سلام فرشته اردیبهشت
سلام عزیزم
انشاا.. زودتر برگردید به شرایط نرمال ، یکی دو تا سوالم من میپرسم که لال ازین دنیا نرم :82:
نرمال؟ مگه نرمال نیستم؟
1-پاسختون به پرسش شماره 5 از پست شماره 148 رو خیلی دوست داشتم ، اشک در چشمانم حل.... :315: ، اگه یه نفر از بدو تولد در سختی باشه از نوجوانیش چیزی نفهمه از جوانیش هم ، و در مثلا 30 سالگی شبیه 50 ساله ها باشه کم بیاره و با همین شرایط پیر شه و عمری خدا رو شکر کنه فقط به خاطر اینکه خدا هست و چقدر خوب که هنوز با همه سختی ها احساسش میکنه ، بعد تو اوج سختی میمیره
خدا چرا خواسته این آدم اینقدر زجر بکشه -به خاطر امتحان - مگه این آدم بارها امتحانشو پس نداده ؟
خدا نمیخاد زجر بکشیم انتخابه اگر دنیا رو بخاهیم شاید ما رو راحت بذاره اما اگر رشد و تعالی بخواهیم و اخرت خوبی بخواهیم گفته بدون ازمون رهامون نمیکنه سختی پوست انداختنه البته نباید به حدی باشه که بسوزی
سختی انواع مختلف داره که اینجا مجالش نیست : گاهی نتیجه اشتباهات و قدرت تفکر پایین خودمونه - گاهی امتحانه - گاهی ابتلا ست و ....
برای اینکه اون دنیا بهش بهشت بده - مگه خدا ای که اینقدر بخشنده است برای بردن بنده اش به بهشت میاد اینقدر اون بنده رو در رنج و سختی میگذاره؟
شاید اگه مفهومش رو دردک کنیم از سختی لذت میبریم نه رنج این دو فرق داره
2- همدردی ها (من جمله خودم) خیلی دم از باطن زیبا رو ملاک قرار دادن میزنیم(میدونم که صرفا باطن رو مدنظر نداریم و بیشتر منظورمون ملاک های اصلی و نیاز های اصلی تر هست و..)،
شما یه پسر خوب دارید ، موقع ازدواجش هست یه دختر خانمی که از لحاظ خانواده تحصیلات سن اخلاقیات فرهنگ وووو... با پسرتون مچ هستن ، این دختر خیلی با کمالات هست ، فقط چهره اش زیبا نیست بلکه معمولیه رو به پایینه
از 10 در حد 3 هست ، چقدر آرزو میکنید عروستون بشه؟ ( کمی اطرافیانی که چهره شون در این حد هست رو مدنظر قرار بدید و با دقت جواب بدید.)ممنون
مهم پسرمه که بدونم باهاش خوشبخته یا نه.. اما ازین فاکتور بگیریم باید دید چقدر به دل میشینه رفتاراش چقدر شیرینه نمیشه اینطوری جواب داد
3- وابستگی زن به همسرش خوبه یا بده ؟ چرا ؟ خودتون وابسته همسرتون هستید؟ (وابستگی عاطفی)
خوبه اگه در اعتدال باشه بله من وابسته و دلبسته اش هستم
4- همسرتون خیلی بی منطق شده اصلا نمیفهمیدش ، بارها تحملش کردید که فقط چون حوصله بحث نداشتید ، بارها صحبت کردید مشاوره رفتید ولی چند سال بعد به خودتون میایید میبینید همسرتون اصلا بزرگ نمیشه و از بس برای اینکه محیط خونه آروم باشه شاد باشه خودتون اقدام کردید و دل همسرتونو به دست آوردید حاشیه حرف زدید که هیچ بحثی توش نباشه و شادم باشه دیگه خسته شدید ، از قهر ها کج فهمی ها و.. (البته زبونم لال)
شما تمام تلاشتون رو کردید ، آیا به همون وضع ادامه میدید با همون خصلت ذاتیه آروم و شاد کردن خونه (هرچند گاهی خیلی خسته کننده میشه )
آیا ادامه میدید ولی فقط فقط برای اینکه جدا نشید؟
فکر نکنم همچین شرایطی باشه حتمت اصولی داره که بهبود پیدا کنه اما درهیچ صورت به جدایی فکر نمی کنم چون اخیرا تجاربی در اطرافیانم دیدم که تلاشی که برای طلاق میشه برای زندگی مشترک بشه حتما موفق میشند مساله اینه انرزیشون هدر می ره.
آیا جدا میشید؟
به هیچ وجه
اگر در خانواده پدری شرایط مساعد باشه قطعاجدا میشید؟
نه
5- شما الان یه قالی اسرار آمیز دارید که میتونه شما رو هر جایی که دوست داشتید ببره ، هرجا ، سریع بگید کجا رو انتخاب میکنید ؟ 2 جا به ترتیب اولویت
حرم امام رضا- احرام مصر
6- یه نوستالژی از کودکیتون بگید :tongue-new:
یه سرمدادی داشتم و یه جامدادی که از دو طرف باز میشد از طریق اهنربا بسته و باز می شد خیلی حسش یادمه
7-یه خاطره هم از مدرستون بگید (قشنگترینش) ، شما هم توی مدرستون ازین چیزا دیدید؟ ب
اهم رفتیم مسافرت یه روزه خیلی خوش گذشت .
http://s3.img7.ir/D0InQ.jpg
:72::72::72: برای شما.