-
RE: نمیخوام از دستش بدم
آقای عجول
دوستان از اولین پست هی به شما می گویند قدری صبر کنید با عجله تصمیم نگیرید اول اجازه بدید هیجان هایتان فروکش کنه بعد اقدام کنید ولی شما متاسفانه ....
من یادم هست که دوستان به شما پیشنهاد داده بودند که اجازه بدید زمان بگذره و قدری صبر کنید بعد سراغ خانم تان بروید ولی شما بلافاصله شال و کلاه کردید و به سراغ همسرتان رفتید
حالا هم دوستان به شما می گویند قدری صبر کنید ولی شما هی دارید ساز خودتون رو می زنید
خود دانید ....
فقط یه نکته دیگه صحبت های پست 137 مربوط به یک زندگی ایده ال نیست صحبت های انی کوله باری از تجربه را به همراه خود داره
موفق و صبور باشید برادرم
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
برادر خوب خیلی خودتون رو اذیت نکنید و به این موضوع فکر کنید که همه ی اشخاصی که در اینجا سعی می کنن مطلبی رو برای شما بنویسن و گهگاهی هم به شما تذکرات، نکات یا حتی انتقادها و نصیحت هایی رو میدن تنها به این دلیل هست که فکر می کنن می تونن برای شما و زندگی شما موثر باشن، پس لطفا تاپیک رو به بیراهه نکشونید، مهم نیست که شما چه جوری میشنوید و چه جوری ما میشنویم، مهم اینه که همه ی ما بتونیم دست به دست هم بدیم و با روشهای منطقی و عاقلانه بدون اینکه نه عزت نفس شما از بین بره، و نه زندگی تون رو به همین راحتی از دست بدید و نه زندگیتون همونی بوده که بشه، بلکه با روشهای عاقلانه، هم رشد کرده باشید، هم اذیت نشید، هم تصمیم درستی بگیرید.
پس لطفا بچه ها! هم شما شرایط این برادر خوبمون رو در نظر بگیرید و از شما هم خواهش می کنم که با سعه صدر بشنوید و بدون پیش داوری تنها به این موضوع فکر کنید که آیا این نظری رو که می خونید میتونه به درد زندگی شما بخوره یا نه!
تنها خداست که از حتی یه لحظه ی بعد ما آگاه است، پس امیدوار باشید...
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
از نظر بنده اين راهي را كه خودتان در پيش گرفته ايد بهترين راه است. من خودم زنم و حس خانمها را بهتر مي توانم بفهم. كداميك از ماها طاقت مي آوريم كه 3 ماه اصلاً از شوهرمان خبر نداشته باشيم حتي اگر قهر باشيم. مگر و مگر اينكه بخواهيم آن زندگي را تمام كنيم. خانم ايشان هم همچين قصدي دارند. حالا اگر فكر كنيم كه باباهه نمي ذاره بالاخره آدم مي تونه يه جايي يه روزي تماس يا ديداري داشته باشد. لطفاً خودمان و بقيه را گول نزنيم. اين خانم يا اينقدرها بزرگ نشده كه بتونه براي زندگيش تصميم بگيره و يا اصلاً اهل زندگي كردن نيست. گفته ام و باز هم مي گويم.شما لياقت بهترين زندگي رو داريد. اينقدر خودتان را سرزنش نكنيد. با كمي صبر و تأمل درست خواهد شد فقط از راه قانوني پيش برويد و به حرف وكيلتان گوش دهيد. :323:
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
سلام
انشالله که حال همگی خوب هست
مدت زمانی میشه که خلوت کردم
خبر خاصی هم نیست
این مدت خیلی کوتاه سعی کردم دقت کنم بیشتر از قبل و از نگاه های دیگه
یاد گرفتم برای دیدن یه فیلم 60 دقیقه ای باید 3600 ثانیه صبر داشته باشم و حتی حواسم باشه اول فیلم چطوری شروع شد و آخرش چطوری تموم میشه
بار مفهومی و استفاده ای که میتونم داشته باشم چی هست ؟
