شاد گلم همش دام فکر می کنم الان چی باید بگم که راهنماییت کنم ولی هیچی به ذهنم نمی رسه. نمی دونم چی بگم .
فقط می تونم برات دعا کنم عزیزم.
نمایش نسخه قابل چاپ
شاد گلم همش دام فکر می کنم الان چی باید بگم که راهنماییت کنم ولی هیچی به ذهنم نمی رسه. نمی دونم چی بگم .
فقط می تونم برات دعا کنم عزیزم.
شاد عزيزم منم با نظر بقيه موافقم اصلا" فكرت رو به روابط گذشته او مشغول نكن .هر جواني ممكن است اينكارها رو بكنه .و نبايد مواخذه بشه ولي اميدوارم ديگه اين كارها رو نكرده باشه .
شاد عزیزم هر کس یه گذشته ای داشته مهم اینه که الان به خاطره تو به قول خودش خوب شده به نظره من هر وقت که آروم شدی بهش بگو که اتفاقی از این موضوع با خبر شدی وازش به خاطر اینکه تا الان نگهشون داشته توضیح بخواه ولی خاهش میکنم خاهر خوبم اگه توضیحاتش قانع کننده بود و واقعا همه چی تو همون گذشتش دفن شده تو هم سعی کن همه چیزو فراموش کنی البته یه کم با سیاست برخورد کن طوری که شوهرت این گذشت تورو هیچ وقت فراموش نکنه من خودم یه روز یه مسج به اسم یه دختر تو inbox گوشی شوهرم دیدم تا چند روز هیچی بهش نگفتم البته شوهرم همون مسجو واسه خودمم فرستاده بود از این مسجای عشقولانه بود. رو خطه ایرانسلش بود بعد از چند روز وقتی داشت عکسای جدید گوشیشو نشونم میداد بعد من رفتم تو مسجاشو بهش گفتم که مسجووکی واست فرستاده تا حالاا اسمشو ازت نشنیدم گفتش سیم کارتو که از خاهرم گرفتم تو سیم کارت بوده نگهش داشتم که واسه تو بفرستمش و دیدم واقعا راست میگه همه چی تموم شد میدونم موضوعه شما حادتره ولی خانمی اگه تو این مدت هیچ خطایی از شوهرت ندیدی وقتی که راجبه این موضوع قانعت کرد سعی کن گذشت کنی. موفق باشی گلم
ببخشيد عزيزم اشتباه شد جوابي كه براي دوست ديگه اي مي خواستم بفرستم اشتباهي براي تو فرستادم .
عزيزم سعي كن به روي خودت نياري يه بار بهش فرصت بده اگه دوباره خطايي ازش ديدي بهش بگو. مي دونم خيلي سخته كاملا دركت مي كنم به خدا توكل كن تا آروم بشي
شاد خوب و مهربون
من تو جریان تاپیکت خیلی نیستم بجز این دو سه صفحه آخر.
گل خانم ببخشید که مجبورم بعضی حقایقو برات باز کنم شاید کمکی بت باشه.در مورد موردی که از شوهرت دیدی کلا مردا تا زندگیشون رسما شروع نشه و مسولیت زندگی رو دو ششون نیاد هنوز دست از شیطنت برنمیدارن البته مردایی که تو مجردی خیلی زیاده روی میکنن رو منظورمه و بعضی از اونا حتی بعد از ازدواجم و به محض اینکه تازگی و شیرینی اول ازدواجشون تموم شه باز شروع میکنن چون عادت شده براشون .گلم من نمیدونم شوهر تو از کدوم دستست و صحبتامم راجع به این مورد خاص نیست اینو به همه دوستای خوبم شما نازنین عزیز و نفس و هر کسی که تو دوران عقد به سر میبره میگم .گلی خانما این روزا بهترین فرصت وکمیاب ترین لحظات زندگی و حساس ترین دقیقه هاست .چرا؟چون اگه الان تصور اینکه دو تا جفت با هم مچ نیستند و بهتره تا زوده راهشونو ازهم جدا کنن سخته بعد از عروسی و ازدواج هزار برابر سخت و مشکل و دور از ذهنه و بازگشت از خونه متاهلی هزار برابر دردناک تر.اینا رو میگم برا اینکه به تفاوت ها و اختلافات و ریشه اونا خیلی باید دقیق باشید .از هر نکته ای به راحتی گذشت نکنید .نگید اولشه بی تجربست بعدا درستش میکنم یا همه مردا اولش همین طورن !!!اینا توجیهه .سرپوش گذاشتن روی حقایقه!!متاسفانه همه ما تو این دوران کوریم.چون اولشه و عاشقیم یا نگران آبروو هزار و یه دلیل دیگه ایم که از کنار حقایقی که میتونه بزرگترین زنگ خطر برای ما باشه خیلی راحت میگذریم در صورتیکه بعد از ازدواج افسوس میخوریم که چرا سهل انگاری کردیم.خواهرای گل من زندگی که با تنش شروع بشه سرانجام جالبی توش نیست!!!چون همه اینا در اینده فکرشون ادمو عذاب میده و کینه قبلی که ناخوداگاه هم هست آینده رم تلخ میکنه .پس خیلی هوشیار باشین و قدر این زنگ خطرارو بدونینونگاهتونو عقلانی کنین.برات آرزوی سلامتی دارم و پیگیر کارات خواهم بود.
