-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام:
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
************************
چشمانم که بسته شد هاله سیاهی دیدم که تنها روشنایی بخشش دو نقطه کوچک بودند..
من بودم و تاریکی و روزنه ...
من بودم و بوسه و سکوت....
من بودم و صدای شکستن و .......
رفتن.....
************************
:323:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم ،
شرم خندیدن، به مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
کار سختی نیست، برای دوستانتان بفرستید
موافقم. اما کاش کانتکست اش رو هم میفهمیدم. یعنی میفهمیدم این فرمایشات ...اینجا...چه ربطی به چی داره! یعنی منظورم شان نزولشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
سلام مدیر خوب همدردی اخر سال خیلی سر شلوغ است مدیران خوب تالار اخر سال خیلی سر شلوغ است کم به تالار سر می زندخانم سارا کم به تالار سر می زنید خانم موعود اقای لرد حامد اقای نقاب خانم باران 68 خانم گل مریم خانم مهتاب چند وقتی تو تالار نیستند امیدوارم زودتر به تالار بر گرددجا در تالار خالی است براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72::72:
آخر سال سر کی خیلی شلوغ است؟ الف- مدیر همدردی؟ ب- مدیران تالار؟ ج- یا شما آقای ابراهیمی؟
بله دیگه! جا همه در تالار خالی است، الا بی دل!:302: باشه آقای ابراهیمی، دنیا همینجوری نمیمونه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
سلام:
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
************************
چشمانم که بسته شد هاله سیاهی دیدم که تنها روشنایی بخشش دو نقطه کوچک بودند..
من بودم و تاریکی و روزنه ...
من بودم و بوسه و سکوت....
من بودم و صدای شکستن و .......
رفتن.....
************************
:323:
واااااااااااااااااااااااا ااااای از دست همممممممتون!
چه خبرتونه همه فیلسوف شدین!
سارا چشمهای کی سیاهی رفت؟
حالا بوسه و سکوت که جای نگرانی نداره!
ولی شکستن و...رفتن و... اینا دیگه جریانش چیه؟
فشارت افتاده بوده از هوش رفتی؟
بعد آقای همسر جان اومدن و سکوت و بوسه و اینا؟
..................................
می بینی یاسا! از این به بعد اسم این تاپیک را باید بگذاریم "تاپیک بیست سوالی های انتزاعی"
یعمی تو جیب جا میشه و اینا نداریم. باید از مخ کار بکشی اساسی.
راستی بچه ها من یک مشکلی دارم:
این روزها اونقدر میخوابم (خوابم میاد خیلی) که همش یا تازه از خواب پاشدم یا دارم میرم بخوابم. خلاصه از این دو حال خارج نیست. قرص آهن و اینا هم دارم مصرف میکنم و تغذیه ام هم خوبه ولی میدونم از اینا نیست.
تنها حدسی که فکر میکنم کمی به واقعیت نزدیک باشه فکر کنم اینه:
هر وقت فشار کار روم زیاده و استرس شدید میگیرم، یهو بدنم این فیلم رو پیاده میکنه!
چیکار کنم؟ با این روال هیچ کاری نمیتونم بکنم. بدبخت شدم رفت! :302:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلااااااااام به همگی
حالتون چطوره؟
تشکرهای آقا کامران رو که اینجا می بینم میگم ای کاش می تونست بیاد از حالش تعریف کنه ببینیم چیکار میکنه با مهسا خانم:43:؟
تو تاپیک خودش هم که چیزی ندیدم بگه.
راستی چرا همه کیوان رو اذیت می کنید ؟
مگه بنده خدا چیکار کرده ؟البته منم منظورشون رو از نوشته هاشون نمی فهمم ولی خب...بابا راحتش بذارید
انشاء الله امسال خدا یه زن خوب هم بهشون میده.
به آقا سینا هم خوش آمد میگیم.:72:
بچه ها شارژ من داره تموم میشه، به یادم باشید :72:
راستی، سبکتکین کجاست ؟
چیکار کرد بالاخره؟
خبری ازش نیست
کجایی دختر ؟
-
RE: احوال پرسی
با سلام
شما معمولا نزدیک های سال جدید میایید و بعد از یه احوال پرسی می روید
چون احتمالا تا سال آینده همین موقع ها دیگه نمی آیید و شاید فرصت نشه در ابتدای سال نو تولدتون رو تبریکی عرض کنیم خواستم تا از همین الان پیشاپیش تولدتون رو تبریک بگم و بهترین آرزوها را برای شماداشته باشم .
ان شاالله شما هم امسال سالی سرشار از خوبی و خوشی و به دور از گرفتاریها و مشکلات داشته باشید و با دلی خندان در کنار کانون گرم خانواده تون باشید و لحظات قشنگ زندگی رو با خوبی و خوشی سپری کنید
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
موافقم. اما کاش کانتکست اش رو هم میفهمیدم. یعنی میفهمیدم این فرمایشات ...اینجا...چه ربطی به چی داره! یعنی منظورم شان نزولشه.