-------
یه نگاه هم به خودم کردم ؛ دیدم چقدر با غرایز خودم درگیرم ، این یکی رو ساکت میکنم ، اون یکی داد و بیداد میکنه ، دیدم وقتی به این آرامش میدم که ساکت باش ، هنوز زمانی نگذشته که اون یکی رو باید آروم کنم
بعد از خودم پرسیدم : من در اختیار این غرایز هستم یا اینها در اختیار من ؟ حواسم کجاست ؟ حالم خوبه ؟
-------
به حرفهای خودم و همتون فکر کردم ، امیدوارم که دلخوری از برخورد من حقیر توی دل کسی نباشه
-------
توی تالار یه سری گردش هایی کردم
زندگی بچه های دیگه رو هم خوندم
دیدم چقدر قشنگ در مورد زندگیشون با همه تلخی هاش و با همه احساساتش حرف میزنن
بعد یه مروری هم تایپیک خودم رو داشتم
دیدم چقدر جدا جدا و پریشون ، یه جمله بالا یه جمله پایین ، شاید اگه میتونستم یک ماه از این مدت زندگیم رو مرتب و منظم تعریف کنم شاید برداشت بهتری از این همه گفتگو ها داشتم
-------
میخوام از اول و حتی قبل از ازدواجم بنویسم حتی از مواردی بنویسم که اگر با شنیدنش تمام دنیا هم با من مخالف شدن و تنها توی یه طرف قرار گرفتم نترسم و بنویسم ، باور کنم که اینها باورهای من هستند و من مدیر و مسئول این همه افکار خوب و بد هستم و باید با جان و دل یا اشتباه بودنشون رو قبول کنم یا از درست بودنشون افتخار کنم
و یاد بگیرم که حتی اگر همه دنیا با من موافق هم باشه ، باز هم این عقاید و افکار مال من هست چه درست چه غلط
--------
انشالله به زودی مینویسم
متشکرم
یامولا رضا (ع)
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
انشاالله كه به زودي زود زندگيتان سر و سامان خواهد گرفت. الهي امين.:323:
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
سلام علیکم
انشالله سلامت هستید
دوستان عزیزم ،
خیلی وقتها اومدم و نوشتم و ارسال نکردم
چون احساس میکردم که دارم به یقین میرسم.و زندگی که قرار هست به جدایی ختم بشه نیازی نیست که دیگه دنبال مقصر بگردیم .
متشکرم از محبت هاتون
الان 3 ماه و 8 روز هست و فکر میکنم این مدت زمان از نظر هر عاقلی کفایت کنه که من به خودم اجازه بدم به صورت جدی تری به اتمام این رابطه زناشوئی فکر کنم .
اگر اینجا مینویسم و میخوام که شما هم بدونید نه برای اینکه هنوز هم آشفته ام بلکه برای اینه که احساس میکنم در آینده حتما میتونم از دوستانی چون شما استفاده ببرم شاید برای مسائل همین زندگی و شاید برای مسائل یک زندگی جدید انشالله
فکر میکنم باید به این زندگی کوتاه مدت به عنوان یک دوره زندگی (مثل نامزدی) نگاه کنم که حالا بعد از یه مدت به این نتیجه رسیدیم به درد هم نمیخوریم و حالا که هر دو طرف هم جهت شدیم ( من و خانمم) میتونیم راحت تر حلش کنیم حتی با وجود مخالفت بزرگترها
تصمیمم رو گرفتم و واقعا هدفم یک حرکت انسانی هست تا هم این خانم بنده خدا رو که هیچ علاقه ای به بنده نداره از این زجر زورکی زندگی کردن نجات بدم و هم خودم فرصت زندگی جدیدی رو پیدا کنم و به این زندگی به عنوان یک تجربه و دانشگاه اعمال و رفتار زندگی مشترک نگاه کنم .
واقعا دیگه باید بی خیال این شد که کی بد بود کی خوب بود ، بهتره مسیر رو جدا کنیم و هر دو یک زندگی دیگه رو تجربه کنیم اونطور که دلمون میخواد و اون طور که براش بزرگ شدیم .
واقعا از صمیم دل و با نهایت آرامش براش آرزوی خوشبختی میکنم و انشالله که خوشبخت بشه اونطور که میخواد و از بابت اینکه با رفتنش من رو بیدار کرد و بهم فهموند که واقعا دوستم نداره و کاری کرد که من این رو با چشم های خودم ببینم و باهاش کنار بیام رو بهم یاد داد .
به قول معروف سرم رو کرده بودم توی برف عین کبک و اصلا نگاه نمیکردم که با صدای بلند در نزدیکی گوشم فریاد میزد که دوستت ندارم و به زور باهات دارم زندگی میکنم
ولی او با شهامتی که داشت و رفتنش و دیگه سراغی نگرفتن از من تونست این رو به من یاد بده که اشتباه کردم توی انتخابم و باید جدی تر به این قضیه و آینده ای که در انتظارم هست نگاه کنم .
سخت ترین کار برای من همین تصمیم طلاق بود و راحت ترین راه کاری که میتونستم انجام بدم این بود که هی برم ناز بکشم و هی بیارمش و با هر سازش برقصم و فکر میکنم انتخاب این مسیر تلخ برای نجات 60 سال بهتر از انتخاب مسیر راحت برای چند صباحی سنجیده تر و عاقلانه تر باشه .
انشالله که خدا لطف خودش رو شامل حال ما کنه . الهی آمین
-------------
چون رود ، جاری ، خواهم بود ، شاید روزی ، به اقیانوس ، پیوستم ، حتی اگر موجودی آلوده کننده ، در من ، خود را پاک و مطهر کرد ، همچنان ، پاک و زلال ، خواهم ماند ، چون رود
-------------
از همتون بابت همفکری ها و همدردی هاتون متشکرم
انشالله باز هم بتونم از برکت وجودتون استفاده ببرم .
یامولاعلی
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
به محض شروع حرکت قطار پسر 25 ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد فریاد زد: "پدر نگاه کن درختها حرکت می کنند" مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک بچه 5 ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند.
ناگهان پسر دوباره فریاد زد: " پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند." زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد:" پدر نگاه کن باران می بارد، آب روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: "چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟!"
مرد مسن گفت: " ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم.. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند!"
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
سلام نمی دونم هنوز کاری کردی یا نه اما من تقریبا مطمئنم ک همسر تو عاشق قدرت توی یه مرده از مرد لوس که همش بخواد نازش و بکشه خوشش نمیاد البته اونم جزئی از زندگیه اما اون بیشتر دوست داره در تو نمایش قدرت و ببینه اگه شما جزو اون دسته وردای رمانتیک و عاطفی هستی که باید نهاین تغییر و در خودت بوجود بیاری اگرم مثل اکثریت مردها روحیه خشن و داری که هیچ نشون بده البته سوئ تفاهم نشه منظور من از خشونت این نیست که بزنیش یا مرد سالاری راه بندازی بکله منظورم محکم بودن خودت توی تصمیماتت محکم بودن توی روابطت و ... است وقتی دعواتون می شه خونه رو ترک نکن تو پیش قدم شو بای قهر کردن البته اگه با شماس و اون قدر صبر کن بذار اون بیاد طرف شما به نظر من شما مشکل بزرگی نداری مشکل شما مسایل خیلی ریزی هست که البته وقتی رعایت نشه روی هم جمع می شه و می شه همین اتفاق الان احتمالا خانمت سنش خیلی کمه صبر کن اونم اروم اروم بزرگ می شه البته منظورم از لحاظ درک و شعور و زندگیه به نظر من یه کم بهش مهلت بده به خودتم همین طور اگه تا چند روز اینده ازش خبری نشد توی یه اقدام خیلی محکم سعس کن به همون راحتی که بردنش بیاریش اروم باش و توی این مدت به ایرادای خودت فکر کن و تصحیح کن:310:
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
سلام دوست عزیز خواستم یه چیز کوچولو بگم اما گفتم طولانی میشه و کوتاهترش کردم
طلاق منفورترین حلال از طرف خداست .
-
RE: نمیخوام از دستش بدم
سلام امیدوارم که زندگیت روبه راه شده باشه.