من کاملا با f_z موافقم . به نظر من تو دوران عقد آدم فقط باید چشمامشو باز کنه . در شرایطی می شه دخالت ها کمبودها و ... رو تحم کرد که اصل قضیه ( همسر ) درست باشه.
گرچه من دارم کم کم به این نتیجه می رسم هر کسی هزاری هم که روی خودش کار کرده باشه تا خصوصیات منفی خانوادشو نداشته باشه ، بالاخره خون همون خانواده تو رگ هاشه و سر همون سفره و زیر دست همون آدم ها با همان فرهنگ بزرگ شده.
می گن : سالی که نکوست از بهارش پیداست.
دوستان عزیزم ممنون....
همتون درست می گید، من می تونم درک کنم که امکان داره هر مردی قبل از ازدواج این روابط رو داشته باشه! اما اون کسیه که همه اش دم از صداقت می زنه، کسیه که اگه یه دختر و پسری رو ببینه که با هم دوستن شروع می کنه در مورد به انحراف کشیده شدن جوونا صحبت کردن...
سعی می کنم فعلا چیزی به روش نیارم..
f-z عزیز، شما درست می گید، اما من نمی دونم همسرم از کدوم دسته اس، واقعا چیزی به جز این موارد ازش ندیدم، حتی اوایل هم که داشتم چتها رو می خوندم فکر می کردم شاید چت های جالبه که مثلا کپی کرده، اما وقتی دیدم اون دختر خانم، اسم همسر منو صدا می کنه، وقتی دیدم، تمام مثلا اصطلاحات رمزی که تا حالا فکر میکردم فقط بین من و اونه رو به کار می بره، فهمیدم که... اسم یکیشون ستاره بود، براش کلی شعر فی البداهه گفته بود، جالب اینجاس که یکی از شعرهاشو، که البته به انگلیسی بود، قبلا زیر عکس من نوشته بود، تا قبل از این ماجرا این شعر رو خیلی دوست داشتم، اما الان ..
امروز آخرین بار که بهم زنگ زد گفت بریم بیرون، بهونه آوردم گفت پس من میام خونتون، گفتم امشب نیا بذار واسه فردا شب، گفت می خوام یه سری اطلاعات از روی هارد بردارم!!!! امیدوارم اونها رو پاک کنه، امیدوارم نابودشون کنه... گفت مطمئنی خوبی؟ گفتم چرا بد باشم، گفت دیشب فیلم دیدی یا بازی کردی؟ گفتم هیچ کدوم سرمو یه جور دیگه گرم کردم.. اما واقعا دیشب خوب سرمو گرم کرد، هنوزم گرمه!
منتظرم امشب بیاد ببینم چی کار می کنه، خدایا شکر، نمی دونم چه چیزی پشت پرده این اتفاقه، اما هر چی هست امیدوارم خوب ازش استفاده کنم، امیدوارم بتونم یه قدم به جلو برم، امیدوارم بتونم تصمیم درستو بگیرم، امیدوارم اگه همسرم رو بخشیدم، از بخششم پشیمون نشم....
ممنون که همراهم هستین................
:72: :72: :72:
ما همه برات دعا می کنیم عزیزم.
عزیزم وقتی میدونی همه اینا مال قبل از عقد دلیل نداره اعصابتو خورد کنی به جای اینکه تودوره عقدت خاطره بد برای خودت جا بذاری از این دوره لذت ببر هرکسی ممکنه تو دوره مجردی شیطنتهایی داشته باشه حالا هرکس یه جوری شما خودتم که به گذشتت برگردی شایدشیطنتی از خودت پیدا کنی مهم الان که همسرت بهت خیانت نکنه اگر تو مدت عقدتون ازش چیزی ندیدی افکارتو خراب نکن
نازنین عزیز ممنونم:72:
مینا عزیز شما درست می گید، این رابطه مال قبل از عقده، اصلا فرض می کنیم مال قبل از آشنایی مون هست، خیلی وقت پیش، اما مشکل من یه چیز دیگه اس، شما فرض کن یکی از شخصیتهایی که بهش علاقمندی، مثلا یه بازیگر، یه هنرمند، یه فیلسوف، یه دانشمند و ... هر شخص دیگه ای فقط یکی که بهش اطمینان داری، شخصیتش برات مهمه، بهش اهمیت می دی، در موردش احساس خوبی داری و از هر لحاظ قبولش داری، تصور کن در مورد زندگی اون شخص یه چیزی برملا شده، یه اشتباهی کرده که تو از اون بعید می دونستی، اصلا نمی تونی باور کنی که اون شخصیت مرتکب همچین اشتباهی شده باشه، اون وقت چه اتفاقی می افته؟ آیا مثل قبل می تونی نسبت به اون آدم احساس خوبی داشته باشی؟ می تونی روش حساب کنی؟ میتونی باز هم بهش اطمینان کنی؟ اصلا چیزی از شخصیتش برات باقی می مونه؟؟
مشکل من اینه عزیزم، نمی دونم تاکی، ولی قراره با کسی زندگی کنم که ارزشش خیلی برام اومده پایین، اونوقت زندگی من چه حالتی به خودش میگیره؟ الان وقتی یادش می افتم نمی دونم باید بخندم یا گریه کنم!!! خیلی جالبه اصلا باورتون نمی شه، احساس ناشناخته ای دارم، شاید تا حالا این حس رو تجربه نکرده بودم، ببینم خدا چی می خواد...
باز هم بی نهایت ممنونم ....
:72: :72: :72: