سلام گلپر جان. رفتي مسافرت؟ خوش گذشت؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام گلپر جان. رفتي مسافرت؟ خوش گذشت؟
گلپر عزیز سلام
چه خبر؟ فکر کنم رفتی مسافرت که جواب حرف دل دوست داشتنی رو ندادی؟
خوش بگذره خانم
سلام دوستهای خوبم.مرسی که به یاد من هستین...ممنونم.دلم واسه همتون تنگ شده بود.
آره رفتم و دیروز برگشتم...جای همگی خالی...ببخشین که نتونستم ازتون خداحافظی کنم چون رفتنم خیلی با عجله شد.
بالاخره قبول کرد که بریم .من و پسرم با خونواده ام رفتیم.خوب بود.فقط همش شوهرم می گفت زود برگردین!وقتی برگشتیم گفت خیلی واسم سخت بوده و تنها بودم و....می گفت حتی مزه غذا رو نمی فهمیدم...بهش گفتم شاید بد نباشه بعضی وقتها یه اتفاقی بیفته تا قدر نعمت هایی که داریم بدونیم.
چشمتون روز بد نبینه قبل از اینکه برم خونه رو کرده بودم مثل دسته گل وقتی برگشتم انگار طوفان اومده بود....
در مورد سوالی که دوستمون پرسیده بود...راستش وقتی می گه نه شاید یه کم باهاش بحث کنم ولی آخرش حرف اون می شه..مثلا رفته بودم مسافرت یه پالتو دیدم هم جنسش خیلی خوب بود هم قیمتش خوب بود هم بهش احتیاج داشتم ولی پول به اندازه باهام نبود.بعد مامان گفت بهم می ده زنگ زدم از شوهرم پرسیدم گفت نه همین که رفتی گردش و من رو تنها گذاشتی بسه!گفتم لازم دارم و ...گفت بیا همین جا میریم می خریم!تو چرا یه مدته همش می خوای یه چیزی بخری!!!!!!!!!!!!!!(این یکی رو هنوز نفهمیدم واسه چی گفت!!!)من هم دیدم گناه داره گفتم باشه البته یکی دو دفعه گفتم باز گفت نه...من هم دیگه نخریدمش!!!اگه می خریدمش شاید اولش می گفت چرا و یه کم ناراحت می شد و بعدش هم تموم می شد!نمی دونم!
ولی همش ملاحظه اش رو می کنم.می گم گناه داره اذیت می شه.شاید همین ها بدتر می کنه قضیه رو... به قول دوستمون راز دل باید به خواسته هام بیشتر بها بدم.یکی دو بار پیش اومد که چیزی که لازم داشتم خریدم تا چند روز نق می زد که چرا و جنسش خوب نیست و باید باهم می رفتیم و...چند بار هم گفت وقتی بهت پول می دم می ری خرجهای الکی می کنی و....از این حرفش خوشم نمیاد!حالا خرجی که من می کنم مثلا خریدن لباس واسه پسرمه یا یه همچین چیزی...وقتی این جوری می گه من هم دیگه هیچی نمی خرم!یا یه مدت اصلا ازش پول نمی گیرم.در مورد بقیه نق زدن هاش هم همینطور وقتی به یه چیزی ایراد می گیره سعی می کنم دیگه پیش نیاد تا نق نزنه ولی باز یه موضوعی واسه ایراد گرفتن پیدا می کنه من هم حالا خیلی سعی نمی کنم همه چی مرتب و به دلخواهش باشه نمی دونم درسته یا نه؟!
باز هم از همه تون ممنونم که به حرفهام گوش می دین خیلی خیلی مرسی!!!!!!!!!!!!!
گلپر جان
رسیدن بخیر
یادت باشه که خواسته ات رو دوباره یادآوری کنی(پالتو) بهش یاد بده که قولش رو باید اجرا کنه
موفق باشی
خدا رو شکر که راضی شد برید مسافرت
سلام دوتان عزیز
ممنونم از همه تون.
مرسی الینای عزیزم چشم خانمی یادم می مونه
سلام
دوستهای خوبم
دلم خیلی گرفته
این روزها اصلا حال خوبی ندارم دیگه نمی دونم با کی حرف بزنم و چیکار کنم!
این مدت هم شوهرم اشتباه کرده هم من خیلی زیاد اشتباه کردم!اشتباهاتی که بزرگ یا کوچیک ولی دیگه جبران نمی شه ...ازخودم ناراحتم!حوصله ندارم!خیلی خسته ام!امروز هیچ کاری نکردم.دلم می خواد زار زار گریه کنم.حتی این جا هم نمی تونم درست حرف بزنم
واسم دعا کنین.دیگه واقعا بریدم....خدا داشت ازم امتحان می گرفت ولی متاسفانه با شکست از امتحانش رد شدم!کاش یکی بود که بهم کمک کنه!دیگه حتی روم نمی شه با خدا حرف بزنم.یکی هم باشه به آدم کمک کنه و اونقدر ازت دور باشه که نتونی بهش بگی!یکی نزدیکت باشه ولی نتونه بهت کمک کنه!!!
آخه من چیکار کنم!؟؟؟از دیروز سردرد بدی دارم!خیلی حالم بده...امروز اومدم تالار ولی گفتم حرف نمی زنم ولی دیگه تحمل ندارم!
خطاها و اشتباهاتی که توی زندگیم پیش اومده رو دیگه نمی تونم تنهایی تحمل کنم...
فقط می خوام باهاتون حرف بزنم می خوام اونقدر گریه کنم .........
همه چیز داشت خوب پیش می رفت ولی نمی دونم یهو چی شد!!!
می دونم حرفهام اونقدر مبهمه که نمی شه ازش سر در آورد ولی بیشتر از این نمی تونم بگم.کاش می تونستم راحت همه حرفهام رو بهتون بزنم ولی نمی تونم!دیگه از نق زدن خسته شدم!از اینکه شکایت کنم از این زندگی خسته شدم!!!خدایا بهم تحمل بده!!!!
فقط می خوام واسم دعا کنین
خدا بهم کمک کنه که بیشتر از این جلوش شرمنده نشم
می دونم نمی تونم!می دونم دیگه خیلی دیره ولی هنوز به رحمت و کمکش امیدوارم!می دونم یه روزی بالاخره دستمو می گیره!کاش اون روز واسه من خیلی دیر نباشه!
سلام دوست عزیز. هممون روز هایی مثل تو می شویم . خسته و شاکی و ناراحت.
حرف بزن خالی شو . بگو ببینم چی شده دوست من ؟؟؟
مرسی نازنین جان
موضوع خاصی نیست خیلی وقته به هم ریخته ام
مربوط به امروز و دیروز نیست خانمی
الان یه کم آرومترم .یعنی سعی می کنم خودم رو آروم کنم ولی یه ذره سخته.نمی دونم تا حالا شده که حس کنی مغزت داره منفجر می شه.حس کنی نه راهی برای ادامه مسیرت داری و نه راهی برای برگشت!حس کنی وسط یه منگنه قرار گرفتی!نفس کشیدنت یه وقتهایی سخت بشه!
فکر کنی همه چی خوبه بعد یهو طی مدت کوتاهی حس کنی دیگه همه چی داره به هم می ریزه....
مرسی که به حرفهام گوش می دین .امیدوارم بتونم اوضاع رو درست کنم.
آره عزیزم. توی هفته گذشته توی تمام لحظه هام حس تو رو داشتم خانمی...نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلپر