختر مهربون، با شناخت نسبی که در این مدت از پستهایش از او پیدا کرده ام، میتونم بگویم؛
با اینکه در محیط خانوادگی مشکلات زیادی داشته است، اما از نظر عاطفی دختر قوی و پری هست.:104:
گاهی اوقات، به نگرانیهایش زیادی بها میدهد. مانند نگرانی اش برای زندگی مشترک آینده، مطمعنم، با توجه به تجربیاتی که داشته(هرچند تلخ بوده اند) و مطالبی که از محیط همدردی آموخته، از خیلی از دخترانی که چنین محیط خانوادگی را تجربه نکرده اند، در زندگی مشترک موفق تر خواهد بود.
----------
فرهنگ
------
- به نظر من فرهنگ، شخصیت پویایی دارد و خیلی با استعداد است،
و البته هنوز معتقدم، حتی اگر هیچ نیاز مالی نداشته باشد، باید برود سر کار!:300:
-----
ani
---
انی فوقالعاده هست، با معلومات خیلی زیاد و بسیار با تجربه، اهل مطالعه، منطقی و پویا...
حضور او در همدردی غنیمتی هست، اگرچه نمیدونم چرا اخیرا حضورش کمرنگ شده است.
-------
خارپشت
----
- جوانی که بر درختی تکیه کرده است و کمی عاشق شده است و گریه هم کرده است.:311:
---
سرافراز
--------
- پاسخ هاش به مراجعین معمولا خوب و منطقی هستند.
شناخت زیادی ازش ندارم، در مورد شخص خودش در تالار خیلی صحبت نکرده و به همین دلیل، تحلیل شخصیتش برام مشکل هست.
-----------
کنجکاو
-----
خلاق و با حوصله!
--------
داملا
--------
داملا، فوقالعاده احساساتی و حساس، و البته بسیار مهربان هست.
----------
شب بارونی
---
شناخت زیادی ندارم.
---------
موطلایی
----------
مو طلائی فرشته کوچولوی باهوش تالار همدردی هست.
---------
سارابانو
-------
سارا، دختری با انگیزه و هدفهای بزرگ هست که برای رسیدن به فرد مورد علاقه و ساختن زندگی مشترکش، تلاش زیادی کرده است.
--------
کیوان
--------
کیوان، مدیر فوقالعاده همدردی، مرد تنهای شب...روحی بزرگ و قوی، کمی تنها و غمگین.
---------
baby
-------
از برخی از شوخی هاش لذت میبرم، خنده رو، شاداب و خلاق.
---------
کامران2007
--------
کامران، یک کودک سرکش، حساس و زودرنج، که کمی لوس و ننر هست، پسر خوبی هست اما خیلی احساساتی هست و بعضی وقتها بهانه گیر میشود.
خیلی به حرفش گوش نمیکنم.
واقعا گاهی اوقات کنترلش خیلی سخت میشود.
-------
موفق باشید.
---
شما هم همینطور،
K
----------
پینوشت:
اول اینکه، من در این نوشته ها، قصد توهین یا زیر سوال بردن هیچ شخصیتی رو نداشتم، امیدوارم برای هیچکس سو تفاهم نشه،
اگر هرکدام از شما چنین برداشتی داشتین، پیشاپیش عذر میخوام.
دوم اینکه، یا من خیلی کندم، یا شما در سوال پرسیدن خیلی تند، نمیدونم چقدر فرصت دارم، امیدوارم به موقع پاسخ همه سوالها رو برسم که ارسال کنم،
باز هم عید همتون مبارک!
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام.
میخواستم جواب سوالاتون رو بدم اما پست چت گونه ممنوعه. پس تا وقتیکه سوالای جدید به ذهنم برسه باید صبر میکردم.
نقل قول:
حالا من چند سوال میپرسم،
۱- یعنی واقعا من انقدر جدی به نظر میرسم؟
۲- یعنی برا همین جدی به نظر رسیدن هست که کسی سوال نپرسیده بود؟
۳- همه اینها یعنی، شما واقعا دختر خیلی شجاع و نترسی هستین؟
جواب1)واقعیتش اینه که من از پست ها و انجمن هایی که توش شرکت میکنید این جوری دستگیرم شد که زیاد اهل شوخی و سرگرمی نیستید.البته شاید دلیلش فقط وقت نداشتن باشه. یا حتی کیبورد فارسی نداشتن!! :)
جواب۲)اون که یه شوخی بود. دوستان سرشون شلوغ بود. دیدید که الان چقدر اومدن برای سوزوندن:)
جواب۳)سوال کردن از کسیکه روی صندلی داغ، اونم از نوع مجازیش نشسته مگه ترس داره! :)
حالا ادامه ی سوالات:
۱)به نظرتون چرا این شکلکه عوض شده؟:311: این بهتر ه یا قبلیه؟
2)تا به حال شده بخواین مثل دوستانی که خداحافظی کردن از تالار تشریف ببرید؟
یه سری سوال دارم که شک داشتم بپرسم یا نه. چون گفتید هر چی خواستید بپرسید، منم مبپرسم.:72:
۳) تو تاپیک معروفتون( کامران 2007 با همتون حرف داره) چرا دیگه هیچ حرفی از مهسا خانم نشد و هیچ کس دیگه نپرسید که چی شد؟! جای دیگه ای بقیه ماجرا رو گفتین که من ندیدم؟! یا شایدم بی دقت خوندمش!
۴) 26 دی 89 گفته بودید که:
نقل قول:
راستش دارم فکر میکنم که چند ماه دیگه برم ببینمش، بعد از سالها این غرور لعنتی رو بشکنم، در آغوش بگیرمش و تو بغلش یک دل سیر گریه کنم!
چی شد؟ انجامش دادید؟
5)فعلا دیگه دلم نمیاد سوالای سخت بپرسم
(قبلا ها که مداوم میومدم صندلی داغ قسی القلب شده بودم سوال سخت و آسون فرقی نداشت میپرسیدم:) حالا هنوز رو دور نیفتادم:) )
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام .
سوال اول :
به نظر شما چه کمبودی در عکس زیر وجود دارد ؟ ( این عکس چی کم داره ؟ )
1 - درخت
2 - انسان
3 - برکه
4 - اتومبیل
5 - ابر
سوال دوم :
من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟
سوال سوم :
هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند، بازمانده ها را کجا دفن می کنند؟
:72::72::72::72::72::72::72::72::72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
سلام
دیروز کلی براتون نوشته بودم؛ متاسفانه همش پرید و خوب؛ منم یه کم سرم شلوغغغغغغغغغ:311:
نتونستم دوباره تایپ کنم!
--------
سلام،
چه عالی، پس من واقعا خوش شانس هستم.:310:
--------
اما حالا
امیدوارم حالتون خوب باشه و طاعاتتون قبول!
-----
- به همچنین.
--------
1. اگه بخواید یکی از وسایل توی شهر بازی رو برای سوار شدن انتخاب کنید؛ کدوم رو انتخاب می کنید؟
----
- اگر اسمش درست خاطرم باشه، رنجر، خیلی ترسناک و پر هیجان بود.
----
2. شما روزه هم میگیرید؟
-------
بله.
----------
3. نتیجه ی عشق و احساسی که نسبت به ... پیدا کرده بودید؛ چی شد؟ (اگه دوست داشتید میتونید پاسخ بدید.)
---
به جاهای خوبی رسید، منتظرم تا یک مقدار وضعیت من stable تر بشود.
------
4. یه انتقاد از خانوم دل؟
---
دل در تصمیم گیری و استقلال در آن، ضعیف به نظر میرسد، به نظرم باید روی این مهارت بیشتر کار کند.
---
5. شخصیت کامران چه جور آدمیه؟
---
کامران فوقالعاده احساساتی هست،
------
6. بهترین راه ابراز عشق یه زن؛ به همسرش؟
--------
مردها هم مثل زنها، عاطفه دارند و احساساتی هستند، اگرچه این را هیچگاه در ظاهر نشان نمیدهند. به عقیده من، اگر یک زن مهارتهای ارتباطی و زبانی را به خوبی آموخته باشد، بهترین ابزارهای ابراز علاقه به یک مرد را در اختیار دارد.
------------
7. از ویژگی های یه مرد جذاب؟
-----
قاطعیت و قدرت تصمیم گیری
--------
8. تحصیلات چقدر میتونه توی زندگی مشترک تاثیرگذار باشه؟
-------
فکر میکنم، در یک زندگی مشترک، هم کفو بودن در تحصیلات مهم هست، بیشتر از این نظر که طرفین قدرت درک بهتری از شرایط و نوع نگاه یکدیگر پیدا میکنند.
-----
9. به نظرتون؛ چرا بعضی از آقایون؛ حتی بعد از ازدواج وابستگی شون به پدر و مادرشون بیشتر هم میشه؟
---
چون همسرشون انقدر این مهارت را نداشته که آن احساس امنیت، اعتبار سازی و ... را که او از والدینش دریافت میکند، در زندگی مشترکشان برای او فراهم کند.
-------------
10. چه غذایی رو دوست دارید؟
--------
- من همه غذاهای ایرانی رو دوست دارم، جدیدا هوس قورمه سبزی کردم.:311:
-----------
11. و اینکه توی زندگی می خواید به چه مرحله ای برسید؟
--------
- دلم میخواد در زندگی به مرحلهای برسم، که از خیلی از قید و بندها رها بشم،
به خصوص دلم میخواد، روح بزرگی پیدا کنم که سر شار از بخشندگی باشه.
-------------
ممنون و سپاس
------
من هم از سوالهای قشنگتون ممنونم،:72:
K
----
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
سلام به آقا كامران
----------
سلام سر افراز،
------
- يك سوال كه هميشه براي من مطرح بوده اينه كه كامران كم پيش مياد زير پستي تشكر بزنه. مثلا خود من زير پستهام شايد يكي دوبار ديده باشم! چرا؟ دليل شما چيه؟ خيلي بايد پست خاص باشه؟
----------
فکر میکنم با توجه به آمار شما، با این یکی شده باشه سه پست...البته من مطمعنم بیشتر از اینها بوده!
راستش اگر تاپیک جشن تولد باشد یا چیزی شبیه به آن، احتمالا تشکر من را زیر خیلی از پستها میبینید...
اما در تاپیکهای مشاوره، تعداد تشکرهای زیر یک پست، واقعا در راهنمایی یک فرد تاثیر گذار هست، بنابرین، من در این زمینه سعی میکنم دقت کنم. و البته، از پستهایی تشکر میکنم که هم پاسخ درست و عمیقی داده باشند، و هم اینکه مطلبشان تکرار حرف دوستان قبلی نباشد. در واقع، حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند. البته این سیاست شخصی من هست.
ضمن آنکه، بیشتر اوقات فرصت این رو ندارم که پستها را با دقت بخوانم یا اصلا بخوانم، قاعدتاً، وقتی چیزی را دقیق مطالعه نکرده ام، در اعتبار نسبی بخشیدن به آن برای مراجع ریسک نمیکنم.
-------
- لحن شما در پستهاتون خيلي صريح هست. بنظر من شما خيلي جدي هستيد. آيا اشتباه ميكنم؟ در دنياي واقعي اينگونه ايد؟
----
:163:
چقدر خوب که چنین فیدبکی از شما گرفتم، راستش خودم تا به حال چنین احساسی نداشتم.
در دنیای واقعی خیلی جدی به نظر نمیرسم، مگر اینکه جایی احساس کنم واقعا لازم هست جدی برخورد کنم، که البته این به ندرت اتفاق میافتد.
در کلّ شناخت اطرافیانم از من چنین نیست. به جرات میتونم بگویم شخصیت خشکی ندارم.
اما صراحت مساله دیگری هست، من سعی میکنم صریح باشم و این صراحت رو دوست دارم.
---------
- زندگي در خارج از كشور چه درسهايي به شما اموخته؟
--------
برای من فرصت خیلی خوبی بود برای بزرگ شدن و روی پای خودم ایستادن
---------
- خارج از كشور هم ميشه صدقه داد؟ اونجا صدقه مي ديد يا نه؟
-----------
- بله، زنگ میزنید به خونه یا به دوستتون در ایران، میگید عوض من انقدر صدقه بده ... بعدا حساب میکنیم.
البته راه حلهای دیگری هم دارد، اما این سادهترین هست.
---------
- اگر راه رسيدن به نوك قله انسان كامل 100 پله داشته باشه شما خودتونو روي پله چند مي بينيد؟
----------
من هنوز روی دامنه هستم، فکر میکنم ۳۰ یا ۴۰، تخمین خوش بینانهای باشه.
---
- اگر مثل خانم دل يه روز كلي مطلب تايپ كنيد و همش بپره اون لحظه عكس العملتون چيه؟ عصبانيت؟ خونسردي و ريلكسي؟ يا اينكه كلا بي خيال نوشتن مجدد اون پست مي شيد؟
-------
- قاعدتاً خوشحال نمیشم، کمی کسل میشم و بعد شروع میکنم به تایپ دوباره...اما اگر این مساله برای سه بار پیاپی اتفاق بیفته( برای من رخ داده!)،
واقعا کسل و عصبی میشم، در این صورت نوشتن آن متن را به یک فرصت دیگه موکول میکنم که البته ممکنه هیچوقت اتفاق نیفته.
-----------
- يكي از اصطلاحات خارجي(ضرب المثل فرنگي) بهمون بگيد كه در كشور ما نيست.
---------
was dich nicht umbringt macht dich stärker
چیزی که نکشتت، قویترت میکنه!
----------
- چرا تا الان هرچي به آقايون صندلي داغ ميگيم شكلك بذار ميرن از همين آيكون هاي سمت راستي استفاده مي كنن اما خانمها مي رن توي اينترنت سرچ مي كنن و كلي وقت مي ذارن تا شكلكهاي خوشكل پيدا كنن؟ با اينا نتيجه ميگيريم آقايون يك كم تنبل تشريف دارن؟:163:
------
- بله، نتیجه گیری درستی هست،:311:
خانومها معمولا، با حوصله تر و خوش سلیقه تر از آقایان هستند. اصولأ توجهشان به جزئیات بیشتر هست.
-----
- اگر جواب سوال بالا منفي هست براي هر كدوم از اعضاي همدردي كه دوست داشتيد(سرافرازم قاتي اونا كنين:cool: ) و همچنين خودتون شكلك بذاريد...
--------
- همانطور که متوجه شدین، جواب سوال بالا منفی نبود و من ترجیح دادم تنبل بمونم، تا اینکه بگردم دنبال شکلک.:163::311:
------
متشكرم
--
من هم از لطف شما ممنونم.:72:
K
---
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام :
می بینم رو صندلی داغ نشستید؟؟؟؟ هورااااااااا..........خوبید ؟خوشید؟
1:چرا این شعر رو انتخاب کردید؟شما رو یاد چی میندازه؟
یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی اویخت تا او را بخنداند
افسوس...
2:به نظر شما مگر نمی شود در ایران ادامه تحصیل داد که اکثر جوانان از جمله شما میرن خارج؟
3:ثانیه ها در گذرند و ما هر روز پیرتر میشویم؟؟؟ موافقی؟
4:در جایی خوندم هنوز نمی دانم یک سال که به عمرم اضافه می شود خوشحال باشم یا ناراحت.... نظر شما چیه؟
5:در خارج از ایران رفتارشون با ایرانی ها بسته به اتفاقات بین الملل تغییر می کنه؟تا حالا برخوردی داشتید؟
6:حاضرید بعد تحصیل به ایران برگردید؟
7:اگر می تونید در بیانی ابهام آمیز !! برام از سارا بانو بگید و هرچه در این 2 سال هم تالاری بودن- از من فهمیدید؟؟ممنونم..
موفق باشید..سارا:72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
سلام کامران
-------
سلام فرهنگ،:72:
------
کامران ینی چی؟
---------
بهره مند و کامیاب در هر عزم و آرزویی
--------
چرا رفتی خارج؟
--------------
در برههای از زندگی، فکر میکردم تنها راه باقیمانده برای من هست، بعدها فهمیدم، برای من به نوعی فرار از خودم بود.
-------------
کی رفتی؟
----
داره چند سالی میشه.
--------
کی برمی گردی؟
----------
هروقت که به این نتیجه برسم، تخصص من ذرهای به درد مملکتم خواهد خورد.
---------
اسم این خارجی که رفتی چیه؟
-------
:163:
-------
دانشجوها چه رفتاری با دختران حجابدار دارن؟
---------
- از نظر آنها حجاب هم نوعی پوشش هست، و عموما مشکلی با آن ندارند، چون احترام به عقیده و سبک زندگی کردن افراد را خوب یاد گرفته اند.
-----------
کار هم می کنی؟
------
- کار هم میکنم.
-----
چه نوشته هات با فونت بزرگه؟
-----
- فونتی که من اینجا انتخاب میکنم، عنوان متوسط رو داره. فکر میکنم فونت شما کوچک هست.:82:
-----
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
سلام،
فکر نکنید من حواسم به صندلی داغ نیست. به خصوص حالا که کامران روشه! :)
--
سلام حامد جان،
---
1- چه نظری راجع به ایرانی های خارج از کشور داری. هم اونهایی که اخیراً اونجا رفتند و هم اونهایی که چندین سال هست که اونجا هستند و از خیلی لحاظ تغییر کردند. آیا تونستی با اونها کنار بیایی؟ اخلاق و فرهنگ اونها رو بیشتر می پسندی یا اخلاق و فرهنگ ایرانی های داخل رو؟
-----------
راستش هیچکدام رو!
دوست ندارم سیاه نمایی کنم،
اما متأسفانه، اکثر ما ایرانیها چه در داخل، چه در خارج، همیشه یک سری صفتهای منفی را یدک کشیدیم، که بیشتر ریشه در فرهنگ ما دارد. برای نمونه، خیلی اهل افراط و تفریط هستیم یا دوست نداریم پیشرفت یکدیگر را ببینیم.
همین صفتهای منفی، باعث شده، برای مثال خیلی از آنهائی که اخیرا میآیند خیلی زود ریشههای فرهنگی خودشون رو گم یا حتی انکار کنند.
قاعدتاً، ایرانیهایی را که چندین سال اینجا هستند بیشتر میپسندم، چون از نظر شخصیتی بسیار با ثبات تر هستند، بگذریم، که از نظر عقیدتی با خیلی هایشان، حداقل من، نقطه اشتراکی ندارم.
------------
2- چرا یک عده از ایرانی های خارج از کشور ظاهرشون رو شبیه غربی ها می کنند؟
---------
فکر میکنم چون اعتماد به نفس دفاع و افتخار به فرهنگ و کشورشون رو ندارند.
من معتقدم، کشور ما، در هر وضعیتی که هست، چه خوب، چه بد، متعلق به خود ما هست، نتیجه عملکرد نسل دیروز و امروز خود ما هست.
گاهی اوقات، خودمان را با هندیها مقایسه میکنم، فرهنگ ما، کشور ما، مردم ما، به عقیده من خیلی بهتر و پیشرفته تر از آنها هستند.
اما اگر دقت کنی، خیلی خوب توانسته اند، در همین جامعه خارجی، فرهنگشان را تبلیغ کنند، از فرهنگشان دفاع کنند و از آن خجالت نکشند.
یک مثال ساده، در فرهنگ هندیها غذا خوردن با دست خیلی مرسوم هست. حتی در تبلیغ یا فروش غذا هایشان، وقتی از آنها بپرسی این غذا چطور سرو میشود یا چطور باید آن را خورد، به تو میگویند با دست!
برای خارجیها هم اصلا زشت به نظر نمیرسد، بلکه آن را به عنوان یک سبک زندگی قابل احترام در نظر میگیرند.
حالا فرض کن، ما چنین چیزی در فرهنگمان داشتیم...ظرف دو هفته اول کارد و چنگال دست میگرفتیم، و کلا کتمان میکردیم که مردم ما مثلا در ایران اینطوری غذا میخورند.
------------
3- فرض بگیریم تو در یک مکان عمومی هستی. 2-3 تا ایرانی میان و کنارت می نشینند و شروع به صحبت کردن می کنند. آیا تو بهشون می گی که تو هم ایرانی هستی؟ آیا اصلاً دلیلی داره که بهشون بگی؟
--------
راستش این برام چند بار اتفاق افتاده، به خصوص در وسایل نقلیه عمومی...
در کلّ فکر میکنم، در هر کشوری که باشی، باید فرق قائل بشی بین حریم خانه و محیط بیرون.
بعضیها فکر میکنند، تنها زبان خودشان فارسی هست و هیچکس این زبان را به جز خودشان بلد نیست.
من دوست ندارم وارد حریم شخصی کسی بشوم، از طرفی هم دوست ندارم برای کسی احساس نا امنی ایجاد کنم.
به همین دلیل، اگر متوجه بشم مدتی که با آنها در ارتباط خواهم بود، خیلی کوتاه هست، چیزی نمیگویم...
اما اگر احساس کنم، طولانی خواهد بود یا بلند بلند، در حال صحبت درباره مسائلی باشند، که کاملا شخصی هستند و دلشان نمیخواهد کسی بداند، یادم میافتد که حالی از دوستان ایرانیم بپرسم، تماس میگیرم و گاهی اوقات مجبورا بلند بلند فارسی صحبت میکنم...:311:
قاعدتاً، متوجه میشوند که فقط خودشان فارسی زبان نیستند و مراعات میکنند.
------
4- می توانی تصور کنی که با یک دختر خارجی ازدواج کنی؟
-------
- راستش، این سوال سختی هست، به دو دلیل،
ابتدا اینکه، من عقایدم برام خیلی مهم هستند و دوست ندارم اگر در آینده فرزندی داشته باشم، به هیچ چیز معتقد نباشد، یا دچار یک سر درگمی اعتقادی و فرهنگی باشد.
دوم اینکه، به روابط پیش از ازدواج حساسم.
اما در کلّ و با همه این اوصاف میتوانم بگویم، ازدواج با یک دختر خارجی برام قابل تصور هست، اگرچه ترجیحم این نیست.
---------
5- اگر بفهمی دخترت مشروب می خوره، یا دیسکو میره یا با دوست پسرش رابطه داره، چه عکس العملی نشون میدی؟
-----
- بستگی داره.
وظیفه من به عنوان پدر، این هست که فرزندم رو به درستی تربیت کنم و راهی را که فکر میکنم درست هست به او نشان بدهم.
در واقع ابزار را به او بدهم که درست را از نا درست تشخیص بدهد، و در این زمینه همه تلاشم را خواهم کرد.
اما او هم قاعدتاً یک انسان هست و حق انتخاب دارد، اگر با همه آن تربیت و ابزاری که سعی کردهام برای او فراهم بیاورم، به انتخاب چنین سبک زندگی رسیده است، این انتخاب او هست، و من مشکلی با او نخواهم داشت. در واقع در در مورد خودم هم چنین روال تربیتی طی شده و من آن را میپسندم.
البته این موضوع قاعدتاً برای پس از زمانی هست که او به استقلال رسیده باشد و در خانه من زندگی نکند. اگر پیش از آن باشد، مطمئناً، منفعل عمل نخواهم کرد.
و البته همیشه سعی میکنم، ارتباط خیلی قوی و دوستانهای با او داشته باشم، که هیچگاه در چنین شوکی قرار نگیرم.
---------
6- اگر فقط یک روز تو ایران باشی، چی کار می کنی؟
---------
- فکر میکنم، با دوستان صمیمیم برم بیرون، و البته، صبحانه، ناهار، عصرانه و شام را جاهای مختلفی(با خانواده) دعوت خواهم بود.
---------
7- هر چند وقت یکبار به ایران سفر می کنی؟
--------
شاید سالی یک بار فرصت کنم.
---
8- حالا جدا از تشکر که خانم سرافراز گفت، کلاً کم پست می زنی. ولی وقتی پست می زنی واقعاً عالی می نویسی! ظاهراً تاپیک ها رو زیر نظر داری و همیشه به موقع یک پست مناسب می زنی. برنامه ی خاصی داری؟ :)
---------
شما واقعا به من لطف دارید،
راستش برنامه خاصی را دنبال نمیکنم،
من فرصتم خیلی محدود هست، به همین دلیل خیلی کم پست میزنم.
در واقع، با توجه با زمان محدودم، انگیزه زیادی برای پست زدن ندارم، مگر اینکه حس کنم، مراجعی پاسخهای کافی یا در خور نگرفته است، یا یک شرایط بحرانی دارد و پاسخ من میتواند به او کمک کند.
-----------
9- نوشتی که ایراد همدردی کمبود پاسخ های کارشناسی هست. ولی به نظرت کاری هم میشه کرد؟ مثلاً مدیر همدردی بخواد به یک کارشناس پول بده که روزی 1 ساعت اینجا پاسخ بنویسه، کارشناس هم ساعتی بیست هزار تومان بگیرد، هزینه اش می شه ماهی 600 هزار تومان. این پول باید از کجا بیاید؟
-----------
از من خواستند ایراد بگیرم، من هم ایراد گرفتم، اگر خواسته بودند راه حل آن را هم ارائه بدهم، عمرا ایرادی نمیگرفتم!
عموما ما ایرانیها در ایراد گرفتن خوب هستیم و در راه حل ارائه دادن بد...
جدا از این، اگر دقت کنی، من اشاره کردم، مراجعین همدردی اکثرا خانمها هستند، و خانمها بیشتر دنبال درد دل کردن هستند تا راه حل کاربردی.
البته این نظر شخصی من هست که میتواند درست نباشد،
با توجه به این موضوع، برای شخص من در چنین شرایطی، تاپیکهای همدردی چیز زیادی برای یاد گرفتن نخواهد داشت، چون اکثرا تبدیل شده اند به جایی برای درد دل کردن خانمها.
------------
10- چه نظری در رابطه با انجمن آزاد داری؟
البته من به شخصه فکر می کنم که مدیریت جایی که افراد با نظرهای مختلف بخواهند آزادانه صحبت کنند، خیلی سخته! مثلاً فکر کن 500 نفر عضو انجمن آزاد باشند. همه بحث ها به چالش کشیده می شه، آخرش هم به نتیجه نخواهد رسید. کافیه بری یک سری تو تالارهای دیگه بزنی.
احساس می کنم هزینه ی انجمن آزاد از قصد اینقدر بالا در نظر گرفته شده، تا تعداد افرادی که عضو می شوند، خیلی کم باشه.
----------
با این حرفت موافقم،
اصولأ اینجا یک تالار مشاوره هست و برای بحثهای چالشی تالارهای زیاد دیگری هم در دسترس.
اما، فکر نمیکنم تاپیکهایی که اینجا باز میشن هم تا این حد، چالشی باشند که بخواهند به آن حد از چالش کشیده بشوند.
در واقع، اینکه این تالار همدردی، به سمت چنین بحثهایی برود یا نرود، به انتخاب من نیست و بنا بر تصمیم مدیر همدردی هست. و البته، واقعا بعضی از بحث ها، برای برخی از مراجعین که در شرایط بحرانی هستند، میتواند خطرناک باشد.
اما در شرایط حاضر، فکر میکنم وجود انجمنی به عنوان انجمن آزاد هم، بی معنا هست.
هزینه عضویت در این انجمن به قدری بالاست که کسی حاضر به پرداخت آن نیست، از طرف دیگر تعداد افرادی که در آن عضو هستند هم بیشتر از ۱-۲ نفر نیست،
قاعدتاً انگیزهای برای عضویت در آن به وجود نمیآید، چون کسی به انجمن آزاد دسترسی ندارد که بحثی بخواهد باشد. بحث ۱-۲ نفره که خیلی بی معنا خواهد بود. به نظر من، ایجاد انجمن آزاد، یک سیاست هوشمندانه، برای حذف بی درد سر تاپیکهای بحث بر انگیز از همدردی بود، در واقع نوعی سطل زباله برای آنها!
و معتقدم، آزاد کردن دسترسی به آن، برای اعضایی که در همدردی حق عضویت عادی پرداخت میکنند، منطقی تر هست، چون آنها جز این دسته از مراجعینی قرار نمیگیرند که از چنین تاپیکهایی ضربه بخورند، ضمن اینکه، دسترسی به چنین تالاری انگیزه افراد را برای پرداخت حق عضویت افزایش خواهد داد.
البته نباید از محدودیتها و خط قرمزهای قانونی کشور هم چشمپوشی کرد، انجمن آزاد باید در همان چهارچوب باقی بماند تا مشکلی پیش نیاید.
-----------
10- راستی عاشق شدی؟ :311: این شعری که تو امضات گذاشتی جریانش چیه؟
--------
عشق واژه عمیقی هست و شایسته نیست که روی هر احساسی چنین نامی گذشت.
اما پاسخ به سٔوالت مثبت هست.
شعری که در امضام هست، اولین امضای من در همدردی بود. توضیحاتش بماند برای خلوت خودم.:163:
--------
11- اولین باری که عاشق شدی چند سالت بود؟
---------
اگر منظورت از عشق، همان عشقی هست که اکثرا از آن سخن میگویند، باید بگویم، فکر میکنم ۱۷ یا ۱۸ سالم بود. از همین عشقهای در یک نگاه که برای خیلی از ما اتفاق افتاده، قاعدتاً ندیده گرفتمش.
--------
12- تا کی همدردی می مونی؟
------
برای این سوال واقعا جواب خاصی ندارم.
-
13- تو این مدت که اینجا بودی اعضای زیادی اومدند و رفتند. از رفتن کدوم عضو ناراحت شدی؟
از اومدن کدوم عضو جدید یا قدیمی خوشحال شدی؟
---------
به نظرم یکی از اعضا بسیار با ارزش اینجا، دوست خوبمون غزاله(gh.sana) بود، پس از ازدوجشان از همدردی کوچ کردند.
البته هنوز سر میزنند اما خیلی کمتر...
من همه جدیدیها را دوست دارم، به خصوص اینکه اکثرا در رنج سنی خودمان هستند و بسیار با روحیه و شاداب.
--------
14- پست های کدوم عضو رو بیشتر از بقیه می خوانی؟
-----------
- پستهای مدیر همدردی اکثرا برایم نکات جدید و قابل توجه دارند،به خصوص اینکه عموما از دیدگاه کاملا علمی و روانشناسی به مشکل مراجع نگاه میکنند.
پستهای انی عزیز و فرشته مهربان را هم اگر در تاپیکی ببینم، حتما میخوانم، چون اکثرا برای من نکات مثبتی داشته اند و دارند.
-----
15- بچه که بودی، ازت می پرسیدند مادرت رو بیشتر دوست داری یا پدرت رو؟ چی جواب می دادی؟
---------
من از بچگی زرنگ بودم، همیشه میگفتم جفتشون،:227:
اما به نظرم این یکی از مسخرهترین و بی منطقترین سوالهایی هست که ما ایرانیها از بچه هامون میپرسیم،
و کودک خردسال خود را از همان بچگی به چالش و تعارض دعوت میکنیم، یک تعارض عاطفی بی حاصل برای انتخاب بین دو فردی که عمیقا دوست دارد.:300:
-----------
باز هم میام!
موفق باشی،:72:
کامران
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
ضمن تشکر از تمامی دوستانی که در هرچه داغ تر شدن صندلی جناب کامران تلاش کردندبه حضورتان اعلام می کنم که نوبت ایشان به پایان رسیده وازدوستان خواهشمندم سوالی نپرسندتا آقای کامران هم دراسرع وقت به سوالات باقی مانده پاسخ دهند.
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام به همه دوستان
بالاخره موفق شدم یکی ازمدیران جدید تالار رو صندلی بنشونم.:227:قابل توجه اونایی که شرط نشستن روصندلی رو حضورمدیران گذاشته بودند...
دوستان صندلی جناب lord hamed عزیز رو داغ تر کنید.
آقای کامران هرموقع فرصت کردید می تونید به سوالات بی پاسخ جواب دهید.
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
سلام اقای کامران سو ا ل از شما
---------
سلام،
-----
1ـ ایا تا لار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه چه تغییری
--------------
بله، تا حدودی،
ضعفهایی داشتم که قبل از آشنایی با اینجا، حتی نمیدانستم ضعف هستند، در واقع آنها را به عنوان جزئی از شخصیتم پذیرفته بودم،
مانند کمالگرایی.
------------
2ـ زییا ترین شکل دوست داشتن و ابرا ز محبت چی می تونه باشه
---------
دوست داشتن و ابراز محبت بدون توقع!
--------
3ـ احسا سا نتون رو چگونه مدیریت می کنید
-------
با تصفیه افکارم.
----------
4ـ بهترین دوستتون توی تا لار کیه
-----
من با خیلی از اعضای همدردی دوستم، ضمن اینکه با واژه `ترین` هم مشکل دارم.
هر کدام از دوستان من در این محیط منحصر به فرد هستند و به نوعی بهترین.
-----
5ـ منطقی ترین فرد توی تا لار رو معرفی کنید
--
با واژه `ترین` مشکل دارم.:163:
------
6ـ اولین جمله ای که با خواندن این کلمات به ذهن تان می رسد
خدا
-------
عشق
------
جنگ
------
نابودی
-----
صندلی داغ
---------
سوالهای سخت
-------
فرشته
-------
مهربان
----------
موفقیت
-----
سخت
------------------
تحصیل
------------
تلاش
-------
تا لار
-------
همدردی
------
خوشبختی
--------
یعنی چی؟
------------
7ـ دوست داری رو زی کارشناس افتخاری تا لار باشین
------------
خیر، به هیچ عنوان.
من فکر میکنم، سختترین بخش مشاوره دادن کمک به یک مراجع بدون پیش داوری و دخالت دادن عقاید شخصی در امر مشاوره باشد.
و من شخصاً در این زمینه مشکل دارم، چون مثل هر فرد عادی دیگر، نسبت به مسائلی تعصّب یا احساسات خاص دارم، که گاهی آنها را نمیتوانم کنترل کنم. شاهد آن هم، بعضی از پستهایم هست.
من شخصاً خیلی خوشحالم که عناوینی چون مشاور، کارشناس یا ... رو در این محیط ندارم. چون این عناوین، مسئولیت سنگینی رو به همراه داره.
و قاعدتاً چنین فردی، با چنین عنوانی واقعا باید در ارسال پست هاش دقت خیلی زیادی داشته باشه،
دقتی که من در حال حاضر ندارم و البته راستش دوست هم ندارم داشته باشم و این احساس آزادی رو در ازاش از دست بدم.
---------------
8ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
--------
قدم زدن زیر بارش برف، من عاشق زمستانم.
-----
9ـ او ل برامون یک جک یا لطیفه یا مطلب طنز بگو شادمون کن
---------------
الان چیزی به ذهنم نمیرسه.
---------------
10ـ با شمع جوجه ماشین یک جمله بسا ز
----------
کاملا اتفاقی با ماشین از روی جوجه رد شدم، عذاب وجدان سختی گرفتم، دفنش کردم و بعد سر مزارش یک شمع روشن کردم.
---------
11ـ چه میزان از مهارتهای زندگی را از فضای تا لار کسب کرده ای
----------
اگر بخواهم صریح بگویم، نه چندان زیاد. اما در کلّ باعث آشنایی من با روحیات کلی خانمها شده، که قاعدتاً برام مفید خواهد بود.
---------
12ـ چقدر تا لار در بهبودی روند زندگی ات موفقیت ایجاد کرده
------
تا حدی.
-------
13ـ یکی از مهم ترین تصمیم هایی که تا ا لان گرفتین رو برامون بگین
------
متأسفانه تصمیمات مهم من اکثرا شخصی هستند.
---------
14ـ چه مطلب یا پستی در تا لار برای شما خنده دار بود
-------
خاطرم هست در یکی از تاپیک ها، یکی از مراجعین پسر ۱۷-۱۸ ساله جوانی بود که یک دل نه صد دل عاشق دختری شده بود،
دختر خانوم هم قاعدتاً در رشد این عشق کمک کرده بود، اما با پیدا شدن یک خواستگار خوب، دیگر جواب او را نمیداد ...
خوب درک خوبی از احساساتش داشتم، چون اکثر ما این سنّ رو گذراندیم.
قاعدتاً در یکی از پستهای ابتدایی تاپیک او، من هم نظرم رو نوشتم که مثل اکثر اوقات در چنین مواردی دلچسب نیست.:300::311:
خیلی ناراحت شد و با تندی برام نوشت، کسایی مثل تو که تا حالا عاشق نشدن تو تاپیک من نظر ندهند.
من هم قاعدتاً همین کار را کردم، تا اینکه، دختر خانوم به خواستگار جواب مثبت داد...
هیچوقت از خاطرم نمیره، که پست بعدی او در آن تاپیک این بود، تاپیک من رو همه جا تبلیغ کنید که همه از آن عبرت بگیرند.
دلم شدیدا برایش سوخت، برایش پاسخ دیگری ارسال کردم و سعی کردم او را آرام کنم.
اما درخواست تبلیغ تاپیکش آن هم دقیقا با ذکر واژه تبلیغ برایم خیلی خنده دار بود.
---------------
15ـ با لوله کتاب زرشک یک جمله بسا ز
-------
کتاب را لوله کردم، کوبیدم روی میز و بلند داد زدم زرشک!
---------
16ـ یک جمله که در زندگی برایتان جا لب یا اموزنده مفید بوده یا از ان ا لهام گرفته اید بیان کنید
-------
من به اندازه يك ابر دلم ميگيرد
وقتي از پنجره مي بينم حوري
- دختر بالغ همسايه
پاي كمياب ترين نارون روي زمين
فقه ميخواند
-------------
17ـ میزان توجه شما به علم و منطق و معنویات چه قدر است
-----
زیاد.
----
18ـ ایا به ارزوهای دو ران کودکی خود رسیده اید ان را بیان کنید
--
اکثرا.
------
19ـ کی رو بیشتر از همه تو زندگیت قبو ل داری
-----
بستگی به زمینه این قبول داشتن دارد.
-----
20ـ یک جمله درباره مادر پدر بگوید
--------
پدر و مادرها، جادوگرهایی هستند که کارشون برآورده کردن آرزوی ما بچه هاست،
حیف که هرچی بزرگتر میشیم، آرزوهامون هم با ما بزرگ میشن و قدرت جادوی پدر و مادرمون کمرنگ تر.
----------
21ـ به یاد موندنی ترین اهنگی که شنیدین
---------
آهنگهای زیادی بودن.
----------------
22ـ یک ضرب المثل بگوید
---------
قبلاً گفتم.
-----------
23ـ یک بیت شعر قشنگ بگو
---------------
پشت دریا ها شهری ست!
قایقی باید ساخت
------------
24ـ چه غذایی خوب درست می کنید
-------------------
:311:
انواع غذا ی فست فود،
البته، پاستا، کتلت، چلو مرغ هم بلدم.
در واقع از خیلی از دختر خانومهای امروزی بیشتر بلدم.:163::300:
---------
امیدوارم همیشه موفق باشید
----------
شما هم همینطور،:72::72::72::72:
K
-----------
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
سلام.
میخواستم جواب سوالاتون رو بدم اما پست چت گونه ممنوعه. پس تا وقتیکه سوالای جدید به ذهنم برسه باید صبر میکردم.
----------------
سلام،
چقدر خوب که انقدر به قوانین احترام میگذارید.:D
---------
نقل قول:
حالا من چند سوال میپرسم،
۱- یعنی واقعا من انقدر جدی به نظر میرسم؟
۲- یعنی برا همین جدی به نظر رسیدن هست که کسی سوال نپرسیده بود؟
۳- همه اینها یعنی، شما واقعا دختر خیلی شجاع و نترسی هستین؟
جواب1)واقعیتش اینه که من از پست ها و انجمن هایی که توش شرکت میکنید این جوری دستگیرم شد که زیاد اهل شوخی و سرگرمی نیستید.البته شاید دلیلش فقط وقت نداشتن باشه. یا حتی کیبورد فارسی نداشتن!!
جواب۲)اون که یه شوخی بود. دوستان سرشون شلوغ بود. دیدید که الان چقدر اومدن برای سوزوندن
جواب۳)سوال کردن از کسیکه روی صندلی داغ، اونم از نوع مجازیش نشسته مگه ترس داره!
-----------
ممنون بابت پاسخ هاتون.;)
-----------
حالا ادامه ی سوالات:
۱)به نظرتون چرا این شکلکه عوض شده؟:311: این بهتر ه یا قبلیه؟
--------
انقدر جواب دادن من طول کشید که این شکلکه دوباره عوض شد.
به نظر من همین عالیه، یعنی همین شکلکی که از خنده میزنه روی زمین.
----------
2)تا به حال شده بخواین مثل دوستانی که خداحافظی کردن از تالار تشریف ببرید؟
-----------
بله، یک بار هم این کار را کردم، اما یک هفته بعد برگشتم، فکر میکنم بیشتر به دلیل درد اعتیاد بود.
---------------
یه سری سوال دارم که شک داشتم بپرسم یا نه. چون گفتید هر چی خواستید بپرسید، منم مبپرسم.:72:
۳) تو تاپیک معروفتون(
کامران 2007 با همتون حرف داره) چرا دیگه هیچ حرفی از مهسا خانم نشد و هیچ کس دیگه نپرسید که چی شد؟! جای دیگه ای بقیه ماجرا رو گفتین که من ندیدم؟! یا شایدم بی دقت خوندمش!
------------
نه به نظر من، شما دقت خوبی دارید،:104::311:
جای دیگه هم بقیه ماجرا رو ننوشتم،
همانطور که برای یکی از دوستان که پرسیده بود گفتم، منتظرم تا شرایط من کمی پایدار تر شود.:303:
-----------
۴) 26 دی 89 گفته بودید که:
نقل قول:
راستش دارم فکر میکنم که چند ماه دیگه برم ببینمش، بعد از سالها این غرور لعنتی رو بشکنم، در آغوش بگیرمش و تو بغلش یک دل سیر گریه کنم!
چی شد؟ انجامش دادید؟
--------
بله، مراجعه کنید به آخرین پست من در همان تاپیک. به قول حامد: لینک
-----------
5)فعلا دیگه دلم نمیاد سوالای سخت بپرسم
(قبلا ها که مداوم میومدم صندلی داغ قسی القلب شده بودم سوال سخت و آسون فرقی نداشت میپرسیدم:) حالا هنوز رو دور نیفتادم:) )
--------------
ممنون از سوالهای خوبتون.:72:
K
----------------------
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lord.hamed
سلام .
سوال اول :
به نظر شما چه کمبودی در عکس زیر وجود دارد ؟ ( این عکس چی کم داره ؟ )
1 - درخت
2 - انسان
3 - برکه
4 - اتومبیل
5 - ابر
------------
به نظر من درخت، البته نمیدونم چه تحلیلی پشت این سوال هست، و خوشحال میشم که بدونم.
--------------
سوال دوم :
من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟
-----------
از آنجایی که یکی از آنها نباید ۲۵ تومانی باشد، من یک ۵ تومانی به شما میدهم و یک ۲۵ تومانی. در این صورت یکی از آنها ۲۵ تومانی نیست.
--------
سوال سوم :
هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند، بازمانده ها را کجا دفن می کنند؟
از آنجایی که بازماندهای باقی نمیمونه تصمیم میگیریم که در مرز هوایی دو کشور، یک بنای یادبود بنا کنیم.
72::72::72:
----------------------
ممنون از سوالاتت و به صندلی داغ خوش آمدی.:72:
کامران
----------
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
هورا، بالاخره رسیدم به اخریش.:227:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
سلام :
می بینم رو صندلی داغ نشستید؟؟؟؟ هورااااااااا..........خوبید ؟خوشید؟
---------------
سلام،
من خیلی خوبم، امیدوارم شما خیلی بهتر باشید.:72:
---------------
1:چرا این شعر رو انتخاب کردید؟شما رو یاد چی میندازه؟
-------------------------------------------------
من این شعر رو دوست دارم، بیشتر به خاطر احساس فوقالعاده لطیفی که درش موج میزنه، به نوعی میتونم بگم درش تعریفی از عشق وجود داره که به تعریف من از عشق نزدیکه.
---------------------------------------------------
یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی اویخت تا او را بخنداند
افسوس...
[color=#1E90FF]2:به نظر شما مگر نمی شود در ایران ادامه تحصیل داد که اکثر جوانان از جمله شما میرن خارج؟
-----------------------
چرا میتوان، اما متأسفانه در ایران اکثرا حکم عالم بی عمل را پیدا میکنند. در خیلی از رشته ها، معمولا این فرصت پیدا نمیشود که علمی که آموخته شده به کار گرفته بشود.
ضمن اینکه، متأسفانه، تعداد خیلی زیادی هدفشان ادامه تحصیل نیست، بلکه بیشتر مهاجرت به بهانه تحصیل هست.
-------------
3:ثانیه ها در گذرند و ما هر روز پیرتر میشویم؟؟؟ موافقی؟
----------
تا حدودی بله، اما نه کاملاً.
به نظر من پیری و جوانی به روحیه و دل افراد بر میگردد. و من واقعا افرادی را میشناسم که با اینکه سنّ شناسنامهایشان عنوان پیر بودن به آنها میدهد، اما از خیلی از ما جوانها، واقعا جوانتر هستند.
---------
4:در جایی خوندم هنوز نمی دانم یک سال که به عمرم اضافه می شود خوشحال باشم یا ناراحت.... نظر شما چیه؟
---------------------------
بستگی به کیفیت آن یک سالی دارد که گذشته.
------------------
5:در خارج از ایران رفتارشون با ایرانی ها بسته به اتفاقات بین الملل تغییر می کنه؟تا حالا برخوردی داشتید؟
----------------
بله متأسفانه.
پاسخ سوال دومتون هم متأسفانه بله هست، البته برخورد مستقیم قاعدتاً به ندرت پیش میاد، اما احساس منفی اطرافیان چیزی هست که هر انسانی به طور نا خودآگاه میتواند آن را حس کند. ضمن اینکه تبلیغاتی هم که علیه ما ایرانیها میشود به هیچ عنوان بی تاثیر نیست.
---------------
6:حاضرید بعد تحصیل به ایران برگردید؟
--------------------
بله! البته قاعدتاً این بله منوط به شرایطی هست.
-------------------------
7:اگر می تونید در بیانی ابهام آمیز !! برام از سارا بانو بگید و هرچه در این 2 سال هم تالاری بودن- از من فهمیدید؟؟ممنونم..
-------------
به نظرم سارا، دختری هست حساس، احساساتی و کمی مغرور،
و البته در کنار آن، مقید، معتقد، خونگرم و با محبت.
در پر قو بزرگ شده و همیشه کسی را به عنوان حامی داشته است، و همین امر گاهی اوقات او را در برابر مشکلات صدمه پذیر کرده است،
اما سارا، در این دو سال به نظرم خیلی تغییر کرده است، این را از روی پستهایش هم میتوان متوجه شد، به نظرم خیلی بزرگتر شده است.
----------------
موفق باشید..سارا:72:[/
color]
----------------------
امیدوارم شما هم موفق باشید، و به همه آرزوها و اهداف بزرگی که در سرت داری برسی،
و البته امیدوارم از حرفهام سو برداشت نکنی،:72::72::72:
کامران
دوستان خوبم،
سلام،
ضمن تشکر از دوستان عزیزم داملا و محمد ابراهیمی عزیز که مدیریت صندلی داغ را بر عهده داشتند،
و البته شما عزیزان که سوالهای به این خوبی از من پرسیدید،
واقعا متاسفم که نتونستم در زمان کوتاه تری پاسخهای شما رو ارسال کنم،
متأسفانه در ۲-۳ روز اخیر درگیر مسالهای بودم و سرم کمی شلوغ.
باز هم از همه شما ممنونم،
برای همتون آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم.:72::72::72:
هر جایی که هستین حسابی خوش بگذرونین،:310:
کامران
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
از کامران عزیز ممنون و حالا میریم سراغ لرد حامد عزیز!
سلام و خوشحالم که دوباره هستید!
1. شما چند سالتونه؟
2. چرا از تالار رفتید؟ و چه اتفاقی افتاد که برگشتید؟
3. پاسخ سوالهایی رو که از کامران خان پرسیدی رو میشه تفسیر کنی؟ و برامون توضیح بدی؟
4. لرد حامد چه جور شخصیتی داره؟
5. به نظر شما بهترین حمایت یه زن از همسرش چه نوع حمایتیه؟
6. این عنوانی که به شما داده شده؛ چه بار مسئولیتی رو برای شما داره؟
7. لرد حامد در چه مرحله ای از زندگی هست؟
8. یه انتقاد از خانوم دل؟
9. فکر میکنید مشاوره ی بدون عمل؛ یعنی فقط رفتن و شنیدن هم میتونه روی نحوه ی عمل فرد در مورد موضوعی که داره پیگیری میکنه تاثیر داشته باشه؟
و در آخر اینکه
10. آیا قاطعیت و قدرت درست تصمیم گیری رو میشه به یه مرد آموزش داد؟
ممنون و سپاس
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
رشته تحصیلیتون ؟ البته قبلا میدونستم ولی یادم رفته به جان خودت ...:303:
چی شد مدیر شدید ؟ چی کار کردید ؟
تا به حالا قانون شکنی هم کردین؟
ثبات در مدیریت یعنی چی ؟
سیاست در یک جمله فقط فحش نباشه خواهشا شاید مخالف باشید ولی میخوام تعریف کلی تون رو بدونم :104:
تعریف شخصیت خودتون .... تحلیل تالار همدردی و هدف اون ...
تحلیل شخصیت افراد زیر با یک کلمه یا یک جمله ....:303:( نسبت به شناخت ناقصت در دنیای مجازی از اونها )
مدیر همدردی
محمد ابراهیمی
حامد
خارپشت
متین یا همون تل می ؟
فرشته مهربان
دل
کیوان
کنجکاو
بالهای صداقت
sci
blue sky
موطلایی
دخترمهربون
ani
سرافراز
داملا
کامران2007
شب بارونی
سارابانو
baby
.................................................. .................................................. .............................
با کلماتی که من میگم تو رو یاد کدوم یک از شخصیت های تالار یا بهتره بگیم اعضای تالار میارم ....( اولین کسی که یادت میاد توی پرانتز بنویس بعد اگه کسی دیگم بود بیرون پرانتز بنویس با تشکر ....
قانونمند(...................)
مستبد(...................)
پول دوست (.....................)
شلوغ کار (........................)
حق طلب(......................)
پر حرف (.......................)
با هوش (...............)
خلاق (....................)
متفکر(......................)
بازیگوش(......................)
مدبر(.......................)
خود خواه(................)اگه اینو جواب بدی خیلی شجاعی
مغرور (................)
زیبا (..................)
مهربون(.................)
عاشق(.................)
در گیر کار (.............)
متخصص(..................)
و
.
.
.اگه چیزی جا انداختم خودت بزن و فردش رو همین بنویس ....
.
.
.
تازه میخواستم عکسم بزارم بگم برا اعضا کدوم اواتار نیازه با خط وصل کن دیدم نه من حسش رو دارم نه تو به نظرم وقتش رو داری فعلا همینا رو هم جواب بدی دوباره فراری نشی از تالار خیلیه :311:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام و خوشحالم که دوباره هستید!
سلام . من هم خوشحالم :72:
1. شما چند سالتونه؟
حتما باید جواب بدم ؟:163: سن زیادی ندارم :163:، یک پسرکی جوان با سنی تقریبا 1/4 یکصد سال :46:
2. چرا از تالار رفتید؟ و چه اتفاقی افتاد که برگشتید؟
من به خاطر اتمام دانشگاه و رفتن به خدمت مقدس سربازی مجبور شدم با هماهنگی با مدیریت ، مدتی از تالار دور باشم .
برای برگشتنم چند ماهی بود که قصد این کار رو داشتم ، اما برنامه تالار از نام کاربری من اشکال می گرفت و بعد از پیگری های آقای دکتر سنگتراشان ، امکان بازگشت من فراهم شد .
3. پاسخ سوالهایی رو که از کامران خان پرسیدی رو میشه تفسیر کنی؟ و برامون توضیح بدی؟
سوال اولم ، یک تست روانشناسی بود که ترجمه ی گزیته هاش به شکل زیر است :
درخت :
در زندگی شخصی ، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید رشد معنوی خودتان است.
یک برکه :
در زندگی شخصی ، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید داشتن یک رویا است.
انسان :
در زندگی شخصی ، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.
ابر :
در زندگی شخصی ، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید دوستتان است.
اتومبیل :
در زندگی شخصی ، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید پول است.
سوال دوم رو درست پاسخ داد و سوال سوم گمراه شد ، چون بازمانده ها را که دفن نمی کنند :311:
4. لرد حامد چه جور شخصیتی داره؟
پر جنب و جوش ، فعال ، عاشق کار ، باهوش ، تیز بین ، حساس ، با اعتماد به نفس ....
5. به نظر شما بهترین حمایت یه زن از همسرش چه نوع حمایتیه؟
من حمایت فکری رو بیشتر می پسندم .
6. این عنوانی که به شما داده شده؛ چه بار مسئولیتی رو برای شما داره؟
من به واسطه ی نبودم ، احساس تکلیف بیشتری می کنم و سعی دارم نیودنم رو جبران کنم :72:
7. لرد حامد در چه مرحله ای از زندگی هست؟
من تو زندگی دست خداوند را احساس میکنم ، احساس میکنم تمامی مراحل زندگی ام رو با خداوند احساس میکنم و از این بابت همیشه موفقم .از خداوند بسیار متشکرم .:72:
8. یه انتقاد از خانوم دل؟
انتقادی ندارم .
9. فکر میکنید مشاوره ی بدون عمل؛ یعنی فقط رفتن و شنیدن هم میتونه روی نحوه ی عمل فرد در مورد موضوعی که داره پیگیری میکنه تاثیر داشته باشه؟
بستگی داره ، اگر به حرف ها گوش هم بده مهم اینکه وقتی برای فکر کردن به این حرف ها در نظر میگرد یا نه ؟
و در آخر اینکه
10. آیا قاطعیت و قدرت درست تصمیم گیری رو میشه به یه مرد آموزش داد؟
به نظر من ، بستگی به سن و سال دارد .
اما در کل ، یه کم سخته !:305:
ممنون و سپاس
من هم همینطور :72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام به آقای لرد حامد،
1- اگر می شود راجع به امضاتون برای ما توضیح بدهید. خوش خط هست، ولی خوانا نیست! :)
2- به نظر شما چرا بعضی مواقع بعضی ها وقتی می خواهند از کسی تعریف کنند، همزمان به طرف بی احترامی می کنند. مثلاً می گویند
فلان فلان شده عجب ماشینی داره!
و اگر بخواهند ازش ایراد بگیرند، بهش القاب خوب می دهند:
برو شازده ...
چي ميگی مهندس ...
بابا نابغه ....
آخه آدم حسابی ...
3- گروه هایی هستند به نام "supporting groups" برای آدم هایی که یک درد مشترک دارند. اونها دور هم جمع می شوند و به همدیگر کمک می کنند. مثلاً کسانی که یک بیماری خاص دارند. یا دخترانی که بهشون تجاوز شده، یا کسانی که ورشکسته شدند و یا هزار مدل گروه مختلف دیگر.
احساس می کنم همدردی هم جدا از اینکه یک سایت برای مشاوره گرفتن توسط کارشناسان باشد، تبدیل به یک همچین گروهی شده. البته به صورت مجازی. و این به نظر من برای جامعه و جوانهای ما خیلی خوب و مفید است.
تا اونجا که من اطلاع دارم، چنین چیزی در ایران خیلی کمه.
به نظرتون علتش چی هست؟ نه خرجی دارد، نه جای خاصی می خواهد.
ولی می تواند کمک بزرگی به افراد بکند و همدلی رو بین افراد جامعه بیشتر می کند.
چرا خیلی ها وقتی با همدردی آشنا می شوند، تعجب می کنند که اصلاً جایی وجود دارد که افراد بدون چشم داشت به هم کمک می کنند؟!
4- چرا همه جوان های ما دوست دارند که به دانشگاه بروند و دکتر مهندس بشوند؟ چرا کمتر پیش می آید از بچه ای در رابطه با شغل مورد علاقه اش بپرسی، بگوید مکانیک، یا نجار، یا راننده...؟
چرا شغلی مثل مصالح فروشی از نظر بعضی ها بی کلاس است؟
5- به نظر شما ازدواج به سبک مدرن تا چه حد صحیح است؟ آیا مدل صحیح آن می تواند در جامعه ی ما جا بیفتد؟ چقدر تغییر در تفکر جامعه نیاز است؟
منظورم از ازدواج مدرن این است که اول دو نفر با هم دوست بشوند و بعد ازدواج کنند.
متشکرم.
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
رشته تحصیلیتون ؟ البته قبلا میدونستم ولی یادم رفته ....
نرم افزار - کامیپوتر
چی شد مدیر شدید ؟ چی کار کردید ؟
از آقای سنگ تراشان بپرسید
تا به حالا قانون شکنی هم کردین؟
کجا ؟؟ جامعه واقعی یا جامعه مجازی ؟
ثبات در مدیریت یعنی چی ؟
یعنی اعتدال در برخورد + تعامل با زیر دستان !
سیاست در یک جمله فقط فحش نباشه خواهشا شاید مخالف باشید ولی میخوام تعریف کلی تون رو بدونم :104:
سیاست پدر مادر نداره !!!!!
تعریف شخصیت خودتون .... تحلیل تالار همدردی و هدف اون ...
سوال تکراری !
تحلیل شخصیت افراد زیر با یک کلمه یا یک جمله ....:303:( نسبت به شناخت ناقصت در دنیای مجازی از اونها )
مدیر همدردی : دوست داشتنی
محمد ابراهیمی : همیشه مناسبت ها رو خوب یادشه
حامد : همه ی هم اسم هامو دوست دارم .
خارپشت : تصویر تاری ازش تو ذهنم هست .
متین یا همون تل می ؟ : اصلا نمی شناسمش
فرشته مهربان : مهربان ، جدی
دل : خیلی سوال تو دلشه
کیوان : معلم دوست داشتنی
کنجکاو : رک ، زیادی راست میگه :311:
بالهای صداقت : قبلا بهتر میشناختمش اما الان نه .....
حرف برای گفتن زیاد داره sci
blue sky آسمان آبی
موطلایی حالا واقعا طلاییه ؟ :163:
دخترمهربون : مهربان ؛ مواظب ؛ حساس ؛ یه کوچولو عجول
ani : هم تالاری قدیمی البته یه کم شیطون !
سرافراز : تصویری ازش تو ذهنم نیست .
داملا : به قول خودش خواب آلو
کامران2007 : به نظرم سیستم کاریش به 2012 بیشتر شبیه
شب بارونی : خصوصیات شبیه باران
سارابانو : بانو
baby : هنوز نتوستم بشناسمش
.................................................. .................................................. .............................
با کلماتی که من میگم تو رو یاد کدوم یک از شخصیت های تالار یا بهتره بگیم اعضای تالار میارم ....( اولین کسی که یادت میاد توی پرانتز بنویس بعد اگه کسی دیگم بود بیرون پرانتز بنویس با تشکر ....
قانونمند(...................) = فرشته مهربان
مستبد(...................) = ؟؟؟؟؟؟
پول دوست (.....................) = نداریم
شلوغ کار (........................) = کنجکاو
حق طلب(......................) = ؟؟؟؟؟
پر حرف (.......................) = ؟؟؟؟؟؟؟
با هوش (...............) = خودم
خلاق (....................) = کیوان
متفکر(......................) = حامد65
بازیگوش(......................) =
مدبر(.......................) = مدیر همدردی
خود خواه(................)= تو دلت می خواد کی بگم ؟
مغرور (................) = دانه
زیبا (..................) = شاد
مهربون(.................) = دختر مهربون
عاشق(.................) = ؟؟؟؟؟
در گیر کار (.............) = مدیر همدردی
متخصص(..................) = کنجکاو
و
.
.
.اگه چیزی جا انداختم خودت بزن و فردش رو همین بنویس ....
.
.
.
نه همین قدر هم جواب دادن به سوالات تو معلوم نیست چی پیش بیاره !:311:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام جناب lordhamed
مدیریت چه حسی داره؟
صورتی بودن چه مسولیتهایی رو رودوشتون گذاشته؟
چرا برای اعضا پستی نمیگذارید؟
چقدر طول کشیدسوالای کنجکاو روجواب بدید؟
بعدمدتهابرگشتید،مدیرهم شدید،چقدر برای شناختن اعضای جدیدتلاش کردید؟
تاچندسال دیگه قصد ازدواج دارید؟
واقعا نظرتون اینه که کیوان خلاقه وکنجکاوشلوغ کار؟
تو پست بالایی نوشتید که باهوش ترین فردتالارخودتونید،چه اعتمادبه نفسی!!!! واقعا اینطوره؟
به نظرتون چرا همه پررنگ ها توصندلی داغ شرکت نمی کنند؟
دلتون می خواست 200 سال پیش به دنیا میومدید؟
یکی می گفت:بالاخره یک روز انسانها به دست ساخته های خودشون(پیشرفت تکنولوژی)نابودمیشن،درسته؟
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام به آقای لرد حامد،
سلام بر آقای حامد :43:
1- اگر می شود راجع به امضاتون برای ما توضیح بدهید. خوش خط هست، ولی خوانا نیست!
چیز خاصی نیست ؛ مفهوم خاصی هم نداره ؛ فقط زیباست مثل دست خطم :46:
2- به نظر شما چرا بعضی مواقع بعضی ها وقتی می خواهند از کسی تعریف کنند، همزمان به طرف بی احترامی می کنند. مثلاً می گویند
فلان فلان شده عجب ماشینی داره!
و اگر بخواهند ازش ایراد بگیرند، بهش القاب خوب می دهند:
برو شازده ...
چي ميگی مهندس ...
بابا نابغه ....
آخه آدم حسابی ...
این طرز صحبت ها رو اگه یه کم بررسی کنیم ، میبینیم این دهه آخر تو مملکت ما قوت زیادی گرفت ؛ مردم بیشتر با القابی که ذکر فرمودید همدیگر رو صدا می زنند .
و این بین مقصر رسانه ها هستند که وقتی خواستند بیننده رو بیشتر جذب کنند ، بیشتر بی ادبی کردند . مردم هم خندیدند ، بچه ها هم یاد گرفتند . :305:
شاید این مورد تنها بخشی از جواب به این سوال باشه اما بخش قابل توجه ای است .
اما به نظر من ؛ ما جوان ها باید دست به کار بشیم ؛ دیگه نمیشه از سنین بالا توقع داشت ، نسل های جدید باید افکار جدید و روح تازه در کالبد جامعه بدمند ؛ ما باید اینقدر از الفاظ و کلمات خوب استفاده کنیم تا اطرافیان خودمون رو مجاب کنیم که گفتن این کلمات چقدر خوبه .
از دید من : کلمه همچون یک نطفه است ، و با زیان این نطفه بارور میشه . وقتی خارج شد با افکار ها مخلوط میشه ..... بعضی ها این افکار را بهینه خرج کرده و مقدمات یک محصول خوب را آماده میکنند و بعضی فقط خود ارضایی میکنند !:305:
3- گروه هایی هستند به نام "supporting groups" برای آدم هایی که یک درد مشترک دارند. اونها دور هم جمع می شوند و به همدیگر کمک می کنند. مثلاً کسانی که یک بیماری خاص دارند. یا دخترانی که بهشون تجاوز شده، یا کسانی که ورشکسته شدند و یا هزار مدل گروه مختلف دیگر.
احساس می کنم همدردی هم جدا از اینکه یک سایت برای مشاوره گرفتن توسط کارشناسان باشد، تبدیل به یک همچین گروهی شده. البته به صورت مجازی. و این به نظر من برای جامعه و جوانهای ما خیلی خوب و مفید است.
تا اونجا که من اطلاع دارم، چنین چیزی در ایران خیلی کمه.
به نظرتون علتش چی هست؟ نه خرجی دارد، نه جای خاصی می خواهد.
ولی می تواند کمک بزرگی به افراد بکند و همدلی رو بین افراد جامعه بیشتر می کند.
چرا خیلی ها وقتی با همدردی آشنا می شوند، تعجب می کنند که اصلاً جایی وجود دارد که افراد بدون چشم داشت به هم کمک می کنند؟!
همه کاربرای مجازی اول سرچ میکنند تا جایی برای راهنمایی و مشاوره پیدا کنند ، بعد از سرچ وقتی به همدردی میرسند اول یه کم به مطالب هم عنوان با مشکلشون سر می زنند و بعد سوال جواب های کاربرها رو می بینند ، بعد پیش خودشون فکر میکنند عجب جایی پیدا کردند ؛ اما هنوز بازهم خوب اعتماد نمیکنند، بعد از کلنجار رفتن با خودشون مشکلشون رو با کلی زور و این ور و اون ور کردند و خلاصه نویسی و ...... موضوع شونو مطرح میکنند و بعد منتظر جواب میشند تا خلاصه جواب ......
اما بعد از این چند با سوال و جواب بالاخره یواش یواش عادت میکنند .
من بهشون حق میدم که اولش یه کم سخت باشه اما خوب تالار همدردی و با سیاست های مدیریت ، تا به این لحظه تونسته اعتماد سازی خوبی ایجاد کنه و چندین هزار کاربر رو جذب کنه .
اینجا شاید مثل اون اجتماعاتی که شما گفتید نباشه چون اون گروه ها تک بعدی عمل میکنند اما تالار ما چند بعدی است .
4- چرا همه جوان های ما دوست دارند که به دانشگاه بروند و دکتر مهندس بشوند؟ چرا کمتر پیش می آید از بچه ای در رابطه با شغل مورد علاقه اش بپرسی، بگوید مکانیک، یا نجار، یا راننده...؟
چرا شغلی مثل مصالح فروشی از نظر بعضی ها بی کلاس است؟
بیا فرض کنیم رفتیم خواستگاری !
آقای داماد به سلامتی شغلشون چیه ؟
مغازه دارن .
چه مغازه ای ؟
تو کار مصالح ساختمانی هستند !
( نکته قابل توجه اینجاست )
اگر بپرسند : رشته تحصیلی آقا داماد چیه ؟
{ دو گزینه پیش میاد }
1. مهندس عمران
2. دیپلم
بررسی گزینه 1
آقا داماد چرا درستون رو ادامه ندادید ؟ یا چرا در رابطه با درستون به کار نپرداختید ؟
بررسی گزینه 2
سکوت | بدون شرح |
----------------------
من به کوچولو برات تعریف کردم . اما دیدی ....... همه همین رو میگن !
( تو این چند روز ؛ یک موضوع ایجاد میکنم ؛ که به این موضوعات خواهد پرداخت ! )
5- به نظر شما ازدواج به سبک مدرن تا چه حد صحیح است؟ آیا مدل صحیح آن می تواند در جامعه ی ما جا بیفتد؟ چقدر تغییر در تفکر جامعه نیاز است؟
منظورم از ازدواج مدرن این است که اول دو نفر با هم دوست بشوند و بعد ازدواج کنند.
تا چقدر ؟ کجا آشنا بشند ؟
اجازه بده تو تاپیکی که بالا گفتم بهتر به جواب خواهی رسید .
متشکرم.
من هم همینطور:72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام جناب lordhamed
سلام
مدیریت چه حسی داره؟
حس مسولیت
صورتی بودن چه مسولیتهایی رو رودوشتون گذاشته؟
نظم ، آرامش ، و .......:305:
چرا برای اعضا پستی نمیگذارید؟
چرا اتفاقا این کار رو انجام می دم ، البته در بعضی از موضوع ها دوستان دیگر واقعا جواب ها و راهنمایی های خوب و عالی میکنند .:104:
چقدر طول کشیدسوالای کنجکاو روجواب بدید؟
همون اندازه ای که برای شما یا سایر دوستان طول کشید.:82:
بعدمدتهابرگشتید،مدیرهم شدید،چقدر برای شناختن اعضای جدیدتلاش کردید؟
تا حد لازم تلاش خودم را کردم و در این مدت هم با کاربرهای تالار کم و بیش آشنا شدم.
تاچندسال دیگه قصد ازدواج دارید؟
ازدواج از نظر من یک اتفاقه ؛ اصلا براش وقت نمیشه تعیین کرد باید اون لحظه پیش بیاد .....
اما در کل عجله برای ازدواج ندارم :305:
واقعا نظرتون اینه که کیوان خلاقه وکنجکاوشلوغ کار؟
کیوان خلاقه مگر نیست ؟ کنجکاو متخصص هم هست :72:
تو پست بالایی نوشتید که باهوش ترین فردتالارخودتونید،چه اعتمادبه نفسی!!!! واقعا اینطوره؟،
بله ؛ اعتماد به نفس خوبی دارم و البته باهوش هم هستم :46:
به نظرتون چرا همه پررنگ ها توصندلی داغ شرکت نمی کنند؟
واقعا چرا ؟
دلتون می خواست 200 سال پیش به دنیا میومدید؟
بله ؛ من همیشه عاشق این موضوع بودم حداقل یه خوبی که داشت تا حالا ازدواج کرده بودم :311::311:
یکی می گفت:بالاخره یک روز انسانها به دست ساخته های خودشون(پیشرفت تکنولوژی)نابودمیشن،درسته؟
پادشاهی بود که صاحب فرزند پسر نمی شد و برای تاج و تخت خود همیشه دنبال راهی برای پسر دار شدنش بود .
و به خواست خداوند ؛ پسر به او عطا شد .
پس از به دنیا آمدن پسر ، 7 شب و 7 روز به دستور پادشاه به کل رعیت غذا و میوه و شیرینی داد ...........
بعد از چند روز پادشاه خواب دید و آن را برای وزیر خود تعریف کرد ، وزیر تعبیر خواب شاه را پرسید و با حالتی نگران ؛ به شاه گفت : فرزندش شما به وسیله یک جسم تیز که تازه اختراع شده به اسم چاقو خواهد مرد .
....
......
.........
پادشاه دستور داد تمام چاقو هایی که در این شهر بود را جمع کنند و دیپر هیچ کس حق استفاده از آن را نداشته باشد.
.....
.......
..........
پسرک ، هر روز بزرگ و بزرگ تر می شد ...... این موضوع مردن رو کم کم همه فراموش کرده بودند .....
اینک پسرک ؛ تبدیل به جوانی برومند شده بود و پدر از داشتن همچین پسری افتخار میکرد ...
روزی پسر به شکار رفت و در بعد از شکار در بیشه ، هندوانه طلب کرد و با کوبیدن سنگ بر آن قصد شکستن آن و خوردنش را داشت در این حد رهگذری غریب از آن شهر میگذشت که چشمش به این جوان افتاد ......
به او گفت پسرم چرا این کار را میکنی ، چاقو اختراع شده و راحت تمام هندوانه را برید و یک تکه از آن را که در سر چاقو گذاشته بود به پسر شاه تعارف کرد ....
مرد جوان از این کار بسیار لذت برد و از رهگذر تشکر کرد و هنگامی که هندوانه را روبروی دهانش آورد ؛ عطسه ای کرد و چاقو در دهانش فرو رفت و مرد .............
:300:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام.
من یه کمی رفتم توی سالهای 86 و تاپیکای قدیمی. سوالای زیادی به ذهنم اومد.
1) شما چند تا خواهر وبرادر دارید و شما چندمی هستین؟
2) اون سالای قدیم (86 و اینا) انگار خیلی تعداد اعضا کم بود. خوش میگذشت همش تا تاپیک میزدید آقای مدیر میومدن جواب میدادن؟ :)
3) چرا ادبیات نوشتن شما در سال 90 با ادبیات نوشتن شما در سال 86 انقدر فرق داره؟ واقعا مدیریت انقدر تغییر میده آدمو؟ :)
4) بالاخره ترستون از ازدواج ریخت؟
5) هنوزم فکر میکنید پسر بالا شهری نباید با دختر پایین شهری ( و بر عکس) ازدواج کنه؟
6) چرا اونایی که مدیر میشن دیگه از مشکلات خودشون حرفی نمیزنن؟ واقعا مشکلات ندارن؟ اگه با مدیر شدن مشکلات از بین میره، ما هم بیام مدیر بشیم:)
7) واقعا چقدر مقاله توی تالار گذاشتین! و واقعا چقدر مقالات جالب توشون پیدا میشه.
اونا رو از جاهای مختلف گلچین کردین یا خودتون هم دستی توی مقاله نویسی دارید؟
8) به نظرم قبلا خیلی اعتیاد شدیدی به همدردی داشتید. البته الانم هست اما زیر چهره ی مدیرانه تون ( و اینکه اگه زود زود نیاید اینجا هرکی به هر کی میشه) پنهان شده :) دوران سربازی خیلی سخت بود که نمیتونستید بیاید همدردی؟ یا قبل از سربازی ترک کرده بودید؟
9) فضای الانِ همدردی رو بیشتر دوس دارید یا فضای اون موقع ها؟ برامون بگید چه فرقایی دارن؟
10) این عکس آواتارتون چرا انقدر جدیه؟!
بازم سوال دارم ها. دیگه قول میدم از گذشته نپرسم :)
راستی اگه میشه جوابا رو با یه رنگ دیگه بنویسین تا راحت تر بتونیم بخونیم. ممنون:72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lord.hamed
بالهای صداقت : قبلا بهتر میشناختمش اما الان نه .....
آقای لرد حامد نقل قول بالا را تحلیل کن
قبلا می شناختمش؟
توضیح :(در ده خط :300: )
اما الان نه
توضیح : ( در ده خط)
اون سه نقطه رو معنا کن :72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام.
سلام علیکم
من یه کمی رفتم توی سالهای 86 و تاپیکای قدیمی. سوالای زیادی به ذهنم اومد.
-------------------------------------------------
1) شما چند تا خواهر وبرادر دارید و شما چندمی هستین؟
فرزند ارشد و پسر بزرگ خانواده ای که تنها 3 پسر دارد و بس:72:
-------------------------------------------------------------
2) اون سالای قدیم (86 و اینا) انگار خیلی تعداد اعضا کم بود. خوش میگذشت همش تا تاپیک میزدید آقای مدیر میومدن جواب میدادن؟
سال های قدیم ، دخترم ما پیرمردها در کنار هم 4 تا تاپیک میزدیم خودمون بحث میکردیم به نتیجه می رسدیم و جمع بندی و .......
اون دوران فوق العاده بود . آلان خوبه اما هر چیزی جدیدش خوبه الا رفیق :305: ( اونم از نوع همدردی )
اون زمان همه همدیگر رو می شناختند و از موضوع های هم با خبر بودند . مدیریت هم که همیشه در کنار ما بود .
آلان هم مدیریت در کنار تالار و کاربران تالار هستند اما بیشتر مدیریت در سایه !
---------------------------------------------------
3) چرا ادبیات نوشتن شما در سال 90 با ادبیات نوشتن شما در سال 86 انقدر فرق داره؟ واقعا مدیریت انقدر تغییر میده آدمو؟
نه من وقتی مدیر بودم هم تقریبا با اون نوشتار راحت بودم اما به علت تعدد کاربر ، تصمیم گرفتم نوع نگارشم رو تغییر بدم . فکر میکنم آلان بهتر باشه هر چند که من خودم ادبیات قبل رو بیشتر دوست داشتم .
------------------------------
4) بالاخره ترستون از ازدواج ریخت؟
ترس ...... من از ازدواج نمی ترسم از نفری که می خواهم با او ازدواج کنم می ترسم .
از نظر من ، دختری که من بپسندم هنوز از شکم مادر متولد نشده .[/
b]
--------------------------------------
5) هنوزم فکر میکنید پسر بالا شهری نباید با دختر پایین شهری ( و بر عکس) ازدواج کنه؟
از نظر من نمیشه .... خیلی سخت میشه . شرایط زندگی ها عوض شده باید قبول کنیم . موضوع فقط پول و مادیات نیست چیزهای دیگه ای هم هست ....
من برای تمامی افراد در هر جایی که سکونت دارند احترام قایل هستم .
اما شاید شرایط من این طور قبول نکنه که برای انتخاب این کار را بکنم چون حداقل یک بار با این موضوع شخصا برخورد داشتم و شرایط و طرز فکر و برخورد ها رو دیدم ( هم دختر بالا شهری و هم پایین شهر )
-----------------------------------
6) چرا اونایی که مدیر میشن دیگه از مشکلات خودشون حرفی نمیزنن؟ واقعا مشکلات ندارن؟ اگه با مدیر شدن مشکلات از بین میره، ما هم بیام مدیر بشیم
نه اینطور نیست ، حداقل اینکه وقتی مدیر شدی باید بیشتر مواظب اطراف باشی . چرا من به شخصه مشکل داشتم و دلیلی نداره که مخفی کنم اما خوب شکر خدا دیشب به خیر گذشت ......
-------------------------------------------------------------------------------
7) واقعا چقدر مقاله توی تالار گذاشتین! و واقعا چقدر مقالات جالب توشون پیدا میشه.
اونا رو از جاهای مختلف گلچین کردین یا خودتون هم دستی توی مقاله نویسی دارید؟
مقاله های تا سال 88 ، بیشتر مربوط میشه به دانسته ها و مطالعات عمومی و شخصی و بعضی هاش رو هم خانم دکتر (مادرم) برام تعریف کرده بود .
از اون به بعد که تالار حجم گسترده ای به خودش گرفت ، مجبور به منبع و اسنادی برای پاسخ به سوالات و شبهات کاربران بودم و در این مسیر از سایت ها یا پی دی اف های پدر-مادر دار استفاده می کردم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
8) به نظرم قبلا خیلی اعتیاد شدیدی به همدردی داشتید. البته الانم هست اما زیر چهره ی مدیرانه تون ( و اینکه اگه زود زود نیاید اینجا هرکی به هر کی میشه) پنهان شده :) دوران سربازی خیلی سخت بود که نمیتونستید بیاید همدردی؟ یا قبل از سربازی ترک کرده بودید؟
بعد از آشنایی با همدردی 24 ساعت هر روز آن لاین بودم بدون وقفه . اون موقع ها هنوز خبری از کیوان و .... نبود ... بله اعتیاد شدیدی داشتم .
دوران سربازی من شکر خدا زیاد سخت نبود اما خوب آموزشی رو که اصلا وقت نداشتم دوران بعدش هم تهران نبودم .
همدردی ترک کردن نداره مگر کسی می تونه با مدیریت شیرین و دوست داشتنی آقای سنگ تراشان و دوستان خوبی مثل شما ترکش کنه ....... من هنوز یک معتادم :311::311::311:
-----------------------------------------------------------------------------------------------
9) فضای الانِ همدردی رو بیشتر دوس دارید یا فضای اون موقع ها؟ برامون بگید چه فرقایی دارن؟
[b]آلانم خوبه قبلا هم خوب بود.
ترجیح می دم چیزی نگم ......[/
b]
------------------------------------------------------------------------------------
10) این عکس آواتارتون چرا انقدر جدیه؟!
کجاش عجیبه ؟ شکل خودمه :46:
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
بازم سوال دارم ها. دیگه قول میدم از گذشته نپرسم :)
راستی اگه میشه جوابا رو با یه رنگ دیگه بنویسین تا راحت تر بتونیم بخونیم. ممنون:72:
سوالای جالبی پرسیدی ممنون :72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lord.hamed
بالهای صداقت : قبلا بهتر میشناختمش اما الان نه .....
آقای لرد حامد نقل قول بالا را تحلیل کن
قبلا می شناختمش؟
توضیح :(در ده خط :300: )
اما الان نه
توضیح : ( در ده خط)
اون سه نقطه رو معنا کن :72:
در ده خط ؟؟ ::163::163::163:::316::323:
نه مثل اینکه شناختم :311::311:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
باتشکرفراوان ازجناب lord hamed،مدیر عزیز
وباعرض معذرت ازوقفه به وجودآمده
دوستان دقت فرمایندکه مهلت آقای لردحامدبه پایان رسیده ولطفا دیگرسوالی نپرسیدتامن نفربعدی
رااعلام کنم.:72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
خب دوستان عزیزم اینبار خانوم رهایی رو روی صندلی نشوندیم تا حسابی داغش کنیم.
رهایی جان یه سطل آب بردار وآماده باش.
دوستان شروع کنید...
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
ایول به این انتخاب
یه دست و سوت و جیغ و هورا واسه داملا :104::104::104:
خانوم رهایی بشین روی صندلی که خیلی کارت داریم
1- نام
2-نام خانوادگی
3-شغل
4-آدرس
5-تلفن
6-خواسته مورد تقاضا
=======================
1- رهایی امروز اهدفش چیست؟
2- برای رسیدن به اون اهداف چه اقداماتی انجام داده
3-چه نقاط ضعفی رو در خودت شناسایی کرده ای
4-در جهت بهبود ضعف هایت چه راهکاری رو اتخاذ کردی؟
5- نقاط مثبت رهایی چیست؟
6-نقاط مثبت رهایی آیا خدادای است ؟
7-اگر نقاط مثبت رهایی اکتسابی بوده ، چگونه کسبشون کرده؟
8-تا حالا شده بری توی پوسته یک شخصیت و از اون پوسته خارج نشی؟
9-به نظرت چرا گاهی آدم ها توی یک نقش درجا می زنند
10- آیا برای اعمال و رفتاری که در گذشته انجام داده ای و اون زمان دلیل نداشتی و یا دلیلش رو نمی دونستی ، الان بعد از گذشت چند سال دلیلی پیدا کرده ای؟
11- خدا رو کجا یافتی؟
12- چقدر خدا توی زندگی سبکتکین نقش داشته؟
13-چقدر فرصت ها رو غنیمت شمرده ای
14-آیا زندگی ما دست تقدیر هست یا دست خودمون
15-رهایی چقدر برای زندگی خودش مسئول هست
16-ایده ال گرایی رهایی تا چه حد هست
17-چقدر ایده ال گرایی برایت توی زندگی مثبت بوده
18-یه مادر خوب رو معنا کن با تمام جزئیاتش
19-یک فرزند خوب رو برای پدر معنا کن
20-یک خواهر خوب رو معنا کن
21-چه طور می توان با یک کودک شیرین و دوست داشتنی چهارساله ارتباط خوبی برقرار کرد که هم بتوان او را تربیت کرد و راه درست را بهش آموخت و هم با او دوست بود و لوسش نکرد؟
22-بالهای صداقت چه رنگی هست؟
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
سلام خانم رهایی سو ا ل از شما
1ـ چه خواننده موسیقی دوست دارید
2ـ چه رشته ورزشی دوست دارید
3ـ ایا تا لار توانسته تغییر مثبتی در شما ایجاد کنه چه تغییری
4ـ زییاترین تصویر ذهنی یا خاطره تان چیست
5ـ کی رو بیشتر از همه تو زندگیت قبو ل داری
6ـ با لو له کتاب زرشک یک جمله بسا ز
7ـ چه وقتی عصبانی می شوید
8ـ بهترین کتابی که مطا لعه کردید نام ببرید
9ـ بهترین هدیه ای که تا حا لا گرفتی
10ـ چه غذایی خوب درست می کنید
11ـ او ل برامون یک جک یا لطیفه یا مطلب طنز بگو شادمون کن
12ـ چه میزان از مهارتهای زندگی را از فضای تا لار کسب کرده ای
13ـ ایا به ارزو های دوران کودکی خود رسیده اید ان را بیان کنید
14ـ میزان توجه شما به علم و منطق و معنویات چه قدر است
15ـ چه مطلب یا پستی در تا لار برای شما خنده دار بود
16ـ یک جمله درباره محمد ابراهیمی خانم داملا بگوید
17ـ دوست داری نفر بعد صندلی داغ چه باشد
18ـصندلی داغ سری ششم نمره چند می دهید
19ـ به یاد موندنی اهنگی که شنیدین
20ـ یک بیت شعر قشنگ بگو
امیدوارم همیشه موفق باشید:72::72::72:
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
1-نام [color=#800000] مهر
2-نام خانوادگی مادری
3-شغل مربی : مسئول تربیت انسانی دوست داشتنی و کوچولو یعنی دخترم ماه پیشونی
4-آدرس همین نزدیکی
5-تلفن اخه اینم شدسئوال یه لحظه فکر کردم دارم فرم استخدام پر میکنم:311:
6-خواسته مورد تقاضا[ /color] سئوالات طولانی نباشند چون من در نوشتن تنبلم:311:
1- رهایی امروز اهدفش چیست؟ هدف کلی من در زندگی رسیدن به ارامش است که رسیدن به ان مستلزم رسیدن به اهداف جزئی تری در زندگیم است که یکی از انها مستقل شدن است چه از نظر فکری و چه از نطر مکانی و موقعیتی یعنی کلا دلم میخواد سبکبار و سبکبال در اسمان ابی زندگی پرواز کنم ( اخ که چه کیفی میده هیچ دغدغه ای نداشته باشی ):310:
2- برای رسیدن به اون اهداف چه اقداماتی انجام داده رسیدن به اهداف علاوه بر داشتن انگیزه درونی و تلاش نیاز به داشتن شرایط و امکانات هست اما از لحاظ فکری خیلی سعی کرده ام به استقلال برسم و هنوز هم دارم تلاش می کنم اما بعضی وقتها کم میارم و میزنم زیر هرچی هدفه:311:
3 3-چه نقاط ضعفی رو در خودت شناسایی کرده ای اگه بگم که زیاده جا نمیشه اینجا:311: ولی در کل احساساتی و زودرنج بودن و کمالگرایی و نیازمند تائید دیگران
4-در جهت بهبود ضعف هایت چه راهکاری رو اتخاذ کردی؟ بتازگی سعی ام بر این هست که زندگی رو فقط از یک زوایه ای که ذهنم بهم القا می کنه نبینم و زیاد هم حرفهای دیگران برام مهم نباشه
5- نقاط مثبت رهایی چیست صبوری و احساس مسئولیت داشتن
6-نقاط مثبت رهایی آیا خدادای است ؟ برخی از ویژگیهای ما انسانها خدادادی و برخی خدادادی هست نقاط مثبت من هم همینطور بوده یعنی احساس مسئولیت توی ذات من هست و جدانشدنیه اما صبوری رو یاد گرفتم و اکتسابی بوده
7-اگر نقاط مثبت رهایی اکتسابی بوده ، چگونه کسبشون کرده؟ وقتی توی شرایط قرار می گیرم و می بینم برای بهترشدن زندگی باید وضعیتم ور تغییر بدم سعی می کنم دنبال راه حلش باشه ( گاهی راه رو اشتباه می رم ) اما با همه این اوصاف ویژگی مثبتی رو در خودم پرورش میدم
8-تا حالا شده بری توی پوسته یک شخصیت و از اون پوسته خارج نشی؟ قبل از طلاقم من توی پوسته یه زن ضعیف بودم اما خودم با شناختی که از خودم داشتم میدونستم این پوسته مال من نیست من این شخصبت رو ندارم اما بالاخره خارج شدم از این پوسته و توش نموندم والا تا حالا فسیل رهایی رو باید می دیدید :311:
9-به نظرت چرا گاهی آدم ها توی یک نقش درجا می زنند به نظرم ترس از ریسک و نداشتن جسارت تغییر
10- آیا برای اعمال و رفتاری که در گذشته انجام داده ای و اون زمان دلیل نداشتی و یا دلیلش رو نمی دونستی ، الان بعد از گذشت چند سال دلیلی پیدا کرده ای؟ بله برخی دلائلم به سنم و شرایط زندگیم بر میگشت
11- خدا رو کجا یافتی؟ توی وجود خودم
12- چقدر خدا توی زندگی سبکتکین نقش داشته؟ ایا جائی هست که خدا نقش نداشته باشه محاله به قولی : هیچ برگی بدون خواست خدا از درخت نمی افته
13-چقدر فرصت ها رو غنیمت شمرده ای اخ اخ اخ که دست نذار رو دلم که خونه :302: من فرصت سوزی زیاد کردم
14-آیا زندگی ما دست تقدیر هست یا دست خودمون خوب بخشی دست تقدیر مثل زمان تولد - پدر و مادر و زمان مرگ و بخشی هم دست خودمون مثل انتخاب همسر - انتخاب رشته تحصیلی و...
15-رهایی چقدر برای زندگی خودش مسئول هست بسیار بسیار زیاد بخصوص از وقتی که مادر شدم این حس که خودم مسئول زندگی خودم هستم پررنگترشده
16-ایده ال گرایی رهایی تا چه حد هست زیاده و اینم از مواردی هست که باید در وجود خودم کمرنگش کنم چون خیلی ازارم میده
17-چقدر ایده ال گرایی برایت توی زندگی مثبت بوده توی تحصیل برام خوب بوده اما جاهای دیگه اذیتم کرده و بهم ضربه زده
18-یه مادر خوب رو معنا کن با تمام جزئیاتش به قول دکتر ولی سهامی مادر خوب مادر کافی هست نه مادر کامل و بدون عیب و نقص مادری که هم خودش و خواسته هاش رو در نظر بگیره و هم تربیت و وجود فرزندش رو
19-یک فرزند خوب رو برای پدر معنا کن این رو از من نپرس چون جوابی براش ندارم
20-یک خواهر خوب رو معنا کن دلسوز و مهربان و سنگ صبور
21-چه طور می توان با یک کودک شیرین و دوست داشتنی چهارساله ارتباط خوبی برقرار کرد که هم بتوان او را تربیت کرد و راه درست را بهش آموخت و هم با او دوست بود و لوسش نکرد؟ وااااااااااااااای خدای من چه سئوالی ؟خودم هم هنوز توش موندم فقط میدونم خیلی خیلی سخته جدای از شوخی صبر و حوصله تنها عامل موفقیت در تربیت فرزند هست البته چاشنی عشق مادری رو هم بهش اضافه کن ببین دیگه چی درمیاد:311:
22--بالهای صداقت چه رنگی هست؟ سفید چون صداقت برای من به رنگ سفید هست
-
RE: **صندلی داغ1390**((سری ششم))
رهایی جان داشتیم؟
اینجوری بیایی برای جواب دادن،چندتا بیشتر نمیتونیم سوال کنیم.
پس تندتند جواب بدید تا داغترش کنیم.
رهایی تاچه حدمنطقی هست؟
میشه اون حس زیبای مادری روکه میگن تویه خط برام توصیف کنید؟
دلتون می خواست بچه دارنشده بودید تابهتروآسونتربه زندگیتون ادامه میدادید؟
اگه موقعیتش پیش بیاد بازم ازدواج می کنید؟
درازدواج دوم کدوم اشتباه رو دیگه تکرار نمی کنید؟
چرا خواستید که سوالهای فلسفی نپرسیم؟
سخت ترین روز زندگیتون کی بود؟
چه نیرویی تونست شمارو بعدطلاق باوجود شرایط سخت زندگی متعادل نگه داره؟
به نظرتون چرا پیشکسوتهای تالار تمایلی به شرکت درصندلی داغ ندارند؟
لحظه ای که دخترخانوم خوشگلتون بدنیا اومد چه حسی داشتید؟(دقیقا اون حس روبرام بنویس)
باوجودبی مهری های همسرتون چرا اصرار به بچه دارشدن داشتید؟
بازم میام...