سلام؛
جای پیدا نشد؛که این مطلب رو بذارم و همه ببینند،جز اینجا؛
-
RE: احوال پرسی
سلام،
خوب حالا که آرمان اینجا پست زد و این تاپیک منتقل میشه به حال و احوال همدردی،
من هم سال نو رو پیشاپیش خدمت همتون تبریک عرض میکنم و براتون آرزوی بهترینها رو در این سال نو دارم،
براتون یه سال سرشار از عشق، خدا و زندگی میخواهم،:310::227:
و یه گله هم دارم، فکر میکردم الان تو ایران حال و هوای عید و زندگی هست، این چه وضعیه درست کردین؟:163:
همتون زدین تو خط فلسفه و عرفان و افسردگیو، منفی بافی...:300:
اون از کیوان عزیز با اون پستهای عمیقش، اونم از پست سارا، و اینطور که به نظر میرسه این موج داره همینطور میاد...
فقط امیدوارم به من نرسه! چون این سری دیگه فکر کنم واقعا واقعا...:163:
این جمله رو چند روز پیش از دوستی شنیدم که بد ندیدم اینجا هم بنویسم:
اگر طناب کار ساز نشد، قرص رو امتحان کن، یا حتی قطار در حال حرکت یا یک ساختمان بلند رو!
اما هیچوقت، فقط هیچوقت نا امید نشو!
به نظر من هم، نا امیدی بدتر از مرگ هست!
تو این سال نویی تا میتونین خوش بگذرونین:227::310:
برای منم سر سفرههای عیدتون دعا کنین، یعنی برای هممون،:43:
و البته هممون سعی کنیم حداقل تو این روزها غافل نشیم از آدمهایی که دورو برمون هستن اما کسی نه بهشون توجهی میکنه نه میبینتشون،:303:
سال نوتون پیشاپیش مبارک،:72:
با احترام،
کامران
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
راستی چرا همه کیوان رو اذیت می کنید ؟
مگه بنده خدا چیکار کرده ؟البته منم منظورشون رو از نوشته هاشون نمی فهمم ولی ...
سلام مجدد فرانك جان نوشته هاي آقاكيوان كه لو رفت يعني چي ديگه! من فكر كردم منظورش سال نو هست ولي بي دل قضيه رو لو داد كه آقا تولدشونه و برگ مرگ و درخت و اينا قضيه ش تولد ايشونه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بي دل' pid='139688
می بینی یاسا! از این به بعد اسم این تاپیک را باید بگذاریم "تاپیک بیست سوالی های انتزاعی"
:311::311: آره واقعا! :311::311:
-
RE: احوال پرسی
سلام به همه دوستای خوبم
منم فعلا به اون انجمن دسترسی ندارم واسه همینم اینجا می نویسم...
بگذریم از این حرفا که" یکی از بهترین اتفاقات 89 واسه من، آشنایی با این سایت بود و خیلی کمکم کرد و ... خلاصه وقتشو بیشتر کنید!" :311:
...
عجیبه که آدم واسه کسایی که ندیده و نشناخته و هیچ وقت هم نمی بینه، نگران می شه ... با اندوهشون ناراحت میشه و با خنده شون خوشحال ...
عجیبه که من الان نگران سارام ... عجیبه که دلم می خواد سبکتکین بیاد یه جور دیگه بنویسه ... عجیبه که اینقدر دلم می خواد کامران و کیوان و دختر مهربون و فرانک و شیدا و گرین و فرهنگ و دیگر عذب اوقلی ها :D :P... زودتر بیان بنویسن دارن ازدواج می کنن و همه چی آرومه و ....
شمیلا بیاد بگه پیش دلبندشه و خبری از دوری و نامهربونی ها نیست ...
خیلی واسم عجیبه که واسه نگار ناراحت شدم که طلاق گرفت و واسه نگار و سیسیلی و ... دعا می کنم که دلشون آروم باشه ... یا دلم غنج می ره وقتی خانوم احمد واسش می نویسه" دلم برات تنگ میشه" ...
راستش هنوزم به درسا فکر می کنم و نگران دل بخشنده اش هستم... با اینکه از آذر تا حالا ازش خبری نیست ...
عجیبه که اون شب، این همه واسه روزن دلم گرفت و اشک ریختم، اونقدر که مهربان کارش ررو تعطیل کرد و چند ساعتی باهام حرف زد تا آروم شدم ...
عجیبه که اگه یه روز یاسا یا بی دل تو پستشون خبری از شوخی و شیطونی نباشه، یا یه روز بهشت ننویسه مخالف یاسا ست!، فکر می کنم اتفاقی افتاده حتما! ... عجیبه که دلم می خواد خبر قبولی تسوکه رو بشنوم ...
بی بی هم یا مشکلشو حل می کنه یا حل می کنه دیگه!
یا دریای آرامش آنی و بالهای صداقت و آقای مدیر و فرشته ...
بودن اینجا این حس رو بهم منتقل می کنه که می تونم در برابر هر مشکلی و هر قدر سخت بایستم ...
زنده باد همدردی
-
RE: احوال پرسی
به به به دست آقا ارمان درد نکنه که بستر سوئاستفاده رو واسه من فراهم کرد:311: تا یه پست تو تاپیک حال و احوال داشته باشم:227:
سلااااااااااااااااااااااا ااام دوستان خوبم
چطور متولین؟ شادین؟ شنگولین؟ عاشقین؟ رو هوایین؟ یا مثل بی بی رفتین خانه داری ایام عید رو بکنین؟
من که عالیم ، یعنی توپ توپ ،شارژ شارژ
حیف که الان باید برم ناهار ، نمیتونم بیشتر از این بنویسم
برگشتنی اگر این تاپیک براه بود بازم مینیویسم
-
RE: احوال پرسی
خب بچه ها ، ما نیستیم خوش میگذره؟ نه ، خداییش خوش میگذره؟ اصلا میتونه خوش بگذره؟
عمرا خوش بگذره :P
احوال مدیر ، بی بی ، مامفرد ، کیوان ، سارا بانو ، آقا محمد گل ، بالهای صداقت ، آنی عزیزم ، بی دل جونم ،مهتاب ، ......................................... چطوریاس؟ امیدوارم همیشه بهترین لحظه ها رو داشته باشین ، خیلی دلم واستون تنگیده ، اون قدیما یادتون؟ زیر درخت آلبالو تو باغ فرشته پاهامونو تو آب می ذاشتیم و آقایون باغ واسمون شام نهار می پختن ، وااااااااااای چه کیفی داشت
خداییش دلم خیلی تنگ اون روزا شده ، ولی گویند که لحظه را دریاب ، پس همین الان قدر هم رو بدونیم که درآینده افسوس نخوریم
واقعا از آرمان عزیز ممنونم که امروز این فرصت رو ایجاد کرد تا احساس های خوبی رو تجربه کنم :72:
-
RE: احوال پرسی
اهان راستی کیوان جان با عرض شرمندگی بسیار تولدت رو با چندین روز تاخیر ، امروز تبریک میگم ، ایشالله سال بعد با عروس خانومت تولدت رو جشن بگیری
تولد عید شما مبارک
تولد عید شما مبارک
تولد عید شما مبارک
این اخریه رو با آهنگ کلاه قرمزی بخونین
-
RE: احوال پرسی
به به آقای آرمان! بسی خوشحال شدیم از ملاقاتتان :72::72::72:
-
RE: احوال پرسی
به به! به جمیع فرصت طلبان گرامی عرض سلام و احترام دارم.:46::43:
خوشحالم که فرصتی فراهم شد که از احوال همه شما عزیزان خبر دار شدیم.
منهم برای عید و بهار و ...به همتون تبریک میگم و آرزوهای قشنگ قشنگ دارم براتون.
واااااااای خدا عااااااااااشق بهارم من!
دلهای همتون بهاری باشه،
لبتون خندون،
زندگی به کامتون،
و...
مثل صحبتهای مجری های تلویزیون شد نه؟
ولی عوضش از عمق دل بود.:72:
-
RE: احوال پرسی
خب حالا حتما نباید عقد کنیم یا نامزد باشیم که بیاییم اینجا مطلب بنویسیم. بعضی وقتها یکی مثل آقای آرمان سبب خیر می شه و ...
تا این تاپیک منتقل نشده من هم می خوام سال نو را به همه تبریک بگم. متنی که می ذارم مال خودم نیست. اما چون قشنگ بود کپی کردم اینجا.
دوست ندارم از خدا بخوام که توي زندگي هيچ غمي نباشه،
چرا که شاديها در کنار غمهاست که معنا پيدا ميکنه و زيبا ميشه.
تنها از خدا ميخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توي لحظه هاي زندگي به همه ي مخلوقاتش عطا کنه،
اون وقته که هيچ مشکلي توان شکستن ما رو نداره.
سال نو با ديدِ نو به زندگي و فرصتي دوباره براي بهتر زيستن به همه ی دوستان خوب همدردی مبارک باد:72:
---------------------
پاورقی : جهت اطلاع آویژه ی عزیز، پیشاپیش موافقت خودم را با پست بعدی یاسا اعلام می کنم:43:
-
RE: احوال پرسی
سلام
عنوان جالبی ایجاد کردی آقا آرمان
من هم پیشاپیش سال جدید رو به همه دوستان تبریک میگم و تولد شما رو هم چنین
ان شاالله در سال پیش رو خدا کمکمون کنه راه درست رو در زندگی بیابیم
من همین جا از فرصت پیش آمده (سوء) استفاده!! می کنم و از آقای سنگتراشان به خاطر سایت همدردی تشکر میکنم و از همه دوستان به خاطر راهنمایی های خوبشون:73:
با اینکه حدود یک ماه و خورده ایست عضو شدم فرصت نشده بود تشکر کنم:D
-
RE: احوال پرسی
منم فرصت طلبم دیگه!;)
پیشاپیش عید رو به همتون تبریک می گم و برا تک تک تون آرزوی موفقیت و بهروزی دارم؛
سر سفره هفت سین به یاد اعضای خوب همدردی هم خواهم بود...
راستی تولد جناب کیوان هم مبارک، ایشالا صد ساله شین، نه 120 ساله شین، نه 120 سال کمه همیــــــــــشه زنده باشیـــــن.
کیک یاسا هم خیلی توووپ بود.
تولد جناب آرمان هم پیشاپیش مبارک و هم چنین دوست جدیدمون سینا تولدتون مبارک.
و این که...
پست سارا بانو ، اولین بار که خوندمش برداشتی ازش کردم که ...، شاید حالم خوب نبود و این بدترین برداشت بود،
ولی تنها چیزی که می خوام اینه که برداشتم غلط باشــــــــــــه.
تقصیر خودتونه دیگه!
مدل فیلسوفی می نویسین ...
پست های شادتون همیشه مستدام.
امروز دوستم می گفت این آخرای سال هر چی از خدا بخوای بهت می ده،این فرق می کنه با اون دعای سر سفره هفت سین.
یعنی می شه 2 تا خواسته که قراره خدا بهمون بده، پس تا فرصت هست ازش بخواین که قول داده و گفته زیر قولش نمی زنه.
من که یه لیست برداشتم:311: بهش گفتم یه آرزو دارم اونم این که همه آرزوهای این لیست رو برآورده کنه;)
امیدوارم قد یه دنیـــــــــــا شادی تو دلتون باشه.
با آرزوی بهتریــــــــــن ها برا تک تک تون...
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
آخـــــــــی بمیرم، کیوان این همه قلمبه سلمبه حرف زد و خودش رو در مظان اتهام قرار داد و همه رو گیج و منگ کرد که بگه " تولدمه"؟
خب هزار بار مبارک باشه:72::104::82::310:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
ورود کامران2007 عزیز رو به جمع "بیشترین تشکر شده ها" تبریک میگم.
مدتها بود که این لیست ثابت مونده بود و هیچ تغییر و تحولی از نظر اعضا نداشت.
دست همگی درد نکنه.
http://uploadtak.com/images/lnubjl1osvgcqizohege.png
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام به همگی
امیدوارم حالتون اینقد خوب باشه که فرصت داشته باشید تغییرات زمین رو در نو شدنش متوجه بشید.
اگه بشدت از دست همسرتون ناراحتید ، میخواید که سر به تنش نباشه ، زندگی مشترکتون ابریه.
یه لحظه همه چیز رو فراموش کنید ، پنجره خونه تون رو باز کنید بذارید یه نسیم نوروزی به سرو صورتتون بخوره ، تا دلتون تازه بشه.
این کوله بار رنجش و کدورت رو هم همین الان زمین بذارید و با خودتون حملش نکنید.
دیدید میشه و اینقدرها هم کار سختس نیست. حداقل از حملش راحت تره
امیدوارم ذهن و دلتون همیشه بهاری و تر وتازه باشه:72:
.
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام دوستان گل همدردی:
من احساس کردم که بهتره صحبت کنم و دوستان خودمو این نزدیک سال نو نگران خودم نکنم...
شاید اون تاپیک یاسا تلنگری بود برای صحبتم و هنوزم نمی دونم چرا واقعا در تاپیک یاسا عزیزم بعد این همه مدت عدم فعالیت پستی زدم...
راستش می خوام سعی کنم مثل قبل بنوبسم ولی نمی دونم اصلا چه مشکلی با خودم دارم...
از لطف دوستان هم تو پیام و هم ایمیل ممنونم و پست های تالار که دوستان بیان کردند...
خدا رو شکر هیچ مشکلی از نظر زندگی که ندارم...هم همسرم همچنان خوبه و هم خودم سعی کردم به قول فرشته مهربان مشاور خودم باشم ..خدا رو شکر آموخته هام از تالار به محک آزمایش خوب بود...
و من هیچ مشکلی ندارم ...
دوستان بیشتر مشکل من شاید به خاطر این باشه که من و همسرم در حال گرفتن یک تصمیم مهم و بزرگ برای آینده مون هستیم و من می ترسم و با اینکه خوب مسیرو می دونم این هراس کمی اذیتم می کنه....که بیشتر جهت تحصیل هست این تصمیم ....و همچنین من کارم خیلی زیاد شده و تقریبا هر روز 2 شیفت کار دارم و گاهی 8 صبح میرم و 8 شب میام خونه ...و این کار زیاد خستم کرده به خصوص اینکه در جایی هستم که باز مثل دوران دانشجویی بدترین و بد حال ترین مریض ها رو می بینم و صحنه های این افراد برای رو ح حساس من بسیار آزار دهنده است ...وقتی دم عید می بینم چه بسیار خانواده ها که امیدشون اینه که ما کمکی کنیم ولی هیچ کمکی نمی تونیم بکنیم واقعا اذیت میشم دوستان...انقدر تصادفات هولناک دیدم و آنقدر خون و استفراغ ( معذرت می خوام که گفتم) که واقعا فقط اشک میریزم...نه اشک برای این مشکلات چون بهشون عادت کردم ولی اشک برای ناتوانی انسان ..اینکه چقدر ما انسان ها گاهی نادانیم...این جهل انسان های اطرافم از هر نظر منو آزار میده ..نه اینکه من ادم دانایی باشم نه..من تازگی ها فهمیدم هر کس از انسان ها خودش در یک جهل دست و پا می زنه و اینو جهل نمی دونه و ما نمی تونیم ثابت کنیم کی درست می گه....آنقدر کتک خوردن زن ها دیدم..آنقدر جوان تریاکی و شیشه کشیده دیدم..انقدر کراکی دیدم..آنقدر خودکشی دیدم ...که جوان و زیبا خودشونو به خاطر هیچ و پوچ پر پر کردن....
نکنید این کارها رو با خودتون و زندگیتون...
چرا باید یک پیرزن سالم 80 ساله از فرط گشنگی تو خانه سالمندان رئوبروی من بشینه چون از ضعف با سر خورده زمین ..اخه چرا؟یکی نیست جواب منو بده؟
چرا وقت شعار دادن همه ما خوبیم وقت عمل هیچکس پیدا نمیشه...
چرا آنقدر پول شده همه زندگیمون ..حتی خود من ..اخه کو اون ارمان هایی که وقتی کوچیک بودیم برای خودمون نقاشی می کردیم ؟کو؟
.............
ببخشید اگر ناراحتتون کردم ولی وواقعا دلم پره ....
یا شعر نیمایوشیج این روزها بدجور با منه....
-------------
آی آدمها، که در ساحل نشسته شاد و خندانید،
|
|
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
|
|
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
|
|
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید،
|
|
آن زمان که مست هستند
|
|
از خیال دست یابیدن به دشمن،
|
|
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
|
|
که گرفتستید دست ناتوان را
|
|
تا توانایی بهتر را پدید آرید،
|
|
آن زمان که تنگ می بندید
|
|
بر کمرهاتان کمربند...
|
|
در چه هنگامی بگویم؟
|
|
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان، قربان.
|
|
آی آدمها که در ساحل بساط دلگشا دارید،
|
|
نان به سفره جامه تان بر تن،
|
|
یک نفر در آب می خواهد شما را
|
|
موج سنگین را به دست خسته می کوبد،
|
|
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
|
|
سایه هاتان را ز راه دور دیده،
|
|
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابی اش افزون.
|
|
می کند زین آب ها بیرون
|
|
گاه سر، گه پا، آی آدمها!
|
|
او ز راه مرگ این کهنه جهان را باز می پاید،
|
|
می زند فریاد و اُمید کمک دارد.
|
|
آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!
|
|
موج می کوبد به روی ساحل خاموش؛
|
|
پخش می گردد چنان مستی بجای اُفتاده. بس مدهوش
|
|
می رود، نعره زنان این بانگ باز از دور می آید،
|
|
آی آدمها!
|
|
و صدای باد هر دم دلگزاتر؛
|
|
در صدای باد بانگ او رها تر،
|
|
از میان آبهای دور و نزدیک
|
|
باز در گوش این نداها،
|
|
آی آدمها! |
|
............
دوستان عزیزم ..من خوبم ..خیلی خوبم ..شما خوب هستید؟
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام به اعضای خوب تالار همدردی من به مرخصی می روم دلم برای تالار تنگ می شود اعضا خوب تالار و مدیران خوب تالار مدیر خوب همدردی امیدوارم در تالار موفق باشید دوباره به تالار بر می گردم براتون ارزوی سلامتی و موفقیت دارم:72::72::72::72:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام به همگي
آقا من مي خواستم در مورد مصاحبه و اينا بگم كه چي شد چون آقاي بي بي هم ازم خواست اولين حقوقمو بدم به ايشون.
بابا عجب ملتي هستيم ها!آقاي بي بي همش يه دونه پست راهنمايي به بنده و ستايش باران زدن.
حالا هم اومده خونمون مهموني ماشاءالله كنگ... :311: (شنيده بوديم جنوبي ها زياد اهل مهماني رفتن و گرفتن هستند اما ديگه اينجوريشو فكر نميكردم ...)
هم ازم حقوقمو ميخواد :302:
من كه رفتم مصاحبه اصلا و ابدا انتظار قبول شدن نداشتم به هيچ وجه! چون بد بود. اما گفتن اگه قبول شيد بهتون زنگ ميزنيم ...
زد و دو سه روز ديگش بهم زنگ زدند (به موبايلم) اما من متوجه نشدم و برنداشتم...
بعد از اون هرچي زنگ ميزنم منشي شركت ميگه من در اطلاع نيستم خانم اين چيزا به مديرعامل مربوطه و منم نمي تونم وقتشونو بگيرم اگر بخوان دوباره باهاتون تماس ميگيرن ...
بهش ميگم بابا مگه ميخواي با رئيس جمهور قرار بذاري http://www.hamdardi.net/imgup/25809/...12a65938a8.gif يه توك پا برو بالا از مديرتون بپرس خانم فلاني كه اومد براي مصاحبه براچي بهش زنگ زدين؟!
منشيم سريع دلش ميخواد قطع كنه از اين هاست كه تا زنگ ميزني شركت ناراحته كه وااااااااااا چرا زنگ ميزني ؟ من منتظر تلفن دخترخالمم كه باهم بريم خريد ...
خلاصه كه اينم از اوضاع ما ...
تازه حاضر شدم بدون پول يه كاري براي يكي از فاميلامون انجام بدم ... امشب كه بهش زنگ زدم داد وبيداد راه انداخته سرم http://www.hamdardi.net/imgup/25809/...8cab1927af.gif كه چرا زودتر نميتوني انجام بدي و ... منم تصميم عوض شد گفتم ازش پول ميگيرم حالش جا بياد ... بلا به دور :163:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
راستي چه سوتي بزرگي دادم! :311:
من رفته بودم خونه ي آقاي بي بي نه اينكه ايشون بياد خونمون! چون تاپيكش بود: اگر نفر قبلي پشت در خونتون باشه چيكار ميكني! :311:
پس من بودم كه كنگر...
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
دوستان گل همدردی سلام :72::72::72:
نگران من نباشید، من خوب خوبم.
منتها کارهای نظافت منزل مونده برای الان! مثل شاگرد تنبلا که درساشون میمونه برای شب امتحان!
خلاصه که نمی رسم خیلی به تالار سر بزنم!
دلم برای همتون تنگ میشه! :43:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
یاسای عزیز
اصلا چه فرقی می کنه کی خونه کی رفته ؟؟!!! حالا بگو تا کی می خوای بمونی ؟؟:311:
مهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس
خفه ميسازد اگر آيد و بيرون نرود
حالا فکر نکنی که کنگر برات درس می کنم . روز اول که هیچ ، روز دوم فقط نون و پیازه :227: روزسوم ....
اتفاقا سوتی اولت به جا بود این من بودم که کنگ.... متقابلا تو بودی که لنگ...:58:
حقوق اولت رو هم نگفتم بدی به من ، گفتم حقوق اول رو که گرفتی یادت باشم :311:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
افرين به همه خانم هاي خوب و كدبانو و مدير و مدبر و.... كه سخت مشغول خانه تكاني و تدارك برنامه هاي نوروزي هستند .
آفرين به همه ي آقايان خوب و مدير و مسئول و متعهد و...كه سعي دارند در اين روزها هم دوش و هم شانه ي خانم هاي عزيزشان سورو ساط ايام عيد را مهيا كنند . .
آفرين به اين دلهاي سرشار از اميد و شادي .
آفرين به بهار با اين ويژگي ناب كه هر سال جمعي را به حركت و نو شدن و تازگي و سبزي دعوت مي كند .
آفرين به ......
آفرين به .....
همگي خسته نباشيد . بهار و طبيعت و تمام سيستم هستي به شما لبخند مي زند براي تك تك اين لحظه هايي كه شما پر اميد رو به سمت آينده اي روشن گام بر مي داريد . فراواني تان افزون ، سال نو پيشاپيش مبارك .
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سارا بانو
تو هم مارا مردی !! با این دغدغه هات ، هزار بار (با کم وزیادش ) بهت گفتم نرو دنبال پزشکی ، تو دلت نازکه ، طاقت دیدن خون رو نداری ، برو دنبال یه شغل پر مسئولیت مثل بند زدن قلبای شکسته ، شکسته بندی دل و...
تو که هستی ، چرا قایمکی میای :311: هنوز دکمه ارسال رو نزده ، تشکر رو می فرستی:104:
من که فرصت بازسازی روحی و روانی برا ادامه مبارزه رو بهت دادم ، چرا قایم شدی ؟؟؟
اینقد غرق کارای خونه نشو ، کارها هیچ وقت تموم نمیشن ، روزهای خدا هم همیشه هستن ...با یه برنامه خوب می تونی هم به بساب بروب ، بشور ، ب.. ب ... برسی هم به ب..ب...ب... ، اگه برنامه خوب خواستی ایمیل بزن :311:
آفرین ، صد آفرین ، 1300 آفرین ، دختر خوب (Ani) و نازنین ، به پا یهو :227:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
بي بي سلااااااااااااام
معمولا اين وقت سال را اعلام مي كرديد: ماموريت هستم .
چي شده امسال از ماموريت خبري نبود يا كارهاي خونه زود تموم شد ؟!!:163:
خوشحالم كه مثل هميشه اينقدر خوب و سرحال هستيد . (بزنم به تخته ):104:
مثل اينكه خوب خانم خدمتتان رسيده و كارهاي خونه زود تموم شده كه كيفتان كوك شده:324:
سارا هيچ كس به غير از خودت با سركرده ي باند ضد زن نمي تونه طرف بشه .قفل سكوت را بشكن خانمي . مي بيني كه دائما حريف را مي طلبه:311: :227::310:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
آره آنی عزیز
امسال دیگه تجربه ام در کارهای آخر سال زیاد شده :311: ، فرشها رو یه ماه ونیم پیش دادم شستن :302: ، بقیه کارها رو هم تا اول اسفند تموم کردیم ..... آی ، وای :316:
یادمه قبلا تا این حرفا میشد ، به خانومم میگفتم میخوای دوتا خانم بگیرم کمکت باشن :163::58:
الان هم همیشه وقت و بی وقت میریم بیرون و وقتمون رو تو بازار و پاساژو مغازه ها می گذرونیم ، اغلب مراکز خرید رو می شناسیم - تا اینجاش طبیعیه - جالبیش اینجاس که برخی از اونا هم ما رو می شناسن :311::311:
حتی هفته گذشته چند روز مرخصی گرفتم و هایپر استار- گلستان - تیراژه- دنیای نور - ... نور - این یکی نور - اون یکی نور و... خلاصه یکشنبه بازار - جمعه بازار و بقیه هفته بازار و ... همه رو زیارت کردیم.
نتیجه تجربه ام رو هم برا اقایون تو یکی از ارسالهام گفتم . الان یادم نمیاد وگرنه لینکش رو میزارم.
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
خدا قوت بي بي جان ، فرشها را كه خودتان نشستيد ،دادين براتون زحمت شستن را كشيدن ، چرا حالا گريه مي كنيد ؟!
اينقدر صورت حساب دردناك و غم انگيز بود ؟!:311::311:
پائين صورت حساب ، كوبيده اضافه و دو سيخ گوجه و.. منظور شده بود ؟!:311:
مثل اينكه قراره سال پر نوري را آغاز كنيد كه هر چي پاساژ نوراني بوده را رفتيد و گشتيد ؟! قراره به سلامتي لوستر بخريد ؟!:311:
مرور ايام هفته توسط بازارهاي هفتگي ايده جالبي است . اين را بلد نبودم. دست شما درد نكنه :72:.
زين پس ani در
شنبه بازار - يك شنبه بازار -...جمعه بازار . ايام هفته را مرور مي كنه ! لطفا آدرس دقيق اين همه اطلاعات را رد كن ببينيم اين بازارها كجاهاي شهر هست . :311:
همين كه در ايام باقيمانده ي سال به بهانه ي ماموريت غيب نشده ايد ما خدا را شكر مي كنيم .
گشتن و پاساژ رفتن بهتر از غيب شدن به بهانه ي ماموريت است .:311:
يكي از مردان نمونه ي تالار مستر بي بي نازنين و محترم است . :72:.
آقاي سنگ تراشان شما هم لو بدهيد ببينيم در چه حال هستيد و البته به اضافه ي احمد و ساير مردان متاهل تالار يالله زود باشيد ،شارژ كنيد حسابهايتان را كه بتوانيد لو بدهيد ببينيم كارهاي خونه داري چه مزه اي مي ده
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
به به. ببين كي آمده و چه با اقتدار :46::104::310::227:
خدا به دادت برسه بي بي جان كه آمد . :311:
خيلي حريف را مي طلبيدي و من حريف ،من حريف مي كردي :311::311:
بي دل بيا كه سارا دست تنها نمونه . جنگ آخر سال 89 بين گروه "زنا اين ور - مردا اون ور " راه افتاده . در سال 90 مي خواد صلح حهاني اعلام بشه :323:
يكي اون سوت رو برداره بياره ، بده دست آقاي سنگ تراشان :311:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
به به ببین کی اومده
سارا بانو
بانو قدم رنجه فرمودی ، مزین نمودی ، مصفا کردی
شما کجا این جا کجا
اغر (اقر عغر عقر ؟) به خیر
راه گم کردی؟ چه عجب این طرف ها
سارا جونم خیلی خوشحالم که کودک درونت سرحال و سرزنده هست
فکر کنم واسه من هم توقع ایجاد کرده ای:163: که سارا بانو همیشه شاد و سرزنده باشه و شلوغ و پلوغ :43::46:
http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...0d5b69645a.gifاخ لپم درد گرفت از بس که محکم بوسم کردی اگه کبود بشه به دلبندم می گم به دلبندت بگه :72:
راستی واسه عید اهواز چه طوره ؟خوبه؟ http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...d388593463.gifگازش رو بگیرم بیام اونجا؟
..
دینگ دینگ
در رو باز کن ما اومدیم
http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...069c4e6292.gif
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام یاد قدیمی اعضا تالار خانم شاد خانم رو زن خانم بلوم خانم موعود خانم گل مریم اقای نقاب اقای لرد حامد خانم مهتاب خانم صبا 2009 جا در تالار خیلی خالی است سال نو مبارک عیدتان مبارک براتون ارزوی سلامتی و موفقیت دارم:72::72::72::72:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
بي دل بيا كه سارا دست تنها نمونه . جنگ آخر سال 89 بين گروه "زنا اين ور - مردا اون ور " راه افتاده . در سال 90 مي خواد صلح حهاني اعلام بشه :323:
:311:
آخه آنی جونم ...عزیز دلم..بابا شما که ریش سفید محلی:305: هنوز این جماعت مردان تالار به خصوص سردسته اونها رو نشناختی....!!!
بابا این هی میگه حریف حریف ولی دیدی تا شمشیرهای منو دیدhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...fd860cdbf6.gif از ترسش رفته یک جایی قایم شده که دست من بهش نرسه!!!رفته ماموریت یعنی مثلا!!!!
یک سری تصویر به تازگی از بی بی مخابره شده می ذارم همه تالار ببینن!!!
بی بی ساعت 5 صبح:http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...83cd21da81.gif
بیبی در حال اماده کردن صبحانه ارباب:http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...fab61dedfc.gif
بی بی 10 صبح:http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...bdf90fc210.gif
بی بی 12 ظهر:http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...477ed49c2f.gif
بی بی تا شب:
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...d345097789.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...602c88121a.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...e378a47d92.gif
بی بی در اخرین لحظات:http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...22de29d82c.gif
:311:
اونم از کامران خان که اصلا معلوم نشد بالاخره زن گرفت یا نه!!!! بابا کامران جان چند سال دیگه فرصت می خوای ..یک شیرینی بده بعد برو فکرات بکن بابا....
اونم از کیوان که زنبیل بدست منتظر ایستاده !!!!
این سردسته هاشون دیگه شما حساب باقی بکن عزیزم......:163:
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...91d9eef2b3.gif
راستی دوستان گلم تاپیک زیر یادتون نره!!!! بابا من عیدی می خوام..انی جون بسم الله....شما بزرگتری بابا ما عیدی می خوایم!!:302:
عیدی های اعضا همدردی به همه اعضاء و بازدید کنندگان دوست داشتنی
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...91d9eef2b3.gif
بالهای صداقت جونم ..ما که هستیم ابجی شما کم پیدایی....همه تالار مهمون من خوزستان ..هوا اینجا عالیه ..وقتی اینجا هوا عالیه یعنی عرق نمی کنیم..یعنی کلا هوای ما دو دسته است:
1:عرق می کنیم
2:عرق نمی کنیم..
خلاصه اینکه دوستان بیاین و دم عیدی تو تالار موج مثبت پخش کنید...کجایدد؟
یاسا..بهشت...نیلو..پردیس...تسو که..شب بارونی..کامران...کیوان...فرشت ه..باران 68..بالهای صداقت...طاهره جان..ستاره !!( کجایی بابا )..شمیلا...و همه همه دوستان...من عیدی می خوام....:302:[/align]
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
چقدر شما بامزه اید! خیلی از صمیمیت بینتون خوشم میاد! یکی از دلایل عضو شدنم(غیر از اونچیزی که توی دلم هست و نمیگم) صمیمیت اعضاست
:46:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام سلام عیدتون مبارک :326:
اقای مدیر اجازه؟؟:)
من از همه کوچولو ترم و
از هر چی بگذریم سخن عیدی خوش تر است
خب منم عیدی میخوام دیگه مگه بزرگترا به کوچیکترا عیدی نمیدن؟؟؟؟؟؟؟؟
منتظر عیدهای ارزشمنتون هستم پس همه باید به من عیدی بدن چون اینجا غیر از مو طلایی جوووون من کوچولوترم
پس عیدی بدین دیگه دوستتون دارم:228:
:123:
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام به همه دوستان عزیزم:72::72:
امیدوارم سال جدید رو با خوبی و خوشی آغاز کرده باشید ، با دلی که فصلش را ، زمستانی یا بهاری بودنش را خودتان تعیین کنید و امیدوارم لحظه لحظه زندگیتون بهاری باشه.
سال جدید رو به همه دوستان حاضر
aki, ani, asaman, ASHES, ashnayedirooz, blue sky, del, deldar89, digitalman, eda, eli66, farhad_h, flag, gole maryam, green, Hamed65, hot849, iMoon, KingReza, lvlahtab, lyly_mamani, m25teh, mahda, Mahdi6513, mahijun66, mahya tanha, maryam.mahtab2011, matrix_14, mehr1, milad2, MiladR, mina13, moein-mo, Mohammad_Sadeghi, mohsenazizi, monir11, montana, muse, N!ko, nastaran-star, NAVA, negaar, ng3c5mtj, niceee, night sky, niloofar 25, papa, pardis81, parpar, peace, poorhasan, r969, ramin_zamani, razbaroni, redmaral, reza417, sabria, SaeedGh, sara89, setareye khamoosh, shahrokh86, shayana, silda, sima3030, sina1367, sina7119, sisili, so0zi94, sogand__shah, tahoorian_1986, tamas,،nastaran-star، NAVA، parpar، yasa, yasmin44,
طاهره، فناشده, فرهنگ 27, فرشته مهربان, مهتاب999, مهرنازدار, ميناي, مینا چ, مژگان خانم, محمد89, محمدابراهیمی, نيكا.امين, نیلیا, ناز, نازنــیـــــــــن, نازنین غ, ناشناس1, همسفر65, پریماه, پرستوی سفید, آیسودا, انسان90, احمد علي, به دنبال محبت, بهارک 1, بهشت, بی دل, بالهای صداقت, جویای نیمه گمشده, جی جی, حامد14, خاموش, دانوب, دختر مهربون, دختر غمگین, سهراب49, ساقی, سابینا, سبلانک, سبزه, ستایش بارن, شیما بهنود, شیدا, شاپرک جون, ،حامد
وهمه دوستان قدیمی تالار که از نعمت حضورشون چند وقتیه محرومیم.
وهمه اونهائی که مسافرت هستند تبریک میگم و امیدوارم سفرشون به خیر و خوبی باشه و به سلامت به شهرشون برگردند.
همه عزیزان کوچولوتر هم تا حالا کلی عیدی جمع کرده باشن :46:
یادش به خیر چه لذتی داشت وقتی عیدامون رو هر روز می شمردیم ....
-
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام به همه دوستان عزیزم:72::72:
سا ل نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشیدعیدتان مبارک
سا ل جدید رو به همه دوستان حاضر
خانم فرشته مهربان خانم انی خانم سارا اقای کیوان اقای بی بی خانم بی دل خانم بالهای صداقت خانم یا سا خانم شیدا حاتمی خانم پردیس 81 خانم طاهره خانم ساقی خانم شیدا خانم باران 68 سال نو مبارک عیدتان مبارک سال خیر پرکت سلامتی داشته باشید امیدوارم سال خوبی داشته باشید براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72:
یادی از دوستان قدیمی تالار چند وقت توی تالار نیستند اقای نقاب اقای لرد حامد خانم شادی خانم رو زن گرد افرید خانم موعود اقای ارمان 26 خانم نازنین غ خانم مهتاب خانم غزاله خیلی جا در تالار خالی است امیدوارم زودتر به تالار بر گردد سال نو مبارک امیدوارم سا ل خوبی داشته باشید براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم:72::72: